نادر شریفی-حق سلامتی در همدردی با قربانیان “چنار محمودی”

حق سلامتی
در همدردی با قربانیان “چنار محمودی”

نادر شریفی

حق سلامتى. حق برخوردارى از کليه امکانات جامعه امروزى براى مصون داشتن فرد از صدمات و بيمارى ها، حق برخوردارى از امکانات بهداشتى و درمانى در جامعه. از برنامه یک دنیای بهتر

از جمله حقوق پایه ای شهروندان یک جامعه: بهداشت، سلامتی و حق آموزش و پرورش رایگان است. این حقوق پایه ای در جهان متمدن است. اما با نگاهی به آمار و ارقام و وضعیت واقعی شهروندان جوامع بشری امروز مشاهده خواهیم کرد که حقوق پایه ای انسانها حتی در جوامع غربی و و آمریکا بشدت زیر یورش دائمی سرمایه قرار دارند. بعبارتی بهمان نسبت که زنجیر چپاول در حکومتهای سرمایه داری، بعلت ضعف مبارزات کارگری و اجتماعی سفت تر کشیده شده باشد، بهمان نسبت مردمان آن جامعه و بخصوص کودکان و جوانان آن جامعه در معرض مستقیم عواقب عدم بهداشت و امکانات پزشکی و آموزش و پرورش قرار میگیرند. در نتیجه “سرنوشت” نسلهای آینده قبل از آنکه به مرحله تصمیم گیری فرد رسیده باشد، از قبل توسط حاکمیت سود بر استعداد و نبوغ مختومه اعلام شده است. بنابر این حکومتی که با این وصف موظف است تک تک شهروندان جامعه را در مقابل بیماریهای جسمی و روانی و افسردگی های اجتماعی حفظ کند و در رشد و سلامتی جامعه کوشا باشد، خود در حمایت از سود، مستقیماً عامل بروز ناهنجاریها در جوامع بشری می باشد. این ناهنجاریها در نتیجه عدم رسیدگی جوامع به حقوق انسانها در عرصه های بسیار متنوعی عروج میکنند. رشد صعودی خشونت در جامعه تا افسردگی عمومی از علائم رایج جوامع تحت حاکمیت سرمایه است. طبیعی است که حکومتهای سرمایه داری هم بدنبال علل واقعی این ناهنجاریها و در نتیجه رفع آنان نیستند. بعنوان مثال افزایش خشونت در جامعه مستقیماً به بی عدالتی، نابرابری و تقسیم ناعادلانه تولید اجتماعی مرتبط است. رفع این ناهنجاریها بلافاصله باعث بازگشت شادابی، انسان گرائی و طبیعت دوستی شهروندان جامعه می شود. بعنوان مثال در این زمینه می شود به تجارب کمون پاریس هم اشاره کرد. با اینکه عمر کمون پاریس بسیار کوتاه بود ولی با لغو امتیازات طبقات دارا و برپائی عدالت اجتماعی نسبی، جامعه پاریس بلافاصله شاهد آرامش اجتماعی، پائین آمدن بزهکاری، دزدی و روسپی گری و ناامنی شد.

در عرصه روانشناسی موضوع اما متفاوت تر است. در این میان برخی از کارشناسان دلیل عروج افسردگی و پریشانی اجتماعی را مستقیماً حاکمیت و ارجعیت سرمایه بر انسان میدانند. ولی با این وجود دکترین حاکم در روان شناسی امروزی در جوامع سرمایه داری بدنبال پیداکردن “راه حلی” برای وصل کردن مجدد انسانها به جوامع بیمارند. در این متدولوژی وارونه فرد “مریض” و جامعه “سالم” فرض گرفته میشود. در صورتی که این انسانها نیستند که بیمارند، بلکه مناسبات اقتصادی و اجتماعی است که انسانها را به “خودبیگانگی”، افسردگی، عدم امید به آینده و پریشانی کامل رسانده اند و لزوماً راه چاره اش نه در وصل کردن اجباری انسان به عنوان پیچ و مهره “بی اهمیت” بر پیکره ماشین سرمایه، بلکه ویرانی این ماشین و ساختن جامعه ای است که با جوهر انسان و طبیعت پیرامونی در یکنواختی کامل باشد.

در ادامه روشن است که در جوامع اسلام زده ای مثل ایران که شهروندانش به اندازه “گوسفند” و “گوسفندان” به اندازه سودآوریشان ارزش مندند، قربانی مستقیم فساد مالی در همه زمینه ها و از جمله پزشکی، بی حقوقی کامل و محرومیت از پایه ای ترین حقوق انسانی خود می شوند. “سرنوشت” شهروندان جوامع اسلام زده گوئی از قبل تعیین شده است، “سربازان” از خود بیگانه اش بروی مین فرستاده می شوند، کارگران و تولید کنندگان واقعی اش یا زیرچرخ دنده های ماشین تولید سرمایه خُرد می شوند و یا زیر شکنجه و اعتراف گیری کشته می شوند، آزادیخواهانش به جوخه های اعدام سپرده می شوند، زنانش محکوم ابدی به تجاوز و قوانین مردسالاری اند، گرسنگان دست بریده و “گستاخان” چشم درآورده گانند تا حاکمیت توحش سرمایه حفظ گردد! آنهم بنام نامی “شریعت” و امام و در اصل برای حفظ نظام متکی بر بردگی!

اسلام در دنیای امروز یار همیشگی صندوقخانه توحش مطلق انباشت سرمایه و فاشیسم آن بود. اسلام آن خشتی سیمانی است که قراراست آجرهای سود را بر مزار حقوق پایه ای انسانها پابرجا نگهدارد. بنابراین غیر منتظره نبود و نیست که جان صدها و بلکه هزاران انسان در جمهوری اسلامی به اندازه یک سرنگ پلاستیکی بی ارزش باشد. حتی این هم برای آنان و توحش سرمایه شان کافی نیست، با به سکوت کشاندن ابتلای بیش از ٢٤٠ شهروند بیگناه به بیماری “اچ آی وی” (ویروس ایدز) و بی اطلاع نگهداشتن کامل آنان، عامدانه یک جامعه را به مرض ابتلای اجتماعی این بیماری هولناک کشاندند. عواقب چنین جنایت بشری بطور حتم و برای سالیان سال در جامعه قابل پیش بینی نخواهد بود. اما حاکمان مذهب در تب و تاب نیستند، گوئی آیت الله های حافظ سرمایه در امانند! آنها مردم مسخ شده را به مزار دروغین امامان برای “شفا و درمان” می فرستند و خود و آقازادگان در بهترین و مجهزترین ایستگاههای درمانی و پزشکی در غرب معالجه و کنترل میشوند. اینهم برگ دیگری از دروغین بودن سرتاپای خرافات مذهب آیت الله ها.

اما جامعه ما ایستاده است و یکبار برای همیشه میرود که تکلیف بربریت سرمایه را روشن کند. در این راه باید برای احقاق حقوق پایه ای مان بجنگیم و آگاهانه متشکل شویم و بمیدان بیائیم. از معلمان، دانشجویان، زنان، تا آکتیویستهای حفظ محیط زیست و … باید بمیدان آمد و در کنار و در همبستگی با مبارزات برحق کارگران هفت تپه، فولاد و هپکو و … متشکل شد و مبارزه کرد و یک بار برای همیشه به حاکمیت توحش سرمایه بر جان و حرمت انسانها پایان داد.

– ما کارگران و کمونیست ها خواهات اجرای حقوق فوری بهداشت و سلامتی برای همه شهروندان در عالی ترین شکل ممکن آن هستیم.
– همه کودکان و فرزندان این جامعه خارج از تعلقات مذهبی و یا غیر مذهبی اولیای آنها بایستی همین امروز و بصورت رایگان حق آموزش و پروش در بالاترین فرم آن را داشته باشند.
– آموزش و پرورش جزو حقوق پایه ای شهروندی یک جامعه است. در صورتی که خانواده های آنان بدلایل مشکلات مالی از انجام آن وظایف نتوانند برآیند، دولت موظف است تمامی هزینه تحصیلی، پرورشی و زندگی امن کودکان و خانواده های آنان را بعهده بگیرد.
– ما خواهان رسیدگی به وضعیت تک تک قربانیان ابتلای بیماری ایدز در روستاهای شهرستان لردگان و دیگر جای ایران هستیم. ما اعلام میکنیم که دولت ترور پرور روحانی و شخص خامنه ای مسئولین مستقیم این فاجعه انسانی اند و موظف اند با ارائه بالاترین امکانات پزشکی و درمانی به تک تک این آسیب دیدگان یاری رسانند. ما خواهان پرداخت غرامت به تمامی آسیب دیدگان انتقال بیماری اچ ای وی می باشیم.

راه دیگری نیست! یا سوسیالیسم و یا بربریت!

٣ اکتبر ٢٠١٩