نامه ای به حزب کمونیست کارگری عراق
با سلامهای گرم و رفیقانه
رفقای عزیز در اطلاعیه پایانی پلنوم 45 شما آمده است: “در بخش ״انتخابات و سیاست حزب״، حاضرین به موضوع انتخابات پیشرو، در اکتبر امسال، در عراق پرداختند و بحثی مفصل و همهجانبه درباره این موضوع انجام شد. تصمیمگیری در مورد این مسئله به دفتر سیاسی ارجاع داده شد تا با حزب کمونیست کارگری کردستان درباره آن بحث و هماهنگیهای لازم انجام شود و موضع حزب بهزودی اعلام گردد.
من از مباحثی که در باره انتخابات در پلنوم شده است مطلع نیستم. اما به نظر میاید حزب کمونیست کارگری عراق میرود تا رویکرد جدیدی در باره انتخابات در عراق پیش بگیرد و این برایم خوشحال کننده است. تحریم تمامی انتخابات پارلمانی و شهرداریهای برگزار شده در عراق و کردستان عراق به بهانه های مختلف، یکی از بزرگترین و مهمترین اشتباهات حزب کمونیست کارگری عراق و کردستان عراق تاکنون بوده است. تصحیح این اشتباه در واقع آغاز ورود حزب کمونیست کارگری عراق به جامعه میباشد. برای من تاکتیک تحریم انتخابات در عراق توسط حزب کمونیست کارگری عراق همیشه عجیب و غریب میامد. زیرا تاکتیک کمونیستها برای تحریم و یا شرکت در انتخابات پارلمانی و شهرداریها از نفس دموکراتیک بودن و یا نبودن انتخابات و بدست آوردن کرسی پارلمانی و …نیست، بلکه مساله این است که کمونیستها در آن جامعه معین علیرغم فشارها و سرکوبها و زندانها و ترورها میتوانند به نام حزب خود و یا سازمانهای نزدیک به خود و یا به شکل افراد و شخصیتهای کمونیست در انتخابات شرکت کنند یا نه؟ میتوانند به تبلیغ خود و سیاستهای خود بپردازند یا نه؟ بهانه هایی نظیر غیر دموکراتیک بودن انتخابات، تعیین پرداخت شهریه بالا برای تبت نام و ناامن بودن انتخابات به دلیل ترورها و…توجیهات و بهانه های بسیار آبکی برای تحریم انتخابات در دوره های قبل بود . این توجیهات مثل این است که بگوییم در کلمبیا اتحادیه کارگری تشکیل ندهند، چون فعالین و رهبران کارگری را ترور میکنند. در کشوری که کمونیستها و احزاب سیاسی مخالف میتوانند حتی در شکل بسیار محدود کننده در انتخابات شرکت کنند، اصل بر شرکت در انتخابات است، مگر در موارد انقلابی و اعتراضات توده ای وسیع که تغییر قدرت سیاسی را در دستور روز میگذارد. در عراق امکان برای شرکت کمونیستها در مبارزه انتخاباتی وجود داشته و دارد و احزاب کمونیست کارگری عراق باید در مبارزه انتخاباتی شرکت کنند.
برای حزب کمونیست کارگری عراق میبایست شرکت در مبارزه انتخابات پارلمانی فرض باشد. مسئله مورد بحث پلنوم 45 میبایست بر سر فراهم کردن ملزومات مادی و معنوی این شرکت باشد. ملزوماتی نظیرانتخاب بهترین و شایسته ترین و بانفوذترین، و در عراق و خاورمیانه باید گفت شجاعترین افراد برای کاندیدای پارلمان که در سخنوری و تبلیغات ورزیده باشند و یا آنکه علارغم ناشناخته بودن قادر باشند فن سخنرانیهای انتخاباتی و فن ظاهر شدن در مدیا را در طی مبارزه انتخاباتی فراگیرند و جلو بیایند. مسئله میبایست بر سر تشویق فعالین و رهبران کارگری و زنان در سازمانها و اتحادیه های کارگری برای شرکت در انتخابات پارلمانی و حمایت حزب از آنها باشد، مباحث میبایست بر سر چگونگی فراهم آوردن امنیت کاندیداها و خانواده آنها در میان گروههای گانگستر اسلامی و قومی و سرکوب دولتی باشد. امیدوارم همه اینها در دستور حزب ما بوده باشد.
به نظر من تاکتیک تحریم انتخابات در عراق تاکنون یکی از موانع توده ای شدن حزب کمونیست کارگری عراق و کردستان عراق بوده است. امیدوارم با تصحیح این اشتباه این مانع از سر راه برداشته شود. حزب کمونیست کارگری عراق در نظام سیاسی قومی و مذهبی عراق، میتواند به نماینده اتحاد و امنیت مردم، نماینده برچیدن گروههای مسلح قومی و مذهبی، نماینده رفاه و آزادیهای سیاسی، نماینده سکولاریسم، نماینده برچیدن پایگاههای آمریکا در عراق، نماینده حقوق و آزادیهای زنان، نماینده یک قانون کار پیشرو و….تبدیل شود. اینکه کدامیک از مطالبات به تبلیغات محوری انتخاباتی تبدیل شوند و چهره حزب با آنها تداعی شوند، خود احتیاج به بحث و بررسی جداگانه دارد که حتما رفقای حزب با حساسیت به آن میپردازند.
فرصت تبلیغات و مبارزه انتخاباتی یکی از فرصتهای بسیار مهم برای ابراز وجود برای نمایندگی مردم در همه این زمینه ها میباشد. روشن است که ما کمونیستها بدنبال کرسی پارلمانی نیستیم. مهم این است که بتوانیم در زمان انتخابات که دولت و جناحهای مختلف بورژوازی در رقابتهای خود مردم را برای پذیرش این و یا آن سیاست فعال کرده اند و به میدان آورده اند، ما وارد شویم و به عنوان نماینده همه آزادیخواهی و اتحاد کارگران و مردم، نماینده دولت غیر قومی و غیر مذهبی، نمایند ه پایان دادن به شکل سیاسی دولت عراق و پایه گذاری آن بر اساس شهروندان برابر در مقابل تقسیمات قومی و مذهبی، نماینده آزادی و برابری زن، نماینده کارگر و قانون کار پیشرو….ظاهر شویم . از موقعیت انتخاباتی استفاده کنیم تا وارد هر کوی و برزن و کارخانه و …شویم و مردم را حول سیاستهای خود گرد آوریم و گامی در جهت تغییر شرائط برداریم، سرمنشاء اصلاحاتی مهم در جامعه شویم و حزبمان را از این طریق تقویت کنیم. اگر هم کاندیداهایی از ما وارد پارلمان شدند، چه بهتر. همین سیاستها را در پارلمان ادامه میدهیم. اما در مبارزه انتخاباتی بدنبال کسب کرسی نیستیم، بلکه هدف اساسی شناسایی خود و سیاستهای خود به توده کارگر و مردم و گردآوری نیرو میباشد.
قبلا در نقدی به سامان کریم که با ادعای ” کارگری” شدن از حزب استعفاء داده بود، همین استدلالات را در باره اشتباهات حزب کمونیست کارگری کردستان عراق نوشته بودم و این قسمت از نوشته ام در زیر آن را میاورم.
——————————————————————-
بخشی از مطلب من با عنوان “ تصویر معوج از کمونیسم و احزاب کمونیستی (در حاشیه اظهارات سامان کریم از کردستان عراق)”
…………………………………………..
اشتباه مهلک تحریم انتخاباتهای پارلمانی و شهرداریها در عراق و کردستان عراق
در کردستان عراق بر اساس معیارهای خاورمیانه و جهان سوم آزادی سیاسی نسبی وجود دارد. اما حزب کمونیست کارگری عراق تاکنون در عرض 30 سال تقریبا بدون استثناء همه انتخابات شهرداریها و انتخابات پارلمانی را تحریم کرده اند. هر بار که در عراق و کردستان عراق انتخابات برگزار میشود، دو حزب کمونیست کارگری عراق و کردستان عراق اطلاعیه تحریم میدهند و اعلام میکنند انتخابات ” آزاد” نیست و یا اینکه این پارلمان نیست ….و آن را تحریم میکنند. کردستان عراق و عراق ایران نیست. در آنجا احزاب سیاسی و از جمله احزاب سیاسی چپ و کمونیستی فعالیت آزاد دارند و میتوانند در انتخاباتها شرکت کنند. شرط شرکت کمونیستها در انتخاباتهای ارتجاعی این نیست که انتخابات با معیارهای دموکراسی آزاد برگزار میشود یا نه، بلکه مسئله این است که آیا حزب کمونیستی مربوطه در آنجا میتواند به نام خود و یا سازمانهای نزدیک به خود در انتخابات شرکت کند یا نه؟ اگر حزب کمونیست کارگری کردستان در انتخاباتها شرکت میکرد و با فرصت از انتخابات برنامه های رفاهی و آزادیخواهانه خود، قانون کار انقلابی خود، برنامه برای استقلال کردستان، برنامه دفاع از ازادی زن و قوانین آن و….به گوش و چشم مردم میرساند، میتوانست دهها برابر تلاش برای تشکیل اتحادیه کارگران ساختمانی در سلیمانیه، کارگران و مردم را به خود نزدیک و متحد و متشکل کند و مهمتر از آن آن را حفظ کند و سرمنشاء تغییرات مهم در جامعه شود.
محرومیت از انتخابات باید با زور به کمونیستها تحمیل شود و نه بدست خود آنها.
حزب کمونیست کارگری عراق تنها یکبار در دهه نود میلادی آن هم در سلیمانیه در انتخابات شهری شرکت کرد که در آنجا هم به دلیل معرفی دو چهره ناشناس و عدم فعالیت در تبلیغات انتخاباتی و غیر جدی گرفتن شرکت در انتخابات، کاندیداهای حزب آرای بسیار پائینی( بنا به روایتها حدود 200 رای) آوردند که در واقع حزب با دست خود خوراک تبلیغاتی برای دشمنان حزب فراهم آورد.
به خاطر دارم که حزب کمونیست کارگری عراق چند سال پیش در اطلاعیه ای انتخابات مجلس عراق را تحریم کرد و دلائل عجیب و غریبی برای آن برشمرد. یکی از دلائل آن این بود که شرائطی که برای شرکت در انتخابات تعیین کردند مخارج مالی بالایی دارد و تامین آن سخت است و یا از ناامنی و ترور به عنوان دلیل نام بردند. مثل اینکه این رفقای ما میخواهند حتما شرائط انتخاباتی در اسکاندیناوی برقرار شود، تا رفقای ما رضایت دهند در یک انتخابات در عراق شرکت کنند. شرائطی که بلشویکها در انتخابات دوما شرکت میکردند بدتر از شرائط شرکت در انتخاباتهای عراق بود. کاندیداهای شرکت کننده در دومای روسیه میبایست ورقه ای را امضاء کنند که به تزار وفادارند. با این همه سوسیال دموکراتهای روسیه در انتخابات دوما شرکت میکردند و آن ورقه فرمالیته را هم امضاء میکردند. اهمیت شرکت در انتخابات تا این اندازه میباشد.
استفاده از مکانیسمهای اجتماعی و فعالیت علنی و قانونی آنقدر برای کمونیسم اجتماعی ( نه کمونیسم فرقه ها) مهم است که لنین مینویسد بدون آن ما نمیتوانستیم هسته محکم حزب را در شرائط اختناق حفظ کنیم:
” اگر بلشویکها ضمن مبارزه شدید از ضرورت حتمی درآمیختن شکلهای علنی با شکلهای غیر علنی مبارزه و شرکت حتمی در ارتجاعی ترین پارلمان و از یک سلسله از موسسات دیگری، که قوانین ارتجاعی برای آنها وضع شده ( صندوقهای بیمه و غیره) دفاع نمیکردند، نمیتوانستند هسته محکم حزب پرولتاریا را در سالهای 1908 تا 1914 حفظ نمایند و بطریق اولی نمیتوانستند آن را مستحکم سازند، رشد دهند و تقویت کنند. ( بیماری کودکی چپ روی)
حزبی که در بغداد کنگره برگزار میکند، حتما میتواند در انتخابات پارلمانی و شهرداریهای آن کشورهم ، علارغم خطر ترور و حمله به آن حزب، شرکت کند. مگر اینکه تقاضای حزب مربوطه علنا رد شود و در آن صورت آن ردیه خود برای یک حزب دستمایه تبلیغاتی بر علیه همه موسسات و دولت میباشد. حزبی که در انتخابات شرکت میکند با فرضت انتخاباتی که بورژوازی فراهم کرده است میتواند بیشترین استفاده را ببرد. به نظر من در هر کشوری که حزب کمونیستی امکان شرکت در انتخابات به نام خود را دارد و از آن اجتناب میکند به حاشیه ای ترین گروه در جامعه تبدیل میشود.
تناقض وجود دو حزب منطقه ای در انتخابات یک کشور و کهنه شدن شعار استقلال کردستان
اینکه در انتخاباتی در یک کشور احزابی منطقه ای، آن هم با نام کمونیست وجود دارند که باید سیاست واحد انتخاباتی را پیش گیرند، خود بیان یک شرائط غیرعادی میباشد. فرصت شرکت در انتخابات تناقضی را به فعالیتهای دو حزب کمونیست کارگری عراق و حزب کمونیست کارگری کردستان عراق میافزاید و برای من این تناقض را برجسته میسازد. مسلما هر دو حزب عراق باید سیاست واحدی در مبارزه انتخاباتی داشته باشند و مظهر اتحاد کارگران عراق و برقراری دولت غیر قومی و غیرمذهبی در عراق باشند. اما جدایی تشکیلاتی دو حزب که نمیدانم ( بهتر است بگویم میدانم اما هرگز درکش نکرده ام) به چه جهت و بر چه اساسی صورت گرفته است با این سیاست در تناقض میبافتد. حالا یک بخش تشکیلات حزب در کشور عراق، یعنی بخش کردستان آن اگر بخواهد به سیاستها و شعارهای خود وفادار بماند، باید شعار رفراندوم و تشکیل کشور مستقل در یک مبارزه انتخاباتی سر دهد که با شعارهای بخش دیگر حزب در همان انتخابات در تناقض میافتد. به نظرم تا زمانی که کشور عراق از نظر جغرافیای سیاسی کشور واحدی است، حزب کمونیستی در آن کشور میبایست واحد بماند. شعار رفراندوم و تشکیل کشور مستقل کردستان، نمیبایست فورا به جدایی جغرافیایی تشکیلات در حزب منجر میشد. تنها با تشکیل کشور مستقل کردستان میبایست حزب کمونیست جداگانه ای در آن زمان در کردستان عراق شکل گیرد.
اما امروز وضعیت عراق و منطقه و خود وضعیت کردستان عراق تشکیل کشور مستقل کردستان در اقلیم را زیر سوال برده است. به نظر میاید تشکیل دولت واحد غیرقومی و غیرمذهبی در عراق ساده تر و کم دردسر تر از تشکیل کشور مستقل کردستان عراق میباشد و مسلم است از نقطه نظر منافع کارگر و کمونیسم هم دولت واحد عراق مفیدتر میباشد. از این نظر جدایی تشکیلاتی دو حزب در زمانش کاملا اشتباه بوده است و این اشتباه مانع اتخاذ سیاست واحد، از جمله سیاست واحد در مبارزه انتخاباتی میباشد.
رفراندوم و تشکیل کشور مستقل کردستان عراق مربوط به زمان رژیم صدام حسین بود. در آن زمان عراق بنا به تعریف دولتی عربی بود و کرد در آنجا شهروند درجه دو محسوب میشد. دهه ها سرکوب خونین مردم کردستان عراق و سر برآوردن جنبشهای ملی در آنجا و ایجاد و دامن زدن نفرت میان عرب و کرد از طرف ناسیونالیستهای عرب و کرد امکان زندگی مسالمت آمیز مردم عرب و کرد را در چهارچوب کشور واحد عراق غیرممکن کرده بود. با سقوط رژیم صدام حسین و با گذشت بیش از دو دهه از آن، این وضعیت دیگر به تاریخ پیوسته است و شعار جدایی و تشکیل کشور مستقل کردستان عراق دیگر موضوعیت ندارد. با نابودی رژیم صدام حسین و عواقب بی ثباتی و سناریوسیاهی در آنجا، دولت عراق هنوز ثبات نسبی نیافته است و شکل قومی و مذهبی آن تثبیت نشده است. از این نظر سازماندهی مجدد دولت در عراق باز است و تشکیل یک دولت غیرقومی و غیرمذهبی در واحد کشوری عراق شانس بیشتری از تشکیل کشور مستقل کردستان دارد. هم چنین دو دهه است مردم کردستان عراق نه در مقابل حاکمیت عربی، نه در مقابل ناسیونالیسم عرب، بلکه در مقابل ناسیونالیسم کرد و بورژوازی ” خودی” کرد دست و پنجه نرم میکنند. دیگر ستم ملی بر مردم کرد و سرکوب آنها وجود خارجی ندارد. همین وضعیت باید موجب ترمیم شکاف میان مردم عرب و کرد شده باشد. نمیدانم موسسات نظرسنجی در باره نظر مردم برای بودن با کشور عراق و یا جدایی چه میگویند. احتمالا در نظر مردم هم باید تغییراتی بنفع زندگی در چهارچوب کشور عراق پدید آمده باشد. به نظر من با توجه به پیشینه تاریخی ستم ملی در کردستان عراق، برگزاری یک رفراندوم در منطقه کردستان برای بودن در چهارچوب عراق و یا جدایی از عراق ضروری است، اما حزب کمونیست کارگری عراق و کردستان عراق نباید خواهان تشکیل کردستان مستقل ، بلکه خواهان ماندن در چهارچوب باشند و از مردم بخواهند رای به حفظ عراق واحد و زندگی در چهارچوب کشور غیرمذهبی و غیرقومی عراق بدهند. با این سیاست میتوان به جنگ تقسیم کشور عراق بر اساس شیعه و سنی و کرد رفت و خواهان برچیدن آن شد. انتخابات پارلمانی تنها یکی از فرصتها برای تبلیغ این سیاست میباشد، سیاستی که حزب کمونیست کارگری همیشه بدنبال آن میباشد.سیاست انتخاباتی حزب کمونیست کارگری عراق و حزب در منطقه کردستان باید واحد باشد. تنها افق دولت غیرقومی و غیرمذهبی در چهارچوب دولت واحد عراق، مردم عراق و کردستان عراق را از وضعیت بی ثبات و پرمخاطره امروز نجات میدهد. تبلیغ این افق کارگران و مردم بسیاری را حول سیاستهای یک حزب کارگری جمع میکند.
مسئله دیگری که شعار استقلال کردستان عراق را در شرائط امروز پرمخاطره میکند، شدت گرفتن رقابتهای منطقه ای و امپریالیستی در خاورمیانه میباشد. امروز شعار استقلال کردستان تنها مهر تایید زدن بر احزاب مرتجع ناسیونالیست حاکم بر کردستان عراق میباشد که بازیچه همه دولتهای منطقه، از جمهوری اسلامی تا اسرائیل و ترکیه و عربستان…هستند. امروز شعار استقلال کردستان یعنی چک سفید دادن به حاکمان مسلح اقلیم برای آویزان شدن به این و یا آن دولت و به بازی گرفتن زندگی مردم کردستان عراق در میان رقابیهای منطقه ای و تشدید رقابتها و جنگهای منطقه ای. در شرائط کنونی عملی شدن شعار استقلال کردستان به رقابتهای منطقه ای دامن میزند و به راحتی به برافروختن جنگهای منطقه ای بیشتری میان کشورهای بزرگتر منطقه میانجامد که این دیگر تماما خلاف اهداف کمونیستها و کارگران میباشد. تاریخا کمونیستها بنابر سیاستشان در آنجایی که جدایی و تشکیل کشور مستقل امکان جنگ میان کشورهای بزرگتر را افزایش میداد ، حتی اگر آن استقلال دارای دست آوردهای پیشرویی مانند سرنگونی رژیم سلطنتی و برقراری جمهوری و اصلاحات اجتماعی بوده، از استقلال صرفنظر میکردند، چه برسد به استقلالی که از قبل کاملا روشن است نیروهای مرتجعی کلیددار دولت اینده میباشند که فقط باید دعا کنیم که در رقابتهای حزبی- عشیرتی خود جامعه کردستان را به ورطه نابودی نکشانند.
به نظر در زمان انتخاب شعار استقلال کردستان، هم وضعیت عراق و هم وضعیت منطقه و جهان و مهمتر از همه فاکتور حزب کمونیست کارگری عراق و امکان دخالتگری آن متفاوت بوده است. امروز همه این وضعیت تغییر کرده است و این شعار دیگر در راستای اهداف کارگر و کمونیست عمل نمیکند، بلکه برعکس چه در عراق و چه در منطقه به ضرر آن عمل میکند.
“نه به تقسیمات قومی و مذهبی و تشکیل دولت سکولار غیر قومی و غیرمذهبی عراق” شعاری است که میتواند زیر پای بسیاری از نیروهای مرتجع و گانگستر و شبه نظامیان شیعه و سنی و کرد را خالی کند.
با آرزوی دیدن کاندیداهای کمونیست و کارگر و مدافع حقوق زن در مبارزه انتخاباتی عراق در اکتبر در برابر همه مرتجعین.
با آرزوی موفقیت برای شما در مبارزه تان در عراق
رفیق شما
محمود قزوینی 8 ژوئن 2025