لشکرکشی دولت به مدارس را به شکست بکشانیم

تلخیصی از  مصاحبه‌ای به زبان کردی با برنامه “نه به تابو، نه به خشونت علیه زنان”

عزیزه لطفی: دولت آپارتاید جنسی با طرح‌ و برنامه‌های خود در مقابل عزم راسخ زنان و دختران در سطح خاکریز حجاب، شکست سختی خورد و دستگاه سرکوب آن زیر تلاش و مبارزه زنان بی‌اثر گردید. اینکه اکنون، در مقابل این شکست مفتضحانه در برابر بی‌حجابی سراسری، فرمانده نیروهای انتظامی و وزیر آموزش و پرورش تفاهم‌نامه‌ای امضا کرده‌اند و به نیروهای انتظامی اختیار داده‌اند در مدارس دخالت کنند تا بتوانند حجاب اجباری را به دانش‌آموزان تحمیل نمایند. این در شرایطی است که در جنبش زن، زندگی، آزادی، شاهد حضور دانش‌آموزان برای بیرون راندن دستگاه آموزشی ایدئولوژیک رژیم با سر دادن فریاد آزادی و شعار زن زندگی آزادی بودیم و جهان متوجه خود نمود.

در برنامه امروزمان از اسد نودینیان، از مبارزان کمونیست، دعوت کردیم و از ایشان سپاسگزارم که دعوت ما را پذیرفتند تا در این زمینه با ایشان بحث داشته باشیم.

اسد نودینیان: سلام دارم خدمت شما رفیق عزیزه  و تشکر از دعوت‌تان. سلام دارم خدمت همکاران‌تان و بینندگان این برنامه. امیدوارم بتوانیم به نکات مفیدی در این زمینه بپردازیم.

عزیزه لطفی: همان‌طور که اشاره کردم، در بیانیه‌ای که نوشته‌اند، دخالت نیروی انتظامی در مدارس مسئله مهمی است. سؤال این است که چه عواملی باعث شکل‌گیری چنین تفاهم‌نامه‌ای بین نیروهای انتظامی و آموزش و پرورش شده است؟ چرا در این مقطع اینه ابه بفکر چنین قراردادی افتاده اند؟

اسد نودینیان: قبل از هر چیز لازم است بدانیم که این به ظاهر تحت عنوان  تفاهم‌نامه نیروهای انتظامی و آموزش و پرورش، تداوم سیاستی است که کل رژیم اسلامی به دنبال مبارزاتی که از سال ۱۴۰۱ تاکنون انجام گرفته به آن رسیده است. علیرغم اینکه ما در این مصاف صدها نفر از عزیزان‌مان را از دست دادیم، تعداد بی‌شماری آسیب دیدند و صدها نفر در زندان‌ها هستند، اما  این مبارزات عملا رژیم اسلامی را وادار به عقب نشینی نمود. زیر فشار این مبارزات رژیم اسلامی ناچار شد جام زهر بی حجاب را بنوشد و سخنگویان رسمی دولتی اعلام کردند که مسأله حجاب امنیتی و حساس است. با وجود تلاش‌های زیاد برای تصویب قانون حجاب و عفاف، هنوز این طرح روی دستشان مانده و آن را کنار گذاشتند.

دولت اسلامی در آخرین تلاش خود با اعدام و کشتار زندان از هیتلر هم پیشی گرفته است و مجبور شد تحصنی از خودی‌ها که برای دفاع از حجاب راه انداخته بود پس از مدتی آن بساط را جمع کنند. چرا که نه مردم در موقعیت قبل از ۱۴۰۱ هستند و نه رژیم و نه توازن قوا چون گذشته است و به نفع مردم تغییر کرده است.

امروز، بعد از ۷ اکتبر و جنگ غزه و تحولاتی که در منطقه رخ داد، رژیم اسلامی در موقعیت بسیار ضعیف‌تری قرار دارد و نمی‌تواند حجاب را به زور تحمیل کند. نظامی کردن کردن مدارس تقلای تازه آن در فقط شکلی دیگر برای ادامه همان سیاست شکست‌خورده قبلی است.

در نشست وزیر آموزش و پرورش علیرضا کاظمی و مسئول کل نیروهای انتظامی احمدرضا رادان، به دو عامل برای توجیه این لشکرکشی نظامی به مدارس   اشاره شد: یکی پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی. اما چه کسی در ایران نمی‌داند که بزرگ‌ترین آسیب اجتماعی در جامعه ایران آفتی است به اسم جمهوری اسلامی. رژیم آفت  زن ستیز، کودک‌آزار و مسئول تحمیل فقر و فلاکت به مردم است. این را جامعه با مبارزات خود از دهه ۷۰ تا کنون در مصاف و مبارزه با جمهوری اسلامی برای بزیر کشیدن آن نشان داده است .

در اوج این اعتراضات، در جنبش زن، زندگی، آزادی، جامعه به درستی تشخیص داد که عبور از جمهوری اسلامی، از کانال مبارزه اجتماعی علیه حجاب و برای کنار زدن فرهنگ و شئونات اسلامی ممکن است. در جنبش ۱۴۰۱، جوانان و دانش‌آموزان بخش بزرگی از این نیروی اجتماعی و اعتراضی بودند.

در همین دوران دانش آموزان فعالانه و وسیعا علیه حجاب و ایدئولوژیکی کردن مدارس ایستادند و با شعارها و سرودهای شان مقدسات مذهبی را به مسخره گرفتند. رژیم قبلا علیه مدارس دخترانه برنامه مسموم کردن دانش آموزان را با مواد شیمیایی خطرناک در پیش گرفت. در همان دوران  دولت‌های “دموکراتیک غربی” با سکوتشان در قبال این جنایت وحشتناک بخاطر معامله با رژیم و برای حفظ آن سکوت کردند. این جنایت آشکار تروریستی جان تعدادی از عزیزانمان را گرفت .اما دیدم که مردم همواره از کانال مبارزه با حجاب و با سیبل کردند آن امر سرنگونی رژیم را دنبال می‌کنند. در همین وضعیت رژیم نیروهای سرکوبگر انتظامی و سپاه و بسیج را گسیل کرد تا به خانواده‌ها اجازه ندهند که از چند و چون جنایتی که علیه فرزندانشان در مدارس انجام می‌گیرد با خبر شوند. اگر از مردم در ایران سوال شود چه کسی مسبب آسیب‌های اجتماعی است مردم می گویند جمهوری اسلامی‌، سپاه پاسدارن و کلیت نظام اسلامی.

دلیل دیگر این تفاهم‌نامه از طرف کاربدستان دولتی ارتقای فرهنگ حجاب عنوان شده است، اما این بیشتر به یک جوک شبیه است. ۴۶ سال  نسل اندر نسل جوانانی در تحت حاکمیت این نظام اسلامی به دنیا آمده اند و رژیم  تقلا زیادی نمود تا با سرکوب و ایدئولوژیک کردن مدارس حجاب و شئونات دینی را به این جوانان تحمیل کند اما  دیدیم که در جنبش زن زندگی آزادی این جوانان با ابتکارات خود علیه این نظام و فرهنگ اسلامی چه سیمایی انسانی و برابری خواهانه ای را به نمایش گذاشتند. از این مبارزات شاعران ترانه ساختند و خوانندگان ترانه و سرود خواندند و هنرمندان با ساختن فیلم‌ و نقاشی و با بکار بردن ابتکارات گوناگون  در سطح دنیا از این مبارزات پشتیبانی کردند. اکنون خودی‌های رژیم از امامان تا دستگاه های دولتی اعتراف می‌کنند که نسل جوان جزوه  بی دین ترین و ضد اسلام ترین نیرو در جامعه هستند. جنبش ما در ۱۴۰۱ در مراسم‌های چهارشنبه‌ سوری و نوروز  امسال قوانین و شئونات اسلامی را کنار گذاشته لذا برنامه رژیم در مدارس بنام ارتقای فرهنگ حجاب در این شرایط برنامه مسخره و غیر قابل قبول از طرف جوانان و  مردم است.

طرح رژیم در مدارس شانس موفقیت ندارد. چرا اگر فرض کنیم رژیم بتواند چند ساعت در مدارس حجاب اجباری بر دانش آموزان تحمیل کند، اما همان دانش‌آموز بیرون از مدارس حجاب را کنار خواهند گذاشت در پارک‌ها و مترو در محلات شهر مردم آنطور بخواهند لباس خواهند پوشید. مگر همین الان صحنه مکان‌های عمومی شهرها غیر از این است. در نتیجه رژیم شانسی برای به سرانجام رسیدن طرح نظامی کردن مدارس ندارد.

عزیزه لطفی: همان‌طور که اشاره کردی، خواست دانش‌آموزان مشخص است. در جنبش ژینا دیدیم که آنها با پرت کردن روسری‌هایشان در آتش به دور شعله‌های آن رقص و پایکوبی کردند. ۴۶ سال مدارس را ایدئولوژیک کردند تا دانش آموز ایدئولوژیک مذهبی بار بیاورند ،  اما نتوانستند. آخوندها را به مدارس گسیل داشتند اما ما دیدیم دانش آموزان درس انقلاب را یاد گرفتند و به خیابان‌ها آمدند و آرزو آمیال انسانی خود را سر دادند. سوال این است آیا این طرح شانسی برای نهادینه شدن دارد، اگر آری این میتواند چه مخاطراتی و پیامدهای برای دانش آموزان و مردم در ایران داشته باشد؟

اسد نودینیان: همان‌طور که اشاره کردم، فکر نمی‌کنم این طرح موفقیتی بدست آورد. چرا که رژیم در سطح کل جامعه با برنامه‌های وسیعتری تلاش نمود و موفق نشد و مجبور به عقب‌نشینی شد و همه آن طرح ها مردم در هم شکستند و رژیم ناچار شد آن‌ها را کنار بگذارد.

در مدارس هم  شانسی برای موفقیت ندارد چرا که رژیم بدنبال طرحهای شکست خورده‌اش به این طرح متوسل شده و فکر می‌کند با نظامی کردن مدارس می تواند موقعیت قبلی خود را بدست آورد. اما این بدان معنی نیست که این طرح رژیم بدون خطر است و دانش آموزان و خانواده‌های  در درجه اول با مشکل روبرو نمی کند. خوشبختانه از همان روزهای اول اجرای این طرح  شاهد عکس العمل تعدادی از رهبران جنبش اعتراضی معلمان، نهادهایی مانند بازنشستگان، نسبت به این اقدام بوده ایم.

اما باید والدین، معلمان و جامعه از همین امروز علیه این سیاست ضد آموزشی رژیم متحدانه بایستند. خانواده‌ها باید بدانند که رژیم می‌خواهد آن‌ها را در مقابل فرزندان‌شان قرار دهد. اگر والدینی فکر کنند برای دور نگه داشتن فرزندانشان از اخراج و زندان و دیگر اعمال سرکوبگرانه علیرغم میل خود بر فرزندانشان فشار بیاورند تا حجاب را رعایت کنند باید بدانند  این راه اشتباه است و یا این کار خود عملا و ندانسته فرزندان خود را  در معرض ناامنی قرار داده‌اند. جوانان این اجبار و حکومت نظامی دائمی در مدارس را نمی‌پذیرند. خانواده‌ها باید متوجه باشند که مبارزه علیه تبدیل کردن مدارس به پادگان و جلوگیری از تقابل دائمی مزدوران با فرزندانشان از مسیر مقابله متحدانه با این طرح می‌گذرد. ۴۶ سال است ما رفتار و جنایت رژیم اسلامی در مقابل مردم و هر اعتراضی را دیده و پس زده‌ایم. این رژیم در جنایت و کشتار مردم گوی سبقت از هیتلر را گرفته است. حضور نیروهای رژیم در هیچ جایی باعث امنیت نشده،  وجود آن‌ها برعکس همیشه مایه ناامنی و مشکلات برای همه ما است.

در کشورهایی که ما زندگی می‌کنیم، حضور پلیس در مدارس فقط در شرایط خاص و با اطلاع‌رسانی کامل انجام می‌شود. مدیران مدارس موظفند دلیل حضور را به خانواده‌ها و بچه‌ها اطلاع دهند. دانش‌آموزان زیر ۱۸ سال کودک محسوب می‌شوند و باید از هرگونه مسائل ایدئولوژیکی دور باشند. باید محیط امن آموزشی سالم و علمی برای آن‌ها فراهم کنند. از همین زاویه توقع می رود که جنبشهای اجتماعی (کارگری، معلمان، بازنشستگان، پرستاران، دانشجویان و…) با این سیاست ضد آموزشی رژیم مقابله کنند. دانش‌آموزان فرزندان ما و نسل آینده این جامعه‌اند و باید در محیط مناسب آموزش ببیند و با این طرح رژیم به مقابله برخیزیم. نکته مهم دیگر این است که رژیم اسلامی با حجاب و قوانین اسلامیش آمد و در مقابل مردم شکست خورد و حالا میخواد از راه مدارس طرح های شکست خورده خود را بازسازی کند. این طرح رژیم تقلا برای بقاء در مقابل جنبش مردم برای بزیر کشیدن آن است. ما راهی بجز پیشروی و به عقب راندن رژیم نداریم.

عزیزه لطفی: همان‌طور که گفتید، تمام جنبش‌های دادخواهی و سرنگونی‌طلب باید این خواست را در دستور کار خود قرار دهند. اکنون در آستانه اول مه هستیم. از همینجا اول مه را به همه کارگران و زنان شادباش می‌گویم. همچنین باید به وضعیت زنان خانه‌دار در خانواده‌های کارگری اشاره کنیم که بدون هیچ مزایای کاری، بدون بیمه و حقوق، کار می‌کنند و هیچ تشکلی ندارند. به اینها می گویم کارگران بدون دستمزد، این هم بخشی از مشکلات زنان است.

اسد نودینیان: همانطور که گفتید، در آستانه اول مه هستیم و از همینجا این روز را به همه کارگران، زنان و مردم آزادیخواه تبریک می‌گویم.

بله، این مسئله بسیار مهمی است. در این فرصت کوتاه، چند نکته را اشاره می‌کنم. زنان خانه دار کارگران بدون دستمزد نامرئی در جامعه هستند که در زیر تقدس “خانواده ” اینها عملا بدونه هیچ مزایایی نسل آینده جامعه را پرورش میدهند. وظیفه‌ای بر دوش آن ها گذاشته شده هم نسل گذشته و هم نسل آینده را با کار و تلاش خود بدون هیچگونه مزایا و دستمزدی بار آورده‌اند و عملا در ساختن این جامعه نقش اساسی بر دوش دارند. اکنون زنان خانه دار به کمک جامعه نیاز دارند و باید با نیروی مبارزاتی مردم به روش زندگی زن خانه دار بدون حقوق و مزایا پایان داده شود و این روش زندگی و سنت و فرهنگ مردسالارانه کنار گذاشته شود. نباید تحت لوای تقدس “خانواده” وظایفی که سیستم اجتماعی و دولت در قبال جامعه بر عهده دارد را به گرده خانواده ها بیندازد. سیستم موجود اجتماعی در رابطه با خانواده های کم درآمد و کارگری تاثیرات زیادی را بر موقعیت اقتصادی آن‌ها خواهد گذاشت و باید زن خانه دار به عنوان کارگر بیکار بیمه به کاری بگیرد. 

در کشورهای پیشرفته با تأمین امکاناتی چون مهد کودک، خدمات برای سالمندان، حقوق فردی و کمک‌های اجتماعی، نیازی نیست که این وظیفه به خانواده سپرده شود و عملاً  پدیده زنان خانه‌دار را از میان برداشته‌اند. اکنون در آستانه اول مه هستیم من امیدوارم که رهبران و فعالان اجتماعی و کمونیست که در تدارک اول مه هستند، در سطح وسیعی بتوانیم در شهرها با جشن و شادی این روز را گرامی بداریم و همچنین اگر امکان و فرصتی برای اعلام ادعانامه ما علیه این نظام وجود داشت در میان مطالب و خواسته هایمان  این دو مسئله مهم ( مسئله زنان خانه دار و نظامی کردن مدارس) را بعنوان دو مطالبه و خواست اصلی در این شرایط در نظر بگیرند. 

در پایان بار دیگر اول مه را تبریک می‌گویم و از زنان خانه‌دار می‌خواهم در این روز حضور پیدا کرده و این خواست را به خواست‌های کارگری بیفزایند.

به امید برگزاری اول مه باشکوه و تحقق آرمان‌هایمان.

عزیزه لطفی: با تشکر از حضورتان در این مصاحبه.