آبان ۹۸: خشونت طبقاتی و جنبش کارگری
۷۲ ساعت از زمان اتصال اینترنت گذشته؛ انبوه فیلمها و گزارشها خبر از یک کشتار تمام عیار خیابانی دارد. تاکتیک کثیفی نبوده که حکومت در این جنگ استفاده نکند: از استفادۀ پوششی از مدارس و استادیوم و مساجد بهعنوان بازداشتگاه و شکنجهگاه تا استفاده از «آمبولانس» برای دستگیری دانشجویان، هک حسابهای مجازی فعالان، گرفتن پول برای تحویل جسد و…
در ۷۲ ساعتِ اخیر، کارِ خیلیها- از جمله خودِ ما- چشم دوختن به اخبار هفتۀ گذشته شده، به خونهایی که بر زمین ریخت و جسدهایی که بر دست ماند. خبررسانی و مستندکردن این کشتار البته ضرورت دارد، اما آنچه حتی از خودِ این خبررسانی هم حیاتیتر است و معمولاً مغفول میماند، جمعبندی دربارۀ تحولاتی است که از سر گذراندیم و راهی که در پیش داریم.
در غیاب این جمعبندی، خبررسانیِ صرف، بدل به بنگاه یأسپراکنی خواهد شد. به زعم ما ترویج «حق دفاع مسلحانه» بهجای مرثیهسرایی باید ضمیمۀ تک تکِ اخبارِ این کشتار باشد وگرنه تأثیر روانی معکوسی بر جامعه خواهد گذاشت.
کاربرد خشونت و سلاح در مبارزۀ آبان، امری است که میطلبد هنوز بیشتر بر آن مکث کنیم:
اینکه در کمتر از دو روز از آغاز خیزش، ادبیات رسانههای حکومتی پُر شد از دعوت مردم به اعتراض «مسالمتآمیز» و «مدنی» اتفاقی نبود (و واقعاً چه طنزی که حکومتی با آن کارنامۀ خونین، ناگاه یاد «مدنیت» و «مسالمت» میافتد!). این چرخش ناگهانی اتفاقاً ناشی از داشتن نبض خیابان بود.
اما منطق مبارزۀ طبقاتی در کف خیابانها کار خودش را کرده بود: قُبح «خشونت» و دست بردن به «سلاح» برای دفاع از خود در اذهان بسیارانی شکست. مسأله فقط استفادۀ فراگیر از «کوکتل» برای تخریب نمادهای سرکوب نیست، اخبار مهمتری جریان داشت که بقدر اهمیتش برجسته نشد: حملات زیادی به کلانتریها و تلاش برای خلع سلاح نیروهای سرکوبگر صورت گرفته بود.
برای همین مسألۀ محوری برای ما اینست:
طبقۀ کارگر اگر بخواهد شانسی برای قدرتگیری داشته باشد، تنها راهش آنست که در جلوی صف خیزشهای سراسری حرکت کند و نه عقبِ آن. یعنی بخش پیشرو و سازماندههای رادیکالش از ضرباهنگ جنبش تودهای عقبتر نیفتاده باشند.
نه اعتصاب عمومی و نه تشکیل شورا و نه مسلح شدن فرآیندی مکانیکی و زنجیروار نیستند. این ذهنیت که «اعتصاب عمومی» الزاماً مقدم بر فاز «مسلحانه» است و لابد چنین توالی قطعی است، مردود است. اگر از ۹۶ تا ۹۷ شرایط برای اعتصاب عمومی مهیا بود (اما محقق نشد)، آبان ۹۸ ثابت کرد که در شورش تودهای بعدی، مسلح شدن تودهها میتواند حتی زودتر از آنچه تصورش میرفت کلید بخورد.
برخی استدلال میکنند که تا وقتی «نیروهای انقلابی» دست بالا را پیدا نکردند، نباید تجویز مسلح شدن کرد، لابد چون قابل کنترل و هدایت نیست و همان ترس از ماجرای «سوریهای شدن» و احتمال صفرشدنِ دخالت طبقۀ کارگر و…؛ درحالیکه اولاً تودهها منتظر تجویز از بلندگوهای ما نمیمانند. آنها راه خود را میروند. خصوصاً که چیزی برای از دست دادن نداشته باشند! علاوه بر آن همانطور که شرایط ذهنی (تودهها) معطل ما نمیمانند، شرایط عینی و مادی هم معطل دخالت ما نمیماند. شیرازۀ جامعه با سیاستهای اقتصادی ریاضتی جدید رسماً درحال از هم پاشیدن و تجزیۀ بیرحمانۀ طبقۀ کارگر است. در این فضا اگر شانسی برای رهبری کارگری در خیزشهای مردمی باشد، از مسیر تقویت مبارزهجویی کارگری میگذرد، بطوریکه در زمان خیزش تودهای مسلحانه، پیشروان کارگری نه فقط بیدفاع و بیسلاح و در وضعیت انفعال و نظارهگری باقی نمانند، بلکه خود پیشگام باشند و مراکز اقتصادی را توامان با قدرت سلاح گرم و اعتصاب به تصرف خود درآورند. در غیر این صورت از الان باید دانست که سرنوشتِ خیزش بعدی هم یا با سرکوبِ حکومت گره میخورد یا این بار با مصادرۀ رقبای حکومت.
کمیته عمل سازمانده کارگری – ۵ آذر ۹۸
منبع:
https://ksazmandeh.com/2019/