تحزب کمونیستی همزاد جنبش کارگری

تحزب کمونیستی همزاد جنبش کارگری

یاشار سهندی

یک وجه مهم تبلیغات بورژازی در کشوری مانند ایران علیه کار دسته جمعی بخصوص اگر شکل حزبی آن در میان باشد، بوده است. بورژوازی در ایران هیچگاه نیاز به احزابی مانند آنچه در اروپا و امریکا شاهدش هستیم نداشته. در مقاطعی که جامعه دستخوش تحولات سریعی بوده سر و کله احزاب بورژوایی پیدا شده است. بعد از اینکه دیکتاتوری طبقاتی اش را یک فرد نمایندگی کرده است این احزاب یا خود جور و پلاس شان را جمع کردند یا همان دیکتاتور زحمت این کار را کشیده است و به شکل  “حزب رستاخیز” که دیکتاتور فرمان تشکیل آن را صادر می فرمودند در بقیه احزاب را تخته کرده اند. یا آنجا که کارشان به سرانجام میرسیده با یک فرمان  نائب برحق امام زمان انحلال حزب را صادر میکردند. همزمان “صاحبان نظر و اندیشه ” پیگیرانه تا توانستند به بد گویی از “اندیشه های وارداتی” مشغول بودند بخصوص آنجا که موضوع تحزب کمونیستی در میان بوده همنوا با دیکتاتور شیخ و شاه در مزمت و ضاله بودن آن گفتند و نوشتند. البته اندیشه های مانند پارلمان و دموکراسی و روزنامه نگاری و انجمن های سیاسی و قانون و اصل سه قوا و داشتن نیروهای نظامی مدرن و …. نه تنها نفی نشدند بلکه رکن اساسی پیشرفت جامعه دانسته شده اند حتی اگر “مرد با اخلاق سگ” آنرا تضمین کرده باشد. و صد البته تاریخ ایرانی هم برای همه این ها تراشیدند و گفتند آنزمان که بقیه دنیا دست چپ و راست اش را تشخیص نمی داد حقوق بشر و بیمه بیکاری در ایران به فرمان گلی یک شاه پیامبر به همه ایرانیان اعطا شده بود!

از “ایدئولوژی وارادتی” می گویند نه اینکه از مزایایی تمدنی قرن بیستم و بیست  یکم بهره میبرند بد گفته باشند بلکه وقتی حرف دل شان را میزنند منظورشان سوسیالیسم و کمونیسم و تحزب کمونیستی است. کینه عمیق شان گاه سر به جنون میزند و یک عامل بسیار مهم در شکست “مشروطه ایرانی” را سوسیال دموکراسی، اجتماعیون و عامیون میدانند.ایده های وارداتی تا آنجا که میتواند تسلط طبقاتی بورژوازی را محکم کند نه تنها ایراد ندارد بلکه همیشه مورد تایید بوده است اما آنجا که این ایده ها پاسخگوی نیاز طبقه کارگر بوده ” آب در هاون کوبیدن ” خوانده شده . ایده های وارداتی اما نیاز دو طبقه اصلی جامعه بود. که اولی با مشاهده اینکه دومی دارد به پر و بال میگیرد به “مرد مقتدر” پناه برد تا شاید شر آن از سر بورژوازی کم شود.

گرایش سوسیالیستی جنبش کارگری از بدو تولدش در ایران خیلی سریع در تحزب کمونیستی خود را سازمان داد. و اولین احزاب جدی سیاسی در ایران احزاب سوسیالیستی بودند و از همان بدو شکل گیری دولت های بورژوازی در ایران این احزاب به شدت سرکوب شدند.در کنار سرکوب فیزیکی به جنگ ایده تحزب کمونیستی  پرداختند. احزاب مکانی برای توطئه های عجیب و غریب جلوه دادند که گویا فرد در این احزاب روحش را به “دستگاه رهبری حزبی” می فروشد و بی هویت میشود. این بخصوص بعد از کودتا ٢٨ مرداد سال ٣٢ بشدت به آن دامن زده شد. و “مستقل بودن” یک فضیلت محسوب شد وخیلی که ارفاق کردند فرمودند کارگر میتواند در “انجمن های صنفی مستقل” خودش متشکل شود که تازه آن هم به آموزش نیاز دارد.وقتی صحبتی از “تشکل مستقل کارگری” درمیان است بیش از آنکه بر استقلال از دولت سرمایه داری تاکید داشته باشد بر استقلال از احزاب سیاسی کمونیستی تاکید داشته اند.  و بدین گونه سعی کردند بین تشکلات و انجمن های صنفی کارگران و احزاب کمونیستی و اصولا ایده کمونیسم یک سد محکم ایجاد کنند که گویا دومی بلای جان اولی است. اگر تشکل صنفی معینی عضوی داشته باشد که عضو حزبی هم باشد دخل آن تشکل آمده است و در فردای به شکست کشیده شدن فلان تشکل صنفی انگشت اتهام به سوی اعضای گرفته میشود که گرایش حزبی معینی داشتند. واگر فردی هم گرایش حزبی دارد به توصیه اخلاقی که معلوم نیست از کجا آمده است باید آنرا پشت در جا بگذارد بعد عضو این تشکلات گردد. تشتتی اگر به دلایلی درتشکل صنفی پیدا میشد  همه شرلوک هلمز میشوند که پیدا کنند کدام عضو، احیانا به گناه آلوده شده و گرایش حزبی دارد تا بار گناه تشتت را  بر دوش او بیندازند چون تشکل صنفی بسیار مقدس است و تشکل حزبی عین گناه است. اینکه این تشکل معین در مقابل واقعه معین چه برخوردی داشته و گرایش های درون این تشکلات چگونه به آن پاسخ دادند موضوع صحبت نیست بلکه همه به دنبال “نفوذی” میگردنند. اگر هم عضوی از قبل هویت حزبی اش  را آشکار کرده باشد انگشت اتهام به سوی فرد نگون بخت اشاره می رود که او سعی کرده تشکل صنفی را تشکل حزب معینی کند. وتاکید میشوداین امکان ندارد که عضو تشکل کارگری همزمان عضو حزب معینی باشد!

امیدوارم در جای دیگر بحث استقلال تشکل صنفی  را بیشتر بپردازم. اما در این یادداشت بیش از هر چیز میخواهم تاکید کنم که تحزب کمونیستی همزاد جنبش کارگری ایران بوده است. منعکس کننده گرایش سوسیالیستی جنبش کارگری ایران بوده است. احزاب کمونیستی که پدیدار شدند احزابی نبودند که یکباره که از زیر بوته سبز شده باشند بلکه پاسخی به یک نیاز بوده است. نیاز به تغیییر تحول سوسیالیستی جامعه. برای همین به شدت از سوی دستگاه حاکمه به صورت فیزیکی سرکوب شدند و از سوی کارشناسان بورژوازی به طور وسیعی مورد هجوم قرار گرفتند و اساسا این نوع تشکل حزبی را هیچگاه برای ایران مفید ندانستند و هر گاه دست به قلم شدند تاریخ معاصر را بنویسند در این شک نداشتند که تاکید کنند که کار این احزاب “بیهوده، خوش خیالی، آب در هاون کوفتن و شوخی بی مزه ی تاریخی” است. و آنجا که سمبه تاریخ واقعی پرزور بوده و واقعیت وجود طبقه کارگر را بر ایشان تحمیل شده است تاکید میکنند که هنوز وقتش نیست و کارگران ابتدا باید آموزش ببینند که مستقل باشند!

تحزب کمونیستی یک نیاز مبرم ما کارگران است. این نه برای دکور و نمایش بلکه برای این است که اتفاقا بر استقلال طبقاتی خودمان از نظر سیاسی تاکید کرده باشیم. حزب سیاسی مکانی برای توطئه گری نیست. ( اگر برای بورژوازی اینگونه است بخاطر این است که مسئله دسترسی به منابع ثروت مطرح است چون به روایت ایشان و برای ایشان ثروت، قدرت می آورد.) حزب سیاسی کمونیستی مکانی برای متشکل شدن برای تغییر وضع موجود است که این خواسته اصلی و نیاز مبرم طبقه کارگر است. از ابتدای شکل گیری طبقه کارگر در ایران احزاب کمونیستی انعکاس همین خواسته بودند. حزب کمونیست معروف به حزب سلطانزاده برای رفع نیازهای روشنفکری کسی شکل نگرفت بلکه انعکاس شرایط زمان خودش بود که بر زمینه تحولات انقلاب مشروطه و بعد انقلاب اکتبر پا گرفت. از اجتماعیون و عامیون تا حزب کمونیست ایران گویای مسیر تحولاتی بود که جنبش سوسیالیستی درایران بر بستر دو انقلاب گذراند و کوشش کرد نماینده طبقه کارگر در متن این تحولات باشد. حزب کمونیستی زمان ما یعنی حزب کمونیست کارگری پاسخی  به گرایش شورای  جنبش کارگری در انقلاب ٥٧ بود ، پاسخی به بورژوازی بود که دنیا را روی سرشان گرفته بودند که تاریخ به پایان رسیده است و ایده های کمونیستی طبقه کارگر کارش تمام شد. این حزب نیاز کنونی طبقه کارگر ایران است که هر روزه با اعتصابات و اعتراضات قدرت خودش را به نمایش گذاشته است و لازم است از نظر سیاسی سخنگوی داشته باشد. این حزب نیاز امروز ما کارگران است که متشکل و قدرتمندانه در عرصه سیاسی حضور داشته باشیم. اکنون که روزبروز با تظاهرات و اعتراضات و اعتصابات مردم به جان آمده قدرت سیاسی بورژوازی در ایران که بر دیکتاتور خشن مذهبی استوار است به شدت زیر سوال رفته است لازم و حیاتی است که کارگران از نظر سیاسی نماینده ای داشته باشند و این حزب با پشتوانه چهار دهه تجربه مبارزه میتواند و باید بتواند نماینده ما کارگران باشد. حزب کمونیست کارگری حزب ما کارگران است. ایده ها و نظرات وبرنامه این حزب منعکس کننده خواسته ها طبقه کارگر است که هیچ منفعتی در نگه داری حتی یک گوشه از این سیستم ستمگرانه نمی برد.

“حزب کمونیست کارگری ایران” به این عنوان عمری بیست و شش ساله دارد به عنوان گرایش شورایی کارگران عمری نزدیک به چهل سال دارد. در این چهار دهه تنها نیروی سیاسی چپ در ایران بوده است که قدرت طبقه کارگر باور داشته چه آنجاکه خودش را به شکل محافل نشان داده است چه آنجا کارگران سنگی رو سنگ گذاشتند و تشکلی ایجاد کردند و چه اکنون که در کف خیابان کارگران مبارزه میکنند همیشه به قدرت طبقه کارگر باور داشته چرا که  قدرت خودش از این همین جا منشا میگیرد. این حزب، حزب ما کارگران است که میتواند وباید عهده دار تحول سیاسی مهمی درتاریخ ایران و بی شک جهان گردد.