همیشه کودک نخواهم ماند!
امروز را ببینید،فردا طوفان درو خواهید کرد!
من را بنگرید … در دستانم کلی اسکناس است. من با این اسکناسها چه کارها که نمیتوانم بکنم. بر روی بهترین فرش آرمیده ام و قشنگ ترین لباس را پوشیده ام. تعجب نکنید! اسمم را برای چه میخواهید؟ ملیتم را برای چه می پرسید و زبانم را؟ مگر فرقی میکند؟
شاید خود نیز ندانم اسمم چیست و کجای این دنیای بی رحم و پر از شقاوت به دنیا آمده ام. کسی با زبان مهربانی با من حرف نزده است که بدانم با چه زبانی حرف میزنم. خواهر کوچکترم نیز شاید در جای دیگری آرمیده است. می دانم او نیز چون من گرسنه است. شاید خدا می خواهد من و خواهرم گرسنه باشیم. چون هر کسی که از کنار من میگذرد٬ بچه اش را که به من نزدیک میشود؛ به طرف خود کشیده و میگوید “کار خدا است”! بیا برویم.
از خوابیدن خسته شده ام. من نیز دلم میخواهد مادرم دستم را بگیرد و پدر خواهر کوچکم را به آغوش کشد. غضب خدا شامل پدر و مادرم هم شده درست همچون من و خواهرم. چرا که اونها نیز همیشه مثل من و خواهرم هستند. گرسنه٬ بی پناه و بی جا و مکان. پدرم٬ مادر بیچاره ام را همچون خدا دوست ندارد. چون همیشه او را میزند.
گاهی شهرداری من و خواهرم را میاندازد پشت ماشین و آنگاه مادرم پشت سر ما شیون میکند.آخر شهرداری میگوید ما چهره شهر را به هم ریخته ایم و میبرد اطراف رها میسازد. شاید شهرداری مامور خدا باشد چون همیشه تسبیح در دست دارند و صلوات می دهند.
یک شب خواب دیدم کیفی قشنگ در دستم گرفته ام و همراه بچه های دیگری به مدرسه رفته ام. نمیدانید که چه کفشهای قشنگی پوشیده بودم. با دستهایم خاک کفشهایم را پاک میکردم. اما اون فقط یک خواب بود. خواهرم میگوید یک شب خواب دیده که پدرم برایش یک عروسک خریده است. بیچاره خواهرم که از این خوابهای عجیب و غریب میبیند! نمیدانم چرا خدا فقط میخواهد من و خواهرم اینطور باشیم؟ مگر من و کودکان دیگر چه فرقی با هم داریم؟
میگویید 16 مهر ماه روز من است. روز جهانی کودک! روزی که باید من و کسانی چون من روی شادی را به خود ببینیم. میگویند که دنیا باید از اذیت و آزار من و دیگر کودکان دست بردارد. خود به آماری که ارائه شده است نگاه کنید:
وحید شریفی، کودک 13 ساله فال فروش هنگام عبور از خیابان بر اثر تصادف جان باخت و در حالی که فال های دستش بر سطح خیابان پراکنده شده بود وحید کوچولو جانی در کالبد برای جمع کردن فال های نفروخته اش نداشت. غروب یکشنبه 24 اردیبهشت نيز کارگرى که سن اش را 16 ساله اعلام کردند٬ در خیابان جنت آباد، لاله غربی، زیر آوار ساختمانی ماند و جان خود را از دست داد.
در ابتدای سال تحصیلی مرکز اطلاعات آمار رژیم اسلامی، جمعیت دانش آموزی را که در کلاسهای درس حاضر شده اند دوازده میلیون و سیصد هزار نفر اعلام کرده است. این در حالی است که این مرکز، جمعیت دانش آموز ایران را پیش از این نوزده میلیون و چهارصد و سی و پنج هزار نفر اعلام کرده بود. به این ترتیب جمعیت دانش آموزی را که از تحصیل باز مانده اند، هفت میلیون و یکصد و سی و پنج هزار نفر يعنى حدود 37 درصد دانش آموزانی است که خود مرکز اطلاعات آمار رژیم ارائه داده است. به این جمعیت بایستی کودکان محروم از تحصیلی را که در آمار دانش آموزان این مرکز محاسبه نگردیده است و ارگانهای به اصطلاح حمایت از کودکان داخل در رژیم آن را عنوان کرده اند افزود تا به تعداد ده میلیون و ششصد و سی و پنج هزار نفر دست یافت که این میزان برابر بیش از نیمی از جمعیت دانش آموزان در حال حاضر ایران است .
اين دانش آموزان مشغول به تحصیل در مدارس ایران در مقاطع دبستان، راهنمایی و دبیرستان به گفته مرکز اطلاعات آمار رژیم، بین 7 تا 19 سال است. علاوه بر آن، جمعیت کودکان کار افغانستانى که در هیچ گروه آماری محسوب نگردیده را باید افزود. اگر اين ميليونها کودک سر کلاس های درس حاضر نیستند، و به جنب و جوش های شاد کودکانه و تفریحات نوجوانی مشغول نمی باشند، بایستی رد آنان را در چه جایی به غیر از زیر آوار ساختمان، “که فقط یک نمونه از خبر آن منتشر شده است” و یا در کنار کوره پزخانه ها و یا در دخمه های قالی بافی یافت؟ در چه جایی به غیر از سر چهار راهها و در میان عبور و مرور اتومبیل ها در حالی که شاخه ای گل و یا برگه های فال به دست دارند یافت؟
کودکان کار، به عنوان نیروی ارزان کار همزاد این دنیای وارونه ای است که نوکیسه های بورژوازی اسلامی در ایران نه تنها درصدد بهتر شدن زندگی آنان نبوده و نیستند، بلکه قانونی کردن استثمار کودکان همواره مد نظر این جانیان بوده است. شرایطی که خود دنیای بورژوازی هر روز آن را خلق می کند و کودکان را به جای تحصیل و نشاط کودکانه، روانه بازارهای بردگی و کار می کند. تا این سیستم اقتصادی نابرابر وجود دارد، تا زمانی که مالکیت خصوصی بر ابزار تولید اجتماعی و کار مزدی بر سرنوشت میلیاردها انسان حاکم است، کار کودکان همواره به عنوان ارزان ترین نیروی کار، مورد استثمار سرمایه داران قرار ميگيرد.
چه تعداد از کسانی چون من از یک تب 2 ساعته هنوز هم میمیرند؟ چه تعداد از کسانی چون من در شبهای سرد در خیابانها از زور سرما جان میسپارند و هرگز روی مدرسه را نخواهند دید؟ کودکان گرسنه ای که رنگ صبح را هرگز نخواهند دید … تعداد کشته های کودکان در جنگ های اخیر را به ارقام در آورید. بماند اون تعدادی که قطع عضو شده و برای همیشه لذت زندگی شاد را به گور خواهند برد. مگر آدم بزرگها نمتوانند کار کنند که کودکان را به کار میکشند؟ مگر آدم بزرگهایی که بیکارند کم هستند که حتی دنبال کار میگردند ولی به اون ها کار نميدهند؟ چرا باید کودکان کار کنند؟ اون هم با شرایط خیلی سخت و پول های کم! کودکانی که شرایط سخت کاری شادابی و نشاط را برای همیشه از آنان میگیرد و موجب عدم رشد جسمی و حتی آسیب های جدی به آنان میشود. کارهایی همچون خشت زنی در زیر آفتاب داغ و یا سرمای شدید٬ آدم بزرگ ها را از پای می اندازد چه برسد به جسم های نحیف و همیشه گرسنه کودکان کار.
براستی مگر این جنایت نیست؟ مگر این جنایت نیست که دختر 9 ساله ای را به خاطر این که پدرش فقر و بی پناهی کمرش را تا زده است به ازدواج مردی 50 ساله در می آورند؟ شقاوت و بی رحمی تا به کجاست که خود کرده های این جامعه را به پای موجودی موهوم به نام خدا میگذارند و میگویند خدا خواسته است! پس چرا وقتی که در وضعیت بحران اقتصادی قرار میگیرید نمیگویید که خدا خواسته است و همه را به پای کارگران میگذارید و آنان را اخراج میکنید؟ چرا وقتی کارگران تصمیم میگیرند که بساط شما را برچینند و خود حکومتشان را تشکیل دهند نمگویید خدا خواسته است؟
ما کودکان را هر روز میکشید. چون حاکمیت تان این را میخواهد. نظامتان این را میخواهد. شیره جسم و جان پدرانمان را در کارخانه ها و مزارع صنعتی میکشید و کودکانشان را نیز راحت نمیگذارید. این ارتش کار را برای ادامه حیاتتان الزامی میدانید. اما یادتان باشد من همیشه خفته نیستم. من همیشه کودک نخواهم ماند. میخواهید بدانید؟ یک نگاه به پدرانمان در کارخانه های کشت و صنعت نیشکر هفت تپه٬ کارخانه های نساجی کردستان٬ لاستیک البرز٬ کارخانجات ایران خودرو ، معان سنگ آهن بافق و غيره بیاندازید و آینده را پیش بینی کنید.
مطمئن باشيد بشریت مترقی دیگر نخواهد گذاشت شما اینگونه به ستم علیه کودکان ادامه دهید. اين اردو حرکتی را آغاز نموده است که به یک دنیای بهتر برای همه و در راس آن کودکان منجر خواهد شد. 16 مهر ماه روز جهانی کودک مبارک! *