آتشسوزی در مدرسه شینآباد تا حادثه مرگبار دیگر در یکی از دبستانهای شهر زاهدان
د.حقیقی
در روز چهارشنبه، ۱۵ آذر ۱۳۹۱ است در یک حادثە دلخراش به دلیل نقص تجهیزات گرمایشی در یکی از مدارس دخترانە در روستای شینآباد از توابع پیرانشهر ٢٩ دانشآموز دختر دچار سوختگی شدند که دو نفر از آنها بر اثر شدت جراحات وارده جان خود را از دست دادند. همچنین در این حادثە ناگوار انگشتان سه تن از دانشآموزان به دلیل شدت سوختگی و عدم قبول پیوند قطع شد. این حادثه که به جراحت شدید دانش آموزان منجر شد، عوارض روحی و اجتماعی جدی برای حادثه دیدگان، اعضای خانواده آنها و ساکنان روستا تا به امروز نیز کە بیشتر از ٦ سال از این واقعە گذشتە است بە جا گذاشت.
ساعت ۸ صبح روز چهارشنبه، ۱۵ آذر ۱۳۹۱، یک کلاس درس مدرسه ابتدایی روستای شینآباد از توابع شهرستان مرزی پیرانشهر دچار آتشسوزی شد و از ۳۷ نفر دانش آموزان آن ۲۹ نفر دچار سوختگی شدند. حادثه زمانی روی داده که بخاری نفتی این کلاس دچار آتشسوزی شد و تلاش سرایدار مدرسه برای خاموش کردن آن با استفاده از کپسول آتشنشانی مؤثر واقع نشد. سرایدار مدرسه وقتی نتوانست آتش را خاموش کند، اقدام به انتقال بخاری به بیرون از کلاس کرد که در این موقع بخاری منفجر شد و آتش به تمام سطح کلاس سرایت کرد.
٦سال بعد و٢٧آذر ٩٧ اینبار دانشآموزان دبستان غیردولتی ” اسوە حسنە ” در زاهدان قربانی چراغ نفتی کلاس درس شدند و ٤ دانشآموز کلاس اولی دچار سوختگی شدید شدند که تا این لحظه متاسفانە هر٤ نفر سوختە شدە جان خود را از دست دادەاند .
حادثه دبستان غیردولتی ” اسوە حسنە ” از چند بعد قابل بررسی است. در بعد کلان باید گفت که یکبار دیگر و بعداز شش سال در حالی که ٢٦ نفر از دختران شین آباد همچنان درگیر جراحات و تبعات سوختگیهای شدید خود هستند و متاسفانە تا به امروز هم درمان نشدەاند ، در جای دیگر دانشآموزان مناطق محروم دیگر قربانی نبود امکانات شدند. شهر زاهدان کە مرکز استان سیستان و بلوچستان است فقط ١٠ درصد این شهر گاز دارد و این مسئله سرانجام دامن دانشآموزان محروم این دیار را گرفت. از طرفی دیگر استفاده از سیستم گرمایشی غیراستاندارد در مدارس اکثر شهرهای ایران کاملا رایج است و هماکنون ٨٣ هزار کلاس درس با استفاده از بخاری نفتی گرم میشوند که عمدتا در مناطق محروم قرار دارند. در حال حاضر تعداد بسیار زیادی کلاس درس غیراستاندارد در کشور وجود دارد. این تعداد بسیار زیاد بر اساس آمارها ۱۱۳هزار کلاس درس است که هنوز ناایمن هستند. امروز ۹۸۷ کلاس درس چوبی و سنگی در کشور وجود دارد که قرار بود بخشی از آنها تا پایان سال ۹۶ و بخشی هم در سال ۹۷ جمع آوری شوند کە تا به امروز این پروژه عملی نشدە است و در حال افزایش نیز هست . از سوی دیگر هزار و ۷۰۰ کلاس کانکسی هم همچنان محل درس خواندن دانش آموزان در برخی مناطق ایران هستند.و در بعضی از جاهای دیگر که به نقاط محروم کشور معروف هستند یا مدرسە ای وجود ندارد و یا اگر هم وجود داشتە باشد با کمترین امکانات روبەرو است.
امروز بعداز حادثە دوم در شهر زاهدان ، شش سال از حادثه مدرسه شینآباد نیز میگذرد کە هنوز درد آن باقی است. هنوز دختران شین آباد آرزوی آرایشی را در سر دارند تا چهرەشان مثل همنوعان خود بە زیبائی گراید . آنها هنوز در فکر انداختن گوشوارە در گوشهای خود هستند ، دوست دارند در صبحگاهان سازی بنوازند و مثل تمام دختران دیگر تشکیل زندگی دهند، اما هنوز آتشهای کلاس درس بر حیات آنها می تازدو اجازە نمیدهدکە روشنای لطیف زندگی را دوبار حس و لذت خوشیهارا بچشند . همان شعلەهای آتشی کە گوشهای آنان را ستاند و انگشتانشان را ذوب کرد و پوستشان را در هم کوبید اکنون به سراغ کودکهای محرومی دیگری شتافتە است تا بار دیگر محرومانی دیگری را در هم کوبد و تعدادی دیگری را تسلیم خاک و از آینە متنفر سازد . حادثە دختران شین آباد آنقدر جانسوز بود کە به درازای این چند سال نه فقط این کودکان و این دختران ، بلکە تمام وجدانهای بیدار در جامعە گریست . شاید مصیبتها زمانی دوچندان شوند کە بیبینم این حادثە ها پایانی نداشتەباشندو همین رویدادو همین حادثە در نقطە دیگر تکرارو جان عدەای دیگر را بستاند و شعله هایش زبانه کشد و کودکانی دیگری را نیز در دیاری دگر در آغوش کشد . و آن وقت است کە باید گفت دوبارە و چند بارە تاریکترین خاطرهها ناگهان به خاطرمان هجوم می آورند، زیبایی به تاراج رفته چهرههای سوخته دختران دوبارە در ذهنمان نقش میبندد و حالا ناباورانه باید ذهنمان به جای دیگر پر کشد وصدای جیغ دخترکانی را در جایی دیگرو در مدرسەایی دیگر بشنود .
وقتی شعلههای آتش زبانه میکشد و کپسول آتش نشانی بابای مدرسه خالی است، وقتی معلم بخاری را بلند میکند تا از در بیرون ببرد، وقتی بخاری واژگون میشود، وقتی دود سیاه همه جا را می گیرد، وقتی همه میدوند به سمت زندان پنجرهها، نردههایی که از جایشان تکان نمیخورند و تعدادی از کودکان که به سختی نفس میکشند، جیغ می کشند و می دوند و راهی جز دری که جلویش آتش گرفته ندارند آن وقت است کە دوبارە باید زانوهارا در آغوش کشید و بە دوردست ها نگریست و آزادی را فریاد کشید و خاطرەها را در ذهن نگاە داشت .
منبع: شماره ٨٠ نشریه سوسیالیسم امروز
١ دی ١٣٩٧
٢٢ دسامبر ٢٠١٨
.