سیاوش دانشور -صف بندیهای سیاسی از روزنه توافقات ژنو

صف بندیهای سیاسی از روزنه توافقات ژنو

سیاوش دانشور

میگویند از دریچه های کوچک میتوان به منظره های بزرگ نگاه کرد. در این گفته حقیقتی بزرگ نهفته است. بدنبال بیش از یکسال مذاکره مخفی و بده بستان سیاسی، نمایندگان جمهوری اسلامی و 1+5 در ژنو به توافقی اولیه پیرامون “پرونده هسته ای” رسیدند. این توافقات روزنه ای شد که بتوان از طریق آن به ماهیت سیاسی و فصل مشترک های آرمانی و اجتماعی نیروهای سیاسی مجددا نگاه کرد. این فصل مشترک ها و تمایلات اجتماعی، مستقل از اینکه هر کسی و هر جریانی خود را چه مینامد و یا چگونه معرفی میکند، واقعی تر و بنیادی ترند.

جنگ طلبان: در صف اول جنگ طلبان قرار دارند. از اپوزیسیون پرو غربی تا جریانات دست ساز قوم پرست و فرقه مجاهدین خلق. این طیف طرفداران حمله نظامی به ایران و تشدید تحریمهای اقتصادی هستند و فی الحال نتانیاهو به سخنگوی آنها تبدیل شده است. این طیف توافقات ژنو را علیه اهداف و استراتژی سیاسی خود تلقی میکنند. اهداف این طیف با تهاجم نظامی به ایران، با اعمال تحریمهای شدید اقتصادی و به استیصال کشاندن جامعه ایران متحقق میشود. آینده سیاسی این جریانات در گرو به آتش کشیدن منطقه و تبدیل ایران به عراق و سوریه دوم است. این طیف تا اطلاع ثانوی دچار بی افقی و دیپرسیون سیاسی شدند و فعلا در اتاق انتظار فعال شدن مجدد “گزینه نظامی” چرت میزنند.

نیروهای ملی اسلامی: جریانات متفرقه جنبش ملی اسلامی در اساس از توافقات ژنو استقبال کردند. بخشا مراتب تبریک و اعلام شعف خود را به دولت جنایتکار “اعتدال و امید” اعلام کردند و در باب “بازگشت جمهوری اسلامی به جامعه جهانی” و “راه حلهای مسالمت آمیز” و “تشنج زدائی در سیاست خارجی ایران” قلم فرسائی میکنند. این جریانات درست مانند خود جمهوری اسلامی از خیزش و قیام برای سرنگونی و از تحرک انقلابی علیه وضع موجود بشدت وحشت دارند. هدف این نیروها وقت خریدن برای رژیم اسلامی و دعوت مردم به “صبر و انتظار” است. نیروهای ملی اسلامی و رسانه های غربی آگاهانه جار و جنجال وسیعی را حول توافقات ژنو براه انداختند. بار دیگر امیدها در این صف برای تحکیم جناح متبوع شان در جمهوری اسلامی قوت گرفته است.

ناسیونالیست ها: یک موضع قدیمی و شناخته شده که نیروهای متعدد و ظاهرا متضادی را دربر میگیرد، طیف ناسیونالیست هائی است که “عظمت ایران” و “منافع ملی” برایشان حرف و اول آخر در سیاست است. این طیف معتقد است که جمهوری اسلامی در این مذاکرات “عزت ملی” ایران را شکسته است، “به منافع ملی خیانت کرده است”، “ایران را به فلاکت نشانده است” و “ترکمانچای دیگری تکرار شده است”. اگر میبینید از بنی صدر و سازمان اکثریت و حزب توده تا ناسیونالیستهای مصدقی و نیمه شاه پرست و ملی مذهبی در این بوق ناهنجار میدمند و یا جمهوری اسلامی را به “عقب نشینی از منافع ملی” متهم میکنند، دلیلی جز این ندارد که انتقاد واقعی شان به جمهوری اسلامی “عدم صلاحیت” وی برای دولت مداری و پاسداری از “منافع ملی” (بخوانید منافع بورژوازی) است.

داوران جهان: عده دیگری هستند که ظاهرا به طیف های مختلف سیاسی تعلق دارند اما روش برخورد و نقطه عزیمت سیاسی واحدی دارند. اینها که گویا بر فراز جهان نشسته اند و شغل داوری را برای خود برگزیده اند، مرتبا مشغول تفسیر رویدادها و بررسی “کارشناسانه” مبادلات میان این و آن دولت و گروههای سیاسی مرتجع هستند. وقتی به تحلیل های این حکیم باشی های سیاست نگاه میکنید، متعجب میشوید که چطور کسانی که نه سر پیازند و نه ته پیاز، متر دست گرفته اند و مرتبا در باب امتیازاتی که بین طرفین رد و بدل شده منبر میروند. گوئی شغل شان مشاوره سیاسی دادن به بورژوازی و ارتجاع اسلامی است. این طیف آنچنان در باب “عقب نشینی” و “سازش” این و آن دولت و اینجا جمهوری اسلامی سخن میگویند که گوئی قبلتر وعده ای به آنها داده اند و حال با خلف وعده روبرو شده اند! این طیف از نظر سیاسی و در تحلیل نهائی خواهان حفظ وضع موجود است و نقدش به حکومتها و نظم کنونی نقدی درون خانوادگی است.

کمونیسم کارگری: برای کمونیسم کارگری و طبقه کارگر، برای مردمی که به سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی فکر میکنند، هیچکدام از مواضع و سیاستهای طیف های فوق اساسا نمیتواند موضوعیت داشته باشد. برای ما توافقات کنونی قابل پیش بینی بود و بارها بر امکان آن تاکید کرده بودیم. به عنوان یک نیروی انقلابی و سرنگونی طلب و ضد اسلام و ضد قلدری میلیتاریستی، نه فقط این توافقات بلکه بهبود مناسبات دول جمهوری اسلامی و آمریکا با مخالفت ما روبرو نمیشود. ما برخلاف جنگ طلبان به اپوزیسیون توافقات ژنو تبدیل نمیشویم. ما برخلاف نیروهای ملی اسلامی این توافقات را وسیله عوامفریبی و وقت خریدن برای حکومت اسلامی نمیکنیم. ما برخلاف ناسیونالیستها منافع مان با منافع جمهوری اسلامی و بورژوازی ایران خوانائی ندارد و اساسا “منافع ملی” را یک خرافه کامل میدانیم. ما برخلاف مفسران و وکلای خودگمارده بورژوازی، برفراز جهان ننشسته ایم، داور جهان و کشمکش های سیاسی نیستیم، بلکه خود یک بازیگر و یک نیروی سیاسی برای تغییر انقلابی اوضاع کنونی هستیم. ما و طبقه کارگر تصمیمی برای راه انداختن تاسیسات هسته ای نگرفته ایم که حال برای توافقات کنونی هورا بکشیم! کارگران بسیار قبل تر اعلام کردند که “انرژی هسته ای نمیخواهیم، نان و کار و زندگی میخواهیم!” ما مسبب تحریم تجاری و تشدید جدال تروریستی در منطقه نبوده ایم بلکه قربانیان نخست این سیاستها و دیگر سیاستهای ارتجاعی اردوی بورژوازی بودیم. پلاتفرم ما قبل از پرونده هسته ای و بعد از آن، در جدال طرفین توافقات ژنو نمایندگی نشده و نخواهد شد. ما راه حل آزادیخواهانه و ثالثی را دنبال میکنیم. پروژه سیاسی ما به میدان کشیدن صف مستقل طبقه کارگر با پرچم سوسیالیستی خویش برای تغییر اوضاع موجود و برپائی یک جامعه آزاد و برابر و مرفه است. صف بندیهای سیاسی بعد از توافقات ژنو بار دیگر بر تفاوتهای سیاسی و اجتماعی کمونیسم کارگری با نیروهای متفرقه سیاسی اردوی بورژوازی تاکید میکند.

وقت آنست که اردوی آزادی و برابری، صف کارگران کمونیست و سوسیالیست، جنبش گسترده آزادی زن، دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب در دانشگاه ها، جوانان انقلابی در هر گوشه جامعه، تعرض شان را به جمهوری اسلامی تشدید کنند. متوقف کردن ماشین اعدام و سرکوب، تلاش برای آزادی کلیه زندانیان سیاسی، نقد کردن دستمزدهای معوقه، مبارزه واقعی برای افزایش دستمزدها و هرگونه گشایش سیاسی و اقتصادی، تنها بوسیله جنبشی متحقق میشود که مستقیما و قائم بذات برای آزادی و برابری و رفاه مبارزه میکند. جمهوری اسلامی باید به نیروی انقلابی و متحد ما سرنگون شود. در مناسبت 16 آذر همه جا با پرچم آزادی و برابری و سرنگونی جمهوری اسلامی به میدان بیائیم.
http://www.hekmatist.org/index.php
27 نوامبر 2013