مسلمان کشی: تروریسم یا “جاذبۀ مرگ”!؟

 

روز جمعه ۲۵ آوریل، یک مرد جوان مسلمان در حال نماز خواندن در مسجدی در یک شهر کوچک در جنوب فرانسه مورد حمله یک مرد فرانسوی قرار گرفت و بضرب بیش از 40 ضربه چاقو کشته شد.  ابوبکر، قربانی، ۲۰ و چند سال بیشتر نداشت. زمانی که ابوبکر در حال تمیز کردن مسجد بود مهاجم وارد مسجد شد، با ابوبکر مختصر صحبت کرد و رفت. پس از مدت کوتاهی بازگشت و از ابوبکر تقاضا کرد که به او نماز خواندن بیاموزد. به ابوبکر گفت که به اسلام علاقمند است. ابوبکر مشغول نماز شد و زمانی که به سجده رفت، ضربات پی در پی چاقو بر بدنش فرود آمد. طبق دوربین‌های امنیتی و فیلمی که در تلفن مهاجم وجود دارد، مهاجم در حالیکه به الله فحش می داد، حمله اش را آغاز کرد.

این جنایت چنان آشکارا ضد مسلمان بود که هیچ کس قادر به انکار آن نشد. این قتل توسط مقامات، از جمله مکرون و نخست وزیر فرانسه به عنوان یک حمله “نژادپرستانه” و “ضد مسلمان” محکوم شده است. نخست وزیر آنرا “اسلام هراسی” نامید. با این حال، هیچ کس در رسانه‌ها یا دولت آن را تروریسم ننامید! فقط یک دقیقه چشمانتان را ببندید و شخصیت‌ها را عوض کنید! اگر یک مرد مسلمان به یک اروپایی غیرمسلمان در حین نماز و دعا در کلیسا یا کنیسه چاقو بزند، همه چه فریادی سر می‌دهند؟ «تروریسم”.

“شیفتۀ مرگ”!

شرایط به یک نقطۀ پوچی و کمیک – تراژیک رسیده است! این فرمولی است که همه با آن آشنا هستند: اگر مهاجم مسلمان باشد، تروریست است، اگر سفیدپوست یا غیرمسلمان باشد، از اختلال روانی رنج می برد. ما بارها و بارها این را دیده‌ایم. یکی از مضحک ترین و بی معناترین ملاحظات را از زبان عبدالکریم گرینی، دادستان عمومی شهر جنوبی آلیس می شنویم که به تلویزیون بی اف ام  گفت: “انگیزۀ ضدمسلمان، سرنخ ارجح است” با این حال، در حال بررسی انگیزه‌های دیگری از جمله “شیفتگی با مرگ” هستیم! از این من درآوردی تر وجود ندارد. می خواهند بگویند از اختلال روانی در رنج است.

کمتر از یک سال پیش، یک مرد ۲۸ ساله افغانستانی به جمعیتی در آلمان حمله کرد و یک پلیس را کشت؛ فریادهای تروریسم و ​​تروریست‌های اسلامی در سراسر رسانه‌ها پخش شد. جریانات دست راستی، از جمله ایرانی، ضدمسلمان یا “اکس مسلم” خواستار اعتراض گسترده برای خلاص شدن از شر تروریست‌های اسلام‌گرا شدند، در واقع این فراخوان چیزی جز درخواست اخراج گسترده مسلمانان نیست، که نه تنها در دستور کار دولت آلمان، بلکه کل اروپا و آمریکا قرار دارد.

مدت کوتاهی پس از حادثه فوق، یک مسلمان سابق عملیات مشابهی انجام داد. ابتدا او را تروریست اسلامی نامیدند، اما پس از شناسایی به عنوان یک مسلمانِ ستیزِ اکس مسلم، روایت سریعا تغییر کرد: کاشف بعمل آمد که او از بیماری روانی در رنج بوده است.

در حادثه دیگری در آلمان، مهاجم یک آلمانی فاشیست بود که عملیاتش با دخالت شجاعانۀ یک مهاجر مسلمان مختل شد. این انسان جسور با تقبل خطر بالا مهاجم را تحت تعقیب قرار داد. در این اتفاق نیز هیچ اشاره‌ای به تروریسم نشد. اگر شخصیت های این رویداد برعکس بودند، به این واقعه ساعت‌ها پوشش تلویزیونی داده می شد و فراخوان برای اعتراضات ضد اسلامی گوش ها را کر می کرد. اما این رویداد سریعا دفن شد.

رویداد مشابهی در لندن: یک مرد جوان سفید پوست انگلیسی به یک مادر سفیدپوست و دخترش حمله کرد، یک مرد مهاجر جوان با پیشینه مسلمان جان خود را برای نجات مادر و دختر به خطر انداخت، این اتفاق مهم، بویژه در شرایطی که راسیسم ضد مسلمان بشدت افزایش یافته است، می بایست روزها مورد بحث قرار گیرد؛ اما خیر، تنها یک روز پوشش خبری کوتاه در برخی رسانه ها؛ هیچیک از سازمان ها و شخصیت های سکولار، فمینیست و ضد مسلمان که مداوما از خطر عروج اسلام و تروریسم اسلامی در اروپا و تهدید جانی و جنسی برای زنان در محیط های مسلمان حرف می زنند، یک اعلامیه یا پیام دو خطی نیز ندادند و از این مرد جوان شجاع قدردانی نکردند. همین حقیقت نشان می دهد که تبلیغات ضد مسلمان و ضد عرب روایت هیات حاکمه و رسانه های آنست.

و در آخر، کشتار جمعی در سوئد. یک مرد جوان سوئدی به یک مدرسه‌ بزرگسالان که بسیاری از محصلین اش پناهنده و مهاجر از محیط های مسلمان هستند حمله کرد. هیچ اشاره‌ای به تروریسم نشد، اختلال روانی به عنوان علت محتمل این تیراندازی جمعی که مهاجران با پیشینه مسلمان را هدف قرار داد  و کشت، عنوان گردید.

اینها پنج حادثه خشونت‌آمیز سال گذشته در اروپا هستند که پوشش بین‌المللی داشتند. حوادث مربوط به حملات راسیستی و ضد مسلمان بسیار زیاد است و طی دو سال اخیر افزایش چشمگیر یافته است. تبلیغات نژادپرستانه از رسانه ها پخش می شود. در دفاع از اسرائیل هر نوع مرزی درنوردیده شده است. تحقیر و شیطان سازی از فلسطینی‌ها، اعراب، مسلمانان و هر کسی که به نظر می‌رسد متعلق به نژاد نسل‌کشی شده است، به امری عادی بدل شده است. هر کلمه‌ای علیه اسرائیل به عنوان جرم یهودستیزی به شدت مجازات می‌شود، در حالی که غیرانسانی جلوه دادن مسلمانان یک اتفاق روزمره و عادی است. طبق روایت غالب و قانون جاری، اولی نژادپرستی در بالاترین شکل خود است و دومی، مسئله‌ای پیش پا افتاده که در حوزه آزادی بیان قابل قبول است.

گتوها و هولوکاست مسلمانان در راه است!

این اغراق یا ترس‌ پراکنی نیست. این تهدید واقعی است. به نظر شما نژادپرستی  نازی‌ها علیه یهودیان (نه تنها یهودیان، بلکه کولی‌ها نیز) چگونه به آن سطح وحشیانه رسید؟ روایت‌ها و فضای سیاسی اکنون و زمانی که نازی‌ها در آلمان به قدرت رسیدند، به طرز نگران‌کننده‌ای مشابه اند. ما باید این هشدار را جدی بگیریم. این نتیجه منطقی تحلیل روند سیاسی امروز و ۸۰ سال پیش است.

با این حال، مسلمان ستیزان* مشغول ماموریت‌های نفرت‌پراکنی خود هستند و سیرک احمقانه شان را اجراء می‌کنند. (*من از این عبارت استفاده می‌کنم زیرا اگر در این زمان وخیم و خطرناک، هنوز برخی از فعالان تحت پوشش آزادی بیان، نفرت علیه مسلمانان را گسترش می‌دهند، آنها را به ریشخند می‌گیرند، مادون انسان جلوه می‌دهند و دائماً آزار و اذیت و تحریک شان می‌کنند، این فعالان آگاهانه یا ناآگاهانه نفرت و خصومت را اشاعه می‌دهند و در زمین فاشیست‌ها بازی می‌کنند.)

سال گذشته پس از حمله مرد افغانستانی و فراخوان نفرت‌پراکنی جناح راست و مسلمانان سابق برای اعتراض علیه “اسلام‌گرایان”، (بخوان! مسلمانان)، ما خواستار آرامش و تأمل و تعمق در مورد عواقب چنین فراخوان‌هایی بویژه در شرایط خطیر سیاسی کنونی با ظهور فاشیسم شدیم. به خطرات تبلیغات نفرت‌پراکنانه اشاره کردیم. هشدار دادیم که این بار مسلمانان قربانیان اصلی خواهند بود. ما شاهد کشتارهای دسته‌جمعی مسلمانان، گتوها و هولوکاست مسلمانان خواهیم بود. تمسخر و تبلیغات سیاسی راستگرایانه، واکنش آنها بوده است.

خبر خوب در این دوران غم‌انگیز و نگران‌کننده این است که دو تظاهرات قابل توجه توسط چپ‌گرایان فرانسه برای محکوم کردن نژادپرستی علیه مسلمانان و درخواست از دولت برای جدی‌تر گرفتن این جنایات سازماندهی شده است.

ما باید جنبش مترقی خود را علیه نژادپرستی و ظهور فاشیسم تقویت کنیم. همبستگی انقلابی و پیشرو نیروهای چپ‌، سوسیالیست‌، جنبش طبقه کارگر، افراد مترقی و آزادی‌خواه، و انسان های با وجدانی که برای عدالت مبارزه می‌کنند را در یک جنبش وسیع آزادیخواهانه متحد و همبسته سازیم. ما باید این هیولا را عقب برانیم. فردا ممکن است خیلی دیر باشد.