واقعیت، چپ و نیروهای دنباس
«اما، در ارزیابی موقعیت خاص، مارکسیستها باید نه از آنچه ممکن است، بلکه از آنچه واقعی است آغاز کنند.» (لنین)[1]
«کمونیسم چیست؟ کمونیسم آموزۀ شرایطِ رهایی پرولتاریاست.» (انگلس)[2]
1. ناتو و اعتراض کارگران در جهان
پس از حملۀ روسیه به اوکراین و کمک نظامی ناتو به اوکراین، کارگران در برخی از کشورهای عضو ناتو به ارسال تسلیحات به اوکراین معترض شدند و خواهان مشارکت نکردن کشورشان در این نزاع شدند. آنها همچنین خواستار خروج کشورهایشان از ناتو شدهاند، بهویژه کارگران ایتالیایی. با وجود اندک بودن این اعتراضها، اشاره به آنها مهم است و نشان از واقعی بودن تاکتیک جبهۀ متحد کارگری ضد ناتو دارد، که در مقالۀ «جنگ بازیابی هژمونی و امکان اعتلای مبارزۀ طبقاتی» (اسفند 1400) دربارهاش نوشتیم.
الف) جنوا
کارگران بارانداز در بندر جنوا در ایتالیا در 31 مارس 2022 اعتصاب بیستوچهارساعتهای را در اعتراض به استفاده از بندر جنوا برای ارسال تسلیحات مرگبار برگزار کردند. این اعتصاب به فراخوان اتحادیۀ کارگری یواسبی[3] برگزار شد. کارگران بنری را برافراشتند که روی آن نوشته بود «نه یک پنی، یک تفنگ یا یک سرباز برای جنگ» و اعلام کردند بنادر و فرودگاههای ایتالیا نباید برای تحویل سلاح برای جنگهای «امپریالیستی» استفاده شود.
کارگران بارانداز جنوا در هفتۀ اول مارس نیز به تخلیۀ تانکهای دارای استتاری که از پالرمو آمده بود و مقصدش اوکراین بود اعتراض کرده بودند.[4]
ب) پیزا
کارگران فرودگاه گالیله در پیزای ایتالیا، که فرودگاهی غیر نظامی است، در 12 مارس 2022 وقتی متوجه شدند که درون جعبههای کمکهای «بشردوستانه» به مقصد اوکراین پر از سلاح و مهمات است از بارگیری آن خودداری کردند و آن را به اتحادیۀ کارگری یواسبی گزارش دادند. این اتحادیه خواسته است پروازهایی که سلاحهای مرگبار را پنهانی و در پوشش کمک «انسانی» جابهجا میکند فوراً متوقف شود و از کارگران درخواست کرده است همچنان از بارگیری سلاحها امتناع کنند. از این فرودگاه غیر نظامی پروازهای «بشردوستانه» بلند میشود و قرار است این پروازها محمولههای پر از غذا، آذوقه و دارو برای «مردم» اوکراین ببرد. اما این طور نیست: با تقلب و پنهانی محمولههای اسلحه برای نئوفاشیستهای اوکراین میفرستند.
شایان ذکر است که در 19 مارس نیز کارگران به همراه برخی از مردم در پیزا علیه ارسال تسلیحات از ایتالیا به اوکراین اعتراض کردند.[5]
ج) رم
کارگران ایتالیایی در رم در اعتراض به نظامیسازی اوکراین تجمع کردند و خواستار خروج ایتالیا از ناتو شدند. آنها ارسال اسلحه به اوکراین را محکوم کردند. مخالفت گسترده با دخالت ناتو و دخالت ایتالیا در جنگ اوکراین را اتحادیههای کارگری ایتالیا رهبری میکنند. اتحادیۀ یواسبی در بیانیهای گفته است، «هزینههای این جنگ هماکنون هم بر دوش کارگران سنگینی میکند» و هشدار داده است که کارفرمایان حملۀ روسیه به اوکراین را بهانهای میکنند تا کارگران را به دلیل افزایش هزینهها اخراج کنند.[6]
در 22 آوریل، پنجهزار نفر از کارگران به همراه دانشجویان در خیابانهای رم در پاسخ به درخواست اتحادیههای کارگری (از جمله یواسبی) با شعار «سلاحهایتان را پایین بیاورید، دستمزدهایتان را بالا ببرید» و در اعتراض به بارگیری سلاحهای ناتو به اوکراین تجمع کردند. این تجمع همراه با اعتصاب در بخشهای مختلف صنعت و خدمات و حملونقل ایتالیا برای افزایش دستمزد، حقوق بازنشستگی، و افزایش هزینهکرد در عرصۀ آموزش، بهداشت و درمان بود.[7]
شایان ذکر است که پس از اعتراضِ یواسبی به ارسال محمولۀ اسلحه به مقصد اوکراین، نیروهای امنیتی در رم به دفتر این اتحادیه یورش بردند و تفنگی را که خود در دستشویی عمومی این اتحادیه جاسازی کرده بودند پیدا کردند! سرکوب این اتحادیۀ کارگری با ساختن پاپوش برای آنها و صحنهسازی در دستور کار نیروهای امنیتی قرار گرفته است.[8]
علاوه بر اعتصابها و اعتراضهایی که ذکر شد، در 20 مۀ 2022، در بسیاری از شهرهای ایتالیا (دست کم در پانزده شهر) اعتصاب بیستوچهارساعتهای برگزار شد که به همت اتحادیههای کارگری ایتالیا از جمله یواسبی، اسآی کُوباس و غیره بر پا شده بود. این اعتراضی بود به کمک تسلیحاتی ایتالیا به اوکراین و تبعات ناگوار بودجۀ ریاضتیِ ناشی از جنگ برای کارگران و کاهش خدمات اجتماعی و مانند آن. این اعتصاب یکروزه تمام بخشهای دولتی و خصوصی را در بر میگرفت. اتحادیههای کارگری از هزینههای دولت در اوکراین خشمگیناند و خواهان هزینه کردن آن برای افزایش دستمزد کارگراناند.[9]
اعتصاب سراسری دیگری با همین شعارها و مضامین در 2 ژوئن در شهرهای ایتالیا برگزار شد.[10]
د) یونان
کارگران راهآهن در یونان در تسالونیکی نیز از حمل تانکهای امریکایی به مقصد الکساندروپولیس امتناع کردند و کارفرما آنها را تهدید به اخراج و مجازات کرد. در حدود دو هفته (تا تاریخ خبر)، کارکنان ایستگاه راهآهن در تسالونیکی تحت فشار بودند تا قطاری را به الکساندروپولیس اعزام کنند. یکی از کارگران که برقکار است به مدیرش گفته بود که هیچ جا نمیرود و تأکید کرده بود که نباید از کارگران راهآهن برای انتقال مهمات ناتو به اوکراین استفاده شود و آنها نمیخواهند شریک جرم در جنگ باشند. این مدیر در پاسخ گفته بود که حمل بار شغل کارگران است و باید آن را خوب انجام دهند و نباید به آنچه حمل میشود توجه کنند. در مقابل این اتفاق، اتحادیههای کارگری مداخله کردند. اتحادیههای کارگری یونان در تسالونیکی خواستار مشارکت نکردن و استفاده نکردن از راهآهن یونان برای حمل تجهیزات نظامی شدند و همچنین خواستار پایان دادن به تهدید کارگرانی شدند که از حمل تجهیزات نظامی ناتو خودداری کردند. اتحادیۀ کارگران مخابرات رادیویی (در راهآهن) در بیانیهای اعلام کرد، «نه به مشارکت کشورمان در درگیریهای نظامی در اوکراین، که به نفع عدۀ کمی به هزینۀ تودهها انجام شده. بهویژه، خواستاریم که از واگن و لوکوموتیو راهآهن کشورمان برای انتقال تسلیحات ناتو و امریکا به کشورهای همسایه استفاده نشود.»[11]
***
آنچه آمد اعتصابها و اعتراضهای کارگریای بود که توانستیم جمعآوری کنیم و هیچ بعید نیست که این اعتراضها بیشتر از اینها باشد. ضمن اینکه اعتراضات کارگری علیه ناتو پس از تاریخهایی که ذکر کردهایم و تا کنون ادامه داشته و ما به فهرست کردن همین مقدار بسنده کردیم. همین تعداد هم نشان میدهد که آن شعاری که پیشتر گفتیم ــیعنی، ایجاد جبهۀ متحد کارگریِ ضد ناتوــ پایه در واقعیت امروز دارد. اعتصاب کارگران ایتالیا و یونان امکاناتِ اعتلای مبارزۀ طبقاتی را که در واقعیت موجود است پیش چشممان میگذارد.
دربارۀ جنگ اوکراین با سه نوع واکنش عمده در جنبش کارگری اروپا مواجهیم. نوع اولْ همان واکنش اتحادیههای کارگریای چون یواسبی است، که بهکفایت دربارهشان نوشتیم. نوع دومْ اعتراضاتی مانند اعتصاب بلژیک (که در اسپانیا و انگلستان نیز دیده میشود) است، که در آن تودۀ کارگران و اتحادیهها بدون موضعگیری مشخص دربارۀ جنگ (نه محکومیت روسیه و نه محکومیت ناتو) خواستههایی مانند افزایش دستمزد را طرح میکنند و برای آن واقعاً مبارزه میکنند. نوع سوم از جنس واکنش کنفدراسیون اتحادیههای کارگری آلمان[12] است، که کاملاً با دولت بورژوایی همدست است. این کنفدراسیون نه دربارۀ جنگ موضع صحیح میگیرد و نه مبارزۀ اقتصادی پیرامون آن را سازماندهی میکند.
علاوه بر اعتراضات کارگریِ ضد ناتو، اعتراضات کارگران به کاهش شدید قدرت خریدشان، که نتیجۀ افزایش کمسابقۀ نرخ تورم و پیامد جنگ اوکراین است، در نقاط مختلف اروپا در جریان بوده است. محض نمونه، در 20 ژوئن، حدود هشتادهزار نفر از کارکنان بخش عمومی بلژیک به اعتصاب و تظاهرات یکروزهای دست زدند که اتحادیههای بخش عمومی در اعتراض به افزایش هزینههای معیشتی و برای افزایش دستمزدها و بهبود شرایط کار سازمان داده بودند. افزایش نرخ تورم در بلژیک عمدتاً نتیجۀ افزایش قیمت انرژی و مواد غذایی پس از آغاز جنگ اوکراین بوده، پدیدهای که در بسیاری از کشورهای دیگر اروپایی هم منجر به کاهش قدرت خرید کارگران شده است. مطابق قانونی که از سال 1996 در بلژیک اجرا میشود، افزایش سالانۀ دستمزدها نمیتواند از حد معینی بیشتر باشد. در سال جاری، سقف افزایش دستمزدها 0.4 درصد بوده، در حالی که تورم سالانه نزدیک به 9 درصد است. یکی از خواستههای این اعتصاب لغو قانون سقف افزایش دستمزدها بوده است. در ماههای پس از آغاز جنگ اوکراین، در کشورهای دیگر اروپایی از جمله اسپانیا و انگلستان اعتصابهای مشابهی شکل گرفته که خواستۀ تقریباً تمام آنها افزایش دستمزدها متناسب با افزایش کمسابقۀ نرخ تورم بوده است.
در اعتراضات کارگری علیه ناتو که برشمردیم بیشترْ اتحادیههایی حضور داشتهاند، از جمله یواسبی، که عضو فدراسیون جهانی اتحادیههای کارگری[13] بودهاند و موضع این فدراسیون نیز همسو با موضع احزابی چون حزب کمونیست یونان است. این فدراسیون جنگ اوکراین را جنگ امپریالیستی قلمداد میکند و شعارش محکومیت هر دو طرف جنگ است. ما پیشتر توضیح دادهایم که تحلیلی که جنگ اوکراین را جنگ امپریالیستی قلمداد میکند تحلیل نادرستی است، بنابراین در اینجا صرفاً اشاره میکنیم که چرا این اعتراضات با شعار محکومیت دو طرف همخوان نیست. در ایتالیا، یونان و کشورهای مانند آن، روسیه حضوری ندارد و مقابله با روسیه از طریق دولتهای این کشورها صورت گرفته است ــبا تحریم روسیه. همچنین، دولتهای این کشورها همه عضو ناتو هستند. به همین دلایل، شعار محکومیت هر دو طرف در عمل به محکومیت صرفاً ناتو انجامیده است. خود وضعیت و واقعیت جنگ، با حادتر شدن، چنین نیروهای مبارزی را وادار میکند که یا در تحلیلشان تجدید نظر کنند و محکومیت روسیه را از شعارشان حذف کنند یا اینکه همچون برخی نیروهای سیاسی و اتحادیههای کارگری طرف دولت بورژوایی خود ــو نهایتاً ناتوــ را بگیرند.
با این تفاصیل، باید به اتحادیههای کارگریای هم اشاره کنیم که طرف دولت بورژوایی خودشان را گرفتهاند و از این نظر کاملاً مخالف با اتحادیههای کارگری مبارزی چون یواسبی عمل میکنند. محض نمونه، کنفدراسیون اتحادیههای کارگری آلمان، که هشت اتحادیه در شاخههای مختلف صنعت و خدمات با ششمیلیون کارگر در عضویت خود دارد، در 2 مارس، یعنی قریب یک هفته پس از آغاز جنگ، در بیانیهای[14] مواضع خود دربارۀ جنگ را بیان کرده است. کنفدراسیون «حملۀ بیسابقۀ روسیه به نظم مبتنی بر صلح اروپایی [را] که اساسش بر آزادی، حقوق بشر، استقلال و عدالت است» «قویاً» محکوم کرده، خواستار احیای تمامیت ارضی اوکراین شده و از دولت آلمان خواسته که نقش اساسی در تلاش دیپلماتیک برای توقف جنگ ایفا کند. همچنین از تحریمهای سخت دولت آلمان، اتحادیۀ اروپا و «متحدان غربی» حمایت کرده، خواستار کاهش وابستگی آلمان به واردات انرژی از روسیه شده و از دولت خواسته تا هزینههای انرژی شرکتها در سطحی «قابل مدیریت» حفظ شود. کنفدراسیون در ادامه از «واکنش سریع» دولت آلمان به «تهاجم» روسیه دفاع کرده، سپس خود را جمعوجور کرده تا اعلام کند که به افزایش هزینههای نظامی بودجۀ دولت «با نظر انتقاد خواهد نگریست» و افزوده که حفاظت از صلح با روشهای نظامی نباید به ضرر «صلح اجتماعی»[15] تمام شود، «خلع سلاح بینالمللی»، «تفاهم بینالمللی» و غیره. کنفدراسیون در انتها یادآوری کرده که جمهوری فدرال آلمان باید به مثابۀ «بازیگری عمده» در معماری امنیتی اروپا ایفای نقش کند.[16] این نوع مواضع البته در اتحادیههای کارگری آلمان استثنا نیست و نمونههای دیگری هم دارد که از اشاره به آنها درمیگذریم.
2. چپ و بورژوازی
پودموس[17] در اسپانیا و زاپاتیستا[18] در مکزیک دو گروهیاند که گسسته از «چپ سنتی» و محبوب چپهای مد روزند. مراجعه به نظرات گروههای چپی که در حکومت دخیلاند مانند پودموس و گروههایی که سالهاست بر طبل خودمختاری میکوبند مانند زاپاتیستا در واقع آیینۀ سکندری است که آیندۀ چپهای ایرانی را، در صورتی که دستشان به بخشی از کیک حاکمیت در ایران برسد، به ما نشان خواهد داد. اشتراک مواضع این گروهها با چپ ایرانی در محکومیت روسیه حائز اهمیت است، ولی آنچه بیش از این اهمیت دارد آن است که این گروهها از حرف فراتر رفتهاند و در عمل نیز در خدمت «مقاومت اوکراین» و ارتش «رهاییبخش» ناتو قرار دارند. در زیر به پارهای از مواضع و اعمال این دو گروه دربارۀ جنگ روسیه و اوکراین اشاره میکنیم.
در اسپانیا، دولتْ ائتلافی است از پودموس و حزب کارگران سوسیالیست اسپانیا[19]، که هر دو از احزاب چپ اسپانیایند، و این دولت ائتلافی از تهدیدات جنگی ناتو علیه روسیه و تحریم روسیه حمایت میکند. دولت ائتلافی اسپانیا با اعزام کشتیهای جنگی و جتهای جنگنده برای پیوستن به تهدیدات ناتو علیه روسیه در شرق اروپا موافقت کرد. وزیر دفاع اسپانیا اعلام کرد که این کشور یکی از مدرنترین ناوچههای نیروی دریایی اسپانیا را به ناوگان دائمی ناتو میفرستد تا در شرق مدیترانه و دریای سیاه علیه روسیه عمل کند. همچنین ناتو در بیانیهای در 24 ژانویۀ 2022 (یعنی، یک ماه پیش از حملۀ روسیه به اوکراین) اعلام کرد که اسپانیا نیز کشتیهایی را برای ملحق شدن به نیروی دریایی ناتو اعزام میکند و در تدارک استقرار جنگندههایش در بلغارستان است.[20] علاوه بر این، وزیر دفاع اسپانیا گفت که مقامهای این کشور طیف وسیعی از تسلیحات تهاجمی از جمله بیش از هزار نارنجکانداز و مسلسل در اختیار اوکراین قرار خواهند داد. او گفت که در 4 مارس دو هواپیما با سلاحهای تهاجمی با هزار و 370 نارنجکانداز، 700 هزار فشنگ، مسلسل و همچنین مسلسل سبک به مقصد اوکراین پرواز خواهد کرد. البته پودموس مخالفت خود را با این تصمیم اعلام کرد و آن را اشتباه خواند.[21] خود پودموس بر سر این موضوع دوپاره شده است. اینجا ممکن است تصور کنیم پودموس با سیاست مشارکت در تجهیز تسلیحاتی ناتو مخالف است، اما اینچنین نیست و حتی به خود زحمت این را نداده که برای مشارکت نکردن در این عمل ننگین از ائتلاف با دولت خارج شود و کارزار مخالفت با تجهیز ناتو را راه بیندازد:
مخالفت با تشدید نظامی درگیری با تحویل تسلیحات به اوکراین باعث ایجاد شکاف در چپ میشود. مورد اسپانیا، از این جهت، بسیار جالب است. راست اسپانیا از سکوت حزب پودموس در تأیید ارسال تسلیحات به اوکراین خشمگین است و به پدرو سانچز، رهبر دولت سوسیالیستی این کشور، فشار میآورد تا آنها را از دولت اخراج کند و حزب چپ پوپولیست را به [عنوان] «شریک دشمن، دشمن اوکراینیها، اروپا، صلح و آزادی» متهم میکند. پودموس که نتوانست مسئله را حل کند، در نهایت به قطعنامهای در پارلمان اروپا رأی داد که خواستار تقویت تحریمها علیه روسیه و دادن تسلیحات به اوکراینیها بود.[22]
پودموس همانند تمام آن احزاب سوسیال دمکرات در بینالملل دوم در زمان جنگ جهانی اول جانب بورژوازی کشور خود را گرفته است و در نهایت از تجهیز ارتش کشور خود برای جنگ دفاع کرده است ــارتشی که اینک در قالب ارتش ناتو منافع بورژوازی اسپانیا را نیز برمیآورد.
ارتش رهاییبخش ملی زاپاتیستا نیز دربارۀ جنگ روسیه و اوکراین بیانیهای داده که، به سبب محبوبیت زاپاتیستا، به فارسی نیز ترجمه شده است. زاپاتیستا در این بیانیه معتقد است که «یک نیروی متجاوز وجود دارد» و آن یک نیرو ارتش روسیه است. در این بیانیه، «مقاومت اوکراین»، یعنی مبارزۀ نئوفاشیستها، نیز ستوده شده و از نظر زاپاتیستا «پوتین تنها کسی نیست که از مقاومت اوکراین غافلگیر شده است».
بیایید از مقاومت آنها، یعنی از مبارزۀ آنها برای زندگی حمایت کنیم. ما مدیون آنها هستیم و مدیون خودمان هستیم… پس از چندین بار تلاش، کمیسیون ششم زاپاتیستا موفق شد با کسانی که شبیه به ما هستند در مقاومت و شورش در جغرافیایی که آنها روسیه و اوکراین مینامند تماس برقرار کند… ما همچنین خواستار حمایت مالی از مقاومت در اوکراین در حسابهایی هستیم که در زمان مناسب اعلام خواهد شد… ایستاده، فریاد میزنیم و فریاد میزنیم و میخواهیم: ارتش روسیه از اوکراین خارج شود![23]
در این بیانیه، ناتو و گسترش آن هیچ جایی در تحلیل زاپاتیستا ندارد، زیرا «یک نیروی متجاوز وجود دارد» و آن هم روسیه است. در برابر این «یک نیروی متجاوز» مقاومتی شکل میگیرد و اکنون دیگر بر همگان آشکار است که «مقاومت اوکراین» را چه نیروهایی بر عهده داشتهاند: گردانهای مزدور خارجی و نئوفاشیستها به کمک تسلیحات و پول دولتهای غربی. زاپاتیستا پس از چندین بار تلاش توانسته با نیروهای «مقاومت اوکراین» تماس برقرار کند، نیروهایی که «ارتش روسیه آنها را در اوکراین به قتل میرساند». بنابراین، زاپاتیستا توانسته سرانجام با خواهران و برادران آزوفی خود تماس برقرار کند و تازه پا را فراتر از حمایت در بیانیه میگذارد و خواستار حمایت مالی از «مقاومت در اوکراین» است و چه بسا در این لحظه حمایتهای مالیاش را به این «مبارزان نستوه» رسانده باشد. تنها خواستۀ آنها هم این است که «ارتش روسیه از اوکراین خارج شود» و احتمالاً اوکراین و روسیه را به «مقاومت در اوکراین» بسپارد. اینها همان آرزوهای قلبی چپهاست که البته، زاپاتیستا در راستای برآورده کردنش گامهای عملی برداشته است. انتظار جز این هم از چپهای آنارشیست نمیتوان داشت.
این دو را مثال آوردیم تا گامهای عملی چپ در کمک به جبهۀ ناتو و پیوند ناگسستنی چپ با بورژوازی را نشان دهیم و اهمیت وظیفۀ رسوا کردن چپ پیش چشمان طبقۀ کارگر را گوشزد کنیم.
3. جنگ بازیابی هژمونی یا نبرد میان کمونیسم و فاشیسم؟
پیشتر به طور ایجابی نشان دادیم که جنگ بازیابی هژمونی و دستور کار کمونیستی در برابر آن چه خواهد بود و در مورد مشخص اوکراین نیز به نکاتی اشاره کردیم که امروز در جنبش کارگری مابازای آن را میبینیم. اما ضرورت دارد که به جنگ روسیه و اوکراین با دقت بیشتری بپردازیم. اولاً، باید دربارۀ نیروهایی که از آغاز درگیریها در اوکراین بهنوعی با عنوان نیروهای مقاومت در شرق اوکراین شناخته میشوند و در قالبهای سیاسی و نظامی متشکل شدهاند سخن گفت. عمدهترین و تأثیرگذارترینِ این نیروها دولتهای جمهوری خلق دونتسک (جخد) و جمهوری خلق لوگانسک (جخل) هستند. گروههای نظامی و سیاسیای که قدرت شرکت در دولت را نداشتند نیروهای ثانویایاند که بسته به قدرتشان میتوانند خط مشی دولتها را نیز تحت تأثیر قرار دهند. این تدقیق از این بابت بر دوش ماست که وظیفۀ کمونیستهاست تا هر چیزی را به نام خودش بخوانند و با هر نیرویی همان گونه برخورد کنند که شایستۀ آن است و به رمانتیسیسم (خیالپردازی) و ایدئالیسم درنیفتند. ثانیاً، باید اشاره کرد که نامگذاری جنگ موجود به عنوان نبرد میان کمونیسم و فاشیسم تأثیر سیاسی مخربی خواهد داشت و این از پیامدهای درافتادن به رمانتیسیسم است. چنین نامگذاریای خاک پاشیدن در چشم کارگران است.
به این واسطه، ابتدا روایتی از دولتهای دونتسک و لوگانسک و مهمترین نیروهای سیاسی حاضر در منطقۀ دُنباس عرضه خواهیم کرد.
الف) مهمترین نیروهای سیاسی در دونتسک و لوگانسک
بعد از کودتای 2014، دو منطقۀ دونتسک و لوگانسک کنفدراسیون نووروسیا[24] (روسیۀ نوین) را تشکیل دادند. نیروهای نظامی داوطلبِ مردمیِ دونتسک و لوگانسک نیز، که در سپتامبر 2014 با یکدیگر تلفیق شدند، نیروهای رزمی متحد نووروسیا[25] را تشکیل دادند. هرچند که پس از یک سال پروژۀ نووروسیا کنار گذاشته شد، این مناطق خودمختار کماکان در قالبهای دفاعی مشترک عمل میکردند. فرماندهی کل آنها نیز ایوان کورسون[26] بود.[27]
در انتخابات سال 2014، در جخد، الکساندر زاخارچنکو[28] سمت رئیس جمهوری را به دست آورد و جنبش اجتماعیِ جمهوری دونتسک[29] به رهبری او اکثریت پارلمان را کسب کرد. در جخل، ایگور پلوتنیتسکی[30] مقام رئیس جمهوری را کسب کرد و جنبش اجتماعیِ صلح برای منطقۀ لوگانسک[31] به رهبری او صاحب اکثریت پارلمان شد.[32]
در انتخابات سال 2014 دونتسک، سه نامزد برای مقام رئیس جمهوری رقابت کردند: الکساندر زاخارچنکو، یوری سیووکوننکو[33] و الکساندر کوفمن[34]. دو گروه سیاسی در انتخابات شورای خلق (پارلمان جمهوری) به رقابت پرداختند: جنبش اجتماعی جمهوری دونتسک و جنبش اجتماعی دنباس آزاد[35].
علاوه بر دو گروه یادشده، حزب کمونیست جخد[36]، که تا پیش از کودتا شاخۀ دونتسکِ حزب کمونیست اوکراین[37] بود، برای شرکت در انتخابات برنامهریزی کرده بود، اما به دلیل اینکه «در اسناد ارائهشدۀ خود اشتباهات زیادی مرتکب شده بود» اجازۀ شرکت در این انتخابات را نداشت. این حزب انتخابات را تحریم نکرد اما از کسی هم حمایت نکرد و در کنگرۀ آن تصویب شد که هر عضوی مستقلاً دربارۀ شرکت کردن یا نکردن تصمیم بگیرد.[38] گفتنی است که دبیر کل این حزب، باریس لیتوینِف[39]، تا پیش از انتخابات از ژوئیه تا اکتبر 2014 ریاست شورای خلق را بر عهده داشت. اما پس از انتخابات، حزب فقط سه نماینده در شورای خلق به دست آورد: باریس لیتوینف، وادیم زایبرت[40] و نیکولای راگوزین[41]. زایبرت در جنگ کشته شد. در سال 2016، لیتوینف و راگوزین نیز به دلیل «رأی عدم اعتماد» از شورای خلق اخراج شدند، بنابراین حزب از آن به بعد در شورای خلق بدون نماینده باقی ماند. ماجرا از این قرار بود که، در آغاز ژوئن، لیتوینف و راگوزین به دلیل «رأی عدم اعتماد»، بدون محاکمه یا اتهامی، از نمایندگی محروم شدند. تعداد 68 نماینده از دنیس پوشیلین[42] در موضوع «رأی عدم اعتماد» حمایت کردند و از کنار گذاشتن کمونیستها از مجلس دفاع کردند. اوضاع برای کمونیستها سختتر شد. در روز تولد لنین، گذاشتن گل پای بنای یادبود لنین و برگزاری تجمع ممنوع شد. در 1 مه، 9 مه و 11 مه (روز استقلال جخد) اجازه داده نشد که با پرچمهای سرخ راه بروند و حق سخنرانی در تجمعات داده نشد. پوشیلین و حامیانش میخواستند 50 درصد از تولیدات الکل و تنباکو به دولت و 50 درصد به کسبوکارهای خصوصی اختصاص داده شود و کمونیستها در شورای خلق با آن مخالفت کردند. پس از این بود که لیتوینف و راگوزین از شورای خلق اخراج شدند. آنها علاوه بر این هشداری مبنی بر این گرفتند که در جخد هیچ حزبی نباید باشد، مگر جنبشهای اجتماعی دنباس آزاد و جمهوری دونتسک.[43]
افزون بر حزب کمونیست، یکی دیگر از احزابی که به دلایلی مشابه از شرکت در انتخابات جخد منع شد حزب روسیۀ نوین[44] به رهبری پاول گوبارف[45] بود.[46] او یکی از اصلیترین شخصیتهای آغاز مقاومت در شرق اوکراین بود و بعد از کودتای 2014، در 1 مارس برای مقام فرماندار خلق[47] (که بهنوعی فرمانداری منطقۀ دونتسک بود) در نشستی مردمی انتخاب شد و خود را رهبر نیروهای نظامی داوطلب مردمی دنباس[48] نامید.[49] مأموران امنیت اوکراین او را بازداشت و به کیف منتقل کردند. مدتی بعد با تنی چند از افسران بهاسارتدرآمدۀ دولت کیف معاوضه شد.[50] هرچند گوبارف هیچ گاه اجازه نیافت در فرایند رسمی انتخابات دنباس شرکت کند، به عنوان اولین فرماندار خلق دونتسک پس از کودتا اهمیت دارد.[51] به گفتۀ ییکاتیرینا گوباروا[52]، رهبر وقت حزب روسیۀ نوین پس از حمله به گوبارف و وخامت حالش، در 13 اکتبر 2014، نمایندگان حزب روسیۀ نوین به عنوان بخشی از جنبش دنباس آزاد در انتخابات پارلمان شرکت کردند.[53]
زاخارچنکو با کسب 77.51 درصد آرا در انتخابات برنده و رئیس دولت جخد شد و جای الکساندر بورودای[54] را گرفت.[55] زاخارچنکو در بمبگذاریای که احتمالاً به دست نئوفاشیستهای اوکراینی انجام شده بود قبل از پایان مأموریتش در مقام رئیس جمهوری کشته شد.[56] جای او را موقتاً دیمیتری تراپژنیکوف[57]، که معاون زاخارچنکو بود، گرفت.[58] تراپژنیکوف به مدت هفت روز سرپرست بود و سپس شورای خلق دنیس پوشیلین (رئیس شورای خلق) را در سمت سرپرست ریاست جمهوری جانشین تراپژنیکوف کرد. او از سپتامبر 2015 رئیس شورای خلق و از نوامبر 2014 نمایندۀ جخد در مذاکرات مینسک بود.[59] پوشیلین با انتخابات 2018، که در آن بیش از 60 درصد آرا را کسب کرد، رئیس جمهوری شد.[60]
در منطقۀ دونتسک، از چهار نیروی سیاسی صحبت شد: جمهوری دونتسک، دنباس آزاد، حزب روسیۀ نوین و حزب کمونیست جخد. قدرت سیاسی و مناصب رسمی در دونتسک کاملاً در ید جمهوری دونتسک و دنباس آزاد است، که هر دو غیر کمونیستاند. جنبش اجتماعی جمهوری دونتسک بیش از 235 هزار عضو دارد و برای اتحاد مجدد با روسیۀ بزرگ تلاش میکند.[61] از میان این چهار نیروی سیاسی فقط یک نیرو وجود دارد که خود را کمونیست میخواند: حزب کمونیست جخد.
این نیروهای سیاسی در جخد بود که دیدیم و حالا نوبت آن است که به سراغ نیروهای سیاسی در جخل برویم.
در لوگانسک، پس از شروع مقاومت، الکساندر خاریتونوف[62] فرماندار خلق شد.[63] او رهبر سازمان گارد لوگانسک[64] و همچنین دبیر کمیتۀ منطقهای لوگانسکِ حزب سوسیالیست مترقی اوکراین[65] (حزب سما) بود[66] و بعدها عضو حزب کمونیست جخل[67] شده است.[68]
والری بولوتوف[69] اولین رئیس جخل بود، که در مۀ 2014 انتخاب شد و در اوت 2014 از سمتش استعفا کرد و در ژانویۀ 2017 در خانهاش در مسکو درگذشت.[70] او کمونیست بود و به حزب کمونیست جخل نزدیک بود.[71] پس از استعفای بولوتوف، پلوتنیتسکی، که وزیر دفاع بود، سرپرست ریاست جمهوری شد.
در انتخابات سال 2014 لوگانسک، چهار نامزد برای مقام رئیس جمهوری رقابت کردند: ایگور پلوتنیتسکی، اولگ آکیموف[72]، لاریسا آیراپتیان[73] و ویکتور پنر[74]. همچنین سه نیروی سیاسی در انتخابات به رقابت پرداختند: صلح برای منطقۀ لوگانسک، اتحادیۀ اقتصادی لوگانسک[75] و اتحادیۀ مردمی[76]. پلوتنیتسکی به نمایندگی از صلح برای منطقۀ لوگانسک با بیش از 60 درصد آرا برندۀ انتخابات شد.[77] وی نیز، قبل از اتمام دورۀ ریاست جمهوری، در 24 نوامبر 2017، از قدرت کنارهگیری کرد و لئونید پاسیچنیک[78] سرپرست ریاست جمهوری شد،[79] که اندکی بعد در انتخابات سال 2018 به نمایندگی از صلح برای منطقۀ لوگانسک با کسب 68.3 درصد آرا پیروز و رئیس جمهوری شد. این جنبش در شورای خلق نیز پیروز شد و اتحادیۀ اقتصادی لوگانسک اقلیت شورا را کسب کرد.[80] پاسیچنیک از حامیان برگزاری انتخابات برای پیوستن به روسیه است.[81]
در منطقۀ لوگانسک، از سه نیروی سیاسی صحبت به میان آمد که در انتخابات شرکت کردند: صلح برای منطقۀ لوگانسک، اتحادیۀ اقتصادی لوگانسک و اتحادیۀ مردمی. به گزارش سرویس مطبوعاتی صلح برای منطقۀ لوگانسک، این جنبش اجتماعی بیش از 107 هزار عضو دارد (آمار سال 2019).[82] این جنبش اجتماعی آن طور که در سایتش خود را معرفی کرده است از «نقش تاریخی ویژۀ کلیسای ارتدکس روسیه» تقدیر میکند و «از حقوق و فرصتهای برابر برای همۀ ادیان مرسوم لوگانسک دفاع» میکند. همچنین، از وظایف اقتصادیای که برای خود تعیین کرده است «دادن تضمینهای قانونی موثق برای کسبوکار و تضمین کردن حراست از مالکیت خصوصی» است.[83] اتحادیۀ اقتصادی لوگانسک را کارآفرینان لوگانسک، کاسبان و نمایندگان صنعت جخل تأسیس کردند. به گفتۀ رئیس کمیتۀ اجرایی اتحادیۀ اقتصادی لوگانسک، این جنبش بیش از 25 هزار و 160 عضو دارد (در ژانویۀ 2021).[84] از اتحادیۀ مردمی فقط این را میدانیم که فهرست انتخاباتی آنها در شورای خلق به رهبریِ رئیس دانشگاهِ ولادیمیر دالِ لوگانسک، روسلان خارکوفسکی[85]، بوده است و اتحادیۀ مردمی از ملی شدن بنگاههای بزرگ و توسعۀ خدمات و آموزش حمایت میکرده است و 3.85 درصد نیز رأی آورده است.[86] در میان این سه نیروی سیاسی دو نیرو مشخصاً از سیاستهای بورژوایی حمایت میکنند و سومی، یعنی اتحادیۀ مردمی، در انتخابات 2018 شرکت نکرده است و احتمالاً دیگر وجود ندارد.
ب) ناسیونال بلشویسم
به پوشیلین و منازعۀ طرفدارانش در جنبش اجتماعی جمهوری دونتسک با کمونیستها و همچنین صلح برای منطقۀ لوگانسک و اتحادیۀ اقتصادی لوگانسک اشاره کردیم و با همین اشارهها میتوان پی برد که با نیروهایی مواجهیم که سیاست بورژوایی را پیش میبرند. اکنون نوبت نوشتن دربارۀ حزب روسیۀ نوین و گوبارف است.
گفته میشود که گوبارف پیشتر عضو حزب سما بوده است.[87] حزب اخیر در سنت ناسیونال بلشویسم[88] جا میگیرد ــسنتی که امروز هم به گونهای متفاوت به احیای شوروی مینگرد. برای تشخیص بهتر ناسیونال بلشویسمِ نهفته در گوبارف و حزب سما باید به شخص دیگری اشاره کنیم، که تکمیلکنندۀ این پازل است: الکساندر دوگین[89]. دوگین از مؤسسان و تأثیرگذاران در تشکیل حزب ناسیونال بلشویک در سال 1993، حزب اوراسیا در 2002، جنبش بینالمللی اوراسیا در 2003، اتحاد جوانان اوراسیا در 2005 و جبهۀ ناسیونال بلشویک در 2006 است[90] و مشخصاً از طرفداران ناسیونال بلشویسم و از نظریهپردازان سیاسی مشهور در روسیۀ کنونی است. حزب سما همکاری تنگاتنگی با جنبش بینالمللی اوراسیا و اتحاد جوانان اوراسیا دارد و رهبر حزب سما، ناتالیا ویترنکو[91]، عضو شورای عالی جنبش بینالمللی اوراسیاست.[92] پاول گوبارف و همسرش، ییکاتیرینا گوباروا، نیز با دوگین در ارتباطاند و از او تأثیر پذیرفتهاند.[93] گوبارف هدف اصلی خود را استقلال از اوکراین به هر شکلی، بازگرداندن تمامیت ارضی قلمرو روسیه و بازگرداندن دنباس به روسیه برمیشمارد.[94] او مشخصاً خود را ناسیونالیست روس میداند البته با ذکر این قید که ناسیونالیسم او ناسیونالیسم قومی نیست.[95] همچنین معتقد است که وقتی صاحب بنگاه اقتصادیای از مخالفان جمهوری خلق است باید آن بنگاه را ملی کرد، اما در غیر این صورت مخالف ملیسازی بنگاههاست. میگوید هم با سیاستمداران چپ و هم ملیگرایان کار کرده است، با همۀ کسانی که از پیوستن به روسیه حمایت کردند.[96] این را نیز باید در نظر گرفت که گوبارف زمانی در اردوگاههای نظامی اتحاد ملی روسیه[97] (گروهی نئوفاشیست) آموزش دیده است و در جوانی عضو آن بوده است.[98] بنابراین، وجه مشترک دوگین، گوبارف و حزب سما را باید ناسیونال بلشویسم قلمداد کرد.
ناسیونال بلشویسم به دوران انقلاب اکتبر یا دقیقتر به دوران تثبیت قدرت بلشویکها پس از آن برمیگردد. با مراجعه به مباحث دربارۀ نِپ (سیاست اقتصادی نوین)[99] به نام نیکولای اوستریالوف[100] برمیخوریم، که از مهمترین شخصیتهای ناسیونال بلشویسم در روسیه است. اوستریالوف سالهای 1916 و 1917 کادت فعالی بود و در پایان سال 1917 در مقام رئیس کمیتۀ استانی حزب کادت انتخاب شد.[101] در دورۀ وحشت سرخ در 1918، اوستریالوف و دوستانش از مسکو گریختند و به مقاومت نظامی فعال علیه بلشویکها پیوستند، البته نه برای همیشه.[102] در اکتبر 1919، او به سِمت رئیس شاخۀ شرقی حزب کادت انتخاب شد. شکست کولچاک او را در وضعیت وحشتناک بحرانی فروبرد. سه شبانهروز بیخوابی را در شهر چیتا گذراند و به آنچه اتفاق افتاده بود فکر کرد. ناگهان تغییر رادیکالی رخ داد. آنجا، در چیتا، سرانجام به نتیجهای منطقی از آنچه در سالهای 1917-1918 گفته بود رسید: او به سودمندی بلشویکها از دیدگاه ملی روسیه پی برد! او از چیتا به هاربین، در چین، نقل مکان کرد و فعالانه شروع به تبلیغ ناسیونال بلشویسم کرد.[103] این سرگذشت مختصری از اوستریالوف بود. در زیر، لنین توصیف دقیقی از کیفیت سیاسی او عرضه میکند:
در این خصوص، میخواهم به این سؤال بپردازم: سیاست اقتصادی نوینِ [نِپِ] بلشویکها چیست ــتحول یا تاکتیک؟ این سؤال را گروه اسمِنا وِخ مطرح کرده است، که، همان طور که میدانید، جریانی است که میان مهاجران روس پدید آمده است. این جریان اجتماعیـسیاسیای است که برخی از شاخصترین دمکراتهای مشروطهخواه، چند وزیر دولتِ[104] پیشین کولچاک، آن را رهبری میکنند، افرادی که به این نتیجه رسیدهاند که دولت شوروی در حال توسعه دادن کشور روسیه است و بنابراین باید حمایتش کرد. آنها بدین ترتیب استدلال میکنند: «بنای دولت شوروی بر چه نوع حکومتی است؟ کمونیستها میگویند دارند حکومت کمونیستی بنا میکنند و به ما اطمینان میدهند که سیاست نوین [نِپ] مسئلۀ تاکتیکی است: بلشویکها در شرایط دشوار از سرمایهداران خصوصی استفاده میکنند، اما بعداً بر آنها غلبه میکنند. بلشویکها میتوانند هرچه میخواهند بگویند؛ در واقع، این تاکتیک نیست بلکه تحول، یعنی احیای درونی، است؛ آنها به حکومت متعارف بورژوایی خواهند رسید و ما باید از آنها حمایت کنیم. تاریخ از راههای پرپیچوخم پیش میرود.»
برخیشان وانمود میکنند کمونیستاند، اما دیگرانی هستند که صادقترند؛ یکی از اینها اوستریالوف است. گمان میکنم در دولت کولچاک وزیر بود. او با همقطارانش موافق نیست و میگوید: «شما میتوانید دربارۀ کمونیسم هرچه میخواهید فکر کنید، اما من معتقدم که مسئلۀ تاکتیک نیست، بلکه مسئلۀ تحول است.» باور دارم که اوستریالوف، با این صداقت، دارد خدمت بزرگی به ما میکند. ما، و مخصوصاً من، به دلیل موقعیتم، دروغهای خیالانگیز کمونیستی زیادی میشنویم، «چاخان کمونیستی»، هر روز، و گاهی از شنیدنشان خسته میشویم. اما الان به جای این «چاخانهای کمونیستی» نسخهای از اسمِنا وِخ دارم، که کاملاً آشکار میگوید: «اوضاع اصلاً آن طوری نیست که تصور میکنید هست. در حقیقت، شما دارید بهتدریج در منجلاب متعارف بورژوایی میافتید با پرچمهای کمونیستیای که شعارهایی بر آن نقش بسته و در همه جا نصب شده است.» این خیلی مفید است. این تکرار چیزی نیست که مدام در اطرافمان میشنویم، بلکه حقیقت طبقاتی آشکاری است که دشمن طبقاتی بیان کرده است. خواندن این نوع مطالب خیلی مفید است؛ و این نه به این دلیل نوشته شده که حکومت کمونیستی اجازه میدهد برخی مطالب را بنویسید و برخی را نه، بلکه به این دلیل نوشته شده که واقعاً حقیقت طبقاتی است و دشمن طبقاتی آن را بیپرده و صادقانه بیان کرده است. اوستریالوف، با اینکه دمکرات مشروطهخواه، بورژوا و حامی مداخله بود، میگوید، «من موافق حمایت از دولت شورویام. من موافق حمایت از قدرت شورویام، زیرا راهی را در پیش گرفته است که آن را به حکومت متعارف بورژوایی منتهی خواهد کرد.»
این بسیار مفید است و عقیده دارم که باید آن را در نظر داشت. برای ما خیلی بهتر است که گروه اسمِنا وِخ به این گونه بنویسند تا اینکه برخیشان وانمود کنند واقعاً کمونیستاند، طوری که آدم از دور نتواند تشخیص دهد که آیا به خدا اعتقاد دارند یا به انقلاب کمونیستی. باید صریحاً بگوییم که چنین دشمنان صادقی مفیدند. باید صریحاً بگوییم که مطالبی که اوستریالوف دربارۀ آنها صحبت میکند ممکن است. تاریخ با انواع استحالهها آشناست. تکیه بر ایمان راسخ، وفاداری و دیگر صفات عالی اخلاقی ابداً طرز برخورد جدی در سیاست نیست. افراد کمی ممکن است از صفات عالی اخلاقی بهرهمند باشند، ولی دربارۀ مسائل تاریخیْ تودۀ کثیری تصمیم میگیرند، که، اگر آن افرادِ کم راضیشان نکنند، ممکن است گاهی با آنها هیچ مؤدبانه رفتار نکنند.[105]
با این توضیحات، آشکار است که ناسیونال بلشویسم از سنت بورژوایی آمده است و در برقراری حکومت شوروی نه سویۀ پرولتری آن بلکه عظمتطلبی ملت و کشور روسیه را میبیند. حزب روسیۀ نوین و گوبارف نیز نمایندۀ چنین دیدگاه بورژواییاند.
ج) نیروهای سیاسی کمونیست در جمهوریها
آنچه گفتیم بیشتر دربارۀ نیروهای تأثیرگذار در صحنۀ رسمی سیاست بود. در اینجا دربارۀ نیروهای کمونیست[106] در جخد و جخل مینویسیم، آنهایی که با توجه به حضورشان در منطقه و شواهد موجود ممکن است تأثیرگذار باشند.
در دونتسک، گفتیم که چهار نیروی سیاسی تأثیرگذار در عرصۀ سیاست جمهوری وجود دارد (جمهوری دونتسک، دنباس آزاد، حزب روسیۀ نوین و حزب کمونیست جخد) و فقط یکی از آنها خود را کمونیست میخواند: حزب کمونیست جخد، که پیشتر اشاره شد 3 عضو در شورای خلق داشته و رهبر آن در ابتدا رئیس این شورا بوده است. این حزب در 8 اکتبر 2014 تأسیس شد و حدود 100 نفر در جلسۀ تأسیس حزب شرکت کردند، که 1000 نفر را نمایندگی میکردند. گروههایی که در تأسیس حزب شرکت داشتند شامل اعضای سابق حزب کمونیست اوکراین، اتحادیۀ بوروتبا[107] و جبهۀ کارگران لوگانسک[108] بودند.[109] لیتوینف، در مۀ 2022، میگوید، «قبل از شروع جنگ کنونی، حزب کمونیست 1080 نفر را ثبت نام کرده بود. با شروع جنگ و تخلیۀ جمعیت… ما احساس میکنیم که صفوفمان پراکنده شده و تقلیل پیدا کرده است…»[110] استانیسلاو رتینسکی[111]، دبیر کمیتۀ مرکزی حزب، میگوید که بیش از 20 نماینده از 98 نماینده در شورای عالیِ[112] جخد کمونیست بودند.[113]
در لوگانسک، در جستوجوی نیروهای کمونیستی به اتحادیۀ کمونیستهای لوگانسک[114] برمیخوریم. در 22 اوت 2015، کنگرۀ مؤسس اتحادیۀ کمونیستهای لوگانسک برگزار شد و دبیر اول کمیتۀ مرکزی آن ایگور گومینیوک[115] بود. 104 نفر در کنگره حضور داشتند.[116] در ادامۀ فعالیتهای اتحادیۀ کمونیستهای لوگانسک، کنگرۀ مؤسس حزب کمونیست جخل در 12 مارس 2016 برگزار شد.[117] بیش از 100 نفر در کنگره شرکت کردند و در میان این 100 نفر یک نمایندۀ شورای خلق جخل ــالکساندر آندریانوف[118]ــ نیز وجود داشت و گومینیوک دبیر اول کمیتۀ مرکزی حزب شد.[119] حزب کمونیست جخل میگوید نیمی از ترکیب هیئت نمایندگان اولین شورای خلق جخل در تصرف کمونیستها بود و کمونیستها از همان روزهای آغازین ایجاد جمهوریها در صف اول مدافعان و سازندگان دولت بودند و البته رهبران منطقهای لوگانسکِ حزب کمونیست اوکراین از تودهها حمایت نکردند.[120] بیش از 700 عضو سابق حزب کمونیست اوکراین و حدود 200 عضو جدید به عضویت حزب کمونیست جخل درآمدند. در مجموع، این حزب (که اتحادیۀ کمونیستهای لوگانسک نیز بخشی از آن است) بیش از 900 عضو دارد. در میان اعضای حزب، 21 نمایندۀ اولین دورۀ مجلس جخل وجود دارد و خاریتونوف، اولین فرماندار خلق (که عضو حزب سما بود)، و سرهنگ ویکتور شیکاتونوف[121]، فرمانده بخش لوگانسک در گارد ملی قزاقِ ارتش بزرگ دُن[122] به حزب پیوستند.[123] همچنین، در ژوئیۀ 2022، الکساندر اِرمولنکو[124]، یکی از نمایندگان شورای خلق جخل، به حزب کمونیست جخل پیوست.[125] علاوه بر این، اولگ پوپوف[126]، که دبیر کمیتۀ مرکزی حزب است، عضو شورای خلق اول و سوم جخل است.[127] حزب کمونیست جخل در انتخابات 2018 از پاسیچنیک حمایت کرد.[128] این حزب به مانند حزب کمونیست جخد با کمک حزب کمونیست فدراسیون روسیه تشکیل شده است و همچنین، به مانند حزب کمونیست جخد، عضو اتحادیۀ احزاب کمونیستــحزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی[129] است.
باید اضافه کنیم که بر اساس گفتههای الکساندر چریپانوف[130]، از دبیران کمیتۀ مرکزی و از اعضای شورای سیاسی حزب کارگران کمونیست روسیهــحکاش[131]، علاوه بر حزب کمونیست جخد و حزب کمونیست جخل، جبهۀ کارگران دنباس[132] و سازمان کارگران کمونیست جخل[133] وجود دارند، اما هیچ رد پایی از آنها نیست و فقط نامشان را در زیر برخی بیانیههای مشترک میبینیم. فقط میدانیم که حزب کارگران کمونیست روسیهــحکاش آنها را تشکیل داده است و بر اساس کمکهای این حزب به آنها بعید است بیش از 100 نفر باشند.[134] به هر حال، این دو گروه را (البته، اگر هنوز واقعاً وجود داشته باشند) نمیتوان از نیروهای تأثیرگذار در عرصۀ سیاست دنباس قلمداد کرد.
د) نیروهای نظامی کمونیست در جمهوریها
در عرصۀ نظامی، به گفتۀ پاول گوبارف، در ژوئیۀ 2014، ارتشهای جخد و جخل 20 هزار جنگجو داشتهاند.[135] در سال 2015، دولت اوکراین مدعی شد که 42 هزار و 500 جنگجو در طرف دنباسیها حضور دارند، که شامل 9 هزار سرباز روسی نیز میشود.[136] در اواخر 2017، یکی از وزرای دولت اوکراین اعلام کرد که 50 هزار و 300 جنگجو در طرف دنباسیها وجود دارد، که 35 هزار و 500 نیروی نظامی در دونتسک و 14 هزار و 800 نفر در لوگانسک است.[137]
گروههای نظامی تأثیرگذار در دنباس اکثراً ناسیونالیست و حتی راست افراطیاند و ناسیونال بلشویکها نیز حضور پررنگی دارند. در میان گروههای نظامی در دنباس دو گروهِ معروف هست که در رسانههای چپ آنها را سوسیالیست یا کمونیست در نظر میگیرند. بنابراین، ما نیز به همین دو گروه میپردازیم: تیپ پریزراک[138] و گردان بتمن[139].
تیپ پریزراک (که به معنی شبح است) ابتدا نام نیروهای نظامی داوطلبِ مردمیِ منطقۀ لوگانسک[140] را داشت، که الکسی موزگووی[141] آن را رهبری میکرد.[142] در تاریخچۀ پریزراک چندین واحد نظامی هست که بخشی از این تیپ است. یکی از این واحدها یگان 404 یا گروه داوطلبان کمونیست[143] است. این گروه در 25 اکتبر 2014 ایجاد شد و در ابتدا متشکل از 18 نفر بود ــو مؤسسان آن کمونیستهای روساند. در اواخر مۀ 2015 این گروه حدوداً بین 60 تا 80 عضو داشت که در سراسر تیپ پراکنده بودند و البته، پیشتر، در طول جنگ دِبالتسو (ابتدای سال 2015) بین 110 تا 120 نفر هم میشدند.[144] این گروه دو فرمانده معروف دارد به نامهای الکسی مارکوف[145] (معروف به دوبری، که در 2020 کشته شد) و پیوتر بیریوکوف[146] (معروف به آرکادیچ) و از حزب کمونیست فدراسیون روسیه کمک بشردوستانه میگیرد.[147] در پریزراک واحد دیگری هست به نام اینتریونیت[148]. این واحد یگان بینالمللیای بود که در سپتامبر 2015 تأسیس شد و در جخل برای سوسیالیسم میجنگید و فعالیتهای نظامی خود را در ژانویۀ 2017 به حالت تعلیق درآورد. در مجموع، 31 نفر از ایتالیا، فرانسه، فنلاند، امریکا، اسپانیا و سایر کشورها در اینتریونیت شرکت کردند و البته اکثرشان از اسپانیا بودند.[149] اما در پریزراک فقط یگانهای سوسیالیست و کمونیست نبودند و واحدهای دست راستی و ناسیونالیست و نئوفاشیست هم بودند. محض نمونه، گروه یونیته کونتینِنتاله[150] هم حضور داشت، که از طرفداران نظرات دوگین است.[151] همچنین، ایمپریال لژیون[152]، که سال 2014 در روسیه تشکیل شد و گرایش راست افراطی و ناسیونالیست دارد و وابسته به جنبش امپراتوری روسیه[153] است، مدتی در تیپ پریزراک فعالیت میکرد.[154] افزون بر این، اتحاد ملی روسیه (گروه نئوفاشیستیای که پیشتر در ارتباط با گوبارف به آن اشاره شد) در میان واحدهای داوطلب در تیپ پریزراک فعالیت میکرده است.[155] در مۀ 2015، اندکی قبل از ترور موزگووی، الکسی مارکوف، که معاون فرمانده تیپ پریزراک بود، در پاسخ به سؤالی که از او میشود مبنی بر اینکه آیا از نظر ایدئولوژیک بین گروه داوطلبان کمونیست و فرمانده تیپ، الکسی موزگووی، شباهت وجود دارد یا نه میگوید که شباهتی وجود ندارد و فرمانده موزگووی آشکارا خودش را سلطنتطلب مینامد. البته او بارها تکرار کرده که اگر به آزادی نووروسیا و ساختن کشوری در اینجا برای مردم کمک کند، آماده است که کمونیست باشد. مارکوف اشاره میکند که در همان 18 نفر اولیۀ یگان او نیز افرادی از سازمانهای سلطنتی بودند و همچنین اشاره میکند که برای عضویت در گروه داوطلبان کمونیست مؤلفۀ ایدئولوژیک چندان مهم نیست.[156] علاوه بر اینها، تیپ پریزراک در نهایت در نیروهای نظامی جخل ادغام میشود. طبق فرمان رئیس جخل، پلوتنیتسکی، که در 7 مارس 2015 امضا شد، کلیۀ سازمانهای مسلحی که بخشی از میلیشیا[157]ی خلق جخل، یگانهای دفاع سرزمینی و نهادهای انتظامی و قضایی نشوند و همۀ تسلیحات خود را داوطلبانه تسلیم نکنند از 5 آوریل غیر قانونی میشوند و پس از این تاریخ، پیگرد قانونی میشود و خلع سلاح قهرآمیز رخ میدهد. به نظر میرسد بر همین اساس تیپ پریزراک به فرماندهی موزگووی بخشی از میلیشیای خلق جخل شد و اعلام شد که گردان چهارم دفاع سرزمینی جخل بر پایۀ تیپ پریزراک شکل گرفته است. این خبر را در 2 آوریل لئونید تکاچنکو، رئیس شعبۀ بازپرسی دادستانی کل جخل اعلام کرد.[158] بنابراین، اعلام ادغام تیپ پریزراک در میلیشیای خلق جخل در زمان خود موزگووی اتفاق افتاد (موزگووی در 23 مۀ 2015 ترور شد). میماند اینکه این تیپ چه تعداد نیرو داشته است. پریزراک، به گفتۀ خود موزگووی، در اواخر اوت 2014، 1000 عضو داشته[159] و به گفتۀ مارکوف، پریزراک، در اوت 2014، 1815 عضو داشته است.[160]
گردان بتمن را (که به معنی خفاش است) الکساندر بدنوف[161] فرماندهی میکرد. او در آغاز به نیروهای نظامی داوطلب مردمی منطقۀ لوگانسک، که در ابتدای مقاومت تشکیل شده بود و موزگووی پایهگذارش بود، پیوست و سپس به همراه دوستانش واحدی تأسیس کرد.[162] در این گروه یگان کمونیستی (مانند آنچه در پریزراک وجود دارد) یافت نمیشود. گردان بتمن با گروه روسیچ[163]، که گروه دست راستی است و چنین مطرح است که از زیرمجموعههای گروه واگنر است، همکاری داشته است.[164] در واقع، گروه روسیچ بخشی از گردان بتمن بوده است.[165] علاوه بر این، خود بدنوف نیز جنگ دنباس را جنگ میان جهان غرب و جهان اسلاو میپندارد و این جنگ را تلاش برای نسلکشی و نابودی قومیت روسیه در نظر میگیرد.[166] بنابراین، فهم او از جنگ بیشتر از اینکه به فهم کمونیستها نزدیک باشد به فهم دوگین نزدیک است. گردان بتمن، پیش از ترور بدنوف به میلیشیای خلق جخل پیوسته بود (او در 1 ژانویۀ 2015 ترور شد) و همراه با گردانهای دیگر، تیپ چهارم پیادهنظام موتوریزۀ میلیشیای خلق جخل را ایجاد کرده بود[167] و خود بدنوف رئیس ستاد تیپ بود.[168] گردان بتمن در تابستان 2014 بیش از 400 عضو داشت.[169]
از شرح بیشتر دربارۀ تیپ پریزراک و گردان بتمن درمیگذریم و همین نیز کفایت امر را میکند.[170] علاوه بر این، حزب کمونیست جخد حضور نظامی در جبهه داشته است. لیتوینف در این باره میگوید:
فعالترین افرادمان، بر اساس محاسبۀ من 76 نفر، با سلاح در دست از حاکمیت جمهوری دفاع میکنند… 76 نفر واقعاً سلاح به دستاند و از خرسون، خارکف، ملیتوپل، ماریوپل، در تمام اطراف دونتسک، راهی خط مقدم شدهاند… یک بار سعی کردیم یگان کمونیستی تشکیل دهیم، اما انجام این کار دشوار بود، چون هر کس تخصص نظامی خود را دارد، که در طول خدمت به ارتش کسب کرده است. و بخشهای مختلف متخصصان مختلفی نیاز دارد. بنابراین، هیچ راهی برای جمع کردن همه وجود ندارد.[171]
ه) کمونیستها و رهبری مقاومت
نیروی سیاسی کمونیستیای که در عرصۀ سیاست در دنباس ممکن است حضور فعال و مؤثر داشته باشد همان حزب کمونیست جخد و حزب کمونیست جخل است و مقایسۀ میزان اعضای آنها (1000 و 900 نفر) با نیروهای سیاسی دیگر (107 هزار، 25 هزار و 235 هزار نفر) گویای این است که کمونیستهای متشکل از نظر تعداد در عرصۀ سیاسی دنباس اصلاً چشمگیر نیستند. همچنین، در عرصۀ نظامی، دیدیم که در پریزراک و بتمن، واحدهای نظامی دست راستی فعالیت دارند و این دو گروه در نهایت در میلیشیای جمهوری ادغام شدند. اگر اعضای پریزراک را بین 1000 تا 1815 و اعضای بتمن را 400 در نظر بگیریم و همچنین جنگجویان حزب کمونیست جخد را که 76 نفرِ جدا از یکدیگرند در نظر بگیریم و مقایسه کنیم با میزان نیروهای نظامی جمهوریها که از 20 هزار تا 50 هزار (از 2014 تا 2017) بوده است به ناچیز بودن تعداد کمونیستها و همچنین قلیل بودن حضور متشکل آنها در عرصۀ نظامی نیز پی میبریم. و البته با واقعی در نظر گرفتن نیروهای نظامی کمونیست، یعنی در نظر گرفتن دست بالا 120 عضو گروه داوطلبان کمونیست (که تازه معلوم نیست چه تعدادشان کمونیستاند) و دست بالا 31 نفر در اینتریونیت (که دیگر وجود ندارد) و 76 عضو حزب کمونیست جخد، میرسیم به 227 نفر کمونیست در مقابل 20 الی 50 هزار نیروی نظامی.
مارکوف میگوید، «اکنون در آموزش نظامی در مقام اولیم. از نظر نظامی، ما در یکی از بالاترین سطوح جخل هستیم. و وظیفه، مانند هر واحد نظامی، به صورت صحیح و بدون تلفات پیروی کردن از دستورهای فرماندهی بالاتر است.» منظور او از دستورهای فرماندهی بالاتر احتمالاً دستورهای فرماندهان نظامی جخل است. از او سؤال میشود (اوت 2019) که «آیا تعاملی با سازمانهای کمونیستی در جخل دارید؟» و او پاسخ میدهد:
در جخل، نه واقعاً. پیش از این، ما اغلب با کمونیستهای لوگانسک گفتوگو میکردیم و آنها اغلب به ما مراجعه میکردند و من به دیدارشان میرفتم. اما اکنون قضیه این طور است که من بهندرت میتوانم از مواضعمان دور شوم، از کیرووسک… توضیح دیگری هم هست: تا جایی که به یاد دارم، کمونیستهای لوگانسک نتوانستهاند حزب و سازمان خود را رسماً ثبت کنند، بنابراین آنها بیشتر به صورت داوطلبانه کار میکنند. ما روابط بسیار خوب و نزدیکی با حزب کمونیست فدراسیون روسیه داریم. شخصاً، گنادی آندریویچ [زیوگانوف]، بارها و بارها و بسیار چشمگیر به ما کمک کرده است، کازبک تایسایوف به ما کمک میکند، رودین به ما کمک میکند… با توجه به اینکه بیشتر ستاد فرماندهی [ما] در نبرد خودشان کمونیستاند، از جمله خودم، ما با کمونیستها روابط خوبی داشتهایم.[172]
در نتیجه، حتی میان حزب کمونیست جخل و تیپ پریزراک (و مشخصاً گروه داوطلبان کمونیست) نیز ارتباط تنگاتنگی برقرار نیست.
بیریوکوف نیز معتقد است:
جنگ ادامۀ سیاستها به وسیلۀ دیگر است. ما میدانیم که برای چه میجنگیم. نمیتوانیم کشتهشدگان اودسا را فراموش کنیم. ما در حال حاضر [در جمهوریها] وارد سیاست نمیشویم، زیرا وضعیت پیچیده است. اما ما ایدئولوژی و خط سیاسی خود را داریم.[173]
میبینیم که همین میزان قلیل نیروهای نظامی کمونیست هم در سیاست وارد نمیشوند.
اکنون باید ببینیم که این نیروهای کمونیستی که برشمردیم آیا به صورت متشکل رهبری اعتراضات را بر عهده داشتهاند یا نه. میدانیم که حزب کمونیست اوکراین از مقاومت دنباس دفاع نکرد و با آغاز مقاومت کمیتۀ منطقهای این حزب در دونتسک و لوگانسک از هم پاشیده بود. آن کمونیستهایی هم که پیشتر وصفشان رفت به صورت فردی فعالیت میکردند، نه سازمانیافته. در این باره، رتینسکی میگوید: «دربارۀ آگاهی طبقاتی، فقط از بیرون میشود آن را وارد کرد و مجری آن حزب سیاسی است. چنین سازمانی در سال 2014 در دنباس وجود نداشت.»[174] نه تنها سازمان کمونیستیای که توان هدایت تودهها را در اعتراضات 2014 در دنباس داشته باشد وجود نداشت، بلکه «کارگران صنعتی دنباس، به رغم تعداد زیادشان، روحیۀ ضد الیگارششان و سنتهای مبارزهجویانهشان، نمایندگی کمی در میان کادرهای رهبری جنبش شورشی داشتند».[175] بنابراین، واضح است که از همان ابتدای مقاومت کمونیستها راهبر اعتراضات نبودند و رهبری اعتراضات نیز پیوند چندانی با پرولتاریای دنباس نداشت.
از فرمانده مارکوف پرسیده میشود که اکنون (سال 2019) مبارزۀ طبقاتی در جخل چگونه است و او پاسخ میدهد:
رویهمرفته، الیگارشها در اوکراین، در روسیه و در جخد و جخل یکساناند. و برای الیگارشها همیشه راحتتر است که بین خودشان توافق کنند تا اینکه به کارگران و زحمتکشان امتیازی بدهند. تعداد زیادی از بنگاههای صنعتی بزرگ در طول جنگ یا تولیدشان متوقف شد یا نابود شدند. مردم بیشتر از طریق مقرری گذران میکنند، برخی از طریق تجارت در مقیاس کوچک و دیگران برای کسب درآمد به روسیه میروند. جنبش کارگری قدرتمندی وجود ندارد و، متأسفانه، نیرویی هم نیست که این جنبش را سازماندهی کند، رهبری کند، و اهداف و وظایفی را تعیین کند و به آنها دست پیدا کند. در اینجا مردم فقط زنده میمانند و در چنین وضعیتی، قاعدتاً، مجالی برای صحبت دربارۀ آیندۀ روشن وجود ندارد. وقتی شما در عصر تاریکی کنونی زندگی میکنید، وظیفهتان این است که تا فردا زنده بمانید، تا غذایی چیزی به فرزندانتان بدهید. آنها دیگر آمادگی سازماندهی تجمعات یا اعتصابات را ندارند. من نگرانم که تا زمانی که اوضاع اینجا سامان پیدا کند، امکان ایجاد جنبش قدرتمند کارگری وجود نداشته باشد.[176]
و) تأثیرگذاری کمونیستها در جمهوریها
با توجه به آنچه در بالا آمد، آیا میتوان همه یا اکثر نیروهای سیاسی و نظامی دنباس را کمونیست نامید؟ قطعاً نه. اما آیا ما کمونیستها برای دفاع از آنها به این نامگذاری نیاز داریم؟ قطعاً نه. محض نمونه، در کتاب سوریه و رئالپلیتیک کمونیستی، بهروشنی نشان داده شده که موضع دفاع از اسد در سوریه نه به سبب این است که از نیروهای سوریه، روسیه و ایران کوچکترین انتظاری داریم برای برآوردن سوسیالیسم یا حتی کوچکترین امیدی داریم برای اینکه قدمی در راه سوسیالیسم به طور خودآگاه یا ناخودآگاه بردارند، بلکه به سبب تقویت افول هژمونی امریکاست، که خود میتواند امکان اعتلای مبارزۀ طبقاتی را تقویت کند، و ما کمونیستها میتوانیم با سازماندهی طبقۀ کارگر آن امکان را بالفعل کنیم، وگرنه در سطح همان امکان باقی میماند. امروز نیز به سبب کمونیست بودنِ یک سویۀ نزاع نیست که از پیروزی مقاومت دنباس و شکست نئوفاشیستها در اوکراین دفاع میکنیم. مختصر تاریخچۀ بالا نشان میدهد که پرچمهای سرخِ بعضاً بهاهتزازدرآمدۀ دنباس دلیلی بر آن نیست که این نزاع را میتوان نزاع کمونیسم و فاشیسم تعبیر کرد و چنین تعبیری تا چه حد خلاف واقع است.
در ادامه، برخی از مواضع کمونیستهای روسیه را نیز مینگریم تا بررسیمان را کامل کنیم.
از مقالهای از حزب مائوئیست روسیه[177] میبینیم که این حزب، که مدعی ارتباط با مبارزان دنباس است، از سوسیالیسم ــچه رسد به کمونیسمــ در دنباس دفاع نمیکند، بلکه از موقعیتی که برای رشد جنبش سوسیالیستی مهیا میشود دفاع میکند.
اهداف عملیات ویژۀ نظامی نیز آشکارا و بهوضوح اعلام شده است:[178] «حفاظت از غیر نظامیان در دنباس، اطمینان از اینکه کیِف جخد و جخل و همچنین حاکمیت روسیه بر کریمه را به رسمیت بشناسد، غیر نظامی کردن اوکراین و نازیزدایی از آن، و تضمین وضعیت بیطرفی و عاری شدن از سلاح هستهای آن.»
حالا بگویید کدام یک از این اهداف ناعادلانه یا ارتجاعی است.
البته، اگر اوکراین با یکدندگی از اجابت این خواستههای عادلانه امتناع کند، کاملاً در هم کوبیده خواهد شد و آنگاه بورژوازی روسیه در افزودن خواستههای ناعادلانه و غارتگرانه فراتر از آن کوتاهی نخواهد کرد. این همان چیزی است که رژیم فاشیستی و نظامی کیف اکنون کشور خود را به سمت آن سوق میدهد. اصرار او در دست زدن به جنگی ناعادلانه خیانت ملی واقعی است! همۀ نیروهای مترقی باید اصرار کنند که رژیم زلنسکی فوراً با شرایط عادلانه موافقت کند و صلح را برقرار کند.
پیامدهای موفقیت عملیات ویژۀ نظامی چه خواهد بود؟ البته، پیشروی فوری به سوی سوسیالیسم یا استقرار نوعی رژیم «خلقی» ممکن نیست. آن افراد سادهاندیشی که با آبوتاب امپریالیسم روسیه و سرمایهداری جخد و جخل را افشا میکنند آنچه عیان است بیان میکنند. مسئله اینجا چیز کاملاً متفاوتی است. البته، سرمایهداران روسیه به دنبال سودجوییاند، اما اکنون منافع آنها موقتاً بر منافع عاجلِ پرولتاریا و مردم منطبق شده است. اولاً، ستم ملی در منطقه به میزان چشمگیری کاهش خواهد یافت. ثانیاً، رژیم فاشیست و نئوباندریست (استپان باندرا رهبر نازی اوکراین بود، که رژیم جدید اوکراین از او تجلیل کرد) سقوط خواهد کرد. ثالثاً، گسترش ناتو متوقف میشود و تا حدی پس رانده خواهد شد. همۀ این تغییرات برای امنیت و صلح در منطقه و همچنین برای رشد جنبش سوسیالیستیْ مثبت خواهد بود.[179]
در انتها میافزایند: «اما بالاخره، وقتی تبهکار به شما حمله میکند، به پلیس بورژوازی زنگ میزنید و آرام منتظر انقلاب سوسیالیستی نمینشینید، این طور نیست؟ کفایت داشته باشید و از دیالکتیک مارکسیستی بهره بگیرید، لطفاً!»[180]
دیدیم که نیروهای بورژوایی در دنباس دست بالا را دارند، کمونیستها نه از نظر عده و نه از نظر نفوذ سیاسی و نظامی به هیچ وجه تعیینکننده نیستند و در یک کلام توازن طبقاتی قوا کاملاً به نفع بورژوازی است، در نتیجه دفاع از آنچه در دنباس است با نام دفاع از کمونیسم در دنباس به معنای اریب کردن خطوط سیاسی بلشویکی به سمت ناسیونال بلشویسم خواهد بود. به عبارت دیگر، هر نوع تحلیلی از مسئلۀ شرق اوکراین که جمهوریهای دنباس را به مثابۀ کلیت یکپارچۀ سیاسی در نظر بگیرد یا به توازن واقعی نیروهای طبقاتی در درون این جمهوریها بیاعتنا باشد دست آخر از تحلیل بورژوایی فراتر نرفته است.
در مقالۀ دیگری میخوانیم که الکساندر چریپانوف، از دبیران کمیتۀ مرکزی و از اعضای شورای سیاسی حزب کارگران کمونیست روسیهــحکاش و همچنین رئیس کارگروه کمیتۀ مرکزی این حزب برای همکاری با کمونیستهای دنباس، مدعی است که «از منظر طبقاتی اساس جنبش، در درجۀ اول، طبقۀ کارگر دنباس بود». اما زمانی که گرایشهای موجود در آن را برمیشمارد میگوید:
مقاومت مردمی در دنباس از ابتدا خصلت ضد نازی داشت و متفاوتترین افراد و گرایشهای ایدئولوژیک (کمونیستها، میهنپرستان و سلطنتطلبان روس، قزاقها، مدافعان کلیسای ارتدکس، داوطلبان انترناسیونالیست نیز از ایتالیا و غیره) در آن شرکت کردند، اما از منظر طبقاتی اساس جنبش، در درجۀ اول، طبقۀ کارگر دنباس بود.[181]
اینجا نیز البته نه بهدقت ولی زمانی که از نزاع آنجا یاد میشود به نیروهای «ضد نازی» اشاره میشود، که کمونیستها بخشی از آناند. اگر باز هم با نظر به تاریخچۀ گفتهشده دربارۀ ناسیونال بلشویسم به موضوع نگاه کنیم، این ادعای چریپانوف که «مقاومت میلیشیای دنباس، از نظر ترکیب اجتماعی، قطعاً ماهیت پرولتری دارد»[182] چندان تعیینکننده نخواهد بود، چرا که مطابقتی با گرایشهای ایدئولوژیک موجود و غالب در این مقاومت مردمی ندارد.[183] چه بسا که اگر طبقۀ کارگر پشت گوبارف برای احیای روسیه صف ببندد و حتی پرچم شوروی را هم در دست بگیرد، کمونیسم به پیش نخواهد رفت. حتی اگر بپذیریم که این میتواند بستر مناسبی را برای پیشروی کمونیسم مهیا کند، خودِ آن را به کمونیسم منتسب کردن خطای فاحش است.
ما از کمیت نیروهای کمونیست در سطح سیاسی و نظامی صحبت کردیم. باید بر این نیز تأکید کنیم که نفوذ نیروهای کمونیست در سیاست جمهوریها، فارغ از تعدادشان، اندک است. در درون خود جمهوریهای دنباس مناصب کلیدی را در حال حاضر طرفداران پیوستن به روسیه اشغال کردهاند و قوانین جمهوریها سوسیالیستی نیست.[184] هرچند این بدین معنی نیست که ــبهویژه درون میلیشیاــ کمونیستها و سوسیالیستها اصلاً تأثیرگذار نبودهاند. این را میتوان با استناد به مواقعی گفت که نزاع نظامی در همان اوایل مقاومت بالا میگرفت و تودههای میلیشیا تأثیر بیشتری در سیاستگذاری جمهوریها میگذاشتند. مثلاً، در اوت 2014، برخی از تودههای میلیشیا نامهای در دونتسک منتشر کردند و خواستار برچیدن بساط الیگارشها شدند.[185] این واقعه بعد از آن است که اطرافیان آخمتوف (میلیاردر اوکراینیای که در دونتسک به دنیا آمده است) از دستگاه دولتی دونتسک تصفیه شدند. همچنین در لوگانسک، که چپها و سوسیالیستها و کمونیستها پیرامون موزگووی جمع شده بودند، میتوانند با فشار خود نمادهای شوروی را در نشان دولتی جخل جای دهند.[186]
اهتزاز پرچمهای سرخ در دنباس قند در دل برخی نیروهای چپ آب کرده است و یکی از دلایل برای این تصور شده که در شرق اوکراین نیروهای کمونیست یک طرفِ صحنۀ نبردند. پرچم سرخی که همراه با داس و چکش و اعداد و نوشتههایی روی آن است پرچمی است با نام «پرچم پیروزی»[187]. این پرچم را سربازان ارتش سرخ در 1 مۀ 1945 و یک روز پس از خودکشی هیتلر برافراشتند. این پرچم نماد رسمی پیروزی اتحاد جماهیر شوروی بر آلمان نازی در طول جنگ جهانی دوم است و از گنجینههای ملی روسیه محسوب میشود. طبق قانون فدراسیون روسیه، پرچم پیروزی باید برای همیشه در مکانی که امنیت آن و در دسترس بودن آن برای عموم فراهم باشد ذخیره شود.
بنابراین، استفاده از پرچم پیروزی یا نمادهای شوروی به این معنی نیست که بهکاربرندگان آن کمونیستاند. مثلاً، دمیتری پسکوف، سخنگوی دولت روسیه، اعلام کرد که کرملین از این موضوع آگاه است که ارتش روسیه در عملیات نظامی ویژه در اوکراین از نمادهای شوروی از جمله پرچم اتحاد جماهیر شوروی استفاده می کند. او اعلام کرد که در کشور ما، بدون استثنا برای همۀ نسلها، پرچم پیروزی امر مقدسی است. این برای بسیاری از نسلها در بسیاری از کشورها صدق میکند.[188] همچنین، میدانیم که در اصلاحات قانون اساسی روسیه در ژوئیۀ 2020 این اختیار به فدراسیون روسیه داده شده که از پرچم اتحاد جماهیر شوروی استفاده کند و حزب کمونیست فدراسیون روسیه در سال 2022 در دوما پیشنهاد تغییر پرچم فدراسیون روسیه به پرچم شوروی را مطرح میکند.[189] پر واضح است که در صورتی که فدراسیون روسیه از پرچم شوروی استفاده کند بدین معنا نیست که آن کشور کمونیستی شده است. کمونیستی شدن یا به سوی کمونیسم رفتن هر کشور را بر اساس سیاستهای اجرایی آن و نیروهای سیاسی و طبقاتی آن میتوان تعیین کرد.
در جخل، دربارۀ استفادۀ رسمی از پرچم پیروزی در روز پیروزی قانون تصویب شده است و روز پیروزی در آن جمهوری تعطیل رسمی است.[190] در جخد نیز، مشابه همین قوانین را میبینیم و تمام 96 نمایندۀ حاضر در پارلمان به قانون پرچم پیروزی رأی دادند.[191]
آن طور که چریپانوف میگوید:
در صفوف میلیشیا، بهویژه در مرحلۀ سازماندهی خود و در اوج دورۀ خصومتها، تمایل به شوروی رواج چشمگیری داشت. پرچمهای سرخِ شوروی به نماد مبارزه تبدیل شد بدون اینکه بیزاریِ نه قزاقها، نه سلطنتطلبان ارتدکس و نه دیگران را برانگیزد.[192]
محض نمونه، کامیون نظامی گردان وستوک پرچم پیروزی را در روز پیروزی حمل میکند.[193] یا یکی از اعضای گردان اسپارتا را با نشان جنگ میهنی از دوران شوروی بر سینهاش در روز پیروزی در کنار پرچم پیروزی میبینیم که شوقمند ایستاده است.[194]
تأثیرگذاری نیروهای سوسیالیست و کمونیست را تا اوت 2014 بررسی کردیم. اما دقیقاً بعد از ماه اوت و بعد از اینکه حملۀ دولت کیف به شرق ناکام ماند و وضعیت نظامی را به سمت افول درگیریها برد، هرچه طرفداران روسیه بیشتر در دستگاه دولتی جانشین شدند، کمونیستها و سوسیالیستها بیشتر از دستگاه دولتی کنار گذاشته شدند و حتی به سبب اینکه آخمتوف مهرۀ مناسبی برای چانهزنی با کیف بود به او نیز روی خوش نشان داده شد.[195]
پس از قرارداد مینسک 2 و ترور و کنار گذاشتن رهبران نظامی مقاومت ــکه معروف بودند که گردانهایشان گرایش سوسیالیستی دارند (مانند موزگووی و بدنوف) یا حتی ناسیونال بلشویک تندرو هستند (مانند ایگور گیرکین[196] معروف به استرلکوف، که طرفدار برقراری روسیۀ بزرگ است، و پاول دریوموف[197] فرمانده محبوب قزاق)ــ تا اوجگیری درگیرهای نظامی و به رسمیت شناختن دیرهنگام جمهوریها و اعلام عملیات نظامی ویژه از جانب روسیه جمهوریهای دنباس هیچ بروز کمونیستی و سوسیالیستی نداشتند. اما با اوجگیری درگیریها همان طور که پس از آغاز عملیات نظامی ویژۀ روسیه میبینیم مجدداً نیروهایی که در حاشیه قرار گرفته بودند میتوانند نقش پررنگتری ایفا کنند. گرچه، این بار نیروهای کمونیستی از آغاز درگیریها در 2014 اوضاع بهتری ندارند. مثلاً، بوروتبا، که حامی جمهوریها بود و اعضایش پس از ممنوعیت به جمهوریها و کریمه آمدند، دچار فروپاشی تقریبی شد[198] و میدانیم که اینتریونیت هم منحل شد و کمونیستهای بانفوذ هم در این مدت کشته شدهاند، مانند فرمانده مارکوف.
ز) نقطۀ آغاز جنگ و جنگ بازیابی هژمونی
بگذارید ابتدا به تحلیل و مواضع گروه بوروتبا بپردازیم. بوروتبا بهدرستی بر نقطۀ آغاز تأکید میکند. میخواهیم بگوییم که فهم درست از نقطۀ آغاز جنگ میتواند به فهم درست از نقطۀ کانونی جنگ نیز کمک کند. هیچ تحلیل کمونیستی نمیتواند آغاز شود مگر با این جمله که جنگ نه در زمستان 2022 بلکه در بهار 2014 آغاز شده است. و مبتنی بر همین تحلیل، در 2022 دولت اوکراین آن را به اوج رسانده است. کووالویچ[199]، از اعضای بوروتبا، در این باره میگوید:
دو دولت اوکراین قراردادهای مینسک را امضا کردند، اما به آن عمل نکردند. اخیراً مقامات زلنسکی آشکارا این توافق را به سخره گرفتند و گفتند که آن را اجرا نمیکنند (البته، با ترغیب امریکا و بریتانیا). این نقض کامل همۀ قوانین بود ــنمیتوانید [قراردادها] را امضا کنید و سپس از اجرای [آنها] امتناع کنید.[200]
الکسی آلبو[201]، از دیگر اعضای بوروتبا، نیز میگوید:
دولت اوکراین استراتژی نظامی جدیدی، دکترین رسمی (!) جدیدی، دریافت میکند که بر اساس آن، اوکراین باید کریمه را فقط از راه نظامی بازپس بگیرد. این اظهاریه نیست، این سند رسمی دولتی است. همچنین زلنسکی شروع کرد به تسریع در مطرح کردن سؤالات دربارۀ عضویت در ناتو. آیا میتوانید وضعیت را، اگر اوکراینِ عضو جدید ناتو شروع به بازپسگیری کریمه کند، تصور کنید؟
این به معنای جنگ بین ناتو و روسیه خواهد بود. روسیه به ناتو و واشنگتن پیشنهاد داد که توافق کنند ناتو اوکراین را به عضویت خود درنمیآورد. واشنگتن آن را نپذیرفت، بلکه به ارسال کمکهای نظامی برای نئونازیهای اوکراینی ادامه داد. بنابراین، دیگر هدف اصلی این کارزارِ اجرای صلحْ الحاق نیست، بلکه نازیزدایی و غیر نظامی کردن دولت اوکراین است…[202]
کووالویچ بر این مضمون تأکید میکند که «جنگ بین روسیه و اوکراین بسیار پیشتر از 24 فوریۀ 2022، یعنی تاریخی که دولت اوکراین، ناتو و ایالات متحده برای آغاز حملۀ روسیه به اوکراین تعیین میکنند، آغاز شده است». او به فراز و نشیب این جنگ هشتساله میپردازد، به توافقنامۀ مینسک 1 و 2، به اینکه این توافقنامهها در دولت زلنسکی اجرا نشد، به اینکه پیش از عملیات ویژۀ روسیه 14000 نفر در درگیریهای دونتسک و لوگانسک کشته شدند.[203] به این موضوعات میباید ماجرای کریمه و تغییر استراتژی دولت اوکراین و تأکید بر بازپسگیری نظامی آن منطقه را نیز افزود. از این مهمتر نباید تلاش روشن دولت اوکراین در این هشت سال برای پیوستن به ناتو و بهویژه طی کردن آخرین گام آن در چند ماه منتهی به عملیات ویژۀ نظامی روسیه را فراموش کرد. در سند بررسی گسترش ناتو تأکید شده است که حلوفصل اختلافات قومی یا مناقشات ارضی عاملی مهم در دعوت و پذیرش هر کشور به اتحادیه است.[204] روشن است که یورشهای پیدرپی دولت زلنسکی به شرق اوکراین در ماه منتهی به عملیات ویژۀ نظامی روسیه هدفی مگر برآورده کردن این عامل مهم نداشت. حملات دولت زلنسکی در این مدت به شرق اوکراین چیزی غیر از ادامۀ سیاست گسترش ناتو، و در بستر بحث ما، چیزی غیر از تلاش امپریالیسم امریکا برای بازیابی هژمونیاش نبوده است. نتیجه اینکه اگر جنگ ادامۀ سیاست است، جنگ زمستان 2022 در اوکراین چیزی نیست مگر جنگ بازیابی هژمونی امپریالیسم امریکا.
اینکه جنگ کنونی با عنوان «جنگ ضد بازیابی هژمونی» نامگذاری شود بدین معنی است که نقطۀ آغاز جنگ فوریۀ 2022 در نظر گرفته شده است (همان گونه که دولت اوکراین، ناتو و امریکا تلقی میکنند) و بدین ترتیب «جنگ ادامۀ سیاست است با ابزار دیگر» درک نشده است.[205] جنگ بازیابی هژمونی جنگ میان کمونیسم و نیروهای دیگر نیست و کمونیستها در چنین جنگی اصلاً نقش محوری ندارند، که اگر داشتند دیگر آن جنگ جنگ بازیابی هژمونی نمیتوانست خوانده شود. همان طور که بیان صحیح خصلت جنگ، همانند جنگ سوریه، میبایست زیر نام جنگ بازیابی هژمونی صورت میگرفت، تشخیص درست نیروهای خصلتنما و تأثیرگذار این جنگ نیز میبایست مانع از درغلتیدن به ایدئالیسم و خواندن این جنگ به نام نبرد میان کمونیسم و فاشیسم میشد.
ح) جمعبندی
مقاله را با نقل قول لنین («اما، در ارزیابی موقعیت خاص، مارکسیستها باید نه از آنچه ممکن است، بلکه از آنچه واقعی است آغاز کنند») و انگلس («کمونیسم چیست؟ کمونیسم آموزۀ شرایطِ رهایی پرولتاریاست») آغاز کردیم و در انتها به آنها بازمیگردیم. طیفی از چپ با کنار گذاشتن این واقعیت که جنگ در اوکراین نه در زمستان 2022 بلکه در بهار 2014 آغاز شده است طرف بورژوازی کشورهای ناتو را میگیرد.[206] طیف دیگری از چپ وجود دارد که پیروزی روسیه در جنگ را به معنی برآمدن سوسیالیسم یا کمونیسم در نظر میگیرد یا اینکه آن را مرحلهای از سوسیالیسم میپندارد و واقعیت نیروهای موجود را وارونه جلوه میدهد. «کمونیسمِ» این طیف ربطی به آموزۀ شرایطِ رهایی پرولتاریا ندارد، بلکه «کمونیسمِ» آن قرار است پرچم سرخ را برافرازد و نشانهای دوران شوروی را استفاده کند.[207]
اما ما در این مقاله نشان دادیم که شعارمان مبنی بر ایجاد جبهۀ متحد کارگریِ ضد ناتو پایه در واقعیت دارد. همچنین واقعیتِ نیروهای سیاسی و نظامی در دنباس را بررسی کردیم. در پیگیری شعار و بررسیمان این گفتۀ انگلس را که کمونیسم آموزۀ شرایط رهایی پرولتاریاست در نظر داشتیم و در هر موقعیتی کوشیدیم که شرایط رهایی پرولتاریا را لحاظ کنیم نه پرچمهای سرخ یا نشانههای دوران شوروی را. از این رو بود که نشان دادیم تأثیرگذارترین نیروهای سیاسی دنباس سیاستی را در پیش گرفتهاند که با شرایط رهایی پرولتاریا ارتباطی ندارد. خلاصه، وظیفۀ کمونیستها، بر خلاف چپ، پیشگویی سیاسی و مشغول شدن به شطرنج تکنفره با مهرههای بورژوایی نیست؛ وظیفۀ کمونیستها آغاز کردن از وضعیت و نیروهای واقعی و جستن امکانهای واقعی برای اعتلای مبارزۀ طبقاتی است.
محمدرضا حنانه
شهریور 1401
[1]. V. I. Lenin, “Letters on Tactics,” Collected Works, Vol. 24, Moscow: Progress Publishers, 1974, P. 46.
[2]. Frederick Engels, “The Principles of Communism,” MECW, me6, Moscow: Progress Publishers, 1976, P. 341.
[3]. Unione Sindacale di Base (USB)
[4]. https://peoplesdispatch.org/2022/04/01/dock-workers-in-genoa-protest-transit-of-arms-through-their-port/
[5]. https://global.ilmanifesto.it/italian-airport-workers-refused-to-load-weapons-bound-for-ukraine/; https://www.workers.org/2022/03/62624/
[6]. https://morningstaronline.co.uk/article/italian-workers-demand-withdrawal-nato-and-end-militarisation-ukraine
[7]. https://www.usb.it/leggi-notizia/cinquemila-lavoratori-in-piazza-insieme-agli-studenti-contro-lo-sfruttamento-il-carovita-e-la-guerra-usb-oggi-a-roma-e-cominciata-una-storia-nuova-18010-1.html
[8]. https://areastampa.usb.it/leggi-notizia/le-nostre-uniche-armi-sono-le-lotte-e-la-partecipazione-democratica-rispondiamo-alle-macchinazioni-votando-in-massa-usb-alle-elezioni-rsu-1524-1-1.html; https://areastampa.usb.it/leggi-notizia/contro-usb-una-pistola-nascosta-nel-water-le-nostre-sole-armi-sono-gli-scioperi-e-le-mobilitazioni-conferenza-stampa-alle-17-in-via-dellaeroporto-1347-1.html
[9]. https://morningstaronline.co.uk/article/w/italian-workers-general-strike-over-military-spending-war-ukraine; https://areastampa.usb.it/leggi-notizia/venerdi-20-maggio-sciopero-generale-e-sociale-contro-la-guerra-leconomia-di-guerra-e-il-governo-della-guerra-1356.html
[10]. https://www.usb.it/leggi-notizia/da-coltano-e-dalle-altre-citta-in-piazza-il-2-giugno-contro-le-basi-e-la-guerra-riparte-la-mobilitazione-1221.html
[11]. https://en.rua.gr/2022/04/01/greek-railroad-refuses-to-transport-american-tanks/; https://www.youtube.com/watch?v=SR3AMtyKQ9E
[12]. German Trade Union Confederation (DGB)
[13]. World Federation of Trade Unions (WFTU)
[14]. این بیانیه در لینک زیر در دسترس است:
[15]. «صلح اجتماعی» نام محترمانۀ آشتی طبقاتی است.
[16]. به یاد داریم که آلمان به مثابۀ «بازیگری عمده» در بحران اقتصادی یونان چه نقشی ایفا کرد.
[17]. Podemos
[18]. Zapatista Army of National Liberation
[19]. PSOE
[20]. https://www.mehrnews.com/news/5407894
[21]. https://www.ilna.news/fa/tiny/news-1203478
[22]. استاتیس کوولاکیس، «ضدامپریالیسم امروز و جنگ در اوکراین: پاسخ به ژیلبر اشکار»، نقد اقتصاد سیاسی، ص 18-19.
[23]. «بیانیه زاپاتیست ها در مورد جنگ در اوکراین: بعد از نبرد هیچ چشم اندازی وجود نخواهد داشت»، اخبار روز، 22 اسفند 1400. در نقل قولهای زاپاتیستا، تأکیدها از ماست.
[24]. Novorossiya، روسیۀ نوین نامی است که برای منطقۀ دنباس انتخاب شده بود.
[25]. United Armed Forces of Novorossiya
[26]. Ivan Korsun
[27]. https://tass.com/world/749812
در این بخش از مقاله کوشش کردهایم که ــتا جای ممکنــ از منابع رسمی روسیه یا طرفدار روسیه یا منابع طرفدار مقاومت دنباس و همچنین مصاحبههای شخصیتهای ذکرشده استفاده کنیم تا اینکه به منابع غربی ارجاع دهیم. همچنین هر جا که خواستهایم به احزاب و گروههای سیاسی و نظامی ارجاع دهیم تلاش کردهایم ــتا جای ممکنــ به سایتها و شبکههای اجتماعی خود آنها ارجاع دهیم. در تمام این موارد، از منابع غربی فقط در جایی که ناچار بودیم استفاده کردیم، که تعداد آنها انگشتشمار است.
[28]. Alexander Zakharchenko
[29]. Donetsk Republic
[30]. Igor Plotnitsky
[31]. Peace to Luhanshchina
[32]. https://tass.com/world/757913; https://web.archive.org/web/20141104053933/http://dnr.today/news/cik-dnr-oglasil-itogovye-cifry-rezultatov-vyborov-2-noyabrya/
[33]. Yuri Sivokonenko
[34]. Alexander Kofman
[35]. Free Donbas
[36]. Communist Party of the Donetsk People’s Republic (CPDPR)
[37]. Communist Party of Ukraine (KPU)
[38]. http://wpered.su/2018/12/20/glavnuyu-oporu-vidim-v-proletariate/
[39]. Boris Litvinov
[40]. Vadim Zaibert
[41]. Nikolai Ragozin
[42]. Denis Pushilin
[43]. https://leftrussia.wordpress.com/2016/08/11/donetsk-the-third-extraordinary-congress-of-the-communist-party-of-the-dnr-took-place/
گواهینامۀ حزب کمونیست جخد از 2016 به دست کمیسیون مرکزی انتخابات (CEC) باطل شده است. در سال 2018 (29 سپتامبر) و 2019 نیز، رهبران حزب به وسیلۀ انفجار بمب در دفتر حزب و آتش زدن خانۀ لیتوینف تهدید شدهاند. لیتوینف معتقد است حمله به مکانهایی که به حزب کمونیست مربوط است با این هدف انجام شده است: ایجاد اخلال در مشارکت کمونیستها در مبارزات انتخاباتی.
https://antifashist.com/item/v-dnr-dejstvuyut-metodami-ukrainskoj-vlasti-neizvestnye-podozhgli-dom-lidera-kompartii-dnr.html; http://wpered.su/2018/09/29/v-pomeshhenii-kompartii-dnr-progremel-vzryv/
[44]. New Russia Party
[45]. Pavel Gubarev
[46]. https://srbin.info/en/svet/pavel-gubarev-balkan-info-rusi-i-srbi-su-braca-vekovima-i-imamo-nerazrusivo-jedinstvo-video/
[47]. People’s Governor
[48]. Народное ополчение Донбасса
[49]. https://srbin.info/en/svet/pavel-gubarev-balkan-info-rusi-i-srbi-su-braca-vekovima-i-imamo-nerazrusivo-jedinstvo-video/; https://en.topwar.ru/59077-intervyu-s-pavlom-gubarevym.html
[50]. https://srbin.info/en/svet/pavel-gubarev-balkan-info-rusi-i-srbi-su-braca-vekovima-i-imamo-nerazrusivo-jedinstvo-video/; https://tass.com/world/730793
[51]. https://www.mk.ru/politics/2014/10/30/dadut-li-novorossii-sdelat-vybor.html
[52]. Ekaterina Gubareva
[53]. https://en.topwar.ru/60289-svodki-ot-opolcheniya-novorossii-za-13-oktyabrya-2014-goda.html
[54]. Alexander Borodai
[55]. https://tass.com/emergencies/1019477
[56]. https://tass.com/politics/1019487; https://tass.com/world/1021753
[57]. Dmitry Trapeznikov
[58]. https://tass.com/world/1019511
[59]. https://tass.com/world/1021753; https://tass.com/world/1022517
[60]. https://tass.com/world/1030356
[62]. Aleksandr Kharitonov
[63]. https://ria.ru/20140807/1019160323.html
[64]. Луганская гвардия
[65]. Progressive Socialist Party of Ukraine (PSPU)
[66]. https://www.0642.ua/news/471293/rukovoditel-luganskoj-gvardii-aleksandr-haritonov-sdelat-provokaciu-i-izbit-ves-etot-majdan-na-samom-dele-ocen-legko
[67]. Communist Party of the Lugansk People’s Republic (CPLPR)
[68]. https://kprf.ru/kpss/160009.html; https://thesanghakommune.org/2018/06/29/annual-report-of-the-communist-party-of-lugansk-the-communist-union-of-the-lugansk-region-28-8-2016/; https://thesanghakommune.org/2019/10/06/stalin-inspires-lugansk-communists-to-resist-western-backed-neo-nazism-3-3-2018/
[69]. Valery Bolotov
[70]. https://ria.ru/20170127/1486662842.html; https://fr.topwar.ru/108123-umer-pervyy-glava-lnr-valeriy-bolotov.html
[71]. https://thesanghakommune.org/2022/04/12/lpr-tributes-paid-to-valery-bolotov-27-1-2022/
[72]. Oleg Akimov
[73]. Larisa Airapetyan
[74]. Viktor Penner
[75]. Luhansk Economic Union
[76]. People’s Union
[77]. https://tass.com/world/757944; https://tass.com/world/757777
[78]. Leonid Pasechnik
[79]. https://tass.com/world/977397
[80]. https://tass.com/world/1030922
[81]. https://tass.com/world/1427939
[82]. https://lug-info.com/news/obschestvennoe-dvizhenie-mir-luganschine-naschityvaet-1005-tys-uchastnikov-4658
[83]. https://mir-lug.info/programma-od-mir-luganshhine/
[84]. https://lug-info.com/news/obschestvennoe-dvizhenie-luganskii-ekonomicheskii-soyuz-naschityvaet-bolee-25-tys-uchastnikov-63881
[85]. Руслан Харьковский
[86]. https://lug-info.com/documents/vybory-glavy-i-deputatov-narodnogo-soveta-lnr-2
[87]. http://novorossiyasolidarity.blogspot.com/2014/12/history-of-novorossiya-2014.html
[88]. National Bolshevism
[89]. Alexander Dugin
[90]. National Bolshevik Party, Eurasia Party, International Eurasian Movement, Eurasian Youth Union, National Bolshevik Front
[91]. Nataliya Vitrenko
[92]. http://med.org.ru/news/42; http://med.org.ru/article/2766; http://med.org.ru/article/1797
[93]. http://med.org.ru/article/4776; http://med.org.ru/article/4858
[94]. http://dnr-live.ru/p-gubarev-o-vyiborah-politike-v-dnr-i-tselyah-svoey-komandyi/; https://en.topwar.ru/59077-intervyu-s-pavlom-gubarevym.html
[95]. https://en.topwar.ru/59077-intervyu-s-pavlom-gubarevym.html
[96]. https://eadaily.com/ru/news/2018/09/14/pavel-gubarev-my-dolzhny-vernut-to-chto-nam-russkim-prinadlezhit-po-pravu
[97]. Russian National Unity (RNU)
[98]. http://novorossiyasolidarity.blogspot.com/2014/12/history-of-novorossiya-2014.html; https://en.topwar.ru/59077-intervyu-s-pavlom-gubarevym.html; https://rusvesna.su/recent_opinions/1402141589
[99]. New Economic Policy (NEP)
[100]. Nikolay Ustryalov
[101]. Mikhail Agursky, The Third Rome: National Bolshevism in the USSR, Boulder: Westview Press, 1987, P. 185.
[102]. Ibid, P. 187.
[103]. Ibid, P. 240.
[104]. در این چند پاراگراف از لنین، بهناچار government را «دولت» و state را نیز، هر جا لازم بود، «حکومت» ترجمه کردهایم.
[105]. V. I. Lenin, “ELEVENTH CONGRESS OF THE R.C.P.(B.),” Collected Works, Vol. 33, Moscow: Progress Publishers, 1973, PP. 285-287.
[106]. در بررسی نیروهای کمونیست در جخد و جخل، ما در پی صحتسنجی کمونیست بودن آنها نیستیم و همین که نیرویی خود را کمونیست بنامد یا به کمونیست بودن مشهور باشد و علاوه بر این، طرفدار مقاومت در دنباس باشد آن را نیروی کمونیستی در نظر گرفتهایم. بررسی رویکرد این نیروها خود مجال دیگری میطلبد.
[107]. Union Borotba
[108]. Workers’ Front of Lugansk
[109]. https://www.workers.org/2014/10/16443/
[110]. http://wpered.su/2022/05/17/boris-litvinov-kprf-okazyvaet-donbassu-neocenimuyu-pomoshh/
[111]. Stanislav Retinsky
[112]. به نظر میرسد منظور از «شورای عالی» اولین شورای خلق باشد، چیزی مشابه مجلس مؤسسان، چون برای دوران قبل از انتخابات نوامبر 2014 اطلاق میشود.
[113]. http://wpered.su/2017/11/01/donbass-and-the-class-approach/
[114]. СОЮЗ КОММУНИСТОВ ЛУГАНЩИНЫ
[115]. Игорь Гуменюк
[116]. https://vk.com/souzkl?w=wall-101306048_4
[117]. در یک جا 12 مارس ذکر شده و در جای دیگری 12 آوریل.
[118]. Александр Андриянов، او در سومین دورۀ شورای خلق پس از انتخابات نوامبر 2018 در کمیتۀ امور مستغلات و روابط ارضی، منابع طبیعی و حفاظت از محیط زیست در سمت معاون کمیته مشغول به کار بوده است. نام اعضای شورای خلق جخل را در آدرس زیر میتوان یافت:
[119]. https://vpopovkpu.wixsite.com/kplnr/single-post/2016/03/14/-%D1%81%D0%BE%D0%B7%D0%B4%D0%B0%D0%BD%D0%B8%D0%B5-%D0%BA%D0%BE%D0%BC%D0%BF%D0%B0%D1%80%D1%82%D0%B8%D0%B8-%D0%BB%D0%BD%D1%80-%D1%81%D1%82%D0%B0%D0%BB%D0%BE-%D0%BB%D0%BE%D0%B3%D0%B8%D1%87%D0%B5%D1%81%D0%BA%D0%B8%D0%BC-%D0%BF%D1%80%D0%BE%D0%B4%D0%BE%D0%BB%D0%B6%D0%B5%D0%BD%D0%B8%D0%B5%D0%BC-%D1%82%D0%BE%D0%B9-%D0%BA%D0%BE%D0%BB%D0%BE%D1%81%D1%81%D0%B0%D0%BB%D1%8C%D0%BD%D0%BE%D0%B9-%D1%80%D0%B0%D0%B1%D0%BE%D1%82%D1%8B-%D0%BA%D0%BE%D1%82%D0%BE%D1%80%D1%83%D1%8E-%D0%BF%D1%80%D0%BE
[120]. بنابراین، کمونیستهای مذکور (که احتمالاً بخش زیادیشان از اعضای حزب کمونیست اوکراین بودهاند) به صورت فردی در جنبش حضور داشتهاند، نه به شکل سازمانیافته. در آن زمان، حزب کمونیست جخد و جخل وجود نداشت و فقط حزب کمونیست اوکراین بود، که مدافع جنبش نبود و رهبران منطقهای آن اکثراً از جنبش دفاع نکردند.
[121]. Виктор Щекатунов
[122]. Казачья национальная гвардия Всевеликого войска Донского
[123]. https://vpopovkpu.wixsite.com/kplnr/single-post/2016/10/04/%D0%B5%D0%B6%D0%B5%D0%B3%D0%BE%D0%B4%D0%BD%D1%8B%D0%B9-%D0%BF%D0%BE%D0%BB%D0%B8%D1%82%D0%B8%D1%87%D0%B5%D1%81%D0%BA%D0%B8%D0%B9-%D0%B4%D0%BE%D0%BA%D0%BB%D0%B0%D0%B4-%D1%86%D0%B5%D0%BD%D1%82%D1%80%D0%B0%D0%BB%D1%8C%D0%BD%D0%BE%D0%B3%D0%BE-%D0%BA%D0%BE%D0%BC%D0%B8%D1%82%D0%B5%D1%82%D0%B0-%D0%BA%D0%BE%D0%BC%D0%BC%D1%83%D0%BD%D0%B8%D1%81%D1%82%D0%B8%D1%87%D0%B5%D1%81%D0%BA%D0%BE%D0%B9-%D0%BF%D0%B0%D1%80%D1%82%D0%B8%D0%B8-%D0%BB%D0%BD%D1%80-%D0%B8-%D1%81%D0%BE%D1%8E%D0%B7%D0%B0-%D0%BA
[124]. Александр Ермоленко
[125]. https://vk.com/souzkl?w=wall-101306048_742
[126]. Олег Попов
[127]. هم ارمولنکو و هم پوپوف از فهرست صلح برای منطقۀ لوگانسک وارد شورای خلق شدند:
http://web.archive.org/web/20210909180540/https://nslnr.su/about/deputati/7310/; https://vpopovkpu.wixsite.com/kplnr/single-post/2016/05/10/%D0%BA%D0%BE%D0%BC%D0%BC%D1%83%D0%BD%D0%B8%D1%81%D1%82%D1%8B-%D0%BB%D0%BD%D1%80-%D0%BE%D1%82%D0%BC%D0%B5%D1%82%D0%B8%D0%BB%D0%B8-71-%D1%8E-%D0%B3%D0%BE%D0%B4%D0%BE%D0%B2%D1%89%D0%B8%D0%BD%D1%83-%D0%BF%D0%BE%D0%B1%D0%B5%D0%B4%D1%8B
[128]. https://vk.com/wall-26362316_751262?lang=en
[129]. Union of Communist Parties – Communist Party of the Soviet Union
[130]. Aleksandr Cherepanov
[131]. Russian Communist Workers’ Party of the Communist Party of the Soviet Union (RCWP-CPSU)
[132]. Workers’ Front of Donbass
[133]. Communist workers’ organization of the LPR
[134]. https://www.lordinenuovo.it/2020/05/30/la-situazione-nel-donbass/
[135]. https://tass.com/world/739790
[136]. https://www.aljazeera.com/news/2022/2/4/ukraine-crisis-who-are-the-russia-backed-separatists
[137]. https://rian.com.ua/politics/20171128/1029852333/Avakov-nazval-chislennost-voysk-DNR-LNR-Donbass.html
[138]. Prizrak Brigade
[139]. Batman Battalion
[140]. Народное ополчение Луганщины
[141]. Aleksey Mozgovoy
[142]. https://www.kp.ru/daily/26223/3106212/
[143]. Добровольческого Коммунистического Отряда (ДКО)
[144]. https://prometej.info/tovarish-dobryj/; https://vk.com/gruppadko
[145]. Alexey Markov
[146]. Pyotr Biryukov
[147]. https://web.archive.org/web/20150421032601/http://kcpn.info/
[148]. Interunit
[149]. https://ilmanifesto.it/nome-di-battaglia-nemo
[150]. Unité Continentale
[151]. http://web.archive.org/web/20170316041941/novorossia.today/two-more-volunteers-arrived-to-novorossiya-from-brazil/; https://www.ridus.ru/news/172856
[152]. Imperial Legion
[153]. Russian Imperial Movement
[154]. https://vk.com/wall-10533171?w=wall-10533171_3983%2Fall; https://vk.com/wall-10533171?w=wall-10533171_3902%2Fall; https://vk.com/wall-10533171?offset=840&w=wall-10533171_204%2Fall
[155]. http://novorossy.ru/articles/istoriya-armii-lnr
[156]. https://prometej.info/tovarish-dobryj/
[157]. милиция، این واژه در روسی معنی پلیس میدهد. این با militia در فرهنگ غربی (که معنی «شبه نظامی» میدهد) متفاوت است. استفاده از «میلیشیا» (militia) به جای «پلیس» (police) برای اشاره به نیروی پلیس سرچشمهاش برمیگردد به دوران شوروی:https://en.wiktionary.org/wiki/militia
در صفحۀ میلیشیای خلق جخل نیز در قسمت معرفی میبینیم که نوشتهاند: سازمان نظامیای برای حفاظت و امنیت شهروندان جخل.
با وجود این، ترجیح دادیم در اینجا از «میلیشیا» استفاده کنیم، زیرا ترجمۀ «پلیس» هم توی ذوق میزد و هم اینکه بهتمامی وافی به مقصود نبود. در توافقنامۀ مینسک در ذیل بند 13 نوشته شده: ایجاد گروههای میلیشیای مردمی [که اینجا میشود «پلیس مردمی» ترجمه کرد] با تصمیم شوراهای محلی به منظور حفظ نظم عمومی در محدودۀ معینی از مناطق دونتسک و لوگانسک. و بدین ترتیب، تا پیش از 2022، نیروهای نظامی در جمهوریها ناچار بودند تحت این نام کار کنند و نه «ارتش» و مانند آن، اما میدانیم که وظایف آنها از حد پلیس بودن بسیار بیشتر بوده است:
[158]. https://lug-info.com/news/brigada-prizrak-voshla-v-sostav-narodnoi-militsii-lnr-genprokuratura-2402
[159]. https://www.mk.ru/politics/2014/08/28/komandir-luganskoy-brigady-prizrak-nikto-drugoy-strelkova-ne-zamenit.html
[160]. https://trueredrat.livejournal.com/18754.html?thread=662850#t662850
[161]. Alexander Bednov
[162]. https://vk.com/strelkov_info?w=wall-57424472_28624
[163]. Русич
[164]. https://vk.com/strelkov_info?w=wall-57424472_18686
[165]. https://vk.com/strelkov_info?w=wall-57424472_21577; https://vk.com/gbr_bat_lnr?w=wall-73367195_354
[166]. https://vk.com/strelkov_info?w=wall-57424472_35486
[167]. تیپ چهارم بر مبنای گردان بتمن همراه با گردان لِشی (Leshiy Battalion) به فرماندهی الکسی پاولوف (Aleksey Pavlov)، که در اکتبر 2014 حدود 800 عضو داشت، و گردانهای دیگر تشکیل شد:
https://vk.com/strelkov_info?w=wall-57424472_34199; https://rusvesna.su/news/1413015517
[168]. https://lug-info.com/news/glava-pravitel-stva-respubliki-torzestvenno-vrucil-boevoe-znama-cetvertoj-motostrelkovoj-brigade-narodnoj-milicii-lnr; https://voicesevas.ru/news/5316-boevye-listki-gruppy-bystrogo-reagirovaniya-betmen.html
[169]. Mark Galeotti, Armies of Russia’s War in Ukraine, Oxford: Osprey Publishing, 2019, P. 29.
[170]. نام دیگری در میان گروههای نظامی هست که از روی اسمش ممکن است گمان رود کمونیست است: اینتربریگادز (Interbrigades). این واحد نظامی ناسیونال بلشویک است و از زیرمجموعههای گردان زاریاست:
https://archive.ph/20141112210231/http://interbrigada.org/nacboly-otbili-ataku-karatelej/#selection-245.0-316.0; https://archive.ph/6XS6b
[171]. http://wpered.su/2022/05/17/boris-litvinov-kprf-okazyvaet-donbassu-neocenimuyu-pomoshh/
[172]. https://prometej.info/interview-ghost-battalion-commander-alexey-markov/
[173]. https://www.workers.org/2016/05/25568/
[174]. http://wpered.su/2017/11/01/donbass-and-the-class-approach/
[175]. Renfrey Clarke, “The Donbass in 2014: Ultra-Right Threats, Working-Class Revolt, and Russian Policy Responses,” International Critical Thought, Vol. 6, ISS. 4 (December 2016), P. 541.
[176]. https://prometej.info/interview-ghost-battalion-commander-alexey-markov/
[177]. Russian Maoist Party
[178]. http://en.kremlin.ru/events/president/news/67885
[179]. تأکید از ماست.
[180]. http://maoism.ru/en/21071
[181]. https://www.lordinenuovo.it/2020/05/30/la-situazione-nel-donbass/
[182]. https://www.lordinenuovo.it/2020/05/30/la-situazione-nel-donbass/
[183]. پیشتر در سوریه و رئالپلیتیک کمونیستی نشان داده شد که ترکیب اجتماعی نیروهای موجود در دو سوی جنگهای بازیابی هژمونی خصلت اساسی جنگ را نمیسازد. مثلاً، در سوریه، اینکه مخالفان مسلح بشار اسد تا چه حد از اقشار فرودست و کارگران نیروگیری کردهاند تعیینکنندۀ خصلت اساسی این نیروها نیست. اگر این را تعیینکنندۀ خصلت اساسی این نیروها در نظر بگیریم و پیشتر به این نتیجه رسیده باشیم که در میان مخالفان مسلح بشار اسد اقشار فرودست و کارگران دست بالا را در ترکیب اجتماعی نیروها دارند، آن وقت است که به این گمراهی دچار میشویم که خصلت جنگ را نیز پرولتری در نظر بگیریم و جنگ بازیابی هژمونی امریکا در سوریه را جنگ طبقاتی بینگاریم و صحبت از انقلاب شکستخوردۀ سوریه کنیم.
[184]. اگر به قانون اساسی جخد نگاه کنید، تفاوت چشمگیری با قانون اساسی کشورهای غربی ندارد و مبنای آن دمکراسی و انتخابات و مانند اینهاست. از نظر مالکیت نیز در مادۀ 5 (قانون اساسی مۀ سال 2014، که شورای عالی، به ریاست پوشیلین، تصویب کرده است) بند 1 چنین آمده است: «مالکیت خصوصی، دولتی، شهرداری [муниципальная] و سایر اشکال در جخد به رسمیت شناخته میشود و به یک اندازه از آن محافظت میگردد.» بنابراین، منعی برای مالکیت خصوصی در این بند نمیبینیم. در مادۀ 28 بند 1 میبینیم: «از حق مالکیت خصوصی طبق قانون حراست میشود.» و در بند 4 بر تضمین شدن حق ارث اشاره میشود. همینها را در مادۀ 5 بند 1، و مادۀ 28 بند 1 و 4 در قانون اساسی موقت جخل (دسامبر 2014) میتوان دید.
http://doc.dnronline.su/konstituciya-dnr/; https://lug-info.com/documents/vremennyi-osnovnoi-zakon-konstitutsiya-luganskoi-narodnoi-respubliki-12
[185]. Renfrey Clarke, ibid, PP. 547-548.
[186]. https://acta.zone/les-communistes-et-le-donbass/
نشان دولتی جخل دارای ستارۀ سرخ پنجپر و خوشههای گندم در اطراف است و از این لحاظ با نشان دولتی اتحاد جماهیر شوروی شباهت دارد و البته، با نشان دولتی جخد بسیار متفاوت است، که در آن عقاب دوسر (نماد امپراتوری روسیه) و میکائیل مقدس (فرشتۀ مقرب) با صلیب ارتدکس بر سپرش حضور دارند:
https://lug-info.com/documents/zakon-o-gosudarstvennom-gerbe-luganskoj-narodnoj-respubliki; https://en.wikipedia.org/wiki/State_Emblem_of_the_Soviet_Union; http://archive2016-2018.dnronline.su/gosudarstvennye-nagrady-doneckoj-narodnoj-respubliki/
[187]. Victory Banner (Soviet Union)
[188]. https://www.gazeta.ru/army/news/2022/04/18/17587364.shtml?updated
[189]. https://sozd.duma.gov.ru/bill/109189-8#bh_note; https://www.gazeta.ru/politics/news/2022/04/19/17595038.shtml?updated
[190]. https://storage.lug-info.com/6/4/21977244-ab1a-4ff6-b6c6-8da6499cbd79.pdf; https://storage.lug-info.com/9/3/567ee4a7-0df7-4f67-8952-16244276852e.pdf
[191]. https://www.pnp.ru/in-world/parlament-dnr-prinyal-zakon-o-znameni-pobedy.html
[192]. https://www.lordinenuovo.it/2020/05/30/la-situazione-nel-donbass/
[193]. https://commons.wikimedia.org/wiki/File:2014-05-09._%D0%94%D0%B5%D0%BD%D1%8C_%D0%9F%D0%BE%D0%B1%D0%B5%D0%B4%D1%8B_%D0%B2_%D0%94%D0%BE%D0%BD%D0%B5%D1%86%D0%BA%D0%B5_344.jpg?uselang=ru
[194]. https://commons.wikimedia.org/wiki/File:2016-05-09._%D0%94%D0%B5%D0%BD%D1%8C_%D0%9F%D0%BE%D0%B1%D0%B5%D0%B4%D1%8B_%D0%B2_%D0%94%D0%BE%D0%BD%D0%B5%D1%86%D0%BA%D0%B5_216.jpg?uselang=ru
[195]. https://acta.zone/les-communistes-et-le-donbass/
[196]. Igor Girkin
[197]. Па́вел Дрёмов
[198]. ضمن اینکه بوروتبا همیشه در دونتسک و لوگانسک سازمان ضعیفی داشت و در این مناطق نفوذ مؤثری نداشت. بوروتبا بیشتر در اودسا و خارکف فعال بود:https://www.workers.org/2014/11/16818
[199]. Dmitry Kovalevich
[200]. https://mg.co.za/world/2022-03-14-understanding-the-war-in-ukraine/
[201]. Alexey Albu
[202]. https://anti-imperialistfront.org/2022/03/04/7892/
[203]. https://mg.co.za/world/2022-03-14-understanding-the-war-in-ukraine/
[204]. https://www.nato.int/cps/en/natohq/official_texts_24733.htm
[205]. برای مثال، مراجعه شود به مقالۀ پویان صادقی با عنوان «جنگ اُکراین (ضد احالهی 3)»: «… حملۀ روسیه یک ”جنگ ضدِّبازیابی هژمونیِ“ پیشدستانه است» یا «… حملۀ روسیه را با نام صحیحش بخوانیم و آن را یک ”جنگ ضدِّبازیابی هژمونی“ بدانیم.» (ص 3)
[206]. در بخش دوم این مقاله به چنین طیفی اشاره کردیم.
[207]. رضا کریمپور در مقالۀ «ارائهی تصاویر وارونه از جنگ اوکراین بر چشم کارگران خاک میپاشد» (خرداد 1401) نمونههایی از این طیف را (که خود متنوع است) معرفی و نقد میکند.
برای مشاهدۀ نمونهای از ایدئالیستهای این طیف از چپ بنگرید به: پویان صادقی، «جنگ اُکراین (ضد احالهی 3)». در مقالۀ مذکور میبینیم که نویسنده چگونه، با چشم پوشیدن بر واقعیت، جنگ بازیابی هژمونی را نبرد میان کمونیسم و فاشیسم قلمداد میکند: «مخمصۀ اصلی در اُکراین این است که دولت یا فاشیستی است و پروامریکا و یا کمونیستی است که اجباراً پوتین باید به آن تن دردهد.» (ص 6) چپ ایدئالیست در دنباس سوژۀ برقراری «کمونیسم» و «دولت کمونیستی» را نه طبقۀ کارگر، بلکه «گردانهای کمونیست» (ص 7) در نظر میگیرد. زبان چپ ایدئالیست قاصر است از اینکه «گردانهای کمونیست» را نام ببرد، زیرا در نوشتن حقایق کمرو و در خیالبافی پرروست. بله، موش کور خوب نقب میزند و چپ کور خوب خیال میبافد.