رهایی فلسطین از نسل کشی در گرو چیست؟!

 

ناصر بابامیری

حدود بیست ماه از هولوکاست مردم فلسطین می‌گذرد؛ هر روز ده‌ها نفر زیر باران بمب‌های خوشه‌ای لت‌وپار می‌شوند و کودکان در میان آنان به‌وفور دیده می‌شوند. این تنها یک سوی فاجعه است. از سوی دیگر، ده‌ها نفر دیگر نیز روزانه به‌دلیل نبود حداقل امکانات زیستی، بهداشت و درمان جان می‌سپارند؛ این نیز جبهه‌ای دیگر از همان نسل‌کشی‌ست که چون سلاحی کشتارجمعی عمل می‌کند.

روشن است که امید بستن به توقف ماشین کشتار اسرائیل علیه مردم فلسطین، از مسیر نهادهای حقوق بشری، کنفرانس‌های پشت درهای بسته، تشریفات دادگاه الهه، یا بیانیه‌های دولت‌های به‌اصطلاح متمدن نمی‌گذرد. چنین امیدی، صرفاً دامن زدن به توهم است. اعتراضات سازمان‌یافته دولتی که طی این مدت در پایتخت‌ها و شهرهای مختلف جهان برگزار شده، کوچک‌ترین تأثیری نداشته است. تازه دولت‌ها، در حالی‌که حمایت سازمان‌یافته‌شان از نسل‌کشی را ادامه می‌دهند، زیر لوای مخالفت با آن، این جنایت را به شکلی ننگین و مزورانه به حاشیه می‌رانند.

نسل‌کشی در فلسطین، در این ابعاد دهشتناک، نه‌تنها مایه‌ی شرم، بلکه لکه‌ای ننگین بر پیشانی دولت‌های سرمایه‌داری‌ست؛ و وجدان نوع‌دوستانه‌ی بشریت معاصر را با پرسشی جدی و دردناک مواجه کرده است.

دولت آمریکا، شکست در اعمال سیادت جهانی خود را به‌شکل مذبوحانه، از طریق گانگسترش یعنی اسرائیل، در فلسطین و دیگر کشورهای منطقه دنبال می‌کند؛ با پشتیبانی مستقیم یا غیرمستقیم متحدان غربی‌اش ـ حتی اگر گه‌گاه ژست‌های «بشردوستانه» بگیرند. جنگ‌افروزی در اوکراین با کمک ناتو و نسل‌کشی در فلسطین توسط ژاندارم منطقه، دو نمونه‌ی فاجعه‌بار این سیاست‌اند.

پس از نزدیک به دو سال کشتار، بیش از ۵۰ هزار کشته، ۱۲۰ هزار زخمی، و میلیون‌ها آواره، تازه دولت‌های «فخیمه»‌ی بریتانیا، فرانسه و کانادا در بیانیه‌ای مشترک اعلام کرده‌اند که: «عملیات نظامی گسترده اسرائیل در غزه نامتناسب بوده و ممانعت از رسیدن کمک‌های بشردوستانه به غیرنظامیان، فاجعه‌بار و غیرقابل قبول است». این در حالی‌ست که نزدیک به بیست ماه است مردم بی‌دفاع فلسطین با بی‌رحمانه‌ترین شیوه‌ها زیر بمباران قرار دارند؛ خانه‌ها، بیمارستان‌ها، مدرسه‌ها، و پناهگاه‌ها بر سرشان آوار می‌شود.

نتانیاهو با چراغ سبز دولت‌های اروپایی و کمک‌های تسلیحاتی آن‌ها، هولوکاستی تمام‌عیار به راه انداخته؛ و همزمان، همان دولت‌ها در برابر جلوگیری از ارسال کمک‌های انسانی نیز سکوت کرده‌اند. اکنون نه‌ فقط از طریق زمین و آسمان، بلکه با محاصره، مسدود کردن امدادرسانی، و نابودی ساختار درمانی، هر فلسطینی زنده‌مانده‌ای محکوم به مرگ تدریجی است.

در چنین شرایطی، همان دولت‌ها به یادشان می‌افتد که بیانیه‌ای «اعتراضی» صادر کنند؛ بیانیه‌ای که حتی از محکومیت صریح و خواست توقف فوری کشتار طفره می‌رود! برای آن‌ها، جان ۵۳ هزار انسان فقط عدد و رقم است. آن‌ها شب آسوده سر بر بالش می‌گذارند، چون می‌دانند همان روز هم با ارسال تجهیزات نظامی جدید به اسرائیل، عملاً حمایت خود از نسل‌کشی را ادامه داده‌اند.

تردیدی نیست که همین دولت‌ها و شرکایشان، که دنبال پروژه “خاورمیانه جدید! ” میباشند، بانی و مسبب مستقیم این جنایت‌اند. بیانیه‌های توخالی‌شان، جز لاپوشانی برای ادامه‌ی کشتار نیست. همین دولتها سالهای مدیدییست روی سازمانهای قومی و مذهبی  اعم از حماس و جهاد اسلامی و غیره و ذالک سرمایه گذاریهای نجومی کرده اند تا جامعه فلسطین را از پیمودن مسیر واقعی و مبارزات طبقاتی و سیاسی خود دور کنند.

اما آنچه مبرهن است، این است که قدرت‌های جهانی اینبار از طریق این پاکسازی قومی دریافته اند، شکافی عمیق و استراتژیک در صفوف طبقاتی و سیاسی ساکنان این سرزمین ایجاد کرده و با بریدن پیوند ارگانیک میان طبقه‌ی کارگر و فرودستان فلسطینی و اسرائیلی، عملاً زمینه‌ی سرکوب و تداوم سلطه را فراهم کرده‌اند.

دولت ترامپ در دور اول ریاست جمهوری خود نیز با دنبال کردن «معامله قرن!» عملا طرح دو دولتی برای حل مساله فلسطین و اسرائیل را زیر سوال برده بود، و حتی به همین منظور سفارت آمریکا را به قدس منتقل کرد و اشغال بلندی‌های جولان توسط رژیم صهیونیستی را به رسمیت شناخت و همین استراتژی دولت فاشیستی نتانیاهو را دو چندان جری تر نمود. یعنی دولتهای بورژوازی طرح برسمیت شناختن دو دولت را که دهه ها بود به عنوان راه حل سرمایه دارانه جهت «حل مسئله» فلسطین از آن دم می زدند و از بواسطه آن گرایشات قومی و مذهبی فلسطینی را پشت درهای بسته کریدور کشورها اعم ژنو و کشورهای عربی می دواندند، بسادگی از روی میز برداشته و تا اطلاع ثانویه بایگانی کرده است. همین سفر اخیر آقای ترامپ رئیس جمهور آمریکا به کشورهای عربی اعم از عربستان، قطر و امارات متحده عربی با اهداف اقتصادی و بستن قرداد تجاری چند صد میلیاردی بنوعی چهره سازشکارانه این کشورها را نشان داد که در پی مطامع و مصالح خویش نه تنها مواضع دیرینه و دروغین خود در قبال برسمیت شناختن کشور فلسطین را بلکه حاضرند، حتی مخالفت پوشالی خود مبنی بر طرح اخیر ترامپ مبنی بر کوچاندن ساکنان غزه از این سرزمین بخوانید «پاکسازی قومی» و تبدیل آن به منطقه ساحل تفریحی(ریویرای خاومیانه) را نیز مسکوت بگذارند.

دولت نتانیاهو نه ‌فقط دشمن مردم فلسطین، که دشمن طبقه‌ی کارگر و فرودستان اسرائیل نیز هست. سال‌هاست این رژیم فاشیستی در جنگی فرسایشی و ضدکارگری، علیه مطالبات و موجودیت نیروهای آزادی‌خواه داخل اسرائیل می‌تازد. اینکه تاکنون طبقه‌ی کارگر و اقشار فرودست در اسرائیل نتوانسته‌اند موازنه‌ قوا را به نفع خود تغییر دهند و سایه‌ این رژیم فاشیستی را از سر خود بردارند، باعث شده نتانیاهو با پشتگرمی به حمایت آمریکا و متحدانش، تعرض منطقه‌ای‌اش را بی‌مهار گسترش دهد و حتی مخالفان داخلی‌اش را با قساوت سرکوب کند.

 

کمونیست‌ها و نیروهای مترقی در اسرائیل، با وجود وضعیت دهشتناک کنونی، نباید از این وظیفه‌ی تاریخی غافل بمانند: رهایی واقعی، در گرو سرنگونی قهرآمیز رژیم فاشیستی اسرائیل است. هر اندازه که طبقه‌ی کارگر و فرودستان اسرائیل در برابر رژیم متحدتر و سازمان‌یافته‌تر به میدان بیایند، مردم فلسطین نیز می‌توانند برغم دشواریها و نسل کشی که علیه آنها انجام گرفته تجدید قوا کنند؛ و این، ضرورتی‌ست که دیر یا زود باید تحقق یابد.

 

 

در این مسیر، دو گام عاجل باید برداشته شود:

گام نخست:

اعتصابات هماهنگ و سازمان‌یافته‌ی کارگران در بخش‌های کلیدی اروپا و آمریکا، …به‌ویژه با هدف توقف فوری نسل‌کشی؛ با ابتکار عمل بستن کارخانه‌های اسلحه‌سازی، بنادر ارسال تجهیزات جنگی، و مسدود کردن شاهراه‌های تسلیحاتی. این اقدامات، که طی سال‌های اخیر به‌صورت سمبلیک در ایتالیا و اسپانیا انجام شده، باید به حرکت‌هایی هدفمند و مؤثر تبدیل شوند.

گام دوم:

با اتکا به این همبستگی بین‌المللی، مبارزات طبقه‌ی کارگر و توده‌های فرودست در اسرائیل علیه رژیم فاشیستی نتانیاهو نیز جان تازه‌ای خواهد گرفت. این روند، می‌تواند شبح کشتار، فقر و آوارگی را از سر مردم فلسطین دور کند و فضایی برای بازسازی نیروها ایجاد نماید؛ تا در یک بستر آزاد و برابر، نیروهای ارتجاعی قومی و مذهبی چون حماس، جهاد اسلامی، فتح و امثالهم را که دهه هاست تحت لوای «دفاع از مردم فلسطین» زندگی و معیشت توده های ستمدیده را تهدید و گرو گرفته اند، کنار زده و بسوی کسب قدرت سیاسی سازمان‌یافته گام بردارند.

طبقه‌ی کارگر و ستمدیدگان اسرائیل و فلسطین می‌توانند ضامن تحقق این افق باشند؛ افقی برای زندگی‌ بدون تبعیض نژادی، قومی و مذهبی.

03.06.2025