چند مطلب ئ ترجمه در رابطه با اوضاع خاورمیانه و جهانی

ــ تصویر دنیای معاصر در پرتو کرونوپلیتیک- جزوه یا رسالۀ فلسفی

ــ جنگ برای منافع اسرائیل- چرا آمریکا به یمن نیاز دارد

ــ چشم‌انداز حضور نظامی آمریکا در عراق

ــ در مقابل خود و تاریخ صادق باشیم

ــ ژئوپلیتیک آخرالزمان

ــ معضل راست اسرائیل

معضل راست اسرائیل
کشتار فلسطینی‌ها از گرسنگی یا اخراج به آفریقا

‌دمیتری مینین (DMITRY MININ)

ا. م. شیری

سیاستمداران اسرائیلی آشکارا خواستار نسل‌کشی می‌شوند

در متن رسیدگی دیوان بین‌المللی کیفری سازمان ملل در لاهه به اتهامات اسرائیل مبنی بر ارتکاب نسل‌کشی علیه فلسطینیان بر اساس شکایت آفریقای جنوبی، نتیجۀ این پرونده ممکن است به شدت تحت تأثیر اظهارات خود سیاستمداران اسرائیلی در زمان‌های اخیر قرار گیرد. مثلاً، آفریقای جنوبی در دادخواست خود شباهت مستقیم بین اظهارات مقامات اسرائیل، از جمله، نخست وزیر نتانیاهو، اعضای کابینۀ وی و اعضای کنیست برای نسل‌کشی فلسطینی‌ها را ترسیم می‌کند. آن‌ها بر مسئولیت جمعی فلسطینی‌ها در قبال حملۀ تروریستی ۷ اکتبر و کشتار جمعی اسرائیلی‌ها قاطعانه تأکید می‌کنند. تلاش اسرائیلی‌ها برای تفکیک حرف و عمل قانع‌کننده به نظر نمی‌رسد.

به ویژه، مصر از اظهارات دفاعی در دادگاه مبنی بر اینکه قحطی در غزه تقصیر مصری‌ها بود، به شدت خشمگین شد. زیرا، گفته ‌شد که مصر جریان کمک‌های بشردوستانه به این باریکه از طریق گذرگاه مرزی رفح را به تأخیر انداخت. دیا رشوان، رئیس سرویس اطلاعات دولتی مصر، این ادعاها را نادرست خواند. به گفتۀ وی، تمامی کامیون‌هایی که به غزه می‌روند، ابتدا توسط ارتش اسرائیل در کرم‌ابوسالم بازرسی می‌شوند و تمام تاخیرها در آنجا رخ می‌دهد. علاوه بر این، همۀ شش گذرگاه که در سال ۲۰۲۲ از طریق آن‌ها کالاهایی به ارزش ۴ میلیارد و ۷۰۰ میلیون دلار مستقیماً از اسرائیل به غزه وارد شد، بسته هستند. بدون آن‌ها، رفح قادر به تأمین جمعیت این بخش نبوده و آن‌ها بصورت جمعی محکوم به نابوی هستند. به گفتۀ کارشناسان بین‌المللی، «مرگ از گرسنگی» در غزه به معنای واقعی کلمه، از قبل آغاز شده و ظرف یکی دو هفتۀ آینده ممکن است ابعاد فاجعه‌باری به خود بگیرد. ناگفته نماند که بیش از ۲۴ هزار نفر نیز در آنجا کشته شده، ۸ هزار نفر زیر آوار مانده و بیش از ۶۰ هزار نفر نیز مجروح شده است. جان ۲ میلیون و ۳۰۰ هزار نفر دیگر در خطر است.

نادیده گرفتن فراخوان‌های اعضای ائتلاف حاکم اسرائیل که فراتر از دایرۀ خیر و شر است، واقعاً به ما اجازه نمی‌دهد هر واقعۀ در حال وقوع را به «افراط در اجرا» تقلیل دهیم. زیرا، زیرا، آن‌ها منعکس‌کنندۀ آشکار ارادۀ دولت هستند. روزنامۀ معتبر تایمز اسرائیل که به زبان انگلیسی منتشر می‌شود، به عنوان مثال، با استناد به سخنان نسیم واتوری، نایب رئیس کنیست از حزب لیکود، که هنوز یک نیروی نسبتا میانه‌رو در ائتلاف تلقی می‌شود، می‌نویسد: «حالا غزه را بسوزانید! هیچ کس در آنجا بی‌گناه نیست. بهتر است ساختمان‌ها را قبل از اینکه سربازان ما آسیب ببینند، به آتش بکشید. صد هزار نفر باقی مانده است. من به کسانی که هنوز در آنجا هستند، رحم نمی‌کنم. ما باید آن‌ها را نابود کنیم». این روزنامه از این شکایت می‌کند که فهرست فراخوان‌های مشابه مطرح‌شده در دادخواست آفریقای جنوبی به دادگاه «بسیار طولانی» است. طبق تعریف کنوانسیون از نسل‌کشی، کشتار غیرنظامیان باید ناشی از برنامه‌ریزی قبلی باشد تا نسل‌کشی تلقی شود. بنا بر گزارش تایمز اسرائیل، اظهارات تحریک‌آمیز مقامات ارشد اسرائیل، از جمله نخست وزیر، وزیر دفاع و سایر اعضای کابینۀ امنیتی، به گفتۀ تایمز اسرائیل، لطمات زیادی به کشور خود وارد می‌کند.

از آنجایی که به گفتۀ مارتین گریفیتس، رئیس هیأت بشردوستانۀ سازمان ملل متحد در غزه، این نوار به نقطه‌ای رسیده است که دیگر «قابل سکونت» نیست و مردم با «بالاترین سطح ناامنی غذایی که تاکنون ثبت شده» مواجه هستند، مقامات اسرائیلی این لحظه را مساعد دانستند تا موضوع «اسکان داوطلبانۀ» ساکنان آن را در کشورهای دیگر بار دیگر مطرح کنند. از جمله، بن گویر، وزیر امنیت ملی گفت که ازسرگیری شهرک‌سازی‌های اسرائیل در نوار غزه نیاز روز است و باید مهاجرت داوطلبانۀ فلسطینی‌ها را تشویق کرد. او افزود: «من فکر می‌کنم این تصمیم درستی است. تا زمانی که آن‌ها از شرایط انسانی شکایت دارند، باید مهاجرت داوطلبانه را تشویق کرد… همین حالا صدها هزار نفر غزه را ترک خواهد کرد. من سعی می‌کنم دوستانم در کابینه و دولت را متقاعد کنم که این قدم را برداریم، به پایتخت‌های دنیا برویم…». بتسالل اسموتریچ، وزیر دارایی، متحد نزدیک او که تمام نقل و انتقال پول به تشکیلات خودگردان فلسطین از مالیات خود آن را مسدود کرده، آماده است برای این کار پول بیابد. اسموتریچ در مصاحبه با رادیو ارتش اسرائیل گفت: «آنچه باید در نوار غزه انجام شود، تشویق مهاجرت است. اگر امروز در غزه به جای ۲ میلیون عرب، ۱۰۰ هزار یا ۲۰۰ هزار عرب باقی بماند، روز بعد، کل بحث کاملاً متفاوت خواهد بود».

بخش عربی شبکۀ اسکای نیوز گزارش داد که سازمان اطلاعاتی اسرائیل- موساد و وزارت امور خارجۀ اسرائیل تلاش می‌کنند دولت‌های چاد و رواندا را برای پذیرش فلسطینی‌های نوار غزه متقاعد سازند. به گفتۀ این شبکۀ تلویزیونی، اورشلیم در ازای موافقت دو کشور آفریقایی با پذیرش ده‌ها هزار فلسطینی، پیشنهاد کرد به این دو کشور کمک اقتصادی و نظامی ارائه دهد. در عین حال، به خود ساکنان نوار غزه نیز که مایل به خروج باشند، برای جابجایی پول پرداخت خواهد شد. پیشتر رسانه‌های اسرائیلی گزارش داده بودند که مذاکرات مشابهی با جمهوری دموکراتیک کنگو نیز در جریان است. درک این موضوع مشکل نیست که مذکرات در بارۀ این مسئله در وهلۀ اول با کشورهایی انجام می‌شود که به دریا دسترسی ندارند. زیرا، می‌توانند از اسرائیل در مقابل ظهور «دزدان دریایی فلسطینی» محافظت کنند. روزنامۀ اسرائیلی هاآرتص نیز این اطلاعات را با استناد به منابع بلندپایۀ خود در سازمان امنیت ملی تأئید می‌کند. از قضا، در جریان شکل‌گیری جنبش صهیونیسم در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، کشورهای آفریقایی آینده نیز به عنوان یک خانه ملی بالقوه برای یهودیان، به ویژه اوگاندا و ماداگاسکار، که در مجاورت سرزمین اصلی قرار دارند، در نظر گرفته شده بودند. تاریخ واقعاً تکرار می‌شود، این بار در قالب یک مضحکۀ تراژیک!

تصاویری از «زندگی در آفریقا» در میان فلسطینی‌ها پخش می‌شود

به هر حال، اگر به والدین کودکان گرسنۀ فلسطین واقعاً جایگزین پیشنهاد شود، مثلاً: یا همراه با کودکانشان از گرسنگی بمیرند، یا هر کجا که می‌خواهند بروند، فقط برای اینکه سیر شوند، خودشان می‌توانند دومی را انتخاب کنند. زیرا، این یک غریزۀ طبیعی انسان است که ظاهراً کل محاسبه بر آن استوار بوده است. به نظر می‌رسد در چنین سناریویی صحبتی از قتل مستقیم به میان نمی‌آید، اما با منطق رفتار نسل‌کشی کاملاً منطبق است. تالی گوتلیو، یکی دیگر از اعضای کنیست از حزب لیکود، ورود هرگونه کمک بشردوستانه و غذا به غزه را محکوم کرد و پیشنهاد کرد هر کسی که نمی‌خواهد از آنجا نقل مکان کند، باید از «گرسنگی و تشنگی» بمیرد. چنین «داوطلبی» چیزی شبیه به فیلم «دختر سر راهی»، با ایفای نقش فراموش نشدنی فاینا رانوسکایا است: «دختر تو می‌خواهی سرت را ببرند یا به ویلا بروی» [نشانی الکتررونیکی فیلم را به علاقه‌مندان تقدیم نمودم: «عبارت آبی رنگ دختر سر رهای». ا. ش.].

تالی گوتلیب (عکس سمت راست)، عضو کنیست: «… فلسطینیان را از گرسنگی و تشنگی بکشید»!

گیلا گاملیل، وزیر اطلاعات اسرائیل، طرح خود برای پس از جنگ را در کنفرانسی که توسط «جنبش حاکمیت» (اشاره است به حاکمیت کامل اسرائیل بر تمام سرزمین‌های فلسطینی) برگزار شد، مطرح کرد. او قبل از هر چیز، مخالفت خود را با راه حل دو کشور برای پایان مناقشۀ اسرائیل و فلسطین اعلام کرد. طرح او: «جامعه بین‌الملل به جای صرف پول برای بازسازی غزه یا برنامۀ شکست‌خوردۀ اونروا (UNWRA)، می‌تواند هزینه‌های اسکان داوطلبانۀ بشردوستانه را پوشش دهد و به مردم غزه کمک کند تا زندگی جدید خود را در کشورهای میزبان جدید بسازند. من وضعیت را با کلمات ساده بیان می‌کنم: درها را باز کنید»! او با نوعی منطق ددمنشانه و تمسخر، با توجیه ایدۀ اخراج و حتی پول دیگران، اظهار داشت که «جهان نمی‌تواند نسبت به رنج آن‌ها بی‌تفاوت باشد» (؟!).

بر اساس نظرسنجی ارائه شده به کنفرانس، اکثریت اسرائیلی‌ها (۷۴ درصد) مخالف راه حل دو کشوری هستند؛ ۲۰ درصد موافق و ۶ درصد نظری نداشتند؛ مطالعۀ انجام شده توسط «Direct Polls Ltd» همچنین پرسید: «آیا شما موافق مهاجرت داوطلبانۀ ساکنان نوار غزه به کشورهای دیگر هستید یا خیر؟»، اکثریت معلوم – ۷۶٪ – پاسخ مثبت دادند. ۱۶ درصد مخالف و ۸ درصد نظری نداشتند.

اتفاقاً چنین نظرسنجی، ارتباط اتهام علیه اسرائیل در لاهه را بین اظهارات مقامات آن و اقدامات منجر به نسل‌کشی که در میدان انجام می‌گیرد، ثابت می‌کند و نشان می‌دهد که تبلیغات دولتی برای اخراج اجباری فلسطینی‌ها تا کجا پیش رفته است.

و اگرچه نتانیاهو متهورانه اعلام می‌کند که «هیچ کس نمی‌تواند جنگ اسرائیل در غزه را متوقف کند، «نه لاهه»، «نه محور شرارت» و «نه هیچ کس دیگر»، اوضاع او از دیدگاه افکار عمومی جهان و همچنین، منافع حامیان وی در واشینگتن به تناسب رسیدگی دیوان بین‌المللی کیفری به طور فزاینده‌ای ناخوشایند می‌شود.

نقل از: بنیاد فرهنگ راهبردی

پی‌نوشت مترجم: روی سخنم با بخش مترقی بشریت است؛ با انساندوستان است؛ با مبارزان راه صلح و امنیت است؛ با دلسوزان فلسطین و جمعیت فلسطین است؛ با تلاشگران برای پایان دادن به فاجعۀ انسانی بیش از صد سالۀ فلسطینیان پس از تشکیل جنبش نحس صهیونیستی است. طبعا، با دیوان و ددان آدمخوار مرا صحبتی نیست!

تا کی قرار است حادثۀ ۷ اکتبر به حساب قهرمانی مقاومت فلسطین، از جمله حماس نوشته شود و داد سخن از آن داده شود! «طوفان الاقصی» اگر هم بصورت طرح وجود داشته، آن را در اصل آمریکا و اسرائیل پس از آنکه نتانیاهو در آخرین مجمع عمومی سازمان ملل متحد در شهریور ماه گذشته نقشۀ بدون فلسطین اسرائیل را به جهانیان نشان داد و پرسید: «کو فلسطین؟ کجاست فلسطین؟»، مانند دروغ بزرگ ۱۱ سپتامبر سال ۲۰۰۱، مانند نمونۀ سلاح کشتار جمعی عراق، مانند هجوم جنایتکاران نژادپرست اروپایی به خاک آمریکا و قتل‌عام جمعیت بومی آن برای تشکیل کشور جعلی (غیرتاریخی) آمریکا شبیه‌سازی کردند. رسانه‌های امپریالیستی-صهیونیستی در بوق و کرنا دمیدند! و شبیه‌سازی کردند تا هجوم دیوانه‌وار خود را به فلسطین توجیه کنند؛ فلسطینیان را قتل‌عام نمایند؛ از سرزمین آباء و اجدادی خود بیرون برانند!

کی قرار است اهداف پلید شروع حادثۀ ۷ اکتبر ۲۰۲۳ نیز مانند «بیداری اسلامی» بهار کذایی عربی سال ۲۰۱۱ افشا و رسوا شود؟!

امروز تلاش و کوشش برای نجات فلسطین و فلسطینی‌ها از چنگال خون‌آشامان آنگلوساکسونی- صهیونیستی ‌وظیفۀ انسانی و مبرم همۀ بشریت، بخصوص دولت‌هاست و ضمن آن، هر کس در هر جا، در هر مقام و موقعیتی، به هر شکل و شیوه‌ایی که می‌تواند، موظف است در این راه بکوشد.

مطلب مرتبط: طوفان الاقصی، از پروژه تا واقعیت

۲۸ دی- جدی ۱۴۰۲

ژئوپلیتیک آخرالزمان

ولادیمیر پراخواتیلوف (VLADIMIR PROKHVATILOV)

ا. م. شیری

تحلیلگران برجستۀ غرب سیاست‌های غرب در خاورمیانه را بی‌اعتبار می‌کنند

برونو ماسائس، ژئوپلیتیک برجستۀ غربی، وزیر امور خارجۀ سابق پرتغال در امور اروپا و نویسندۀ کتاب «ژئوپلیتیک آخرالزمان»، در مقالۀ خود در مجلۀ تایم، ضربۀ سختی به موقعیت آمریکا و متحدانش در جنگ اسرائیل علیه مردم فلسطین در سطح مفهومی و تمدنی وارد می‌کند. مشائش تهدیدات پیش روی آمریکا را به عنوان مرکز قدرتی که به تنهایی داعیۀ تعریف اصول حکومت داری جهانی دارد، افشا می‌کند. به عقیدۀ او، حمایت آشکار از اسرائیل به پایه‌های نظم جهانی ساخته شده توسط آمریکا ضربه می‌زند و این به دلیل رفتار اسرائیل در جنگ و پایه‌هایی است که دولت یهود بر روی آن‌ها بنا شده است.

برونو ماسائس می‌نویسد: «در واکنش دموکراسی‌های غربی به رویدادهای اسرائیل از زمان آغاز عملیات نظامی در نوار غزه، چیزی شگفت‌آور مشاهده می‌شود. من این را نقطۀ اوج ریاکاری می‌نامم. رئیس جمهور جو بایدن را در نظر بگیرید. او دو بار علناً اعلام کرده است که اسرائیل نوار غزه را «بی‌رویه بمباران» می‌کند. این، بر اساس قوانین بین‌المللی جنایت جنگی است. کارشناسان حقوقی حتی تصریح می‌کنند که اظهارات او به منزلۀ اعتراف به کمک و مشارکت در جنایات جنگی است.

چرا بایدن این کار را می‌کند؟ چرا به راحتی مجموعۀ اصول عالی را اعلام نکنیم تا در عمل آن‌ها را نادیده نگیریم؟ به نظر می‌رسد هنری کیسینجر بهتر می‌دانست و نگران نقش ریاکاری در امور جهانی بود. اما نیاز به هنجارها را با نیاز به همان اندازه مهم برای شکستن گاه به گاه آن‌ها متعادل می‌کرد».

تحلیلگر پرتغالی به طعنه اشاره می‌کند که بایدن، برعکس، «بخش آرام را با صدای بلند می‌گوید. تیم او، از سالیوان گرفته تا بلینکن و جان کربی معلوم‌الحال، از همین روش پیروی کردند. آن‌ها دائماً حتی از بیان قوانین بین‌المللی یا اصول جهانی امتناع می‌ورزند و ترجیحا می‌دهند به این نکته اشاره کنند که اسرائیل «شریک نزدیک» است. شریک به انجام خیلی کارها یا همه چیز، از جمله تخریب عمدی بیمارستان‌ها و مدارس مجاز است

واقعاً هم، وقتی از کربی سؤال شد که اگر اسرائیل به جنایات جنگی ادامه دهد، دولت بایدن چه خواهد کرد، پاسخ او صریح بود: «ما به حمایت از آن ادامه خواهیم داد».

در مورد بایدن، او که اخیراً در مقابل حامیان دموکرات در واشینگتن صحبت می‌کرد، به گفتۀ سی‌ان‌ان، اذعان کرد که «گفتگوهای دشواری با بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل در مورد کارزار نظامی اسرائیل، چگونگی از دست دادن حمایت بین المللی اسرائیل و در مورد لزوم راه حل دو دولتی به رهبری فلسطین داشته است. اما او حتی در طول آن گفتگوها (با نتانیاهو)، گفت: «ما در این روند هیچ کار دیگری جز دفاع از اسرائیل نمی‌توانیم انجام دهیم».

ماسائس، البته، وقتی ادعا می‌کند که قبلاً «هیچکس نمی‌توانست آمریکا را به استانداردهای دوگانه متهم کند، صادق نیست». اما نمی‌توان با او مخالف بود که اکنون برای همه روشن شده که آمریکا «دیگر هیچ ضابطه‌ای را رعایت نمی‌کند».

برونو ماسائس خاطرنشان می‌کند: «اگر آمریکا را چیزی نگران می‌کند، آن، ایدۀ ایجاد نظم نیست، بلکه اجرای ایده‌های خصوصی خود و ساخت زمین بازی است که در آن بتوان آن‌ها را اجرا کرد. آنچه مانع لذت مفرط از تجربه می‌شود، همان مشکل نیست که باید حل شود، بلکه مانعی است که باید برطرف شود. اگر جو بایدن، رئیس‌جمهور آمریکا، در کنار کابینۀ جنگی اسرائیل بنشیند و تصمیم بگیرد که چگونه بهترین حمله به نوار غزه را، حمله‌ای که پیامدهای آن اکنون کاملاً واضح است، انجام دهد، آیا کسی می‌تواند تمایل سنتی آمریکا برای ایفای نقش میانجی را جدی بگیرد؟

تایم می‌نویسد: «بایدن از ۷ اکتبر، همبستگی کامل خود را با اسرائیل اعلام نمود و بر لزوم مشت در مقابل مشت مجدداً تأکید کرد. او ارائۀ کمک‌های نظامی را تسریع نمود و از همه مهم‌تر، به اسرائیل سفر کرد و به عضویت کابینۀ نظامی بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر درآمد. صرفنظر از اینکه سنت دیرینۀ روابط ویژه بین آمریکا و اسرائیل برقرار است، بایدن در یکی از خشن‌ترین جنگ‌های اسرائیل، نه تنها از نظر فیزیکی، حتی بلحاظ سیاسی و استراتژیک از هر رئیس‌جمهور دیگری فراتر رفت».

ماسائس تصریح می‌کند: «اسرائیل اگر چه ظاهراً به عنوان دولتی که در نتیجۀ هولوکاست ایجاد شده، وجود خود را در این تصویر از دست داده است. برای اینکه، امروز خودش به نسل‌کشی مشغول است و غرب قادر به حل این تناقض نخواهد بود. زیرا، جامعۀ اسرائیل و دولت آن در درون تخیلات دور از واقعیت خود غوطه‌ور هستند».

او می‌نویسد، وقتی نخست وزیر اسرائیل می‌گوید که قصد پاکسازی نوار غزه را ندارد، به راحتی دروغ می‌گوید و واقعیت‌های این دروغ آشکار را ارائه می‌دهد.

نتانیاهو در ۲۵ دسامبر، روز کریسمس کاتولیک‌ها، در جریان جلسۀ فراکسیون پارلمانی لیکود به اعضای حزبش گفت که بر روی طرحی برای اسکان مجدد فلسطینیان از غزه به کشورهای دیگر کار می‌کند و آن را یک «هدف استراتژیک» خواند. علاوه بر این، نخست وزیر اسرائیل پیشتر تلاش کرده بود تعدادی از رهبران اروپایی را به مشارکت در این نسل‌کشی بکشاند و آن‌ها را برای کمک به این پروژۀ خود متقاعد سازد. در فیلم ضبط‌شدۀ دیدار نتانیاهو در سوم ژانویه با خانواده‌های گروگان‌های اسرائیلی، می‌توان شنید که نخست‌وزیر می‌گوید «سناریوی تسلیم و اخراج» جمعیت نوار غزه را بررسی می‌کند.

روزنامۀ تایمز اسرائیل در ۳ ژانویه گزارش داد که مقامات اسرائیلی مذاکرات محرمانه با جمهوری کنگو و سایر کشورهای آفریقایی دایر بر پذیرش فلسطینی‌های اخراج شده از نوار غزه داشته‌اند.

این روزنامۀ اسرائیلی می‌نویسد، که گیل گملیل، وزیر اطلاعات در کنیست گفت: «در پایان جنگ، حکومت حماس سقوط خواهد کرد، هیچ مقام شهری وجود نخواهد داشت و جمعیت غیرنظامی کاملاً به کمک‌های بشردوستانه وابسته خواهند بود. هیچ شرایطی برای کار باقی نخواهد ماند و ۶۰ درصد زمین‌های کشاورزی غزه به مناطق حائل امنیتی تبدیل خواهد شد».

این سیاستمدار اروپایی مقالۀ خود را چنین به پایان می‌برد: «در نوار غزه، ما شاهد آسیب‌شناسی آمریکا هستیم که به سرعت در حال انحطاط است. آن، دیگر نقش یک نیروی سفارش‌دهنده را بازی نمی‌کند، بلکه نقش یک آفریدگار بد را ایفا می‌کند که دنیایی برای لذت شخصی خود می‌آفریند».

ادوارد لوتواک، یکی از تحلیلگران برجستۀ نظامی آمریکایی، که همدردی خود را با اسرائیل پنهان نمی‌کند، در مقالۀ خود توضیح می‌دهد که چرا اسرائیل نمی‌تواند آتش‌بس را بپذیرد، نمی‌تواند جنگ در نوار غزه را متوقف کند و موظف است در چارچوب آن عمل کند، منطق نظامی است. زیرا، جنگ اسرائیل ماهیت مذهبی و ماهیت هستی‌گرایانه دارد.

اسرائیل حتی با پیروزی در جنگ نیز نمی‌تواند به صلح دست یابد. برای اینکه با محكوم كردن مردم فلسطین به مرگ و ویرانی و بدون پنهان كردن آن، فلسطینی‌ها را مجبور می‌کند که همان جنگ نابودی را علیه دولت یهود به راه بیندازند.

یک تحلیلگر نظامی برجستۀ آمریکایی اذعان می‌کند که این یک تله استراتژیک است که اسرائیل نه تنها بواسطۀ بازیگران خارجی، بلکه، توسط سیاستمدارانی مانند نتانیاهو، نخست وزیر فعلی به آن رانده شده است.

برونو ماسائس ضمن پیش‌بینی پایان سلطۀ جهانی آمریکا می‌نویسد: «اگر صاحبان قدرت وقت خود را صرف ارضای تخیلات خصوصی کنند، در نهایت، وظیفۀ برقراری نظم باید به شخص دیگر واگذار شود».

برگرفته از: بنیاد فرهنگ راهبردی

۱۱ بهمن-دلو ۱۴۰۲

در مقابل خود و تاریخ صادق باشیم

سخنرانی گنادی زیوگانوف، رهبر حزب کمونیست فدراسیون روسیه در ۸۰-مین سالگرد آزادسازی لنینگراد از محاصرۀ نازی‌های آلمان

ا. م. شیری: استفاده از تجربۀ دیگران، به دین و ایمان، به عقیده و باور هیچ کس آسیب نمی‌زند. بویژه اینکه عاقلان از تجربۀ دیگران می‌می‌آموزند، بی‌خردان خود تجربه می‌‌کنند. بنابراین، به حکم خرد، جمهوری اسلامی می‌تواند از تجربۀ روزولت، چین و… در مبارزه با مفسدان اقتصادی، اختلاس‌گران و فراریان مالیاتی بیاموزد.

رفقای عزیز! ساعاتی پیش ما نمایشگاه شکستن حصر لنینگراد را افتتاح کردیم. این بزرگترین جنایت نازی‌ها بود که شهر را [۸ سپتامبر ۱۹۴۱ – ۲۷ ژانویه ۱۹۴۴]محاصره کردند  و سعی داشتند آن را به مرگ دردناک محکوم کنند. تقریباً ۶۰۰ هزار نفر فقط در گورستان پیسکاروفسکی مدفون شده است. لنینگراد، نماد شجاعت و متانت، وقار و قهرمانی نشان داد که چگونه می‌توان در سخت‌ترین و باورنکردنی‌ترین شرایط جنگید.

این روزها، دقیقاً ۱۰۰ سال پیش، در اینجا، در تالار کنگره‌ها مراسم وداع با ولادیمیر ایلیچ لنین برگزار گردید. لنین اولین سازمانگر مقابله با تروریسم بین‌المللی درست در زمانی بود، که چهارده کشور سرمایه‌داری به ما اعلام جنگ نموده و تصمیم گرفته بودند جمهوری جوان شوروی را خفه کنند.

در عرض دو ماه، تقریباً در تمام صد شهر بزرگ حاکمیت شوروی به طور مسالمت‌آمیز و بدون خونریزی برقرار گردید. از میان آن‌ها در ده شهر با مقاومت ضعیف مواجه شد. اما لنین چگونگی مبارزه با ترور و تجاوز را نشان داد. ظرف سه روز، دسته‌های شبه‌نظامی کارگران و دهقانان و چند روز بعد، کمیسیون فوق‌العادۀ سراسری روسیه تشکیل گردید و آن‌ها نه تنها علیه راهزنی و ترور، بلکه مبارزه با بی‌خانمانی و بی‌سوادی نیز آغاز کردند.

لنین چگونگی تشکیل  ارتش سرخ  و ایجاد انشقاق در میان انبوه نخبگان همۀ کشورهای سرمایه‌داری را نشان داد. ما موظفیم چگونگی نجات کشور در شرایط اضطراری را از لنین بیاموزیم.

استالین این تجربۀ منحصر به فرد را فراگرفت و ادامه داد. در سال ۱۹۲۵، او کتاب «نبرد من»، اثر هیتلر را خواند. در این کتاب، کل مردم و دولت‌ها به اعدام محکوم شده و کشور شوروی به نابودی کامل محکوم شده است. قرار بود مسکو و لنینگراد به عنوان مراکز دنیای اسلاو و قدرت جدید شوروی نابود شود. استالین به روشنی درک کرد که ما با چه دشمن وحشتناکی روبرو خواهیم شد. و کشور را به تلاش و تحصیل دعوت کرد. او موفق شد سپر نظامی-استراتژیک قابل اطمینان برای تضمین امنیت میهن ما ایجاد کند.

پس از جنگ کبیر میهنی، ما به همراه آنگلوساکسون‌ها، رهبران فاشیست‌ها، یعنی تروریست‌ها و راهزنان اصلی روی کرۀ زمین را محاکمه کردیم. آن‌ها کاملاً به حق به دار مجازات آویخته شدند.

امروز آن‌ها هر روز زلنسکی، این اسباب‌بازی خونین در دستان فاشیست‌های آمریکایی را نشان می‌دهند. آن‌ها که از شکست دو مورد قبلی درسی فرانگرفتند و سومین آنتانت را تشکیل دادند. آن‌ها بر این خیالند که این بار آنگلوساکسون‌ها می‌توانند دنیای روسیه را مغلوب سازند. اما من کاملاً مطمئنم که دو باره شکست سختی خواهند خورد. سربازان و افسران ما با عزت و شجاعت می‌جنگند و کل زرادخانۀ ناتو در اروپا انباشته از تسلیحات را در هم کوبیده‌اند. بعید است گلوله‌های کرۀ جنوبی به آن‌ها کمک کند.

اما هنوز یک سؤال مهم دیگر باقیست. اکنون در روزهای صدمین سالگرد درگذشت ولادیمیر ایلیچ لنین، تمام کشور به یاد او سر تعظیم فرود آورد. ما در میدان سرخ گرد آمدیم، از موزه‌ها بازدید کردیم و به بچه‌های‌مان در بارۀ پیروزی‌های بزرگ سخن گفتیم. اما، صادقانه بگویم، من شگفت‌زده شدم که برخی رسانه‌ها و روزنامه‌نگاران پس از ۲۰-۳۰ سال  هنوز به نتیجه‌گیری اساسی نرسیده‌اند. و حتی نمی‌خواهند به سخنان رئیس جمهور که فرمول پیروزی مبارزه با تروریست‌ها و راهزنان را اعلام کرده است، گوش فرادهند. او همه را برای بسیج همۀ نیروها، متحد کردن جامعه و دستیابی بر آخرین فناوری‌ها فراخواند!

اما چگونه می‌توان جامعه را متحد کرد وقتی که یک روزنامه‌نگار با استعداد در مورد لنین صحبت خلاف واقع می‌کند؟ وقتی که معلوم نیست در روزنامه‌ها چه چیزی در مورد این شخصیت برجسته چاپ و منتشر می‌شود؟چرا سناتور در مورد بیماری‌های ظاهراً بی‌پایان لنین صحبت می‌کند؟ در این صورت، لازم است ما در مورد بیماری فعلی فراموشی، دربارۀ ناتوانی از درک شرایط و نتیجه‌گیری از آن که امروزه بسیار ضروری است، صحبت کنیم.

آنگلوساکسون‌ها را در جنگی که به ما اعلام کرده‌اند، چگونه شکست خواهیم داد؟ در طول ۲۰۰ سال، همه چیز، حتی آب و هوا تغییر کرده است. اما استراتژی آن‌ها به هیچ وجه نه فقط تغییر نکرده، بلکه گسترش یافته و تحریک شده است. نماد کامل آن را در دونباس مشاهده می‌کنیم.

مدت‌هاست که معنا و مفهوم تحریکات آمریکا به خوبی روشن شده است. و ما بسیار خوب می‌دانیم که چگونه با آن‌ها مقابله کنیم. هرگز هیچ کس تروریسم را از طریق بیانیه‌های بلند و بالا و تکه‌های کاغذ بنام اعلامیه شکست نداده است. پوتین الگوی نحوۀ مبارزه با این موضوع را در قفقاز شمالی نشان داد. و حالا ما باید از تمام تجربیاتی که کشورمان برای پیروزی به دست آورده است، نهایت استفاده را ببریم!

در این زمینه تجارب بی‌نظیر کشور شوراها در مقابل چشم ماست! از شکست آنتانت اول و دوم تا مبارزه با باسماچیان [ترکستان]، راهزنی و «برادران جنگل» و دو جلد کتاب حاوی مطالب مربوط به نحوۀ جنگیدن افسران امنیتی ما با باندراها!

هرکسی که فیلم «پرونده متلاشی» را دیده باشد، می‌داند که در سال ۱۹۵۶ ما آخرین باند سازمان‌یافته را در مسکو سرکوب کردیم. و از آن زمان تا قبل از به قدرت رسیدن باند یلتسین و گارباچوف، هیچ جنایت سازمان‌یافته‌ای در کشور ما رخ نداد.

اگر تصمیم گرفته‌اید پیروز شوید، باید تجربۀ روزولت را به دقت مطالعه کنید. او وقتی که از افزایش جنایت در شیکاگو اطلاع یافت، پرسید: کدام یک از شما حاضر به ادای شهادت در دادگاه خواهید بود؟ همه به زیر نیمکت خزیدند. اما روزولت گفت: مسئولیت آن را من می‌پذیرم! دو نیروی ویژه تشکیل می‌دهیم و به شما دستور می‌دهم راهزنان را زنده دستگیر نکنید! در عرض دو ماه همۀ را تیرباران کردند. سپس، همۀ شیادان و دزدان را جمع کرد و گفت: من وقت ندارم با شما کار کنم! من شما را راهنمایی می‌کنم و یک مرکز برایتان می‌سازم. به این ترتیب، لاس وگاس، پایتخت آن‌ها پدید آمد. و سپس همۀ الیگارش‌های آمریکایی را جمع کرد و گفت: نیمی از سودتان را به من بدهید تا بتوانم به فقرا بپردازم و کشور را احیا کنم. و همه پرداختند. اما الیگارش‌های ما، حتی در زمان جنگ، حاضر به پرداخت مالیات عادی نیستند! این موضوع قابل حل است. ما برای انجام این کار باید اراده نشان دهیم و از تجربۀ منحصر به فرد خود استفاده کنیم.

و در این زمینه باید تا حد امکان درس‌های جنگ سرد را در نظر بگیریم. از این گذشته، کشور شوراها در وهلۀ اول هدف سه سلاح دشمن: دروغ، روس‌هراسی و ضد شوروی قرار گرفت. آن‌ها کماکان به نفع دشمنان ما کار می‌کنند. در حالی که همه باید به خاطر حفظ مملکت و معنویت والای ما در برابر لنین سر تعظیم فرود بیاوریم، گروهی از روزنامه‌نگاران ریاکاری می‌کنند!

من از زبان کسانی که همزمان با لنین زندگی می‌کردند و رنگ و نشان سیاست و علم و فرهنگ جهانی بودند، دنیای جدید را پایه‌گذاری کردند و دولت‌های بزرگ را تشکیل دادند به شما نقل می‌کنم. تسیولکوفسکی، نظریه‌پرداز برجستۀ فضانوردی می‌گوید: «در میان نوابغ، لنین بزرگترین بود». انیشتین، یکی از بزرگترین نوابغ بشر تصریح کرد: «شخصیت‌هایی مانند لنین، وجدان بشریت را از نو بیدار می‌کنند». مهاتما گاندی، بنیانگذار هند نوین و هوشی مین، نخستین رئیس جمهور ویتنام، مصرانه تأکید می‌کردند: «لنین آموزگار ما است و ما مسیر او را پی خواهیم گرفت». سون یات‌سن، یکی از پایه‌گذاران حزب کمونیست چین- حزب رفیق ما و چین مستقل در بارۀ لنین گفت: «دیگران حرف زدند، صحبت کردند، اما شما الگو به دست دادید، کشور جدیدی بنیان نهادید، به ما راه نشان دادید». و این راهی است که امروز رفیق شی جین‌پینگ در پیش گرفته است. بطوریکه ۴۲ بار با رئیس جمهور ما دیدار کرده است.

برنارد شاو، بزرگترین نمایشنامه‌نویس اروپایی زمان خود، در دوران پیری چنین گفت: «اگر آزمایش لنین – تجربه سوسیالیسم – شکست بخورد، آنگاه تمدن نوین از میان خواهد رفت. اگر دیگران از روش‌های لنین پیروی کنند، آنگاه دوران جدیدی در برابر ما گشوده خواهد ‌شد، ما با خطر سقوط و مرگ مواجه نخواهیم بود، تاریخ جدید ما آغاز خواهد شد. اگر لنین به آینده پیوست، همۀ ما می‌توانیم از آن خوشحال باشیم. اگر دنیا مسیر قدیمی را ادامه دهد، متأسفانه باید این زمین را ترک کنیم». یاد همۀ این شخصیت‌های بزرگ گرامی باد!

دست آخر، از امانوئل والرشتاین، یکی از بزرگترین اندیشمندان مارکسیست زمان ما که پنج سال پیش درگذشت، یاد می‌کنم. هنگام تهیه کتاب «جهانی‌سازی و سرنوشت بشریت» رویکرد نظام‌مند او را مطالعه کردم. او به‌مثابه یک وصیت علمی اعلام کرد: در ۲۰-۳۰ سال آینده، دوران لنین دوباره فراخواهد رسید. تمام جهان به مطالعۀ آثار او و دنبال کردن او شروع خواهند کرد.

متفکران برجسته لنین را اینگونه ارزیابی می‌کنند!

اخیراً سعی کردند از زبان من بگویند که او [لنین] علیه دین مبارزه کرده است. خُب، برنامه او در سال ۱۹۰۳ – اولین برنامۀ سوسیال دموکراسی روسیه را مطالعه کنید! می‌گوید: به عقیدۀ شخصی کاری نداشته باشید، دخالت نکنید، دخالت نکنید! اسقف تیخون پس از مرگ لنین، گفت: «ما آزادی‌بخش‌مان از خشونت بزرگ و ستم بزرگ را بدرقه می‌کنم».

بنابراین، ما باید با خودمان و با تاریخ صادق باشیم. در این صورت، ما قطعاً بر هر دشمن و بر هر وحشت غلبه خواهیم کرد!

نقل از: ساوتسکایا راسیا (روسیۀ شوروی)

۱۵ بهمن- دلو ۱۴۰۲

چشم‌انداز حضور نظامی آمریکا در عراق

واشینگتن سعی می‌کند که دولت بغداد را به تعهدات استعماری مقید کند

آنتون وسلوف (ANTON VESELOV)

ا. م. شیری

پیش‌بینی وقایع به فال‌بینی شبیه است و سیاست زمانی مؤثر تلقی می‌شود که به بحث عمومی گذاشته نشود- این یکی از اصول دیپلماسی است. اما اخیراً یکسری اظهاراتی از سوی افراد مسئول شنیده می‌شود که ثابت می‌کند روابط بین‌المللی و راه‌های حل بحران‌ها و درگیری‌ها به سطح جدیدی ارتقاء یافته است.

هشدارهای وحشتناک و تهدیدهای آشکار فقط در حال افزایش نیستند، بلکه، آن‌ها با اقدامات ملموس همراه هستند. لوئید آستین، رئیس پنتاگون، که در ۱۹ دسامبر به مدت سه روز ناپدید شد (که باعث رسوایی جدی شد)، گفت: «ما تلاش می‌کنیم تا مطمئن شویم که درگیری به فراتر از نوار غزه گسترش پیدا نخواهد کرد» و پس از آن «مقصر» را تعیین کرد. به گفتۀ وی، «آمریکا به دنبال جنگ نیست. و از ایران می‌خواهیم که در جهت جلوگیری از تشدید تنش گام بردارد… حملات مخرب نیروهای نیابتی ایران امنیت ساکنان منطقه را تهدید می‌کند و می‌تواند خطر گسترش درگیری را در پی داشته باشد. لازم به ذکر است که او این مسئله را در کنفرانس مطبوعاتی مشترک با یوآو گالانت، وزیر دفاع اسرائیل در تل‌آویو بیان کرد.

به گفتۀ پنتاگون، حوثی‌ها از آغاز تشدید درگیری فلسطین و اسرائیل، حدود صد بار به کشتی‌ها در دریای سرخ حمله کرده‌اند. علاوه بر این، از ۱۷ اکتبر، نیروهای آمریکایی در سوریه و عراق بیش از ۱۲۰ بار مورد حملۀ موشکی و پهپادی قرار گرفته‌اند. آمریکا این حملات را با اقدامات گروه‌های شیعی مرتبط با ایران، به ویژه، «مقاومت اسلامی عراق» مرتبط دانست.

لیندسی گراهام، سناتور جمهوری‌خواه از ایالت کارولینای جنوبی، در توضیح وضعیت حملات جنبش شیعی انصارالله (حوثی‌ها) یمن گفت: «بدون ایران حوثی‌ها وجود نخواهند داشت. حوثی‌ها کاملاً از سوی ایران حمایت می‌شوند. من الان شش ماه است که می‌گویم… ایران را بزنید. ایران میادین نفتی دارد و مقر سپاه پاسدارانش از فضا دیده می‌شود. آن را از روی نقشه پاک کنید». این سناتور خواسته‌های خود را مستقیماً به لوئید آستین بیان کرد: اگر واقعاً قصد دارید از سربازان آمریکایی محافظت کنید، به آیت‌الله‌های (ایرانی) نشان دهید که اگر به حملات نیابتی ادامه دهند، ما به حساب آن‌ها خواهیم رسید».

آستین با قطعیت پاسخ داد: «اجازه دهید واضح بگویم: رئیس جمهور و من در انجام اقدامات لازم برای حفاظت از آمریکا، نیروها و منافع خود تردید نخواهیم کرد. اولویت بالاتری وجود ندارد». او در ادامه افزود: «ما برای حفاظت از مردم و امکانات خود مصمم و کاملاً آماده‌ایم ‌و اقدامات لازم را انجام خواهیم داد». وقایع بعدی ثابت کرد که این فقط تعیین خط قرمزهای مجازی نیست، بلکه آمادگی برای اقدامات خاص است که با اسرائیل هماهنگ شده و در برخی موارد به صورت مشترک اجرا می‌شود.

[این تصویر و تصویر سر صفحه، گواه سادۀ دموکراسی آمریکایی-صهیونیستی است. ا. ش.]

فرماندهی مرکزی آمریکا حتی قبل از گلوله باران یمن در آستانۀ سال نو میلادی، با رعایت کامل خط انتخابی نیرو، از حمله به اهداف گروه شیعی «کتائب حزب‌الله» در خاک عراق خبر داد. یک روز پیش از آن، بر اثر حملۀ موشکی نیروی هوایی رژیم صهیونیستی به حومۀ دمشق، سردار سرتیپ پاسدار سید رضی موسوی، مستشار اصلی نظامی ایران در سوریه و مسئول هماهنگی همکاری‌های نظامی به شهادت رسید. قطع تمام برنامه‌های عادی تلویزیون دولتی ایران به خاطر گزارش فوری درگذشت موسوی، نشاندهندۀ اهمیت و اعتبار او بود. اسرائیل در مورد قتل ژنرال اظهار نظری نکرد و مسئولیت این حمله را به عهده نگرفت، اما کمی بعد، وزیر خارجۀ ایران گفت که دولت اسرائیل باید به «شمارش معکوس» آغاز کند.

حملۀ تروریستی سوم ژانویه به زائران مزار سردار سرلشکر قاسم سلیمانی، فرمانده سابق نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در گلزار شهدای کرمان (ایران) بشدت طنین‌انداز شد. این ژنرال پر جذبه و یکی از رهبران «شبه‌نظامیان مردمی» عراق در چنین روزی در سال ۲۰۲۰ در بغداد بر اثر حملۀ پهپاد آمریکایی کشته شدند. چهار سال بعد، در نتیجۀ دو انفجار، بیش از ۱۰۰ نفر که برای گرامیداشت یاد او آمده بودند، کشته و بیش از ۱۸۰ نفر مجروح شد. شایان ذکر است که داعش (ممنوع در فدراسیون روسیه) مسئولیت این حملۀ تروریستی را بر عهده گرفت. اگر این درست باشد، یعنی داعش آشکارا در کنار آمریکا و اسرائیل قرار گرفته است.

در ۴ ژانویه، یک حملۀ موشکی در بغداد انجام گرفت: یک پهپاد آمریکایی به خودروی حامل فرماندهان جنبش شیعی «حزب‌الله النجباء» حمله کرد. سه نفر، از جمله، مشتاق السعیدی، فرمانده تیپ ۱۲ شبه‌نظامی و معاون وی کشته شدند. به دنبال آن، لوئید آستین اظهار داشت که نه تنها از این عملیات اطلاع داشته، بلکه شخصاً دستور اجرای آن را داده است. در چنین شرایطی، بغداد نمی‌توانست واکنش نشان ندهد. محمد السودانی، نخست وزیر عراق گفت: توجیه حضور نیروهای ائتلاف بین‌المللی به رهبری آمریکا در عراق پایان یافته است و بغداد در نظر دارد به اقدامات مشخصی برای پایان دادن به حضور نیروهای خارجی در این کشور دست بزند. رئیس دولت تاکید کرد که مقامات کشور اکنون در حال تعیین تاریخ آغاز مذاکرات در چارچوب کمیتۀ دوجانبه هستند. کمیتۀ دوجانبه برای بررسی اقداماتی تشکیل یافته که بتواند «به حضور نیروهای ائتلاف در قلمرو عراق پایان دهد».

اگرچه خروج کامل نیروهای آمریکایی و متحدانش از عراق در پایان سال ۲۰۱۱ اعلام شد، اما در عمل، حضور نظامی همچنان ادامه دارد. علاوه بر «مربیان نظامی» از کشورهای مختلف ناتو، بیش از ۲۵۰۰ پرسنل نظامی آمریکایی در چندین پایگاه نظامی آن در این کشور حضور دارد. بزرگترین آن‌ها، پایگاه‌های «عین الاسد» در استان الانبار و «حریر» در اربیل، مرکز اقلیم کردستان هستند. جای تعجب نیست که این پایگاه‌ها مرتباً هدف حملات موشکی و پهپادی قرار می‌گیرند. نکتۀ شگفت‌انگیز دیگر این است که پس از سلسله حملات دیگر به پایگاه «حریر» که نیروهای مقاومت اسلامی در عراق مسئولیت آن را بر عهده گرفتند، مقامات کُرد، دولت فدرال را مسئول «حملات بزدلانۀ» گروه‌های «جنایتکار» مرتبط با دولت دانستند.

واشینگتن پیشاپیش مراقب بود که عراق را با شبکه‌ای از تعهدات، انعقاد «توافقنامه‌های همکاری راهبردی» و مواردی از این دست، به تعهدات استعماری مقید کند. اگرچه بیش از دوازده مورد از این نوع «توافق‌نامه‌ها» امضاء شده، اما با اربیل نیز توافقات جداگانه‌ای صورت گرفته و اکنون اهمیت ویژه‌ای کسب کرده است. بخش قابل توجهی از سیاستمداران کُرد از حضور «ائتلاف بین‌المللی» حمایت می‌کنند و حتی در صورت تصمیم مقامات فدرال برای خروج نیروهای آمریکایی، آمادگی خود را برای ارائه خاک کردستان عراق به عنوان یک واحد مستقل فدرال برای ادامۀ حضور نظامی آمریکا اعلام کرده‌اند.

نکتۀ قابل توجه این است که در ۲۸ دسامبر (به تاریخ توجه کنید) ابوبکر زیباری، مشاور ارشد رئیس اقلیم کردستان عراق در مسائل نظامی، اظهارات متعددی را بر زبان آورد. این سرهنگ بازنشسته که از سال ۲۰۰۴ تا ۲۰۱۵ در مقام رئیس ستاد کل نیروهای مسلح عراق خدمت ‌می‌کرد و دارندۀ نشان نظامی آمریکا به نام «لژیون لیاقت» می‌باشد، با اشاره به افزایش تنش‌ها، وقوع جنگ بزرگ در منطقه را پیش‌بینی کرد. او گفت: «انتظار می‌رود آمریکا تاکتیک خود را تغییر دهد و به حمله دست بزند. زیرا، تاکنون موضع تدافعی گرفته است و از آنجایی که حملات موشکی به کردستان انجام می‌شود، باید برای ارائۀ سامانه‌های پدافند هوایی، از جمله پاتریوت به اقلیم کردستان عجله کند».

به احتمال زیاد، آیندۀ نزدیک پر از اتفاقات خواهد بود. زیرا، بعید است نیروهای «مقاومت اسلامی عراق» از مبارزه با متجاوزان خارجی دست بردارند.

نقل از: بنیاد فرهنگ راهبردی

۴ بهمن-دلو ۱۴۰۲

جنگ برای منافع اسرائیل- چرا واشینگتن به یمن نیاز دارد؟

النا پوستاوُیتووا (ELENA PUSTOVOYTOVA)، عضو کانون نویسندگان روسیه، روزنامه‌نگار

ا. م. شیری

قالب‌های جدید بردگی استعماری در خاورمیانه آزمایش می‌شود

سنتکام (فرماندهی مرکزی آمریکا) اعلام کرد چهارشنبۀ گذشته، آمریکایی‌ها به حملات جدیدی علیه حوثی‌های یمن دست زدند و دو موشک ضد کشتی «آمادۀ پرتاب» یمنی‌ها را منهدم کردند. اگر یانکی‌ها بتوانند چنین موشک‌هایی را در قلمرو تحت نظارت حوثی‌ها شناسایی کنند و تشخیص دهند که این موشک‌ها کشتی‌های تجاری و  جنگی آمریکایی را تهدید می‌کنند و آن‌ها را «با هدف دفاع از خود» منهدم کنند، یعنی این که بر این کشور اشراف کامل دارند و نیروهای مسلح آمریکا کاملاً آمادۀ حمله به این منطقه هستند.

آمریکا در اینجا نیرو و ابزار کافی دارد. ناوگان پنجم که در منامه، پایتخت بحرین مستقر است، به پایگاه اصلی آزمایش و استفاده از تجهیزات مستقل دریایی، هواپیماهای بدون سرنشین، تلفیق آن‌ها در یک سامانۀ کنترل رزمی واحد با بهره‌گیری از الگوریتم‌های هوش مصنوعی – ۷ هزار پرسنل نظامی ایالات متحده، ۵ ناوشکن و حدود ۱۰ قایق نظامی تبدیل شده است. امارات ۵۰۰۰ نظامی و ۱۶ اسکادران نیروی هوایی آمریکایی را در پایگاه هوایی الظفره در جنوب ابوظبی در خود جای داده است. ضمنا، بحرین و امارات نیز شرکای اسرائیل هستند. در اردن ۳ هزار پرسنل نظامی آمریکا و در پایگاه هوایی السلطی در بخش مرکزی این کشور ، ۱۲ هواپیمای اف- ۱۶ و سه اسکادران جنگندۀ تمام عیار در آن مستقر است. در قطر ۱۳ هزار نظامی و مقر فرماندهی مرکزی آمریکا در خلیج فارس در پایگاه هوایی العدید قرار دارد. علاوه بر این‌ها، پایگاه السیلیه، بزرگترین پایگاه ارتش آمریکا در جهان، قادر است بیش از ۱۵۰ تانک ام- ۱ آبرامز، ۱۱۶ خودروی جنگی برادلی،۱۱۲ نفربر زرهی و دیگر وسایل و تجهیزات را در خود ذخیره کند. در کویت، در سه پایگاه آمریکایی «بوهرینگ»، «میهن‌پرستان» و «سر نیزه» ۱۳ هزار نیروی مسلح آمریکایی وجود دارد. پایگاه عریفجان نیز واحدهای نیروی هوایی، دریایی، تفنگداران دریایی و گارد ساحلی آمریکا را در خود جای داده است. در عمان ۶۰۰ سرباز حضور دارد و پایگاه‌های هوایی در شهر تومریت و جزیرۀ مصیره به نیروی دریایی آمریکا اجاره داده شده است. در عربستان سعودی ۳ هزار پرسنل نظامی، سه پایگاه هوایی و یک پایگاه دریایی در جده واقع است، در عراق ۲۵۰۰ هزار نفر تحت پوشش دیپلومات، حدود هزار پرسنل نظامی و ۹ پایگاه نظامی، در سوریه در استان‌های نفت‌خیز دیرالزور و حسکه و در نهایت، در ترکیه ۵ هزار نظامی آمریکایی حضور و وجود دارد.

اگر این «جغرافیا» را در تمام نقشۀ خاورمیانه علامت‌گذاری کنیم، معلوم می‌شود که در کل جزیرةالعرب عرب تنها یک «گوشه» آزاد از حضور آمریکا وجود دارد – یمن. چرا واشینگتن با داشتن ارتش ۵۰ هزاری نفری و مجهز به انواع تسلیحات پیشرفته، هنوز این کشور را به یک صحرای شنی بزرگ به نام ربع‌الخالی تبدیل نکرده است؟ نه تنها به دلیل ترس بعد از هجوم به عراق، افغانستان و سوریه، بلکه به این دلیل که در یمن امروز حوثی‌ها دست بالا را دارند. حوثی‌ها نیروی اصلی طرفدار ایران، یعنی شیعه در جزیرةالعرب عرب، زادگاه اسلام سنی هستند. هیچ جنگی وحشتناک‌تر از جنگ مذهبی نیست و این تقسیم اسلام به مذاهب مختلف در طول تقریباً پانزده قرن نه تنها برای ایرانیان و اعراب، بلکه برای همۀ پیروان یک میلیارد و ۶۰۰ میلیون نفری اسلام در جهان امروز، به یک فاجعۀ هولناک تبدیل شده است.

پس چه عاملی اکنون بایدن را به جنگ در دریای سرخ علیه یمن، علیه یک کشور فقیر که در اثر نزدیک به یک دهه جنگ با سعودی‌ها ویران شده، وادار می‌کند؟

بی‌دلیل نیست که حوثی‌ها اربابان تنگۀ باب‌المندب محل عبور حدود ۱۲ درصد تجارت جهانی، از جمله حدود ۲۰ درصد تردد کانتینری بین‌المللی محسوب می‌شوند. تقریباً ۱۰ درصد تجارت جهانی نفت و ۸ درصد گاز طبیعی مایع را به این موارد اضافه کنید. حوثی‌ها با قفل کردن باب‌المندب، کانال سوئز در شمال دریای سرخ را نیز مسدود کرده‌اند.

پیشینه آن کاملاً روشن است. حوثی‌ها برای حمایت از فلسطینیان در نوار غزه، در اواسط نوامبر به کشتی‌های مرتبط با اسرائیل در دریای سرخ حمله کردند که این، باعث کاهش شدید تردد کشتی‌ها از طریق کانال سوئز گردید. آمریکا نیز به نوبۀ خود همراه با ده کشور دیگر آغاز عملیات حفاظت از کشتیرانی را اعلام کرد. گروه شبه‌نظامی حوثی انصارالله هشدار داد که حق حمله به کشتی‌های اعضای این ائتلاف را برای خود محفوظ می‌دارد. در ۱۲ ژانویه، آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها به اهداف حوثی‌ها در چهار استان یمن حملۀ هوایی کردند. در اثر حملۀ موشکی تلافی‌جویانۀ شیعیان، یک ناو جنگی آمریکایی در دریای سرخ غرق شد. در هفتۀ گذشته، ایالات متحده ۵ حملۀ هوایی بزرگ علیه مواضع حوثی‌ها در سرزمین اصلی انجام داد و آن‌ها نیز در پاسخ به ۴ کشتی تجاری در این تنگه حمله کردند. این یک ماشین رزمی بسیار خوب سازماندهی شده، با انگیزه و آبدیده در جنگ سخت است که زمین را خوب می‌شناسد و درک دقیقی از این دارد که آمریکا ترجیح می‌دهد چگونه بجنگد. زرادخانۀ موشکی گستردۀ حوثی‌ها نشان از تمرکز بلندمدت و مستقیم ایران بر تقویت قابلیت‌های ضد کشتی آن‌ها و تلاش برای انتقال الگوی قدرت دریایی ایران از خلیج فارس و تنگۀ هرمز به منطقۀ ژئوپلیتیک دریای سرخ و تنگه باب‌المندب دارد. اگر آمریکا و متحدانش نتوانستند طالبان را در افغانستان شکست دهند، پس معیار محاسبات آن‌ها در یمن چه بوده است؟

هفتۀ پیش، دولت بایدن، حوثی‌ها را به عنوان «گروه تروریستی جهانی» خواند و در را به روی تحریم‌های گسترده‌تر و بیشتر باز کرد. علاوه بر این، این درگیری در آستانۀ تبدیل شدن به یک جنگ نیابتی غیرقابل پیش‌بینی غرب و اسرائیل علیه ایران و متحدانش مانند حزب‌الله و حماس در لبنان و غزه است. آیا روسیه، کرۀ دموکراتیک و احتمالاً چین در این مورد از آن‌ها حمایت خواهند کرد یا خیر – پاسخ معلوم است.

شکی در این نیست که در پشت این وقایع، قبل از هر چیز، «پوشش عمیق اقتصادی» نهفته است. بدیهی است که مجتمع نظامی-صنعتی آمریکا اکنون تضمین‌های محکمی برای افزایش سفارشات تسلیحاتی دریافت کرده است. دقیقاً به همین دلیل است که واشینگتن اوکراین، افغانستان، سوریه، عراق و یمن را به آتش کشیده و حالا تایوان، ایران و به دنبال آن‌ها، جمهوری‌های بالتیک و در نهایت چین را برای قربانی کردن منافع خود آماده می‌کند. بنابراین، دلارها برای افزایش تولید تسلیحات آمریکایی هدر نخواهد رفت. بخصوص اینکه، سلاح‌های موجود در انبارها در اصل ضرر مستقیم هستند. باید شلیک شوند، بمباران کنند، منفجر شوند و غیره، یعنی باید از تحقق هدف مورد نظر در هنگام تولید آن‌ها اطمینان حاصل شود و تجارت مرگ تضمین گردد.

اما بخش عمیق‌تری در درگیری دریای سرخ وجود دارد که به آن اهمیت بیشتری می‌دهد. حوثی‌های یمن به خط گسل دیگری در میان شرق و غرب تبدیل شده‌اند. در پاسخ به تجاوزات آمریکا و حمایت آن از کشتار اعراب فلسطین به دست اسرائیل، ده‌ها، اگر نگوییم صدها هزار داوطلب ممکن است از کشورهای عربی بخواهند با جمعیت غرب به خاطر نارضایتی‌های اخیر در غزه همسو شوند. چه کسی می‌تواند جلوی آن‌ها را بگیرد؟

بر اساس گزارش دفتر پردازش اطلاعات، آمریکا با آغاز جنگ علیه یمن، تلاش خواهد کرد تا سلطۀ خود را در منطقه پیش از هر چیز مطابق با منافع استراتژیک اسرائیل تثبیت کند. در عین حال، این نشریه معتقد است که اهداف راهبردی دیرینۀ واشینگتن به شرح زیر است: حذف حوثی‌ها، تنها متحد ایران در جزیرةالعرب، بدست گرفتن کنترل مهم‌ترین مسیرهای دریایی در دریای سرخ، در صورت ورود به جنگ با ایران و اختلال کشتیرانی در تنگه هرمز، ساخت یک خط لولۀ نفت از طریق یمن! یک مورد جدید دیگر نیز به آن‌ها اضافه می‌شود: حالا که اسرائیل عملیات پاکسازی قومی فلسطینی‌ها را شروع کرده، آمریکا تلاش خواهد کرد بدون پرهیز از درگیری مستقیم با هر ارتش، هر گروه شبه‌نظامی مردمی در منطقه که برای جلوگیری از جنایات اسرائیل تلاش ‌‌کند، جاه‌طلبی‌های ارضی تل‌آویو را به هر قیمتی تضمین نماید.

در این صورت، باید به وضوح متوجه شد که هدف از آغاز جنگ، فقط گسترش سادۀ قلمرو  اسرائیل نیست، بلکه، تلاشی است برای تثبیت رژیم صهیونیستی اسرائیل به عنوان قدرت مسلط در خاورمیانه و تحکیم موقعیت هژمونیک آمریکا در منطقه از طریق آن.

نسل‌کشی در غزه تنها بخشی از استراتژی جنگ گستردۀ واشینگتن برای اعمال حق فرماندهی بر یمنی‌ها است. اما هدف اصلی امروز در این منطقه ایران است که از دیرباز برج‌های دیوار بزرگ چین در پشت آن نمایان است. بگونه‌ای که اگر بایدن نه، جانشین او در آمریکا باید به پای آن بیفتد.

پنتاگون چنین جنگی را نه تنها از چندین دهه پیش برنامه‌ریزی کرده، بلکه نیات استراتژیک آن هرگز برای بقیۀ جهان حیاتی‌تر از امروز نبوده است. ایران در مقابل سلطۀ آمریکا بر منطقۀ اصلی صادرکنندۀ نفت جهان و موقعیت منحصر به فرد قدرت ژئوپلیتیک واشینگتن در سراسر آوراسیا، آفریقا و هندوچین مشکل جدی ایجاد کرده است. سیاستمداران، ایدئولوژگ‌ها و اقتصاددانان آمریکایی اکنون دیوانه‌وار روی متعادل کردن کاهش قدرت اقتصادی خود از طریق جنگ و غارت منابع دیگران به شکل جدیدی از بردگی استعماری کار می‌کنند. و یمن بخش کوچک، اما مهمی از استراتژی کلی آمریکایی‌ها است.

شب ۲۴ ژانویه، حوثی‌ها آغاز محاصرۀ دریایی اسرائیل از شمال، از دریای مدیترانه را اعلام کردند. اگر سخنان آن‌ها منطبق با کردارشان باشد، هیچ اسکادران اروپایی برای محافظت از کشتی‌های تجاری غربی کافی نخواهد بود. خطر جنگ در خاورمیانه رو به  افزایش است.

مأخوذ از: بنیاد فرهنگ راهبردی

۷ بهمن- دلو ۱۴۰۲

آمریکا به عنوان میدان جنگ برای بازتقسیم نظم جهانی

والری ایلین (VALERY ILYIN)

ا. م. شیریدر هیچ نقطۀ جهان هیچ درگیری و مناقشه‌ای وجود ندارد که یک طرف آن امپریالیست‌های آنگلوساکسونی آن نباشند.

بحران اقتصادی جهانی باعث افزایش تنش‌های نظامی در سراسر جهان شده است

بر اساس گزارش بانک جهانی، سال ۲۰۲۴ شاهد بیشترین تعداد درگیری‌های مسلحانه در جهان از زمان پایان جنگ سرد خواهد بود. به این دلیل: اقتصاد جهانی در مسیر بدترین عملکرد خود از اوایل دهه ۱۹۹۰ قرار دارد (چهار سال گذشته بدترین وضعیت تجارت جهانی در ۴۹ سال گذشته پس از رکود ۱۹۷۵ بوده است). بر اساس پیش‌بینی بانک جهانی، اقتصاد جهان در سال ۲۰۲۴ نیز وارد رکود خواهد شد.

درگیری‌های مسلحانه می‌تواند در هر دو قارۀ آمریکا روی دهد و حتی از مرزهای آن‌ها فراتر رود. به گزارش رویترز، کمیسیون کنگرۀ آمریکا اکنون به این نتیجه رسیده است که این کشور باید برای یک جنگ همزمان علیه روسیه و چین آماده شود و برای پیشبرد آن توانایی واحدهای متعارف و زرادخانۀ هسته‌ای را باید به شدت افزایش دهد. در حالی که آمریکایی‌ها در حال برنامه‌ریزی تهاجمی علیه کشورهای اروپایی و آسیایی هستند، اخبار نگران‌کنندۀ جدی از خود آمریکا منتشر می‌شود.

در آغاز سال جدید، اکوادور، یعنی عملاً حیاط خلوت آمریکا، در آستانۀ یک درگیری تمام عیار قرار گرفت. دانیل نوبوآ، رئیس جمهور، شرایط «جنگ مسلحانۀ داخلی» در کشور اعلام کرد. او این موضوع را در شبکه اجتماعی ایکس اعلام کرد و در عین حال به نیروهای مسلح دستور داد «بر اساس قوانین بین‌المللی بشردوستانه و رعایت حقوق بشر برای دفع گروه‌ها، به عملیات نظامی دست بزنند». بیش از ۲۰ باند داخلی و بین‌المللی به عنوان دشمن تعریف شده است. ارتش به خیابان‌ها آمد. بسیج اضطراری نیروهای امنیتی در حالی رخ داد که تروریست‌های مسلح روزنامه‌نگاران شرکت تلویزیونی «TC Televisión» را درست هنگام پخش برنامۀ زنده و همچنین، افسران امنیتی پنج زندان را گروگان گرفتند (فعلاً ۱۳ مهاجم بازداشت شده است).

درگیری‌ها به دلیل سازماندهی مجدد زندان‌ها آغاز شد و در سایۀ آن، چندین تن از سران باندهای جنایتکار در ۷ ژانویه از زندان فرار کردند. ستیزه‌جویان سازمان‌یافته در کوودو،  گوایاکیل و دیگر شهرها به پلیس مسلحانه حمله کردند. همزمان با تیراندازی، صدای انفجار در خیابان‌ها شنیده شد. گزارش‌هایی در بارۀ کشته شدن نیروهای امنیتی و غیرنظامیان منتشر شده است. به گزارش اکواویسا، مقامات اکوادور «برای مبارزه با شورش باندهای جنایتکار»، تانک‌هایی را در خیابان‌های کیتو، پایتخت این کشور مستقر کرده‌ است.

نقش واشینگتن در آنچه که در اکوادور اتفاق افتاد، بلافاصله آشکار شد. وزارت خارجۀ آمریکا اعلام کرد که اوضاع را از نزدیک زیر نظر دارد و آماده ارائۀ کمک به اکوادور است. رئیس جمهور اکوادور به ازای این سخنان مجبور شد برای کنار گذاشتن تجهیزات نظامی ساخت روسیه (از جمله هلیکوپترهای می-۱۷۱ای و سامانۀ پدافند هوایی دوش‌پرتاب ایگلا) و جایگزینی آن‌ها با سلاح‌های تولیدی آمریکا، آمادگی خود را اعلام کند. نوبوآ به رادیو کانلا گفت: «ما از آمریکا کمک دریافت خواهیم کرد. آهن‌قراضه‌های روسیه و اوکراین را با تجهیزات مدرن به ارزش ۲۰۰ میلیون دلار جایگزین خواهیم کرد».

آمریکا تجهیزات نظامی غیرآمریکایی را به اوکراین می‌فرستد تا نیروهای مسلح اوکراین از آن برای جنگ علیه روس‌ها استفاده کنند. آنچه در اکوادور اتفاق ‌افتاد نیز جالب است. زیرا، به گفتۀ «EL PAÍS» اسپانیا، می‌تواند به مبارزات انتخاباتی در خود آمریکا، که هم دموکرات‌ها و هم جمهوری‌خواهان در حال حاضر فعالانه با کارت مهاجران غیرقانونی از آمریکای لاتین بازی می‌کنند، «رنگ بزند». علاوه بر این، آن‌ها آنقدر سریع بازی می‌کنند که به زودی می‌تواند به یک سری درگیری‌های مسلحانه در هر دو قارۀ آمریکا منجر شود یا تکان قوی به آن‌ها بدهد. در اینجا فقط به برخی از طرف‌های بالقوه و نقاط داغ درگیری اشاره می‌کنیم.

آمریکا در مقابل مکزیک. احتمال رویارویی مسلحانه بین آمریکا و مکزیک در تابستان ۲۰۲۳ کاملاً آشکار شد. کاربران در شبکه‌های اجتماعی در آمریکا، کانادا و مکزیک از اواسط ژوئن، ارسال گستردۀ انبوهی از تجهیزات نظامی و هوایی را ثبت می‌کنند. ویدئوهای متعدد حاکی از حرکت کاروان‌های ارتش در آیداهو، کالیفرنیا، میامی، نیویورک، سن‌دیگو، مینه‌سوتا، پنسیلوانیا، کارولینای جنوبی، داکوتای جنوبی و همچنین ایالت‌های مرزی مکزیک در فضای مجازی منتشر می‌شود. انجام عملیات نیروهای مسلح آمریکا علیه کارتل‌های جنایتکار مکزیکی یا مقابله با مهاجران غیرقانونی، مانند مورد اکوادور، می‌تواند بهانۀ این درگیری باشد.

رویارویی شیلی پرو. ممکن است اختلاف طولانی ظاهراً حل‌شده بین این دو کشور بر سر مناطق مورد مناقشه و مرزهای دریایی هر دو دولت، از سر گرفته شود. بحران مهاجرت می‌تواند بهانه‌ای برای آن باشد. در جریان این بحران که در بهار ۲۰۲۳ در مرز با شیلی آغاز شد، دولت پرو صدها پرسنل پلیس و ارتش خود را به آنجا اعزام کرد. دینا بلوارته، رئیس جمهور پرو نیز اعلام کرد که در تمام مناطق مرزی حالت فوق‌العاده اعلام شده است. این تصمیم به دلیل بحران مهاجرت و «افزایش تعداد جرایم» اتخاذ گردید. مرز جنوبی که از طریق آن مهاجران غیرقانونی از ونزوئلا و شیلی برای رفتن به پرو تلاش می‌کنند تا سپس به سرزمین خود بازگردند یا به قلمرو کشورهای دیگر بروند، پرتنش‌ترین منطقه بود.

ونزوئلا مقابل گویان. در آمریکای جنوبی، اوضاع در اطراف گویان و ونزوئلا در حال تشدید است و به گفتۀ آمریکایی‌ها، می‌رود تا به یک «کوبای بزرگ» تبدیل شود. در اینجا همه چیز توسط سرویس‌های اطلاعاتی کوبا اداره می‌شود و تمام ارتباطات ژنرال‌ها و دریاسالاران ونزوئلا را تحت نظر گرفته است. زیرا، ارتش عامل اصلی تغییر قدرت در آمریکای لاتین است. مقامات ونزوئلا ارتش خود را دوباره با تسلیحات روسی مسلح کرده و روابط خود را با چین در حد قابل ملاحظه‌ای تقویت کرده‌اند. چین در حال حاضر برای ایجاد یک مرکز آموزشی نظامی مشترک، در واقع یک پایگاه نظامی تمام عیار در کوبا مذاکره می‌کند. ایجاد این پایگاه در اصل، بمعنی حضور ارتش چین در «دروازۀ آمریکا» است.

ونزوئلا، کوبا، چین در مقابل گویان، برزیل، آمریکا، انگلستان. در ۳ دسامبر، یک همه‌پرسی در ونزوئلا برگزار شد. مردم ونزوئلا در این نظرخواهی آرزوهای مقامات برای الحاق دو سوم قلمرو گویان همسایه را تأئید کردند. این امر می‌تواند انگلستان را وارد یک درگیری نظامی بکند. زیرا، جمهوری تعاونی گویان یکی از اعضای کشورهای مشترک‌المنافع [مستعمرات] انگلیس است و برزیل و آمریکا نیز آمادگی خود را برای پشتیبانی قاطع از تمامیت ارضی گویان اعلام کرده‌اند.

آرژانتین مقابل بریتانیا. رئیس جمهور جدید آرژانتین که بلافاصله پس از پیروزی در انتخابات علاقه‌مندی خود را برای بازگرداندن جزایر فالکلند اعلام کرد و قول داد تلاش‌ها برای بازگرداندن آن‌ها را تشدید کند، می‌تواند موجب تحریک یکی دیگر از درگیری‌های آمریکا و انگلیس باشد. در پاسخ، ریشی سوناک، نخست وزیر انگلیس خواستار توقف کلیه مذاکرات با آرژانتین شد و گرانت شاپس، وزیر دفاع این کشور یک کشتی جنگی گشتی نیروی دریایی انگلستان را برای تشدید فشار بر بوئنوس‌آیرس به سواحل فالکلند فرستاد. پیش از این، چین به آرژانتین قول داده بود که به حل مسئله فالکلند کمک خواهد کرد. زیرا، پکن برنامه‌های خاصی برای این جزایر به عنوان پایگاه تدارکاتی برای دسترسی به قطب جنوب دارد.

هائیتی در مقابل جامعۀ بین‌المللی. در اوایل نوامبر، شورای امنیت سازمان ملل متحد مجوز استقرار نیروهای امنیتی بین‌المللی در هائیتی را بسط داد. هائیتی که در اثر زلزلۀ سال ۲۰۱۰ حدود ۲۰۰ هزار نفر در آنجا کشته شد و به یکی از شعب جهنم تبدیل گردید، هم برای خود مردم هائیتی و هم برای ساکنان کشورهای اطراف آن خطرناک است. هائیتی، مانند اکوادور، با دارا بودن پایین‌ترین معیارهای زندگی در نیمکرۀ غربی، قبل از همه، یک پایگاه منطقه‌ای جنایت سازمان‌یافته بین‌المللی و مافیای جهانی مواد مخدر است.

رویارویی داخلی در آمریکا. تنش و تهدید به درگیری مسلحانه در داخل خود آمریکا رو به تشدید است. معترضانی که خواستار پایان دادن به حملات هوایی اسرائیل به نوار غزه بودند، در پاییز، به زور وارد کنگرۀ آمریکا شدند. این حادثه در حین سخنرانی انتونی بلینکن، وزیر امور خارجه روی داد و او را مجبور کرد تا به مدت چند دقیقه شاهد تلاش پلیس برای بیرون راندن فعالان غیرمسلح، اما بسیار تندرو از ساختمان اصلی دولت آمریکا باشد. با آگاهی کامل از اینکه از اواسط سال ۲۰۲۳، در اکثر ایالت‌ها دیگر نیازی به مجوز حمل سلاح مخفی نیست، سناریوی جنگ داخلی در داخل کشور، از جمله، از طریق ترویج روایت‌های رسانه‌ای امروز اجرا می‌شود. فیلم پرفروش هالیوود با نام «جنگ داخلی» که در بهار امسال اکران شد، نمونۀ بارز آن است.

«کارخانۀ رؤیاها» را در این زمینه نباید دست کم گرفت. بسیاری کارها با کمک آن خیلی قبل از اجرای واقعی رویدادها در صحنۀ سیاسی انجام می‌شود. فیلمنامه‌های هالیوود دیگر تغییرات در موضوع تئوری توطئه نیستند، بلکه، ابزاری برای مطالعه و هدف قرار دادن افکار عمومی هستند. نکتۀ قابل توجه این است که طرح رویارویی داخلی غرب و شرق در داخل خود آمریکا نیز مانند آنچه در سطح جهانی روی می‌دهد، در حال وقوع است. فیلم حرکت «آبرامز» در محله‌های اطراف شهر نیویورک و تیراندازی «آپاچی» به کاخ سفید از همیشه واقعی‌تر است.

آمریکا در آستانۀ انتخابات ریاست جمهوری عملاً وارد دوران جنگ داخلی نرم میان جمهوری خواهان و دموکرات‌ها می‌شود. عدم امکان یافتن نقاط مشترک در سیاست خارجی، نتیجۀ قابل پیش‌بینی آن خواهد بود. در عین حال، آمریکا در آینده بلحاظ اقتصادی، تقریباً از هر درگیری نظامی و مداخله در جهان بیشترین سود را خواهد ‌برد. اما، ماهیت متضاد سیاست داخلی خود ممکن است به واشینگتن اجازه ندهد از توزیع مجدد نظم جهانی و جنگ‌ها که از طریق «هنجار جدید» بر جهان تحمیل شده، «خامۀ جدید» بگیرد.

نقل از: بنیاد فرهنگ راهبردی

۲۷ دی- جدی ۱۴۰۲