میخائیل گارباچوف، سمبل جهان تک قطبی مُرد

ا. م. شیری

بگزارش رسانه‌های جمعی، میخائیل گارباچوف آخرین رهبر حزب کمونیست و اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی در پی بیماری طولانی روز ۳۰ اوت ۲۰۲۲ (۸ شهریور- سنبله)، در بیمارستان مرکزی مسکو مُرد.

او با رهبری اتحاد شوروی، سلطۀ جهانی ایالات متحدۀ آمریکا را تحکیم بخشید و به این ترتیب، به موجودیت جهان دو قطبی پایان داد. اکنون مرگ او بمثابه نماد مرگ جهان تک قطبی نیز تلقی می‌شود.

مرگ رئیس جمهور سابق کشور بزرگ اتحاد شوروی در روند سیاسی کنونی جهان دیگر معنایی ندارد. زیرا، او از مدت‌های زیادی پیش از فعالیت‌های سیاسی کناره‌گیری کرده بود. البته، در اواسط سال‌های دهۀ ۱۹۹۰ گارباچوف ​​تلاش کرد به این حوزه بازگردد، اما نتیجه نداشت.

گارباچوف نماد دورانی است که کشور اتحاد جماهیرسوسیالیستی شوروی تجزیه و نظام سوسیالیستی جهانی تخریب گردید. در نتیجۀ نابودی عامل بازدارنده، دنیای غرب به سردمداری ایالات متحدۀ آمریکا فرصت یافت تا سلطه جهانی و دموکراتیزاسیون  خود را برقرار نماید.

روشن است که دموکراتیزاسیون یک مفهوم صادراتی است که توسط نخبگان غربی ایجاد شده تا کشورهای جدید را به مدار نفوذ خود جذب کنند. گارباچوف ​​به این نظام اعتقاد داشت و خود را در خاستگاه دنیای تک قطبی یافت. بنابراین، مرگ رهبر سابق اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی امروز نماد پایان این هژمونی محسوب می‌شود.

میخائیل گارباچوف اساساً از طریق زنش- رایسا (رئیسه) بواسطۀ انگلیس، بویژه مارگارت تاچر هدایت می‌شد. خود او در تمامی مصاحبه‌ها با رسانه‌ها و مطبوعات به مذکره و گفتگو با رایسا و اتخاذ تصمیمات در مورد مسائل مختلف با وی اذعان کرده است.

باندهای خائن و سپردۀ بیگانه در اتحاد شوروی اساساً پس از فرمان سال ۱۹۵۶خروشچوف مبنی بر ممنوعیت نظارت کمیتۀ اطلاعات و امنیت (مشهور به ک. گ. ب) به کار مقامات کشور- از صدر شورای ده گرفته تا بالاترین سطح، سازمان یافتند و بصورت تشکیلاتی عمل کردند. آن‌ها به روال معمول بواسطۀ سردسته‌ها یا سرگروه‌ها هدایت و مدیریت می‌شدند. آخرین و خشن‌ترین سرگروه‌ خائنان، الکساندر یاکوولی‌یف بود، که بواسطۀ سازمان «سیا» جذب شده بود و گارباچوف از آن اطلاع داشت.

گارباچوف از سال‌های زیادی پیش در جریان برنامۀ تجزیه و انحلال اتحاد شوروی  و تخریب سوسیالیسم قرار داشت. او طی سفرهای متعدد به کانادا برای دیدار با الکساندر یاکوولی‌یف، سفیر شوروی در این کشور، از جمله در سال ۱۹۸۳ با یکسری مقامات آمریکا و انگلیس، بویژه، با حضور مارگارت تاچر در باغ وزیر کشاورزی کانادا اجتماع نموده، در مورد اجرای مرحله به مرحلۀ این برنامه توافق کردند.

بر اساس همان توافق بود، که ابتدا گارباچوف حزب کمونیست را از رهبری کشور برکنار نمود و در ادامۀ کار او، یلتسین حزب کمونیست را منحل و فعالیت آن را ممنوع اعلام کرد. به سخن دیگر، گارباچوف در واقع کار ناتمام تروتسکیست‌های خروشچوفی را به سرانجام رساند.

گارباچوف هیچگاه هدف خود از تلاس برای رسیدن به رأس هرم قدرت در اتحاد شوروی بمنظور دفن کمونیسم و اتحاد شوروی را نه تنها انکار نکرد، حتی طی یک سخنرانی در دانشگاه آمریکایی در آنکارا آن را بصراحت بر زبان آورد.

دورۀ رهبری گارباچوف همراه بود با حضور پررنگ و گستردۀ مأموران سازمان‌های امنیتی و اطلاعاتی کشورهای غربی، بویژه آمریکا و کشورهای اروپایی در اتحاد شوروی و سریال انقلاب‌های رنگی منجر به تجزیۀ در این کشور سابقاً موجود و همۀ کشورهای بلوک سوسیالیستی، از جمله انقلاب رنگی در رومانی و ترور چائوسکو بدست مزدوران رومانیایی سازمان سیا و یا به قدرت رسیدن یک مزدور دیگر سیا بنام لخ والسا در لهستان و عوامل مشابه در سایر کشورهای اروپای شرقی.

در مورد خیانت باندهای نفوذی، بویژه باند یاکوولی‌یف- گارباچوف- یلتسین، نه تنها به اتحاد شوروی، حتی به کل بشریت جهان، میلیون‌ها میلیون تحقیقات به عمل آمده، میلیون‌ها میلیون سند و مدرک ارائه شده، میلیون‌ها میلیون تحلیل و بررسی ارائه شده و به هر گوشۀ جهان که بنگری شواهد این خیانت هولناک به بشریت را به عینه می‌بینی!

در این رابطه در حالت کلی می‌توان گفت، باز از میان برداشتن اتحاد شوروی بعنوان عامل بازدارنده تهاجمات امپریالیسم در دورۀ گارباچوف: مستعمره‌سازی کشورهای اروپای شرقی و برخی جمهوری‌های منشعب از اتحاد شوروی و جذب آن‌ها به پیمان نظامی- تروریستی ناتو؛ وابسته کردن اقتصاد کشورهای بلوک سوسیالیستی به دلار و تبدیل آن‌ها به بازار کالاهای تولیدی کشورهای سرمایه‌داری؛ علم و صنعت‌زدایی در بلوک کشورهای سابقاً سوسیالیستی؛ تجزیۀ چک و سلاواکی، یوگسلاوی، سودان و غیره؛ شروع دور جدید جنگ‌های استعماری؛ اشغال، ویرانی و به آشوب و هرج و مرج کشیدن تعداد زیادی از کشورها مانند آلبانی، عراق، افغانستان، لیبی، سوریه، یمن، مصر، مالی، ساحل عاج و تقریبا همۀ جمهوری‌های سابقاً متحد شوروی؛ کشتارهای میلیونی و راه‌ افتادن سیل مهاجرت و فرار از کشورها؛ ترسیم مرزهای جغرافیایی جدید بین ملت‌ها و خلق‌های دوست و برادر؛ شعله‌ور شدن آتش جنگ‌‌های قومی- قبیله‌ای، دینی- مذهبی؛ تبدیل دوستی و برادری بین ملت‌ها و خلق‌ها به کینه و دشمنی بین آن‌ها؛ احیای روحیات ناسیونالیستی، فاشیستی، تبعیض نژادی؛ همه‌گیر کردن فقر و فاقه، گرسنگی و بی‌کاری، بی‌مسکنی و بسیاری مصایب عموم بشری دیگر در جهان، همه و همه از ثمرات شوم دورۀ رهبری باند نفوذی غرب امپریالیستی، بطور کلی ارتجاع سرمایه‌داری در اتحاد شوروی می‌باشد، که رژیم‌های امپریالیستی به سرگردگی امپریالیسم محقق ساختند.

هدف از کلیۀ دلایلی مانند «نبود دموکراسی» «مشکلات اقتصادی»، «حاکمیت ایدئولوژیک و توتالیتار» و غیره که بسیاری‌ها برای انحلال اتحاد شوروی و حذف آن از نقشۀ سیاسی جهان و همچنین، بعنوان دلایل تخریب سوسیالیسم برمی‌شمارند، بیش از یک فریب‌کاری برای انحراف اذهان عمومی از واقعیت‌ها نیست. چنین تحلیل و بررسی‌ها اساساً به قصد عادی‌سازی خیانت و نفوذ؛ خدمت به به بیگانه؛ انکار بیش از پنج تریلیون دلار هزینۀ صرف شدۀ امپریالیسم و ارتجاع جهانی برای نابودی اتحاد شوروی؛ به فراموشی سپردن جرایم و جنایات جهانی امپریالیسم جهانی؛ القای تصور عدم امکان ساخت سوسیالیسم (عدالت اجتماعی) و حیات آن در اذهان عمومی و بطور کلی، بمنظور نفی تضادهای طبقاتی و مبارزه طبقاتی تاریخی انجام می‌شود.

برای باز هم واضح‌تر نشان دادن ابعاد هولناک خیانت گارباچوف و بطور کلی، باند خائن یاکوولی‌یف- گارباچوف- یلتسین، این مطلب را با چند سؤال سادۀ زیر به پایان می‌برم:

ــ چگونه است که جوامع سرمایه‌داری با کلی مشکلات و معضلاتی ساختاری مانند، فقر و بی‌کاری، گرسنگی و خانه‌به‌دوشی میلیون میلیونی فرونپاشیدند، اما اتحاد شوروی که هرگز با مشکلات مشابه گرفتار نبود، بزعم خیلی‌ها «فروپاشید»؟

ــ خلق‌ها و ملت‌های برخی سرزمین‌ها، از جمله، ایرلند، کاتالونیا و … سالیان سال است که برای استقلال خود مبارزه می‌کنند، چرا هنوز موفق نشده‌اند، اما اتحاد شوروی به طرفةالعین تجزیه و منحل ‌گردید، «استقلال» همۀ جمهوری‌های منشعب از آن بلافاصله به رسمیت شناخته شد و همه به عضویت سازمان به‌اصطلاح ملل متحد درآمدند؟

ــ مگر نه این است که عملکرد تنها معیار حقیقت است! آیا جهان بعد از محو اتحاد شوروی امن‌تر و مرفه‌تر شد یا برعکس؟

خلاصه، میخائیل گارباچوف، سمبل جهان تک قطبی به جمع خائنان در زبالهدانی تاریخ پیوست. گورش گم باد!

۱۰ شهریور- سنبله ۱۴۰۱

چند مطلب مرتبط:

ــ فرمانده کودتای بلاوژسکی سقط شد

ــ یهودا قبل از هر کسی به خود خیانت می‌کند

ــ مُهر «باطل شد»!

ــ سقوط، انحطاط و سیر قهقرایی

ــ تروتسکیسم ضدانقلاب در خفاء

ــ الکساندر یاکوولی‌‌یف مأمور سیا بود و گارباچوف از آن اطلاع داشت

ــ مکانیسم‌های تجزیه اتحاد شوروی و «قاعده دومینو»

ــ جمهوری‌های منطقه بالتیک و انحلال اتحاد شوروی

ــ سال‌های هلاکت‌بار

ــ کشته‌های کنگره بیستم

ــ دور تازۀ جنگ‌های ژئوپلیتیک امپریالیسم

ــ نیمی از جهان به غارت رفته

***

یادآوری:

مطالب مرتبط با جستجو در اینترنت قابل براحتی دسترس هستند.