انترناسیونال تنها راه حل سرنگونی جمهوری اسلامی است; مصاحبه با حمید تقوائی در مورد تظاهرات اخیر مردم علیه فقر و گرانی

تنها راه حل سرنگونی جمهوری اسلامی است; مصاحبه با حمید تقوائی در مورد تظاهرات اخیر مردم علیه فقر و گرانی

 

 انترناسیونال ۴۷۴

انترناسیونال: روز چهارشنبه هفته قبل مردم در تهران و چند شهر دیگر تظاهرات نسبتا وسیعی علیه رژیم داشتند. تعداد تظاهرکنندگان در تهران تا بیست هزار نفر گزارش شده است. شما در مصاحبه تان  این تظاهرات را جرقه ای از شرایط انفجاری که حزب پیش بینی میکرد  دانستید. ممکن است مشخصا توضیح بدهید این شرایط انفجاری ناشی از چه عواملی است؟ کلا چه تبیینی از وضعیت سیاسی حاضر دارید؟ 

حمید تقوائی: جمهوری اسلامی از نظر اقتصادی کاملا درمانده شده و به بن بست رسیده است. ما همیشه گفته ایم که اقتصاد درهم ریخته جمهوری اسلامی علل و ریشه های سیاسی دارد و امروز باید گفت که تحلیل حزب ما از فروپاشی اقتصادی جمهوری اسلامی و علل و ماهیت سیاسی این بحران به یک تبیین پذیرفته شده و عمومی از شرایط ایران و نظر حتی بسیاری از مفسرین و رسانه های رسمی تبدیل شده است. اکنون دیگر مثل روز روشن است که نه تنها جمهوری اسلامی قابلیت سر و سامان دادن به اقتصاد ایران – در همان حد سرمایه داری متعارف در کشورهای دیگر-  را ندارد بلکه  نفس وجود این رژیم و سیاستهای ارتجاعی آن برای حفظ خود در قدرت عامل اصلی و تعیین کننده در ایجاد بن بست و فروپاشی اقتصادی حاضر است و هیچ نسخه “اصلاح طلبانه” ای نظیر “گشایش اقتصادی” و “هدفمند کردن یارانه ها” و “مدیریت علمی” و غیره و غیره نیز دردی از این حکومت دوا نخواهد کرد. تنها راه حل سرنگونی جمهوری اسلامی است.

در این نیز کسی تردید ندارد که تاثیر این شرایط وخیم اقتصادی بر زندگی توده مردم، گرانی و بیکاری و ناتوانی در تامین معیشت روزانه در ابعادی دهشتناک و بیسابقه است. این وضعیت برای کارگران و توده مردم زحمتکش و کارکن قابل تحمل نیست و همین واقعیت است که به وضعیت سیاسی در ایران یک حالت کاملا ناپایدار و مترلزل و انفجاری می بخشد. تظاهرات هفته قبل تنها بارقه ای از آتش خشم مردم بود اما اعتراضات و مبارزه علیه این وضعیت مدتهاست در اشکال مختلفی در جامعه جریان دارد. مشخصا جنبش کارگری با مبارزات گسترده و بیوقفه اش نظیر مبارزات کارگران پترو شیمی، مبارزات معلمان، مبارزات بازنشستگان ذوب آهن اصفهان و طومار بیست هزار نفره کارگران علیه گرانی و با خواست افزایش دستمزد، در صف مقدم مقابله با وضعیت فلاکتبار حاضر قرار گرفته است. همه میدانند این وضعیت قابل ادامه نیست اما آنچه باید به باور عمومی تبدیل بشود این واقعیت است که کلید تغییر این شرایط در دست کارگران و توده مردمی است که از این وضعیت به تنگ آمده اند. تنها راه حل ممکن و مطلوب برای توده نود و نه درصدی در ایران بزیر کشیدن حکومت اسلامی بقدرت یک انقلاب توده ای است. راه دیگر وجود ندارد.

انترناسیونال: تاثیر تحریم ها در این ایجاد وضعیت چیست؟ آیا با رفع تحریمها مشکلات اقتصادی رژیم و مشکلات مردم حل میشود؟

 حمید تقوائی: تحریمهای اقتصادی تاثیر مهمی در کاهش بیسابقه ارزش ریال و رشد صعودی قیمتها داشته است. و این خود عامل  موثری  هم در تلاشی و بن بست اقتصادی حکومت و هم در تشدید و توسعه فقر و فلاکت گریبانیگر توده مردم بوده است. به همین دلیل سیاست تحریم اقتصادی آمریکا و دولتهای غربی را باید بعنوان یک سیاست ارتجاعی و ضدانسانی که قربانیانیش توده مردم در جامعه هستند، محکوم کرد و خواهان لغو فوری آن شد. اما مساله فقط تحریمها نیست. به نظر من محدود کردن مساله به تحریمهای اقتصادی، اگر از سیاستهای پرو رژیمی ناشی نشده باشد، در بهترین حالت دیدی سطحی و کوته بینانه است و واقعیات پایه ای تری را نادیده میگیرد. اولا فقر و گرانی و بیکاری و دستمزدهای چند برابر زیر خط فقر رسمی- تازه آنجا که دستمزدها پرداخت میشود- منحصر به یکی دو ساله اخیر و دوره تحریمها نیست بلکه یک مساله مزمن و تشدید شونده در تمام طول حیات جمهوری اسلامی بوده است. بعبارت دیگر تحریمهای اقتصادی موجد این وضعیت نیست بلکه تنها عامل تشدید آن است. ثانیا خود این تحریمها یک فاکتور سیاسی در مناسبات میان دولتهای غربی با جمهوری اسلامی است. مساله در قالب مخالفت دولتهای غربی با پروژه هسته ای رژیم – که خود یک سیاست تماما ارتجاعی است- بروز یافته است اما موضوع فراتر از این است. هدف آمریکا و دولتهای غربی هرس کردن جمهوری اسلامی از سیاستهای ضد غربی و گنجاندن آن در چارچوب سیاستهای مطلوب غرب بخصوص در سطح منطقه است. اما برای جمهوری اسلامی دست کشیدن از ضد آمریکائی گری ممکن نیست. کوتاه آمدن جمهوری اسلامی در برابر انتظارات دول غربی به معنی  دست کشیدن حکومت از اسلام سیاسی و یا حدااقل رضایت دادن به اسلام “خوش خیم” پروغربی و یا غیر متخاصم باغرب – نظیر اخوان المسلمین مصر و حزب عدالت و توسعه ترکیه-  است و این یعنی پایان جمهوری اسلامی. جمهوری اسلامی نمیتواند از اسلام سیاسی ضد آمریکائی دست بکشد بی آنکه سابقه و هویت و فلسفه وجودی خود را نفی کند.

البته برای توده مردم مساله کاملا متفاوت است. از نقطه نظر مردم کل این تقابل میان دولت آمریکا و همپیمانان غربی اش با جمهوری اسلامی و سیاستهای منتج از آن – تحریم اقتصادی و تهدیدات جنگی غرب و ضدآمریکائی  گری و سیاستهای منطقه ای جهانی جمهوری اسلامی در حمایت از نیروهای اسلامی  و غیره- از هر دو سو ارتجاعی و ضد انسانی است. باید در برابر هر دو قطب ایستاد و این تقابل ارتجاعی را با تعرض انقلابی مردم پاسخ گفت.

تا آنجا که به مساله مورد بحث ما مربوط میشود باید گفت بن بست اقتصادی امروز رژیم خود ناشی از بن بست سیاسی در رابطه میان غرب و جمهوری اسلامی است. این بحرانی ماهیتا سیاسی است. جمهوری اسلامی  و رسانه ها و نیروهای سیاسی راست در اپوزیسیون سعی دارند مساله را به تحریم اقتصادی محدود کنند و از “بی لیاقتی” و “ندانم کاری رژیم” در رابطه اش با دولتهای غربی شکوه و شکایت کنند. هدف این تقلاها کتمان این واقعیت است که ریشه مساله نفس وجود جمهوری اسلامی است و تا این حکومت بر سر کار است، با یا بدون تحریمها و با یا بدون ضد غربیگری، گرانی و بیکاری و فقر و فلاکت در جامعه ایران بیداد خواهد کرد. نباید فراموش کرد که یک جزء اعتراض مردم به تحریمها، همانطور که یک جزء اعتراضشان به جنگ و تهدیدات جنگی، اعتراض به جمهوری اسلامی است. نه به تحریم اقتصادی، نه به جنگ و  نه به جمهوری اسلامی، این حرف دل مردم ایران در وضعیت حاضر است.

باید خواهان قطع فوری تحریمهای اقتصادی  بود و در عین حال باید خواست که جمهوری اسلامی از نظر سیاسی از جانب همه دولتها و نهادهای بین المللی تحریم بشود. چرا که بدون سرنگونی جمهوری اسلامی مشکلات و مصائب معیشتی مردم نه حل خواهد شد و نه حتی تخفیف خواهد یافت. جمهوری اسلامی باید بقدرت انقلابی مردم ایران سرنگون شود و  تحریم سیاسی حکومت گام مهمی در این جهت است.    

انترناسیونال: اجازه بدهید به تظاهرات هفته گذشته برگردیم. این تظاهرات از بازار و اعتراض بازاریان شروع شد. به نظر شما دلایل اعتراض بازار چیست و چه رابطه ای با اعتراضات توده مردم دارد؟

 حمید تقوائی: اعتراض بازاریان ربطی به اعتراضات کارگران و توده مردم ندارد. بازاریان به توقف تجارت و کار و کسب خود معترض هستند و توده مردم به توقف زندگیشان. سقوط شدید ارزش ریال معامله و تجارت را – در همان حدی که قبل از تحریمها عملی بود- برای بازاریها ناممکن کرده است و بازار به این وضعیت معترض است. این اعتراضی است به گرانی دلار و اختلال در معاملات و نه گرانی گوشت و نان و مایحتاج اولیه معیشتی مردم. بهمین دلیل هم با رفع تحریمها و یا حتی تخفیف آن تا حد زیادی مساله بازاریها هم حل خواهد شد، اما گرانی و بیکاری و بی تامینی اقتصادی گریبانگیر توده مردم کماکان بر سر جای خودش خواهد ماند. این مصائب همانطور که در سئوال قبلی توضیح دادم ناشی از تحریمها و یا گرانی نرخ ارز نبوده است که با لغو تحریمها حل بشود. بنابر این هم ریشه های نارضایتی بازاریان و هم راه حل آن اساسا از مسائل اقتصادی و معیشتی مردم متفاوت است. همین خصوصیت باعث میشود تا نارضائی بازار در کشمکشهای درونی جناحهای حکومتی نقش پیدا کند و دار و دسته های حکومتی تلاش کنند تا از آن علیه یکدیگر استفاده کنند. در موضع گیری رسانه های جناحی و سایتهای باندهای حکومت در قبال تظاهرات هفته گذشته بخوبی این تلاشها قابل مشاهده بود. با این حال لازمست اینجا یک نکته را تاکید کنم. تظاهرات اعتراضی بازاریان و یا هر بخشی از طبقه حاکمه با هر دلیل و انگیزه ای میتواند دریچه و محملی برای بمیدان آمدن توده مردم و اعتراضات توده ای به وضعیت موجود و کل نظام جمهوری اسلامی باشد و از این نقطه نظر عاملی در جهت تضعیف کل حکومت است. تاکید حکومتی ها بر اینکه بازاریان حساب خود را از “ضد انقلاب” جدا کنند و حتی یادآوری خامنه ای به بازاریها که  اگر در سال ۸۸ “سران فتنه” حساب خود را از حمله کنندگان به پایگاه بسیجیان جدا میکردند – که البته جدا کردند ولی افاقه ای نکرد!- “خیلی از حوادث روی نمیداد”، نشاندهنده هراس این حکومت از هرنوع اعتراضی است که پای توده مردم و تظاهرات خیابانی را بمیدان بکشد. تظاهرات اخیر نیز تنها به بازاریان و صرافیهای خیابان فردوسی محدود نماند. مردم در ابعاد هزاران نفره در خیابانها و میدانهای مرکزی شهر تهران و برخی دیگر از شهرهای بزرگ تجمع و تظاهرات کردند و شعارهای رادیکالی علیه جمهوری اسلامی داده شد که بسیار از اعتراض بازاریها فراتر میرفت. علت اصلی هراس مقامات و هشدارهای خامنه ای نیز همین ابعاد توده ای تظاهرات بود.   

انترناسیونال: سیر آتی اوضاع را چگونه میبینید؟ نقش و وظایف حزب و کلا نیروهای چپ در این شرایط چیست؟

حمید تقوائی: پیش بینی اینکه در چه مقطعی و از کجا دوباره اعتراضات خیابانی سربرخواهد آورد ممکن نیست اما یک چیز مسلم است. وضعیت فلاکتبار زندگی مردم هر روز بدتر و وخیم تر میشود و مردم راهی بجز اعتراض و مبارزه ندارند. همانطور که بالاتر اشاره کردم وضعیت سیاسی حاضر بسیار بی ثبات و گذرا است و هر آن باید منتظر انفجار خشم مردم بود. بحران و بی ثباتی همزاد جمهوری اسلامی است اما هیچ زمان مانند امروز کل رژیم چنین درمانده و بی افق و متزلزل نبوده است.

این شرایط موقعیت ویژه ای به حزب ما و کلا جنبش چپ  در جامعه می بخشد. گرچه همیشه مسائل معیشتی و اقتصادی یک امر توده مردم و یک علت اصلی نارضایتی آنان بوده است اما امروز مستقیما و بیواسطه مساله معیشت و در واقع مساله بقا و ادامه زندگی به امر عاجل مردم و موضوع مستقیم مبارزات آنان تبدیل شده است. موضوعی که بنا به تعریف از دایره مخالف خوانیهائی اپوزیسیون راست خارج است و زمینه مناسبی برای عرض اندام کمونیستها و جنبش چپ فراهم می آورد. همچنانکه در قبال جنبش ۹۹ درصدیها در غرب، اپوزیسیون راست حرفی برای گفتن ندارد در برابر اعتراض نود و نه درصد مردم ایران به فقر و نابرابری و شرایط فلاکتبار اقتصادی نیز بی حرف و بی افق است. مسائل و مشکلات اقتصادی توده مردم که امروز زمینه و انگیزه اصلی نارضایتی و اعتراضات مردم را تشکیل میدهند با هیچ نوعی از نسخه های اپوزیسیون راست، اعم از اصلاح طلب و سرنگونی طلب، قابل حل نیست. خیلی از این نیروها مستقیم و غیرمستقیم از طرح یارانه های احمدی نژاد دفاع کردند و امروز هم همه اعتراضشان از “سوء مدیریت” و “بی لیاقتی” احمدی نژاد و دیگر مقامات حکومت فراتر نمیرود. فکر نمیکنم سطحی گری و بیمایگی این نوع مواضع و تبیین ها و بیربطی آن به واقعیتهای سیاسی و اقتصادی جامعه ایران نیازی به توضیح داشته باشد.

این بی حرفی و بی ربطی نیروهای راست البته به این معنی نیست که وضعیت حاضر خودبخود چپ را بجلو میراند. در عرصه مبارزه طبقاتی هیچ نیرو و جنبشی خودبخود و بنا به فاکتورهای اقتصادی تقویت نمیشود. آنچه تعیین کننده است عرصه سیاست و تقابل میان نیروهای سیاسی راست و چپ است و ملزومات و ضروریات اقتصادی تنها از طریق این تقابل سیاسی میتواند بروز پیدا کند. در وضعیت سیاسی حاضر نیز مطمئنا نیروهای راست بیکارنخواهند نشست و نظاره گر اوضاع نخواهند بود. بیشک دعواهای جناحی بیش از پیش حاد خواهد شد، و بحث رابطه با آمریکا و تحریمها و  بی لیاقتی آخوندها و “سوء مدیریت اقتصادی” و بی کفایتی این یا آن جناح و مقام حکومتی در میان اپوزیسیون راست بالا خواهد گرفت. نیروهای رنگارنگ اپوزیسیون حافظ نظام هم ممکنست در بسته بندیهای تازه و این بار با شعار نزدیکی با آمریکا و نظایر آن دوباره بمیدان بیایند. گفتمان جنگ و تهدیدات جنگی اسرائیل و غرب نیز ممکن است دوباره داغ بشود و بخصوص در خارج کشور میدانی برای تاخت و تاز نیروهای راست نوع دوخردادی و چپ مریخی “ضد امپریالیست” فراهم کند. بعبارت دیگر نه تنها راست خودبخود از میدان خارج نخواهد شد بلکه تلاش خواهد کرد مهر خود را بر تحولات بکوبد.

مقابله با کلیه این نوع تلاشهای راست جزء مهمی از وظایف کمونیستها در این دوره را تشکیل میدهد. هدف من از تاکید بر ویژگی این شرایط دقیقا بمنظور بهره گرفتن از وضعیت حاضر در جهت  افشا و خنثی کردن نیروهای راست در مبارزه برای سرنگونی جمهوری اسلامی است. باید توجه داشت که این بار در مبارزه علیه جمهوری اسلامی و در مقابله با کل نیروهای راست شیب زمین سیاست به نفع ما کمونیستها است. نه تنها وضعیت سیاسی – اقتصادی در ایران که بالاتر توضیح دادم بلکه وضعیت سیاسی در کل منطقه و در جهان، به یمن انقلابات دوساله اخیر و جنبش اشغال و کلا اعتراضات بیسابقه  ضد سرمایه داری در غرب به نفع چپ و نقد و اعتراض عمیق کمونیستی به وضعیت موجود چرخیده است. این یک ویژگی مهم شرایط سیاسی در جهان و ایران است و حزب ما تمام توان و امکانات خود را بکار خواهد گرفت تا بر متن این شرایط فعالانه در تحولات زیر و رو کننده ای که در پیش است دخالت کند و نقش موثری در سازماندهی و پیشبرد و رهبری و به پیروزی رساندن اعتراضات و مبارزت انقلابی مردم ایفا نماید.