جهتگیری استراتژیک
۱- حملۀ گستردۀ سیزدهم ژوئن اسرائیل به پایگاههای اتمی و نظامی جمهوری اسلامی همزمان با از میان بردن شماری از فرماندهان ارشد نظامی و دانشمندان هستهای حکومت ایران بود؛ حمله اسرائیل به جمهوری اسلامی گستردهتر و شدیدتر از دو عملیات نظامی پیشین در سال گذشته بوده. ضربات حمله اسرائیل جمهوری اسلامی را به شدت تضعیف کرد. اگرچه از تضعیف جمهوری اسلامی خوشحالیم، اما منافع ما با اسرائیل، بازوی نظامی دولت امپریالیستی آمریکا برای تحمیل نظم نوین بر کلیه ستمکشان در منطقه خاورمیانه، در تضاد است…
۲- جنگ ادامه سیاست است…
«جنگ، ادامه سیاست با ابزارهای دیگر است» ـ جملهای که کارل فون کلاوزویتس بهعنوان توصیف یک واقعیت تاریخی بیان کرد و لنین آن را با تحلیل مارکسیستی از جنگهای امپریالیستی گره زد. مفهوم واقعی این جمله این است که سیاست و جنگ(خشونت)، نه متضاد، بلکه مراحل مختلف یک فرایندند؛ هنگامیکه ابزارهای عادی سیاست به بنبست میرسند، دولتها ابتدا به تحریم، مذاکره و یا بیثباتسازی و سرانجام به جنگ متوسل میشوند تا اهداف خود را طبق منافع استراتژیک جهانیشان بهپیش ببرند. جنگ بین آمریکا-اسرائیل در یکسو (با حمایت قدرتهای بزرگ امپریالیستهای اتحادیه اروپا!) و جمهوری اسلامی در سوی دیگر نتیجه تغییر و تحولات متغیر و غیر ایستای “فرایند مذاکرات توافق جدید هستهای” بین دولت فاشیست ترامپ/ماگا و جمهوری اسلامی است.
۳- اسرائیل یک رژیم متجاوز و نسلکش علیه مردم ستمکش فلسطین است. اسرائیل درست به همان اندازه رژیم جمهوری اسلامی ارتجاعی، غیرانسانی و تروریست هست.
این جنگ بین دو رژیم ارتجاعی بنیادگرای مذهبی است و با منافع تودههای مردم ایران و همچنین ستمکشان سراسر جهان در تضاد است. این جنگ، جنگ مردم ایران و بشریت ستمبر جهان نیست!
۴- هر فرد، سازمان یا نیرو و طبقه ارتجاعی که ازیکطرف این جنگ حمایت میکند، درواقع روی آن بنزین میریزد و به منافع ارتجاعی هر دو طرف این جنگ خدمت میکند!
۵- این جنگ دو منسوخ بنیادگرای تاریخی است. جنگی است در چارچوب دینامیکهای نظام سرمایهداری امپریالیستی جهانی و مرحله نوینی که مسئله تقسیم مجدد جهان دارد کلید میخورد و فاشیسم ( به رهبری دولت فاشیست ترامپ/ماگا و مسیحیان ارتجاعی بنیادگرای آمریکا) دارد میداندار منطقه خاورمیانه شرایط میشود و ستم بی وصفی را به کلیت مردم ستمکش خاورمیانه تحمیل میکند.
۶- تودههای مردم ستمکش ایران و به اخص طبقه تحتانی جامعه(طبقه پرولتاریا)، اقشار و اقلیتهای ملی، مذهبی و جنسیتی و….که بیشترین آسیب را از رژیم دیکتاتور ایران دیدهاند نباید در دام تبلیغات صهیونیستها بیفتند و با رژیم جنایتکار و اشغالگر اسرائیل همسویی کنند، به اخص با گروه مخالف هوادار اسرائیل (همچون سلطنتطلبان و وطنفروشان و خائنین به مردن ایران )! ضرورت عاجل مردم ستمکش ایران این است که با شکست طلبی انقلابی باید جنگ ارتجاعی را تبدیل به جنگ انقلابی کنند و علیه تمامی مرتجعین و جنایتکاران ضد بشری و فاشیستی برای ایجاد یک جامعه سوسیالیستی نوین برای نیل به هدف نهایی کمونیسم (ایجاد جامعه جهانی بدون ستم و استثمار و استعمار و….)
میلیونها نفر از تودههای مردم ستمکش ایران با اتکا به خود و مستقل از همه نیروها و دول ارتجاعی و قدرتهای بزرگ جهان امپریالیستی، در یک انقلاب واقعی نظام ضد بشری را زمانی که وضعیت را مناسب تشخیص دادند در کف خیابان سرنگون خواهند کرد!
با در نظر گرفتن فرصتها و عین حال خطرات، دورانی که مرتجعین و اربابان به جان هم میافتند بهترین زمان به پا خواستن برای پاره کرده زنجیرههای بردگی و اسارت است، نباید اجازه داد جلادان خود را سازماندهی کنند. زمان سازماندهی (تشکیل ده ها، و در ادامه صدها و هزاران هسته های سرخ ) برای به پا خواستن و انقلاب واقعی است زمانی که وضعیت انقلابی فرابرسد.
تنها با سرنگونی سرمایهداری جمهوری اسلامی میتوان به ستم و استثمار کارگران ایران، ستم بر زنان، نسلکشی اقلیتهای ملی، نادیده انگاشتنِ حق تعیین سرنوشت آنها از سوی ستمگران، به سرکوب اقلیتهای مذهبی و جنسیتی، به سرکوب و تحقیر مهاجرین شریفِ زحمتکش افغانستانی، خاتمه داد و چوبه دار معترضین، زنجیر زندانیان سیاسی و حجاب این نهاد ستم، اسارت و بندگی زنان را در یک انقلاب واقعی برای رهایی همه بشریت تحت ستم و استثمار، بر اساس منافع کوتاهمدت ولی مهمتر منافع اساسی درازمدت طبقه تحتانی جامعه(پرولتاریا) برچید.
سرنگونی انقلابی نظام سرمایهداری حاکم بر ایران و تارومار کردن ماشین دولتی جمهوری اسلامی هم مطلوب، هم ضروری و هم ممکن است!
انقلاب و نه چیزی کمتر!
۲۴ خرداد ۱۴۰۴– ۶ ژوئن ۲۰۲۵
گروه کمونیستهای انقلابی سنتز نوین در ایران
کانال کمونیسم نوین
https://t.me/New_Communism/3239