شباهنگ راد
ویژگی جنگها در هر بُعد و معیاری از سوی راهاندازان اصلی آن، منفعتی برای جامعه و مردم ندارد. اسناد و پیامدهای این جنگها بهقدری گسترده است که بیهویتی آنها را به نمایش میگذارد. بدون تردید، حمله اسرائیل به ایران در بامداد جمعه 23 خرداد یکی از مسائلی است که جهان، بهویژه منطقه خاورمیانه، دهههاست با آن روبرو بوده است.
همچون همیشه، علاوه بر کشته شدن مسئولین و مقامات دولتی، دهها نفر از افراد بیگناه جان خود را از دست دادهاند و چندین ساختمان مسکونی در اثر حملات دولت اسرائیل به ویرانه تبدیل شدهاند تا سیاست جنگی امپریالیستها تحت عنوان مقابله با دولتی که مطابق با مدافع «تنش و جنگ» در منطقه است، بهپیش رود. حرفهای بیمایه و فاقد محتوای حقیقی که کمتر کسی است که نداند در پشت آن، قدرتمداران بینالمللی همراه با بازیگران منطقهای، دستههای و وابستگان مختلف قرار دارند. در حقیقت، جنگ خودیها بهمنظور تحمیل قدرت و توسعه اهداف پلید به دیگر رقباست. برنامهها معین و مسئولیتهای عملی به جهت پیشبرد سیاستهای امپریالیستی دیکته شدهاند و در این میان قربانیان آن کسانی جز مردم نیستند. نمونهها در این زمینه فراوان است و طبعاً دولت جمهوری اسلامی مانند دولت اسرائیل، ضد پیشرفت جامعه و ضد باور به حقوق پایهای مردم است و مهمتر اینکه موافق همان سیاستی است که سالها پیش در دستور کارش در منطقه خاورمیانه قرار گرفته است.
با این اوصاف، شک نیست که هیچیک از سویهای جنگ طرف مردم نیستند، چرا که در پرونده هر دو دولت، پر از جنایت، قساوت و غارت ثروتهای جامعه است. این نظر را مردم بارها و بهطور صریح نسبت به دولتهای جنگطلب، اشغالگر و ستمگر اعلام کردهاند؛ دیدهاند که این جنگ، جز انبوهی از کشته، زخمی، آوارگی و تداوم زندگیای سرشار از سختی و رنج برایشان برجای نگذاشته و نخواهد گذاشت. پیامدهای آن همچنان در برابر چشمان میلیونها انسان رنجدیده و صدمهدیده رژه میروند و زخمهای آن بر ذهن و جان آنان نقش بسته است؛ بنابراین، تداوم و شدت گیری جنگهای کنونی هیچ سودی برای مردم منطقه خاورمیانه، بهویژه مردم ایران و اسرائیل نخواهد داشت. واضح است که این دولتها نماینده طبقه سرمایهداری هستند و ثابت کردهاند که مسئولیت اصلیشان پیشبرد سیاستهای جنگطلبانه امپریالیستها در ازای تخریب خانههای مردم و زیرساختهای جامعه است. برخلاف وراجیهایی مانند «رضا پهلوی»، حمله دولت اسرائیل صرفاً به «تأسیسات هستهای» و «پایگاههای نظامی» محدود نمیشود، بلکه هدف اصلی آنها ساختمانهای مسکونی و کشتار مردم است. اگرچه در حال حاضر نمیتوان بهطور دقیق ابعاد و برنامههای همهجانبه این موضوع را توضیح داد، اما یک نکته کاملاً روشن است؛ اینکه هدف و جهتگیری جنگهای تاکنون در خاورمیانه نه برای ایجاد آسایش و برقراری امنیت برای مردم، یا رهایی از دست رژیمهای سرکوبگر مانند جمهوری اسلامی، بلکه اهداف سیاسی و اقتصادی بسیار بزرگتری در میان است که نمونههایی از آن را میتوان در جنگهای عراق، افغانستان، لیبی، سوریه و حتی در برخی کشورهای افریقایی مانند سودان مشاهده کرد.
متأسفانه، به دلیل کمبودهای عریان در درون جوامع پر از ناامن و نابرابر، طبقه سرمایهداری با سیاستهای جنگطلبانه خود، جهان را در موقعیت خطرناکی قرار داده است و به دنبال تشدید تنشها و درگیریها، به جز قدرتنمایی بیشازپیش، تلاش بهمنظور تسلط سیاسی و نظامی بیشتر جناحهای خودی در منطقه خاورمیانه نیست؛ به جز تلاش برای آرایش سیاسی تازه، باجخواهی و همچنین عبور از نفوذ قدرتمداران بزرگی همچون چین و روسیه در این منطقه نیست. تصمیمات و نقشههایی که قبلاً تعیین و طراحی شدهاند، بیعلت نبوده و نیست ترامپ پیشتر از بامداد جمعه، به حمله اسرائیل به ایران اشاره کرد و بعد از آن، آن را «عالی» خواند. علاوه بر این، از «زبان» اسرائیل تهدید کرد که «حملات بسیار بیشتری» در پیش است. عنصری که در قامت صلحطلب ظاهر شده است، در حالی که از زمره بانیان و سازمان دهندگان جنگهای ویرانگر و همچنین ازجمله تأمینکنندگان سلاحهای مدرن و مرگبار به دولتهای سرکوبگر همچون اسرائیل بهحساب میآید.
شوربختانه این سیمای جهانی است که توسط عدهای محدود، با ریا، فریبکاری و زور سلاح، به آشوب کشیده شده و زندگی را به کام میلیونها انسان رنجدیده تلخ کرده است. علیرغم چنین وضعیتی، میتوان گفت که موقعیت طبقه سرمایهداری علاوه بر پیچیدگیها، بسیار آشفته و بههمریخته است. تشنجهای فزاینده و ناآرامی سیاسی، بهویژه در قالب تضادهای ناشی از راهبردهای جهان سرمایهداری، هر روز جلوهای تازه پیدا میکند. همه با تضادها و اختلافات پایانناپذیر، چه درونی و چه بیرونی، دستوپنجه نرم میکنند. بهعنوانمثال، فضای سیاسی داخل امریکا بهعنوان یگانه دولت بیمدعی در دنیای سرمایهداری، به وضعیت شکنندهای رسیده و دائماً شاهد اختلافات در حاکمیت و نیز اعتراض تودههای تحت ستم در خیابانها است. جمهوری اسلامی همچون حامی امپریالیستها و یکی از بازیگران اصلی جنگهای ارتجاعی در منطقه خاورمیانه با بحران عمیق و جدی روبرو است. پایههای دولت نتانیاهو مدتهاست بهواسطه سیاستهای جنگطلبانه در منطقه در وضعیت شکنندهای قرار دارد. همه این دولتها بر این تصور هستند که با شدت و با افروختن جنگی جدیدتر میتوانند مانع اعتراضات پایدار کارگران، زحمتکشان، زنان، دختران و بهطورکلی دیگر قربانیان جنگهای امپریالیستی شوند. ازاینرو، افزایش تنشها و درگیریهای پراکنده، ازجمله موشکپرانی، علاوه بر پیگیری سیاستهای امپریالیستی در منطقه، در چنین چارچوبی قابل توضیح است و برخلاف ادعای واماندگانی همچون «رضا پهلوی» که از ضرورت «فعالسازی مکانیسم ماشه» [توسط اربابانش] حرف به میان میآورد، باید تأکید کرد که اجرای این مکانیسم، توسط قدرتهای جنگطلب و بازیگران منطقهای همچون دولت اسرائیل، نهتنها در خدمت رفاه و آزادی برای میلیونها توده رنجدیده نخواهد بود، بلکه آنان را در چرخهای از جنگ، خونریزی و آوارگی فرو خواهد برد و نابود خواهد کرد.
مختصر، واکنش مناسب نه در همسویی محض، نه در سکوت نسبت به عواقب این جنگ، بلکه روشنگری نظری پیرامون ماهیت جنگهای سازمانداده شده توسط قدرتهای بزرگ و بازیگران منطقهای آنها است. جنگهایی که پیامدهای منفی آن مستقیماً بر دوش کارگران، زحمتکشان و دیگر تودههای ستمدیده خواهد افتاد؛ زیرا جنگ میان سرمایهداران برای بقا، باجگیری، دستیابی به سهم بیشتر و علاوه بر آنها، تحمیل سلطه بیچونوچرا به دیگر رقباست. بنابراین واضح است که امکان رهایی مردم از زیر فشارهای اقتصادی و سیاسی از طریق دولتهای سرمایهداری موضوعی محال و درعینحال به هدر بردن انرژی مخالفتجویانه میلیونها انسان دردمند است. آزادی و رهایی مردم در گرو تسلط آرمان کمونیستی در درون جامعه است. تنها در چنین جامعه و شرایطی است که وجود جنگهای خانمانسوز برچیده خواهد شد و همه در محیطی فارغ از ترس و وحشت ادامه حیات خواهند داد.
14 ژوئن 2025
24 خرداد 1404