ژیلا نگهدار-تأملی روی مطلب ” بمناسبت برگزاری موفقیت آمیز اعتصاب عمومی و سراسری کردستان ایران “

تأملی روی مطلب ” بمناسبت برگزاری موفقیت آمیز اعتصاب عمومی و سراسری کردستان ایران “
به قلم بهروز ناصری

ژیلا نگهدار

شکی نیست که اعتصاب سراسری و هماهنگ مردم کوردستان شکستی بزرگ برای جمهوری اسلامی و تقویت اعتماد به نفس توده ی مردم کوردستان و همچنین احزاب اپوزیسون و فعال در خارج از ایران بود. در این مقطع حساس تاریخ که موقعیت نظام سرمایه داری – اسلامی در اوج گندیدگی و فساد قرار دارد و مردم بهانه های زیادی برای اعترض به حاکمان دزد و فاسد در دست دارند، این اعتصاب به رژیم یادآور شد که پایان عمرش نزدیک و نزدیکتر شده است . این اعتصاب علاوه بر درسهایی که به حکومت داد مجالی بود تا از میان سخنان گفته شده در این خصوص به کنه افکار و اندیشه های تعدادی پی برد.

مقاله ایی خواندم از بهروز ناصری. اولین چیزی که توجه را به خود معطوف میدارد این است که ایشان از تناقض داد سخن میدهند ولی وی خود ذهنی پر تناقض را ارایه میکند، خود را عضو حزب کمونیست ایران معرفی اما احزاب ناسیونالیست و مذهبی مثل خبات را برحزب خود ارجح میداند و تلاش برای تشکیل قطب چپ را عبث و رقابت با احزاب ناسیونالیست را برای ارتقاء و پیشرفت حزب کمونیست ناروا می پندارد. حال سئوال این است شما به عنوان یک عضو حزب کمونیست اگر واقعاً کمونیست هستی و میخواهی حزبت ارتقاء یابد، آلترناتیو شما چیست و چه تلاشی در این راستا کرده اید و چرا منتظرید دیگران کاری کنند ؟ جدیت در کار کمونیستی و سوسیالیستی چگونه است؟ و آیا شما بعنوان یک عضو حزب کمونیست جدیت داشته اید ؟ اگر شما عضوی دلسوز و کارا برای حزبتان هستید بهتر است بدانید خارج از گود ایستادن و تشویق کردن و تمجید کردن کاری از پیش نمی برد. نمیدانم کسانی مثل شما از این همه دامن زدن به تبعیض در میان کادر رهبری و اعضاء چه چیز نصیبشان میشود ؟ اینهمه حمله به صلاح مازوجی و نادیده گرفتن تلاشها و زحمتهای ایشان چرا به چشم شما نمی آید؟ دلمشغولی یک کمونیست آیا نباید تلاش برای تقویت قطب چپ باشد ؟ در عجبم شما با این تفکرات چگونه خود را عضو حزب کمونیست ایران معرفی کرده اید؟

بله باید کارهای کارشناسانه روی مسأیل کارگری انجام داد و اگر این کار انجام نشده و شما از این بابت نگران هستید راهکار ارایه دهید، دخالت کنید، و نشان دهید که حزبتان و مسایل کارگری برایتان مهم است. گمان نمی کنم یک حزب کمونیستی از ایده های موثر و دلسوزانه روی برتابد. بهروز ناصری محترم به نظر شما صلاح مازوجی چرا معضل اصلی را دور میزند این را هم کاش کمی مشروحتر بیان میکردید اگر یک توهین آشکار نیست که شما به یک رفیق همحزبی و عضو کمیته مرکزی حزبتان میکنید؟ استفاده ی گزینشی از اعضای کمیته مرکزی و حمله به آنها جهت جلب توجه کاری قبیح و ناپسند و زیر پا گذاشتن پرنسیپ هاست.

حزب کمونیست ایران در طول سالیان متمادی با احزاب ناسیونالیست کورد روابطی در حد معقول و لازم را همواره داشته است اما فکر نمیکنم نه لازم و نه معقول باشد که با حزبی به شدت مذهبی و متحجر مثل خبات روابطی داشته باشد زیرا واقعاً کسر شأن محسوب میشود. آیا حزب کمونیست ایران نباید خط قرمزهایی داشته باشد؟ کمونیستها نه تنها خواهان سرنگونی انقلابی رژیم اسلامی سرمایه داری هستند بلکه دغدغه ی نان و آزادی و برابری برای همه دارند. براندازی و تغییر رژیم و دست به دست کردن قدرت چنانکه لیبرال ها و ناسیونالیست ها و ملی مذهبی ها، و… مد نظر دارند نباید هدف حزب کمونیست باشد که اگر غیر از این باشد فقط سوء استفاده کردن از نام کمونیست است و لوث کردن پرچم سرخ کارگران و زحمتکشان و تهیدستان.

بهروز ناصری محترم دلیل اعلام همبستگی نکردن شهرهای دیگر با اعتصاب کوردستان اولاً کوتاهی کردن اعضای حزب و مثلا خود شما در ارتباط گیری با شهرهای دیگر است و دوماً اعتصابهای کوردستان بیشتر سیاسی بوده و نه اقتصادی. یک اعتصاب برای نان خیلی زود همه گیر میشود ولی اعتصاب سیاسی نه، زیرا مردم ایران همگی داغ بگیر و ببند و اعدام رژیم را هرروز طی این چهل سال به انحاء گوناگون چشیده اند و برایشان عادیست ولی درد نان هیچگاه عادی نمیشود و گرسنگی کورد و بلوچ و ترک و فارس نمیشناسد وهمگانیست. شما اگر خود را کمونیست و پیشرو جامعه میدانید نباید تفرقه بیاندازید و میان قومیتها جدایی و اختلاف تبلیغ کنید و آب به آسیاب جمهوری اسلامی بریزید. مردم شهرهای دیگر نسبت به سرنوشت و رنجی که کوردها کشیده اند بی تفاوت نبوده اند زیرا خود نیز درگیر همان مشکلات بوده اند ولی نه احزابی داشته اند تا صدای آنها باشد و نه  سازماندهی و آزادی عمل. همه ی اقوام و اقلیت های ایرانی همیشه مورد تعرض جمهوری هار اسلامی بوده و هستند. بلوچ و ترک و عرب و همه و همه. شایسته ی یک کمونیست واقعی نیست که خود را ازدرد مردم جدا بداند . مردم ایران نسبت به مردم کورد ساکت نیستند خودشان درد بسیار دارند. بلوچی که نان ندارد ، آب ندارد و از تبعیض نفس در سینه اش شکسته است و عربی که در خوزستان روی دریایی از ثروت زندگی میکند و حتا هوا برای تنفس ندارد را نباید همنوا و همدرد با رنج کوردستان دید؟ مشکل ایران کورد و ترک و فارس و بلوچ وعرب نیست مشکل نظام سرمایه داریست که باید نابود شود تا همه ی مشکلات و معضلات پایان یابد .

ایشان میگوید به نظر من ما باید به کوردستان بچسبیم. بهتر است این نظرت را هم محکم بچسبی و هم برای خودت نگه داری. وی همزمان هم میگوید مادام که ما بنام حزب کمونیست ایران هم فعالیت میکنیم حتماً برای تشکیلات سازی در دیگر شهرهای ایران بویژه شهرهای بزرگ اقدامات عملی در دستور کار قرار گیرد. جناب وقتی تو به کوردستان می چسبی چگونه انتظار داری از شهرهای دیگر جذب تشکیلات شما شوند. گمان میکنی با ریا کاری و دروغ میتوان کاری را تا آخر بدرستی پیش برد؟ صداقت لازمه ی یک حزب کمونیست واقعیست. برنامه ، استراتژی ، و عملکرد یک حزب باید روشن، شفاف و بدون خش باشد تا بتواند راه موفقیت را کامل طی کند.

اگر کومله قبل از تشکیل حزب کمونیست در شهرهای دیگر تشکیلات داشت چرا و برای چه آنرا حفظ نکرد، و اگر کومله قبلاً این توانایی و ظرفیت را داشته بازهم میتواند آنرا احیاء کند چرا تلاشی در این مورد انجام نمی دهد؟

ایشان می گوید، بنظر من پروژه ی اتحاد چپ در کوردستان باید پیگیری شود. چپ معنای وسیعی دارد نظرشان را هم در مورد چپ دقیقاً روشن نکرده اند. ولی از روح حاکم بر مقاله چنین برداشت میشود که این نوشته بشدت ضد کمونیستی و تفرقه اندازانه و قومپرستانه است . وقتی ایشان کسی که به گذشته خود تف انداخت و ابراز پشیمانی از کمونیست بودن خود کرده است را میخواهد به زور چپ و کمونیست بخواند و با او پروژه چپ راه اندازی کند سرگیجه می گیرد. کاش بعنوان یک عضو حزب کمونیست بجای اینکه از احزاب تازه تأسیس و فلان شخص حمایت میکنند از اعضاء و کادرهای حزب خودت حمایت میکردی تا بقول خودت کمونیست ها ایدئولوگ خشک مغز و کینه توز و خود محوربین نشوند. اینجا جای بسی تقدیر و تشکر دارد که ایشان بعد از اینهمه توهین و تهمت به هم حزبیهایش و به نمایش گذاشتن فرهنگ خرده بورژوایی یک عذر خواهی خنده دار بابت نسخه ی دوم جمهوری اسلامی خواندن چپ و کمونیسم داشتند.

مشکل کومله در رابطه با احزاب سیاسی فعال در کوردستان از زمانی که صلاح مازوجی با رادیو پیام کانادا مصاحبه کرد شروع نشد اگر بیاد داشته باشند و یا اگر تاریخ کومله را مطالعه کنند خواهند فهمید که خیلی سال پیش کومله با احزاب ناسیو نالیست مشکل پیدا کرد و تاریخ هیچوقت آنرا فراموش نخواهد کرد. برای همین در کومله خط قرمزهایی بوجود آمد. حزب خبات هیچوقت بهتر از حزب دمکرات نبوده و نخواهد بود.

واژه ی کمونیسم اجتماعی واژه ایی است که اینروزها از زبان کمونیستهایی که  به راست چرخیده اند زیاد شنیده میشود وهیچ معنای بخصوصی از آن استنباط نمی گردد به جز بازی با کلمات و پنهان کردن عقبگرد و چرخش براست. کمونیست کمونیست است و هیچ پیشوند و پسوندی ندارد. کمونیست خود اجتماع است و مفهوم آنرا بنیان گذاران آن بخوبی توضیح داده اند و سفسطه کردن نمی تواند ذات واقعی آنرا مخدوش نماید.

تکریم بعضی افراد و احزاب و تقبیح برخی دیگر و اصرار برای نزدیکی به احزاب بورژوا ناسیونالیست و کنکاش پدیدار شناسانه در لابلای کلمات و مفاهیم بکار رفته در مقاله ی مورد نظر حقایق پنهانی را آشکار میکند. اگر کمونیست بودن برای کسی مشکل ایجاد می کند لازم نیست نه خودش را اذیت کند و نه ریا کاریش را پنهان کند . من شهامت ” عبدولا مهتدی ” را در مورد اینکه با جرأت تمام گفت که  دیگر کمونیست  نیستم، می ستایم زیرا بهتر از بینابینی بودن و ریا کاریست .

 نگاه مغرضانه به همسنگران و نادیده  گرفتن زحمات  آنها دون شأن عضو حزب کمونیست  است. اگر اختلاف نظر سیاسی وجود دارد نباید بر مناسبات و روابط اجتماعی و دوستانه ی اعضای یک حزب تاثیر بگذارد در غیر این صورت چه تفاوتی میان احزاب عشیره مسلک و احزاب کمونیست وجود دارد؟ کسی که نمیتواند با همسنگران خود دوست باشد و درست رفتار کند چگونه می تواند با احزاب دیگر تعامل کند و ادعای دوستی داشته باشد؟