پیام عبداله اوجلان از بنیانگذاران و رهبر تاکنون و بلامنازع پ ک ک، یکی از احزاب ناسیونالیست کرد موجود در منطقه، مبنی بر انحلال، آتش بس و خلع سلاح نیروهای مسلح این حزب، و تایید آن در آخرین کنگره این حزب در روز ۱۲ ماه می ۲۰۲۵ از جانب رهبری این حزب، که بعد از به نتیجه رسیدن مذاکرات با دولت ترکیه انجام گرفت، موجی از عکس العملهای مثبت و منفی را بدنبال داشته است. بعضی از احزاب، سازمانها و اشخاص، که به مسائل کنونی موجود در خاورمیانه بویژه مسئله کرد حساس هستند، از این خبر و پیامدهای احتمالی و مثبت آن ابراز خوشحالی نموده اند. اگرچه بطور کامل از مذاکرات و نتایج آن، اطلاعات همه جانبه ای منتشر نشده است، اما نفس اعلام این خبر مایه خوشحالی آنها شده است.
عکس العملهای منفی و بعضا هیستریک از جانب احزاب، سازمانها و “شخصیتهای کرد” ذینفع در “مسئله کرد” در پس اعلام شروع مذاکرات صلح بین پ ک ک و دولت ترکیه و تا کنون هم قابل توجه بوده است. این خبر شوکی بزرگ بر رویاهای “شخصیتهای کرد” وارد آورد و کرد و« کردایه تی» و” مسئله کرد” را بار دیگر، این بار با طرح سوالات متعدد و بیشماری پیرامون هویت های کاذبی چون «ترک و کرد و فارس و عرب و شیعه و سنی و ….» به موضوعی در راستای درک و بازشناسی آنها، به سپهر سیاسی منطقه تحمیل نمود.
اعلام این خبر در یک چشم بهم زدن، زبان کردی، خودمختاری، فدرالیسم، کنفدرالیسم، چهار پارچه، کرد و کردستان، لباس و رقص کردی و حتی ضرب المثلهای کردی قدیم و جدید را بروز و به مسئله ای مهم در میان احزاب و سازمانهای درگیر در این ماجرا تبدیل کرده است. این خبر همچنین ناسیونالیستهای کرد و چپهای ناسیونالیست عاشق «خلق» و «ملت» و “کردایه تی” را مغشوش، بی رمق، احساساتی و عصبانی و کرده است.
این خبر ضرورت وجودی احزاب، سازمانها و کمیته های منتسب به کرد و کردایه تی، پیشمرگایه تی و آینده سیاسی آن رهبران “کرد” که فعالیتهای این چنینی فعال مایشاء آنها بوده است را در هاله ای از ابهام فرو برده و “مقام و صدراتهای” کذایی آنها را با چالشی جدی و بالفعل و در مقابل یک تصمیم تاریخی روبرو کرده است.
دوشنبه ۱۲ ماه می ۲۰۲۵ بزرگترین سازمان سیاسی “کرد” با چهل و چند سال سابقه تقابل با دولت ترکیه، انحلال و خلع سلاح خود را، با پیشنهاد رهبر بلامنازع و تاکنون این حزب، عبداله اوجالان و توافق رهبری حزب در کنگره، بطور رسمی اعلام و به یکباره به کیش اسلحه و کشتار حاصل از آن پایان داد. این خبر انعکاس وسیعی در مجامع و مدیای مختلف جهانی پیدا کرد.
بدین ترتیب سازمانی که بیش از چهار دهه در هیات دفاع از “حقوق” مردم کردستان ترکیه تشکیل شده بود، سازمانی که بیش از چهار دهه در جدال با فاشیستهای “ترک”، خود بعضا به اعمال شبه فاشیستی هم دست یازیده بود، سازمانی که در مقابل آتش زدن روستاهای کرد زبان از جانب نیروهای فاشیست” ترک”، با همان شیوه مقابله به مثل کرده بود. سازمانی که بیش از چهار دهه با اسم رمز دفاع از “حقوق” مردم در کردستان ترکیه، مورد تعرض دولت فاشیست ترکیه قرار گرفته بود و در این مسیر دهها هزار نفر از دو طرف کشته، زخمی و اسیر بجا گذاشته شده بود، سازمانی که امرار معاش، تقویت و ابقا خود را با یاری رژیم فاشیستی همچون جمهوری اسلامی سرپا نگه داشته بود. خود و نیروهای وابسته از قبیل پژاک، یه په گه «یگانهای مدافع خلق» و یه په ژ« یگانهای مدافع زنان» و بقیه احزاب و سازمانهای ناسیونالیستی را در این آزمون درگیر نموده، و با این تصمیم تاریخی، چرخش از نظامی گری به مبارزه سیاسی را برگزید.
انحلال و خلع سلاح نیروهای پ ک ک از جانب فرماندهان و رهبران این حزب در قندیل، حکایتی مسرت بخش در اعلام سوت پایان این شکل از مبارزه مسلحانه نابرابر و تلاش برای شروع شکل دیگری از مبارزه سیاسی در ترکیه است. اینکه در ادامه عمل سیاسی، این جریان در چه جهت یا در دفاع از منافع چه قشر و طبقه ای از جامعه قرار بگیرد را آینده نشان خواهد داد.
صرف نظر از اینکه موافقان و مخالفان این اتفاق چگونه می اندیشند، ادامه مبارزه مسلحانه در شرایط نابرابر در میدان جنگ، با توجه به پیشرفت ادوات جنگی و توانایی بسیار بیشتر دولت ترکیه، در مقایسه با نیروی نظامی پ ک ک، هیچگاه به صلاح نیروی ضعیف تر نبوده است. ادامه این جنگ با ادوات سبک و نیمه سنگین جنگی در مقابل یکی از اعضای اصلی نیروهای ناتو، مجهز به مدرن ترین سلاح های بروز شده و نقطه زن این دوره، عاقلانه و منطقی نبود و نیست.
اصول و منطق حاکم بر جنگ، نه تنها در توافق برای صلح، حتی بر تسلیم شدن یک نیرو در شرایط نا متقاران و ناهمتراز نظامی و در چنین شرایط سخت و نابرابری که امروز میان نیروهای سرکوبگر ترکیه و پ ک پ وجود دارد، از بدیهیات و بر این اتفاق صحه می گذارد.
در این چهار دهه، دهها هزار نفر از دو طرف کشته شده اند، دهها هزار زخمی و نزدیک به بیست هزار نفر فقط از طرفداران پ ک ک و احزاب نزدیک به این حزب در زندانهای ترکیه زیر شکنجه فاشیستهای ترکیه قرار داشته و هزاران نفر از مردم کردستان توسط دولتهای متعدد در ترکیه ناپدید شده اند.
اتمام این جنگ نابرابر و بی حاصل، رهبران ناسیونالیست “کرد” را نگران تمام شدن این سناریوی بی انتها نموده است . بجای در نظر گرفتن جان و مال مردم درگیر در این مناقشه ارتجاعی و بی فایده، با ابراز مخالفتهای بی پایه و اساس، در تلاش برای ماندن در صندلی های کذایی و مادالعمر رهبری خود، به نواختن شیپور از سر گشاد آن مشغولند و در پوشش دفاع از «حقوق» مردم کرد، کماکان تلاش می کنند شعله این آتش و مناقشه چهل ساله آن را برافروخته نگه دارند.
تاریخ فراموش نکرده است که عده ای از این رهبران کرد خاک پرست، در گرماگرم حمله اول آمریکا به عراق، از انتقال نوبتی پیشمرگان کومله به خارج از کشور برای استراحت، گرفتن پاسپورت، تجدید نیرو و دیدن دنیایی بجز “کردستان” مخالفت می کردند. “کردایه تی” و ماندن در آن شرایط سخت را ترجیح و تا آنجا که توانستند به تبلیغ ناسیونالیسم کردی و ماندن و “مقاومت” پای فشردند. ویژه هنگامی که حاکمیت در کشور عراق به دستور آمریکا بین “کرد، شیعه و سنی” تقسیم شد، علیرغم اینکه این “نجبا” خود و خانواده هایشان پاسپورت اروپایی داشتند، برای ممانعت از خروج پیشمرگان بر طبل “کردایه تی” می کوبیدند. هنوز هم بر کوبیدن همان طبل، این بار اما نوع بی صدای آن مشغولند.
انحلال پ ک ک و خلع سلاح پیشمرگان این حزب را نباید به هیچ عنوان با “آش بتال” یا “فرار از مبارزه” نگریست. این خبر به تصور من پیشمرگان و فعالین پ ک ک را هم مثل من و همه والدین و نزدیکان آنها خوشحال کرده و چه بسا در انتظار چنین روزی لحظه شماری می کرده اند. اجازه دهید همانطور که مسئولین و دست اندرکاران این سازمان صلاح می دانند عمل کنند. مبارزه بشکل مدنی و سیاسی بدور از مبارزه مسلحانه نابرابر، اگر درست و در راستای حقوق برابر و آزادیهای سیاسی و عدالت اجتماعی مردم در ترکیه انجام بگیرد، نتیجه ای بسیار بهتر و انسانی تر از آنچه که تاکنون پیش رفته است، خواهد داشت.
طرف دیگر این توافق دولت ترکیه است. دولت ترکیه از مدتها پیش از این مذاکره جدید با پ ک ک، مشغول آموزش، تسلیح و تقویت نیروهای تروریستی القاعده، داعش، تحریرالشام و چند گروه اسلامی دیگر در ادلب سوریه بوده و در سرنگونی حاکمیت بشار اسد سهم مهمی ایفا کرده بود.
دخالت مستقیم و همه جانبه دولت ترکیه در بحرانهای کنونی بعد از فرار بشار اسد هم دولت اردوغان را با مشکلات بیشتر و جدیدی روبرو کرده است.
مضاف بر اینها، نرخ تورم چهل و دو درصدی ۴۲٪، سقوط آزاد ارزش لیر ترکیه در مقابل ارزهای دیگر، کم شدن توریسم بعد از کودتای نظامیان و سپس زلزله و بحران کرونا، اقتصاد بحران زده و کاهش پانزده درصدی آن، بدهی خارجی رقمی بیش از چهار صد و پنجاه میلیارد دلار، مخارج و مشکلات عدیده ناشی از جنگ با پ ک ک و در سوریه، عوامل مهمی در تصمیم گیری مجدد دولت ترکیه در این گفتگو و “صلح” بوده است. از این لحظه به بعد توپ در زمین ترکیه و در اجرای توافقاتی قرار می گیرد که در این مذاکره «بده بستان» شده است.
موقعیت احزاب و سازمانهای سیاسی در منطقه
بعد از ۱۲ می ۲۰۲۵
کردستان ایران
فوریه 2022 در مطلبی تحت عنوان «انشعاب در حزب کمونیست ایران و پیامدهای آن» در خصوص سقوط سیاسی ابراهیم علیزاده و عبداله مهتدی و سازمانها و فرقه های مربوط به آنها نوشتم. این مطلب در سایت آزادی بیان منتشر شد. در این نوشته به شرایط سخت و نابرابر زیست، کار و زندگی مردم در اقلیم کردستان عراق اشاراتی داشتم. نوشته بودم که، احزاب و سازمانهای “کرد” ایران، تحت سلطه مالی و نظامی مردسالاران مرتجع و سرکوبگر و دزدان عشیره بارزانی و طالبانی، در چه شرایط اسفباری بسر می برند و مشغول چه کارهایی هستند.
نوشته بودم، این نیروها با توافق و قبول شرط و شروط مابین خود و سلطه حاکم بر اقلیم کردستان، به اهرم فشار بین رژیمهای مرتجع ایران و ترکیه و عراق تبدیل شده اند. هشدار داده بودم که دیر یا زود با توافق رژیم اسلامی ایران و “برادران کرد” حاکم بر کردستان عراق، خلع سلاح، تحقیر و سرکوب می شوند.
یکسال پس از آن هشدارها در معامله ای بین رژیم جنایتکار اسلامی و جنایتکاران اقلیم کردستان عراق، این اتفاق عملی و زندگی و آرزو و امیال دهها نفر از کسانی که برای امنیت خود و فرار از رژیم جنایتکار اسلامی ایران به این احزاب پناه آورده بودند به حراج گذاشته شد. خلع سلاح شدند و به مکان دیگری دورتر از مرز فرستاده شدند. این سناریوی نامیمون هم مانند هشدارهای قبلی، قربانی نیات عقب مانده و ارتجاعی رهبران ناسیونالیسم کرد برای گدایی و ابقا در کرسی خیالی و پوشالی و مشمئز کننده صدارت آنها شد.
اگر نیروهای پ ک ک در این چهار دهه در جدال جنگی با نیروهای ترکیه مشغول بودند، فرقه های دموکرات و کومله، حدود سه دهه از ماندن در مناطق مرزی بجای مبارزه با رژیم اسلامی، یا به همدیگر شبیخون می زدند «نمونه حمله فرقه “کومله” مهتدی به فرقه “کومله” ایلخانی زاده» برای داشتن “هژمونی” بیشتر، یا توطئه و نقشه ترور یکدیگر را می ریختند، یا داد و ستد می کردند یا به مجری احکام حکومتی سلطه گران یکیه تی و پارتی تبدیل شده بودند.
مضاف بر این فرقه ها، نیروهای سازمان پژاک خواهر کوچولوی پ ک ک در ایران، مدتهاست به یمن سیاستهای و نقشه های موذیانه جمهوری اسلامی، به میدان دار ناسیونالیسم کرد و به یک نیروی مطرح در میان آنها تبدیل شده است. پژاک به کمک و یاری رژیم اسلامی توانسته است از نیروهای دیگر “کرد” در ایران نیرو گرفته، سازمانش را وسعت بخشیده و در ساحت “کردایه تی” از دیگر نیروهای ناسیونالیست پیشی بگیرد. پژاک تا جایی پیش رفته است که با بدست گرفتن ابتکار عمل اعتصابات سه ماه پیش در شهرهای کردستان ایران، مردم معترض به سیاستهای رژیم اسلامی را، بجای شکل مبارزه علنی به درون خانه ها فرستاد و بقیه سازمانها و فرقه های “کردی” را پشت سر خود سازمان داد، بخط کرد و سپس اعلام «پیروزی» نمود.
پژاک امروز آن نیرویی احتمالی خواهد بود که در آینده به عنوان نماینده و پرچمدار «آشتی ملی» میان رژیم اسلامی ایران و احزاب کردی ظاهر خواهد شد.
کردستان عراق
کردستان عراق اما، نمونه بارزی از یک «حکومت کردی» است. به دنبال حمله آمریکا و اشغال عراق و تقسیم حاکمیت بین «شیعه و سنی و کرد»، احزاب سنتی کرد در عراق، از قبیل پارتی و یکیه تی را بر مردم کردستان حاکم کردند. بعد از پایان حاکمیت دولت بعث، ستمی که در اقلیم کردستان موجود است، نه ستم ملی، بلکه ستم و سرکوب مردم این منطقه توسط “کردهای” حاکم صورت می گیرد. زبان، پرچم، کتب درسی، مدرسه و دانشگاه، آداب و رسوم، رقص و آواز و هر چه هست، رنگ و لعاب “کرد” و “کردایه تی” را یدک می کشد. استثمار مردم فقیر کرد، توسط حاکمیت مرتجع «کردی»، بیشتر، وسیع تر و زمخت تر از حاکمیت دولت صدام حسین بصورت سیستماتیک و هر روزه صورت می گیرد.
همه ارگانها، سازمانها و قوانین، تحت حاکمیت ” احزاب کردی” نوشته و اجرا می شوند. در اقلیم کردستان عراق، معضلی بنام “مسئله ملی”، ستم ملی یا “حقوق کردها” بیش از سه دهه است که موضوعیت خود را از دست داده است.
مدتها قبل از انجام رفراندم در کردستان عراق، بر این باور بودم که به دلایل تاریخی و ژئوپلیتیک منطقه و حضور و توان دولتهای شونیست «فارس، ترک، عرب» پیرامون هریم کردستان عراق، این رفراندم نتیجه ای جز خانه خرابی بیشتر برای مردم آن منطقه بهمراه نخواهد داشت، نتایج آن را دیدیم که چه شد. نوشته بودم، که کردستان از “چهار پارچه” خیالی، آن رویای موهوم خاک پرستان “کرد” به “یک دوم پارچه” و بزودی به “یک چهارم پارچه” تبدیل خواهد شد.
این استدلالات از تصورات شخصی من یا دشمنی با شخص یا سازمانی نبود. ادامه “مبارزه مسلحانه” در شرایط نابرابر، واقعیات و تغییرات منطقه ای و جهانی، آرایش و قدرت اقتصادی و نظامی نیروها در منطقه، تقسیم مجدد جهان و یارگیریهای جدید و موقعیت ژئوپلیتیک کشورها در این منطقه، من را با این واقعیت آشنا کرده بود .
در “نیم پارچه” «اقلیم کردستان» عراق، شهروندان سلیمانیه، منطقه تحت سلطه عشیره طالبانی، برای رفتن به هولیر پایتخت، که در بخش دیگر این نیم پارچه و در سلطه عشیره بارزانی قرار دارد، در بعضی موارد باید اجازه دریافت کنند. هرگونه اعتراض علیه زمامداری عشیره بارزانی در شهر هولیر که “پایتخت” این نیم پارچه بشمار میرود مطلقا ممنوع و با سرکوب و زندان پاسخ می گیرد. هر بخش از این مناطق نیروهای نظامی و امنیتی خود را دارند. درآمد حاصله از نفت و گاز مستقیما به خزانه این دو حزب واریز و سپس به خزانه و حسابهای بانکی سران و خانواده های این دو حزب واریز می شود. این نیم پارچه در واقع توسط خود سلطه گران هریم به دو نیم دیگر تقسیم شده و در انقیاد دو حزب مذکور قرار دارند.
در اقلیم کردستان اعتراضات آشکارا سرکوب می شود. معترضین به سلطه گران، شبانه از خانه هایشان ربوده و ترور می شوند. حقوق کارگران، کارمندان و معلمان و بازنشسته ها ماه ها پرداخت نمی شود. یا درصدی از آن پرداخت می شود. فقر و فلاکت، بیکاری، بی حقوقی و فقدان امنیت جامعه را در موقعیت انفجار قرار داده است. این در حالی است که سران این دو عشیره با دزدی دلارهای حاصله از نفت و گاز موجود در هریم به مولتی میلیاردر منطقه تبدیل شده اند. طوری که خود را با حاکمان کشورهای حاشیه خلیج فارس مقایسه و ادای آنها را در می آورند.
دهها سند و مدرک از دارایی های میلیاردی دزدیده شده توسط این سران فاسد و مرتجع در بانکهای خارج از عراق موجود می باشد. سلطه گری در این “نیم پارچه” موروثی شده و فرزندان و نوه های آنها از هم اکنون در لیست حاکمان آینده قرار گرفته اند. اکثریت مردم در این منطقه در آرزوی بازگشت به حاکمیت قبلی صدام و ادغام در قوانین کشوری در عراق هستند.
بدون شک یکی از آرزوهای اکثریت مردم این منطقه، موقعیتی مثل آنچه که در ترکیه در حال انجام است می باشد و به نفع مردم در کل عراق خواهد بود.
کردستان سوریه یا “روژاوا”
درگیر شدن همه جانبه دولت ترکیه در مناسبات حاکم بر سوریه، کمک و تقویت گروههای تروریستی به رهبری تحریر الشام و جولانی، ترکیه را وارد بحرانهای چند جانبه دیگری نموده است.
رقابت با اسرائیل بر سر آب فرات، رقابت با ایران و کمک نظامی و ارسال نیرو برای سرکوب اعتراضات “علویان” در لاذقیه و طرطوس، فشار بر و سرکوب نیروهای کرد و تلاش برای عقب راندن آنها برای ایجاد منطقه حائل مابین سوریه و ترکیه، جدل با آمریکا بر سر حفاظت نیروهای آمریکایی از نیروهای کرد، رقابت با امارات و عربستان بر سر هژمونی در حاکمیت سوریه و مضاف بر اینها فشار نیروهای آمریکایی برای پیوستن نیروهای سوریه دموکرات متشکل از نیروهای کرد به دولت داعشی جولانی.
گرچه نیروهای کرد خلع سلاح نشده اند، اما موقعیت این نیروها در سوریه هم با توجه به شرکت در دولت داعشی جولانی در هاله ای از ابهام قرار گرفته است. احزاب کرد در سوریه چه در درون دولت جولانی و چه بیرون آن در موقعیت شکننده ای قرار گرفته اند. به عبارتی دیگر احزاب« کردی» در سوریه، اگر موقعیت سیاسی و اقتصادی سوریه و احزاب دخالتگر در این کشور به جنگ داخلی کشیده نشود، مجبورند در همان ائتلاف به رهبری جولانی یا شخص دیگری از همین قماش به زندگی سیاسی خود ادامه دهند.
ترس ترکیه از شکست در مناقشه و بحران موجود سوریه، به اضافه تلاش اردوغان در ادامه و تثبیت زمامداری خود، از عواملی هستند که دولت اردوغان را به این مذاکره و توافقات احتمالی ترغیب کرده است.
در هر صورت اعلام انحلال و خلع سلاح پ ک ک را بدون شک باید پایان قطعی آنچه به «کردایه تی» بعنوان یکی از شیوه های سیاست در ناسیونالیسم کرد شهرت داشت به حساب آورد.
این اتفاق را باید خوش آمد گفت!
آزاد نسیم
۱۲ می ۲۰۲۵