جهتگیری اساسی، تحریک اجباری و تودههای متحرک
توسط باب آواکیان
۲۳ اکتبر ۲۰۲۳
ترجمه توسط: گروه کمونیستهای انقلابی سنتز نوین ایران
یادداشت سردبیران: این قطعه از باب آواکیان برای ردههای revcoms نوشته شده است، اما – با توجه بهفوریت آن – تصمیم گرفته شد که با مخاطبان گستردهتری به اشتراک گذاشته شود. گزیدههایی از این برای توزیع انبوه در revcom.us موجود است
با توجه به اینکه بایدن آشکارا و قاطعانه از نسلکشی اسرائیل علیه مردم فلسطین حمایت میکند، و درعینحال بهشدت برای تشدید جنگ نیابتی ایالاتمتحده علیه روسیه در اوکراین، و تدارک بیشتر برای جنگ با چین میکوبد- همه اینها نهتنها چشمانداز درد و رنج بسیار بزرگ و هولناک برای مردم فلسطین را افزایش میدهد، بلکه خطر جنگ هستهای را نیز افزایش میدهد که میتواند وجود انسان را همانطور که میدانیم از بین ببرد..، با همه اینها، بسیار مهم است که ما در مورد آنچه اساساً دخیل است و مخاطرات عمیق آن روشن باشیم، تا کاملاً بتوانیم جهتگیری داشته باشیم و فعالانه آماده باشیم تا با تودههای مردم در مخالفت مصمم با همه این موارد صحبت کنیم و حرکت دهیم و کارها را بهسوی تنها راهحل واقعی برای همه اینها یعنی: انقلابی که با فوریت فزاینده موردنیاز است و در این «زمان نادر» امکانپذیرتر است، پیش ببریم.
در این شرایط، افشای اعمال و ماهیت نظام امپریالیستی و آشکار ساختن دقیق این حقیقت که بایدن و کل طبقه حاکمه ای که او نمایندگی میکند، بسیار ضروری و تعیینکنندهتر است، همچنان که مالکوم ایکس به بیان قوی چنین گفت «گرگهای خونین فک» که خون از دهانشان جاری میشود درحالیکه ریاکارانه از «آزادی» و «حق» صحبت میکنند و حتی جرأت میکنند از «صلح» صحبت کنند! بهعنوان بخشی از این موضوع، افشای ریاکاری بایدن و بقیه در محکوم کردن پوتین بهعنوان جنایتکار جنگی برای کشتار غیرنظامیان در اوکراین، درحالیکه بایدن و کل طبقه حاکم این کشور کاملاً از اسرائیل حمایت میکنند و ابزارهای بیشتری برای کشتار نسلکشی غیرنظامیان فلسطینی در اختیار اسرائیل قرار میدهند. و بسیار مهم است که با کوبیدن بر آنچه عنصر اتحاد در همه این موارد است ادامه دهیم: آنچه بایدن و بقیه را تحریک میکند- منظور آنها از “منافع ملی” و “منافع امنیتی” این کشور- نگرانی برای جان یا حقوق مردم در هیچ جای دنیا نیست، بلکه منافع جنایتکارانه ستمگرانه امپراتوری غرق در خون ایالاتمتحده است، که آنها آمادهاند تا با خشونت نسلکشی و حتی با خطر نابودی موجودیت انسان آن را اجرا کنند.
برخی از موارد زیر در وبسایت انقلاب ( revcom.us) پست شده و در برنامه شو انقلاب و نه چیزی کمتر (RNL) همراه در سایر جاهای دیگر ارائه و تجزیهوتحلیل این سؤالات مهم گنجانده شده است. اما احساس میکردم مهم است که در یک مکان، نکات اساسی جهتگیری را برای درک خود ما و بهعنوان پایهای برای آژیتاسین برای حرکت – و بهعنوان مبارزه ضروری با- تودههای وسیع مردم کنار هم قرار دهیم. درعینحال، مردم باید همچنان به revcom.us و شو انقلاب و نه چیزی کمتر(The RNL Show) برای تجزیهوتحلیل و جهتگیری مداوم نگاه کنند زیرا همهچیز همچنان درحال تکامل است و تقریباً بهطورقطع تشدید میشود.
اول، برخی از حقیقتهای اساسی درباره فلسطین و اسرائیل
اسرائیل با حمایت امپریالیستهای «غربی» – و بالاتر از همه، ایالاتمتحده – نیروی مسلط و سرکوبگر در روابطش با مردم فلسطین است. اسرائيل ۷۵ سال پيش بر اساس ترور گسترده عليه تودههاي مردم فلسطين تأسیس شد و از آن زمان تاكنون جنايات مكرري را عليه مردم فلسطين انجام داده است. اینیک واقعیت تاریخی است.
حماس انقلابی نیست و اهدافش رهاییبخش نیست – نیرویی برای آزادی نیست، بلکه خود یک نیروی سرکوبگر است. جنایات حماس علیه غیرنظامیان اسرائیلی از ماهیت، اهداف و روشهای ارتجاعی حماس بهعنوان متعصبان بنیادگرای مذهبی (اسلامی) بیرون میآید. این جنایات باید محکوم شود. اما این نوعی «هولوکاست جدید» نیست که شامل نسلکشی علیه یهودیان باشد– و به رنج وحشتناکی که اسرائیل برای نسلها بر مردم فلسطین تحمیل کرده است، ارتباط ندارد و مربوط نیست. در حال حاضر، تعداد غیرنظامیان فلسطینی، ازجمله کودکان، که اسرائیل از زمان حمله حماس به قتل رسانده است، بسیار بیشتر از غیرنظامیان اسرائیلی است که در آن حمله کشتهشدهاند – و این بیش از هزاران نفر دیگر است که اسرائیل از سال ۲۰۰۸ قتلعام کرده است.
این دهه ۱۹۳۰ و جنگ جهانی دوم نیست، زمانی که نازیها بهعنوان قدرت حاکم در آلمان، جنایات وحشتناکی را علیه میلیونها یهودی و کشتارجمعی انجام دادند. وضعیت امروز وضعیتی نیست که فلسطینیها یهودیان بیپناه را به اردوگاههای کار اجباری برده و آنها را در معرض نسلکشی قرار دهند. وضعیت واقعی برعکس آن است.
اسرائیل یک قدرت نظامی مجهز به سلاح هستهای است که بهشدت توسط قدرت امپریالیستی مسلط در جهان تأمین و حمایت میشود، اسرائیلِ ایالاتمتحده نسلهاست که ظلم آپارتاید را بر فلسطینیان تحمیل کرده و حقوق اولیه آنها را سلب کرده است. و، بهویژه با توجه به بیش از دو میلیون فلسطینی در غزه، که نیمی از آنها کودک هستند، اسرائیل حتی ابزار زندگی فراتر از حداقلیترین و ناامیدکنندهترین موجود را از آنها سلب کرده است.
برای تأکید مجدد بر برخی حقایق اساسی و حیاتی: اسرائیل کشوری است که با حمایت قدرتهای بزرگ امپریالیستی، ۷۵ سال پیش بهعنوان یک کشور نژادپرست و برتریطلب یهودی، بر اساس پاکسازی قومی وحشتناک – با کشتارجمعی، تأسیس شد. تجاوز، و تخریب کل روستاهای فلسطینیها، بیرون راندن تودهای از فلسطینیها از سرزمینهایشان و ادغام آن سرزمین در قلمرو در حال گسترش و تبدیل به کشور اسرائیل (که قبل از جنگ جهانی دوم هرگز وجود نداشت). و اکنون اسرائیل با حمایت کامل امپریالیستهای آمریکا آشکارا در حال نسلکشی علیه فلسطینیان است.
این حقیقت است. واقعیت اساسی این وضعیت و تاریخچه آن را توصیف میکند. این حقیقت «یهودستیزی» نیست – فقط حقیقت است.
حقیقت مهم دیگر
چرا بایدن و اساساً کل دولت و طبقه حاکم ایالاتمتحده از اسرائیل در انجام نسلکشی علیه مردم فلسطین در مقابل تمام جهان حمایت میکند؟ این به دلیل “قدرت لابی یهودی” – یا به دلیل برخی تصورات جاهلانه، مضحک و ظالمانه که “یهودیان همهچیز را کنترل میکنند” نیست. به این دلیل است که اسرائیل بهعنوان یک سنگر (دیوار دفاعی-م) بهشدت مسلح برای حمایت از امپریالیسم ایالاتمتحده در یک منطقه استراتژیک مهم جهان (خاورمیانه) “نقش ویژه” ایفا میکند. و اسرائیل یک نیروی کلیدی در ارتکاب جنایاتی بوده است که به حفظ حکومت سرکوبگر امپریالیسم آمریکا در بسیاری از نقاط دیگر جهان کمک کرده است.
این – حفظ و اعمال سلطه سرکوبگرانه امپریالیسم آمریکا-همان انگیزهای است برای اینکه چرا بایدن برای تشدید بیشتر جنگ نیابتی آمریکا علیه روسیه در اوکراین و همچنین آمادگی بیشتر برای جنگ با چین، حتی به قیمت به خطر انداختن موجودیت بشریت تلاش میکند.
همه اینها حقیقت اساسی در مورد واقعیت ضروری است. و اینیک بار دیگر اهمیت عمیق این جمله من را برجسته میکند که ما مردم جهان دیگر نمیتوانیم اجازه دهیم این امپریالیستها به تسلط بر جهان و تعیین سرنوشت بشریت ادامه دهند. آنها باید هر چه سریعتر سرنگون شوند. و اینیک واقعیت علمی است که ما مجبور نیستیم اینگونه زندگی کنیم.
حقایق مهمتر و منطق پیچیده حامیان صهیونیستی اسرائیل
برای روشن شدن یک واقعیت بسیار مهم: صهیونیسم همان یهودیت نیست.
یهودیت یک دین، یک فرهنگ و مردمی است که در آن فرهنگ مشترک هستند.
صهیونیسم یک دکترین و ایدئولوژی سیاسی نژادپرستانه و برتری طلبانه یهودی است. صهیونیسم مبنای ایدئولوژیکی است که دولت اسرائیل بر آن بنا نهاده شد و همچنان بهعنوان عقلانی کردن موجودیت خود و سرکوب و نابودی مردم فلسطین ادامه میدهد.
و در اینجا “منطق” پیچخورده حامیان صهیونیست اسرائیل است که موضع آنها این است:
“من نمیتوانم این را بفهمم. زمانی که ما یهودیان قربانی نسلکشی بودیم، مردم شریف در همهجا کسانی را که این نسلکشی را مرتکب میشدند محکوم میکردند. اما اکنونکه ما علیه فلسطینیها نسلکشی میکنیم، مردم شریف ما را محکوم میکنند. من فقط نمیتوانم آن را درک کنم. این باید یهودستیزی باشد.»
نه – این یهودستیزی نیست- مخالفت مستمر و درست با جنایت وحشیانه است، سوای اینکه چه کسی مرتکب آن جنایت میشود.
چند نکته بیشتر برای درک و رویکرد اساسی در مورد فلسطین و اسرائیل
ما باید به تحلیل و افشای دقیق و قانعکننده این درگیری فلسطین/اسرائیل، و نقش نیروهای مختلف با توجه به آنچه اسرائیلیها و حامیان آنها انجام میدهند (بیش از همه، دولت/طبقه حاکم کشور آمریکا) که همچنان همه موارد رو به گسترش است و بدون شک حتی وحشتناکتر میشود، بپردازیم. و ما نیاز داریم به تجزیهوتحلیل و افشای بسیار دقیق و کوبیدن سخت ازآنچه توسط نیروهای مختلف درگیر ارائه میشود- و دائماً به تجزیهوتحلیل و منافع اساسی تودههای مردم- در این درگیری فوری، در آن بخش از جهان (“خاورمیانه”)، در آمریکا، و بهطورکلی در جهان، ادامه دهیم. این امر مستلزم پیگیری دقیق و در میان موارد دیگر وقایع ، دامن زدن به بحثهای بسیار دقیق و قانعکننده علیه موضعگیریها و خطوط غلطی که توسط نیروهای مختلف، ازجمله (اما نه محدود به) نیروها و افراد قدرتمند و بانفوذ در طبقه حاکم، در میان سلبریتی ها (افراد مشهور-م) و غیره مطرح میشود، است.
درحالیکه اقدامات حماس مرتبط با قتلعام افراد مسن و کودکان (و ادعای تجاوز جنسی و سایر سوءاستفادههای جنسی از زنان) بههیچوجه قابل توجیه نیست، تأسفآور است که نهتنها طبقه حاکم و رسانههای آن، بلکه بسیاری از افراد سلبریتی سایر افراد مشهور در این کشور، به نظر میرسد فقط زمانی متوجه قتلعام مردم بیگناه و بهویژه کودکان میشوند، یا به آن اهمیت میدهند که این قتلعام اسرائیلیها باشد (یا بهطورکلی، کسانی که این آمریکاییها مجبورند آنها را بهعنوان “دوستان و متحدان ما” تصور کنند، مانند مردم اوکراین) و نه مردمی مانند فلسطینیها. اگرچه روندهای مخالفت قابلتوجه مثبتتری در میان مردم این کشور(آمریکا) وجود دارد، اما واقعاً متوجه میشویم که فراتر از طبقه حاکم جنایتکار بیرحم، در میان تعداد بسیار زیادی در آمریکا، مردم فلسطینی واقعاً بهحساب نمیآیند، نامرئی هستند-یا حتی اینکه آنها درواقع انسان بهحساب نمیآیند. وحشتناکتر این است که تعداد کودکان فلسطینی کشتهشده، حتی در اوضاع کنونی، از تعداد کشتهشدگان کودکان اسرائیلی بیشتر است و با در نظر گرفتن حدود ۱۵ سال گذشته بسیار بسیار بیشتر، علاوه بر همه اینها مردم فلسطین برای نسلهای متمادی، توسط اسرائیل با حمایت کامل آمریکا و نمایندگان سیاسی و کارگزارانش آن، هر دو حزب طبقه حاکم (دمکرات و همچنین جمهوریخواه) بهطور وحشیانه سرکوب گشتهاند، روبرو شدهاند.
ازجمله، نمودار (در وبسایت ما) که تفاوت زیادی بین مرگ فلسطینیها و تعداد بسیار اندک کشتههای اسرائیلیها در ۱۵ یا چند سال گذشته (قبل از ۷ اکتبر سال جاری) را نشان میدهد بسیار مهم است. (این تفاوت بزرگ بین تعداد سیاهپوستان و لاتین تبارهای کشتهشده توسط پلیس در این کشور را که به هزاران نفر میرسد در مقابل تعداد پلیسهای کشتهشده توسط سیاهپوستان و لاتین که بسیار کم است، یادآوری میکند.). این نمودار (مرگهای فلسطینی در مقابل اسرائیل) باید همچنان بهطور برجسته نشان داده شود و از آن، حتی با بهروزرسانی پیوسته، برای درج مرگهای اسرائیلیها از زمان آغاز رویدادهای ۷ اکتبر، و درعینحال افزایش مداوم مرگهای فلسطینیها. (تعداد فلسطینیان کشته شده در غزه از ۷ اکتبر تاکنون بسیار بیشتر از آن چیزی است که اسرائیل بهعنوان تعداد کشتههای اسرائیل درنتیجه حمله حماس در ۷ اکتبر گزارش میدهد. با ادامه توسعه و پیشرفت اوضاع جنگ، تعداد فلسطینیهای کشتهشده احتمالاً افزایش خواهد یافت و بهاحتمالزیاد بهشدت افزایش خواهد یافت. و در میان این کشتههای فلسطینی، تعداد زیادی کودکان خواهند بود که بسیار بیشتر از کودکان اسرائیلی کشتهشده توسط حماس هستند.)
همانطور که همهچیز ادامه دارد، استفاده از یک نمایش گرافیکی مداوم از تعداد کل کشتههای فلسطینی و اسرائیلی (برخاسته از درگیری اساسی بین دو طرف) از سال ۲۰۰۸، و همچنین تعداد کل، هر طرف، درست از زمان حوادث ۷ اکتبر مهم است. و خوب است که حداقل چند پوستر در اندازه(سایز) بزرگ با نمودار چنین مرگهایی (فلسطینیها در مقابل اسرائیلیها) برای استفاده در مکانهای عمومی، بهویژه با فرض ادامه این درگیری-یا کشتار یکطرفه فزاینده- وجود داشته باشد-با افزایش شمار تلفات، که تقریباً مطمئناً چنین خواهد بود، بهشدت ادامه خواهد داشت، ساخته شود.
با توسعه و تشدید مسائل مربوط به این درگیری (و شاید برای درگیر کردن دیگران در آن قسمت از جهان گسترش یابد)، ما باید به بهترین شکل ممکن با اعتراضاتی که در مخالف با کشتار اسرائیل و حمایت از حقوق اساسی(و حق زندگی) مردم فلسطین ارتباط برقرار کنیم، درحالیکه ما پیوسته و با قدرتِ درک علمی خود از این منازعه، علل اساسی آن، و راهحل اساسی همه اینها-انقلاب واقعی-و در تقابل با راهحلها و رویکردهای نادرست بهطور مستمر و قوی مطرح میکنیم.
(در رابطه با هرگونه اعتراضی، تأکید بر اهمیت ترسیم صحیح خطوط جداکننده(مرزبندی-م) بسیار مهم خواهد بود- که بهعنوان یکی از جنبههای مهم، باید شامل عدمحمایت از حماس و جنایات واقعی حماس در حمله اخیرش باشد). درهرحال، در همه شرایط و بهطورکلی، ما باید بهطور مداوم و با قدرت درک علمی خود را از این درگیری، علل اساسی آن، و راهحل اساسی برای آن ارائه دهیم: اینکه چگونه همه اینها با انقلابی که بهشدت موردنیاز است مرتبط است. و اکنون در این “زمان نادر”، درست در این “شکم جانور” امکانپذیرتر است.
همانطور که دولت اسراییل بهصراحت اعلام کرده است، این تنها آغاز رویدادهای طولانیتر و وحشتناکتر است که عمدتاً توسط اسرائیل هدایت میشود (یکبار دیگر با حمایت کامل آمریکا و “متحدان” آن). با تأکید مجدد: ما باید به این امر توجه مستمر و سیستماتیک داشته باشیم و به طرق مختلف در این رابطه عمل کنیم- درحالیکه این کار را بهطور مداوم از جهتگیری استراتژیک انقلابی اساسی خود انجام میدهیم، بهویژه در شرایط حاد و بهطور مستمر در حال تشدید این “زمان نادر” (ازجمله رویدادهایی مانند آنچه اکنون اتفاق میافتد، که به قول یک رفیق برجسته، “از ناکجاآباد میآیند، اما از هیچ به وجود نمیآیند”). همچنین لازم است در نظر گرفته شود که با ادامه یافتن اوضاع، که تقریباً بهطورقطع تشدید میشود، بهویژه ازنظر اقدامات و جنایات انجامشده توسط اسرائیل (با حمایت آمریکا و “متحدان” آن)، بهاحتمالزیاد ادامه خواهد یافت، بهاحتمالزیاد تظاهرات مخالف ادامه خواهد یافت و غیره.: برخی توسط افرادی که از کاری که اسرائیل انجام میدهد حمایت میکنند- به نام حق اسرائیل برای “دفاع از خود”!- و برخی دیگر توسط افرادی که با این امر مخالف هستند، به طرق مختلف و از دیدگاههای مختلف. پس بازهم باید از درک و رویکرد انقلابی راهبردی خود در ابعاد مختلف با این موضوع ارتباط برقرار کنیم و باید شجاعانه این درک و رویکرد را مطرح کنیم و برای آن در برابر انواع دیدگاهها ناصحیح و باطل مبارزه کنیم.
با در نظر گرفتن اینکه چگونه مردم عموماً در مورد چیزهای بزرگ، در مورد تاریخ مهم و غیره اطلاعات بسیار کمی دارند (و در تاریکی نگهداشته میشوند)، مهم است که همچنان نقش اسرائیل را به خانه(آمریکا) برگردانیم و بر آن در میان مردم بکوبیم، نهفقط بهعنوان یک نیروی سرکوبگر، اجرای جنایتکارانه از سوی یک حکومت آپارتاید، با تمام رنجهای شدیدی که این امر برای مردم فلسطین ایجاد میکند، بلکه نقش اسرائیل بهعنوان یک حلقه کلیدی (و ایفای نوعی نقش ویژه) در خدمت به تحکیم سلطه آمریکا در آن منطقه حیاتی(از “خاورمیانه”)، و در خدمت موقعیت مسلط امپریالیسم آمریکا – و اقدامات خطرناک فزاینده آن برای حفظ آن موقعیت مسلط – که در کل جهان ایفا میکند.
نکته مهم دیگری که مردم باید از آن درک داشته باشند، این موضوع است که به لحاظ اساسی، چرا و چگونه حماس (که آشکارا یک نیروی مثبت نیست) بهطور فزایندهای به “چهره” مقاومت فلسطین تبدیل شده است- ازجمله نقش اسرائیل در این امر و پیامدهای اقدامات اسرائیل، و همچنین نقش “حکومت خودگردان فلسطین” بهعنوان ابزار اسرائیل– همزمان با ادامه افشای کل تاریخ و واقعیت کنونی جنایات اسرائیل، از زمان تأسیس (و در فرایند تأسیس) دولت اسرائیل، ماهیت اصلی آپارتاید سرکوب فلسطینیان، و این واقعیت که در اینجا همه این شغالهای امپریالیستی هستند که حمایت تهاجمی خود را از یک دولت آپارتاید وحشی، اسرائیل، که . ابعاد نسلکشی اقداماتش اکنون در کشتن عمدی تعداد زیادی از یک ملت کامل (فلسطینیها) واقعاً در حال گسترش است، ابراز میکنند.
در این رابطه، بیانیهای از سوی یک گروه– که آشکارا از دیدگاه “بیدار” (woke) میآید– روشنگر گرایشهایی است که نیاز است درعینحال که محکم در کنار مردم فلسطین ایستاد، با آن مبارزه کرد. این بیانیه “بیدار” میگوید که گروهی که آن را صادر میکند در کنار مستعمره شدگان (یعنی در این مورد، مردم فلسطین) در مقاومت در برابر ظلم آنها با هر وسیلهای که “آنها” به دنبال اجرای آن مقاومت هستند، میایستند. در اینجا نیز نکته مهم این است که در میان “آنها” (یکنواخت) وجود ندارد: مردم فلسطین با طبقات مختلف، تشکیلات اجتماعی و نیروهای سازمانیافته در میان آنها حضور دارند. و سؤال تعیینکننده این است که منافع اساسی تودههای مردم فلسطین چیست و چه رویکردی اساسی و چه ابزارهایی وجود دارد که میتواند به پایان دادن به ظلم و ستم آنها منجر شود و به پایان دادن به همه ظلمها کمک کند؟ (اینطور نیست که “جواب آسانی” برای چگونگی دستیابی به آزادی مردم فلسطین وجود داشته باشد، اما اینها انواع سؤالاتی است که باید با آنها دستوپنجه نرم کرد– برخلاف این موضع که “آنها” هر چه تصمیم بگیرند چیز درستی است که باید از آن حمایت کرد). نوع بیانیه “بیدار” که من در اینجا به آن اشاره کردم – و دیگرانی که اساساً همین دیدگاه را بیان میکنند – توجه را از این سؤال تعیینکننده منحرف میکند و درواقع به ستمگران مردم فلسطین کمک میکند تا تمام مقاومتها را در اردوگاه حماس با چشمانداز، برنامه و رویکرد اساساً منفیاش، گرفتار کند که از این طریق به بیاعتبار کردن هرگونه مقاومت و توجیه ظلم وحشتناک و کشتار آشکاری که ملت فلسطین بهطور مستمر طی نسلها (حتی قبل از وقوع حوادث وحشتناک که اکنون در حال وقوع است) پیوسته در معرض آن بودهاند، کمک میکند.
درعینحال، باید گفت، حتی باوجود تمایزی که باید بین مقاومت عادلانه و جنایات واقعی حماس (که قابل توجیه نیست) انجام داد، همچنین باید بین اسرائیل و حامیان امپریالیستیاش، بیش از همه آمریکا که ملت و نیروی ظالم هستند، و از سوی دیگر ملت مظلوم فلسطین تمایز روشنی قائل شد، و بهطور مستمر در بین مردم آمریکا روی آن کوبید. بله، همانطور که حامیان اسرائیل مدام اصرار میکنند که “برابری” نمیتوان میان اسرائیل و فلسطینیها وجود داشته باشد، اما واقعیت برعکس آن چیزی است که این حامیان اسرائیل با اصرار بر آن تأکید: هیچ برابری بین ملت ستمگر اسرائیل و ملت مظلوم فلسطین وجود ندارد؛ و اقدامات اسرائیلیها در مقولهای کاملاً متفاوت، بسیار بدتر از جنایات حماس است، زیرا اسرائیل در موقعیت بسیار قویتری برای انجام چنین جنایاتی در مقیاسی بسیار بزرگتر و مکرر انجام میدهد!
واقعیت اساسی در همه اینها این است که دولت اسرائیل (با تأکید مجدد، با حمایت کامل آمریکا) آپارتاید و شرایط ظالمانه کلی را که در آن مردم فلسطین عملاً به بردگی گرفته شده و بالاجبار بهشدت از آن رنج میبرند، ایجاد کرده و با زور/با شرارت/قاتلانه، بهطور مداوم حفظ کرده است. این منبع اساسی درگیری است– و هیچ راهحل عادلانهای برای این درگیری بدون شناخت و اقدام برای غلبه بر و ریشهکن کردن این واقعیت ظالمانه ضروری به دست نمیآید.
درعینحال، ما باید آشکارا هرگونه مظاهر یا ابراز یهودیستیزی را محکوم کنیم و بهطور فعال با آن مبارزه کنیم، ضمن اینکه بهشدت به این نکته اشارهکنیم که مخالفت با اسرائیل و آنچه اسرائیل نمایندگی میکند و انجام میدهد– زمانی که این مخالفت بر مبنای درستی و با استفاده از اصطلاح درستی باشد-یهودیستیزی نیست. (در اینجا یک بیانیه واضح و مختصر در مورد ظلم و ستم وحشتناک بر یهودیان ازنظر تاریخی، همانطور که در هولوکاست متمرکز شده است، مهم است. و باز، نظرات من در مورد دو معنای متفاوت و اساساً متضاد “دیگر هرگز” همراه با گفته من که پس از هولوکاست، بدترین اتفاقی که برای یهودیان رخ داده، دولت اسرائیل است، قطعاً موضوعیت دارد و مهم است. در کنار این، یکبار دیگر باید به این نکته اشاره کرد که تأسیس یک دولت صهیونیستی بر اساس “پاکسازی قومی”- تودههای مردم فلسطین- که در آن سرزمین زندگی میکنند، و سپس ادامه داد و توجه آنها را به این نکته معطوف کرد که ستم آپارتاید و سرکوب مرگبار، پاسخی موجه و عادلانه به جنایات وحشتناک که قوم یهود ازنظر تاریخی در معرض آن بودهاند، نیست و نمیتواند باشد.)
عامل بسیار مهم در این شرایط کنونی و اقدام به معنای واقعی کلمه هزاران یهودی در این کشور در محکومیت و مخالفت با اقدامات نسلکشی اسرائیل و خواستار پایان دادن به حمایت آمریکا از این امر است. باید توجه ویژهای به شناسایی، تقویت، و در صورت امکان ارتباط با سازمانها و افراد یهودی که علناً سیاستهای آپارتاید دولت اسرائیل و انتقامهای نسلکشی اسرائیل علیه غیرنظامیان فلسطینی در غزه (و جاهای دیگر) را محکوم میکنند، معطوف شود. چنین صداها و نیروهای یهودی میتوانند نقش مهمی در مقابله با موج حمایت از اسرائیل داشته باشند، با این دیدگاه که هرگونه محکومیت اسرائیل بهمنزله یهودیستیزی است مقابله کنند، و کمک به روشن شدن تاریخچه آنچه در طول دههها اشغال فلسطین توسط اسرائیل انجام شده است.
نکته بسیار مهم دیگر: همه اینها، با آنچه اکنون اسرائیل انجام میدهد و نحوه عملکرد دولت آمریکا در رابطه با/در حمایت از آن، شرایط بسیار مهمی را تشکیل میدهد (و “گشایشهای” بیشتری) برای انجام یک افشاگری جدی و قانعکننده بهویژه به دلیل اینکه در میان افرادی که بهنوعی اساسی به عدالت برای فلسطینیها اهمیت میدهند، قطعاً بیگانگی با بایدن/دموکراتها وجود دارد- و تعداد این افراد بیش از چند نفر است. این همچنین باید شامل افشای شدید شیوهای باشد که “دموکراسیهای غربی” (مثلاً فرانسه و آلمان) در حال حرکت برای سرکوب و در برخی موارد غیرقانونی آشکار هستند، نهفقط بیانیهها و اقداماتی که ممکن است درواقع در حمایت از حماس باشد، بلکه بیانیهها و اقدامات صلحآمیز که بهطورکلی طرفدار فلسطین است. (این مثال گویا دیگری است که دموکراسی بورژوایی یک دیکتاتوری واقعی بورژوایی است، که در شرایطی که طبقه حاکم احساس میکند که منافعش بهشدت به چالش کشیده میشود، آشکارتر میشود.)
ما باید واقعاً به این موضوع “بهسختی فشار دهیم” و آن را رها نکنیم- با کوبیدن چکشی بر آن و در آمریکا در میان مردم ادامه دهیم: افشای قانعکننده کارگزاران این سیستم هیولایی (بایدن/دموکراتها، و به همین دلیل طبقه حاکم آمریکا بهعنوان یک کلیت) نهتنها در حمایتشان از نسلها سرکوب آپارتاید و سرکوب قتلآمیز فلسطینیها، بلکه در حال حاضر با صدای بلند و تهاجمی ازآنچه باید بهطور دقیق بهعنوان اظهارات و اقدامات نسلکشی دولت اسرائیل توصیف شود (شامل «مجازات دستهجمعی» آشکار و غیرقابل عذرخواهی فلسطینیان است. فلسطینیهایی که قبلاً در غزه حبس شدهاند، در تلاش برای زنده ماندن در شرایط محرومیتهای ناامیدکننده، نیمی از آنها کودک، کشتار بیرویه غیرنظامیان فلسطینی توسط اسرائیل- بازهم تعداد زیادی از کودکان – و درمجموع جنایات جنگی و جنایات گسترده علیه بشریت، با جملاتی مانند «ما [اسرائیلها] با “حیوانات انساننما” میجنگیم» و اعلامیههای علنی مبنی بر اینکه نهتنها حماس، بلکه همه مردم فلسطین در غزه اهداف مشروع حملات اسرائیل هستند.
همچنین بهعنوان افشای کل نظام باید به این نکته اشاره کرد که این موضوعی است که اساساً کل طبقه حاکمه این کشور اساساً حول آن متحد شدهاند-که بار دیگر ماهیت واقعاً هیولایی این طبقه حاکم و این نظام را آشکار میکند-درعینحال، این «شکافها» در طبقه حاکم همچنان تشدید میشوند، اما بهبود نمییابد.
یک نکته نهایی و اساسی
ما باید بالاجبار این نکات را در حین رانشان در آمریکا بین مردم بیان کنیم که همه اینها یکبار دیگر به نیاز فوری-و امکان بزرگتر از “زمانهای عادی”- برای راهحل واقعی اشاره میکند: یک انقلاب واقعی.
همه اینها – همهچیزهایی که با وضعیت درحالتوسعه مربوط به فلسطین و اسرائیل در حال وقوع است، همراه با فشار بایدن برای افزایش خطر جنگ با روسیه و چین، و اینکه چگونه این موضوع ماهیت سرمایهداری امپریالیسم آمریکا را بیشتر روشن میکند- یکبار حقیقت بسیار مهم این گفته من است که ما مردم جهان دیگر نمیتوانیم به این امپریالیستها اجازه دهیم به تسلط برجهان و تعیین سرنوشت بشریت ادامه دهند. آنها باید هر چه سریعتر سرنگون شوند. و اینیک واقعیت علمی است که ما مجبور نیستیم اینگونه زندگی کنیم.
و این واقعیت که نسلکشی اسرائیل علیه فلسطینیها موضوعی است که اساساً کل طبقه حاکم این کشور اساساً پیرامون آن متحد شدهاند- یکبار دیگر ماهیت واقعاً هیولایی این طبقه حاکم و این سیستم را آشکار میکند- درحالیکه درعینحال این “شکافها” را در طبقه حاکم را التیام نمیبخشد، که بهطورکلی تشدید خواهد شد: این دوباره به خانه و در میان مردم آمریکا آوردن واقعیت را قویاً نشان میدهد: که این “زمان نادر” که انقلاب بهشدت ضروری و امکانپذیرتر است.
این بر ماست که شجاعانه عمل کنیم- بر اساس پایه محکم کمونیسم نوین و روش علمی آن و تجزیهوتحلیل این رویدادهای تکاندهنده جهان- به حرکت درآوردن تعداد فزایندهای از مردم برای نیاز مبرم و امکان این انقلاب، و برای تحقق این امر بیدار شوند و قاطعانه عمل کنند.