مينا احدي – جناب ميمندی در خانه شيشه ای نشسته ايد و سنگ بسوی ديگران پرتاب ميکنيد

 جناب ميمندی در خانه شيشه ای نشسته ايد و سنگ بسوی ديگران پرتاب ميکنيد
شارمين ميمندي از هم دانشکد ه اي هاي شعله پاکروان مادر ريحانه جباري بوده، يکباره سر و کله ايشان و انجمن امام علي اش در پرونده ريحانه جباري پيدا شد. ايشان ظاهرا هنرمند تشريف دارند و در اين مورد هنرشان ماستمالي کردن کل صورت مسئله است!
اسم او را البته قبلا شنيده بودم، در پرونده هايي از محکومين به اعدام زير ۱۸ سال و يا محکومين به اعدام ” عادي” که در جريان يک درگيري و يا دعواي معمولي دست به چاقو برده و متاسفانه باعث مرگ يک نفر شده بودند. در اين موارد ايشان و انجمني که جناب ميمندي از مسئولين و يا تنها تصميم گيرنده آن هستند ، به چشمم ميخورد. ” انجمن امام علي” !
در کشوري که حکومتش به اسم علي و پيغمبر و اسلام ، حاکميت ميکند و اعدام را قصاص نام مي نهد و بر اساس قوانين اسلامي ميکشد و جنايت ميکند، اسم يک انجمن مثلا حقوق بشري به اسم امام علي در نگاه اول عجيب است و ما که از بطن تولد اين حکومت ناميمون اسلامي پشت و روي اينها را مي شناسيم و سي و پنج سال است که لحظه به لحظه و در پستوهايشان نيز تعقيب اشان ميکنيم طبعا اين انجمن را با دقت زير ذره بين گذاشتيم تا ببينيم اينها چه کساني هستند و چه ميگويندو چه ميکنند و مهمتر از همه سرشان به کجا بند است؟ .
تا زماني که در جريان کمک به نجات چند محکوم به ايران اينها هم خود را وارد جريان دفاع از محکوم به اعدام کرده و يا حتي فعاليتي کردند، ما را به آنها کاري نبود جز اينکه اقدام براي نجات افراد را از سوي هر نهاد و انجمن و” امام علي اي” را مثبت ارزيابي ميکرديم و مشغول کارمان بوديم.
در چشم ما انجمني با نامي عجيب که کودک کار را به “طفلان مسلم” تغيير نام ميداد و قربانيان يک حکومت دزد و چپاولگر يعني کودکان خياباني و يا زنان فقير و در مانده را که بدليل وجود يک حکومت ” اسلامي” امکان کار بيرون از خانه را ندارند و پول و ثروتشان در دست آخوند و خامنه اي و احمدي نژاد و روحاني و رفسنجاني و آقا زاده ها و خانم زاده هاي آنان هست، به صف کرده و ناني برايشان جمع ميکند و با برنامه هاي آن چناني مملو از پز و افاده و صد البته تعريف و تمجيد از جناب ميمندي نژاد، به اين فقرا کمک رساني ميکند، باز کمي چندش آور بود. اين برنامه ها وقتي مشمئز کننده شد که هنرمند ” عزيز” ما در اين برنامه هاي ” صله ارحام اش” از وزير و جلاد حکومت اسلامي دعوت ميکرد و با دبدبه و کبکبه آنها را نيز به عنوان ناجي کودکان فقر و مادران درمانده معرفي ميکرد و آب پاکي روي حکومت دزد و جنايتکار و سرکوبگر اسلامي مي ريخت! شغل شريف اين هنرمند ايران شناس اينست که آب پاکي روي حکومت اسلامي بريزد و در مورد کمپين ريحانه نيز تقلا کرده و ميکند که چنين کند!!!
تو گويي اين انجمن” امام علي” يک نهاد غير دولتي در آلمان است که براي بهبود وضع زنان با کمک وزير و دست اندرکار حکومتي همايش هاي آن چناني ترتيب ميدهد. تازه بماند که در اينجا نيز چنين نمايش هايي با اعتراض و انتقاد روبرو ميشود.
نکته اصلي همين است که در جمهوري اسلامي ايران سازمان غير دولتي که حتي يک ميليمتر زاويه با جنايتکاران و دزدان حاکم داشته باشد کارش همواره زار است و با مشکلات فراوان ميتواند کمک جمع کند و همواره زير ذره بين برادران سپاه و وزارت اطلاعات و بازجوهاي اوين و خود زندان اوين است و همه ميدانند و مي بينند که اين انجمن غير دولتي که افتخار هم ميکند که در سازمان ملل جايي براي خود دست و پا کرده است، در وهله اول يک سوال بزرگ بر بالاي سرش قرار دارد، سر اينها به کجا وصل است؟
با وجود اين سوال مشروع که به گوش جناب ميمندي هم رسيده ، ما مشغول کارمان بوديم و آنها هم مشغول کار خودشان!
يک کمپين براي نجات ريحانه جباري در ايران از سوي ما چهار نفر اعلام شد. نازنين افشين جم، شادي پاوه، شبنم اسداللهي و من مينا احدي!
سرگذشت دردناک ريحانه را من از هفت سال پيش از طريق عموي ريحانه که ساکن برلين است، شنيدم. بعد از اتمام يک سخنراني من در برلين، در گوشه اي از سالن يک نفر خواست تنها با من صحبت کند و من به ايشان گفتم براي اعلام کمپين ما احتياج به يک عکس و همچنين اجازه والدين و يا افراد خانواده ريحانه داريم. و ظاهرا خانواده ريحانه ترجيح دادند در خفا و در چهارچوب امکانات قانوني در ايران فرزند دلبندشان را نجات دهند.
سوال دو دو تا چهار تا است؟
ريحانه دختر ۱۹ ساله اي بود که اتفاقي وارد يک ماجرا شده بود. او با يکي از همکاران قبلي وزارت اطلاعات رژيم اسلامي بدون اينکه بداند وارد يک رابطه کاري شده بود و معلوم نيست چگونه يک فرد به اسم شيخي در لحظه اي که سربندي قصد تجاوز به ريحانه را داشته ، از راه ميرسد و نقش اين فرد و يا افراد ديگر در قتل سربندي در هفت سال قبل چيست.
موضوع اين قتل و اسناد و مدارک و نقش افراد در اين قتل هنوز بررسي نشده است، اين امروز به يمن يک کمپين براي نجات ريحانه براي ميليونها نفرروشن شده است!
در يک روز سياه و وحشتناک در يک خانه اي در تهران مردي به اسم سربندي به قتل ميرسد و سرنوشت يک زن جوان و يک خانواده با اين واقعه زير و رو ميشود.
اگر ايران يک کشور عادي بود، اگر حکومت اسلامي نرمال بود و سيتم قضاوت در ايران عادي بود، ريحانه را ميگرفتند و به اين قتل طبعا رسيدگي ميکردند. اما چگونه؟ اسناد و مدارک را بررسي ميکردند، گزارش پزشک قانوني را مبنا قرار ميدادند و حرفهاي ريحانه و ديگراني که شاهد فرار سربندي از خانه و آخرين حرفهايش بودند و .. و… را مبناي قضاوت و بررسي قرار ميدادند.
معلوم است که بايد روشن بشود چرا يک انسان به قتل رسيده و معلوم است که بايد خانواده سربندي بدانند اصل موضوع چيست؟
ريحانه را ميگيرند و در زندان زير نظر مستقيم مامورين وزارت اطلاعات و حتي نمايندگاني از دفتر رهبري يعني خامنه اي ، به پرونده اش رسيدگي ميکنند. سوال اينست چگونه رسيدگي ميکنند؟
با کتک، شلاق زدن، قپاني کردن، ترساندن و رفتارهاي بيشرمانه و وحشيانه با يک نوجوان شکننده، چرا؟ از او چه ميخواهند؟ اين سوال را هم جناب ميمندي نژاد که هميشه ميکوشد روي همه چيز خاک بپاشد و همه را به درگاه خانواده سربندي برده و سرشان را به زمين بسابد و در نهايت بگويد نشد هر چه کرديم نشد و ريحانه را به طناب دار بسپارد، پاسخ دهد، از ريحانه چه ميخواستند؟
از او خواسته اند هر چه جلادان و شکنجه گران وزارت اطلاعات ميخواهند بنويسد و بگويد. در دادگاه حرفهاي اينها را تکرار کند و ريحانه تا حدودي تن به اين کار ميدهد. چرا که او را تهديد کرده بودند که خواهرش را نيز به همان زنداني ميکشانند که او را آورده اند و همان بلايي را سر خواهر کوچکش مي آورند که با او کرده اند. و معلوم است که ريحانه تن ميدهد و عليه خود در دادگاه حرف ميزند.
در يک دادگاه کذايي که تصميمات از قبل گرفته شده مثل همه دادگاههاي حکومت اسلامي، ريحانه را به اعدام محکوم ميکنند.
خانواده ريحانه هر دوندگي را که ميتوانستند انجام ميدهند اين پرونده اما سرش به بيت رهبري و مقامات بالاي وزارت اطلاعات و دستگاههاي مخوف حکومتي بند است و هيچ دوندگي به نتيجه نميرسد. اينرا مي فهميد؟
گره کور باز نميشود. هفت سال دوندگي و ساکت بودن و خون دل خوردن به جايي نميرسد. ريحانه را آماده اعدام کردن ميکنند. چرا که نظام به يک قاتل نياز دارد که سر او را به طناب دار بسپارد و سپس قضيه را فيصله يافته تلقي کنند و دنبال کارشان بروند. از اين اتفاقات در ايران روزمره پيش مي آيد همه چيز فداي نظام با استفاده از قران و اسلام و شريعه. اين کنه حکومت اسلامي ايران است!
خانواده درمانده ريحانه ، راهي ندارند جز اينکه در مورد اين فاجعه بزرگ با ديگران حرف بزنند و ديگراني که اين داستان را مي شنو ند ، دوستان ، همکاران و همه انسانهايي که قلبي در سينه و وجداني دارند، شروع ميکنند به سوال کردن و بررسي کردن اين پرونده ودر نهايت ميليونها نفر به نفع ريحانه حرف ميزنند، حداقل ۲۰۰ هزار نفر يک طومار را امضا ميکنند که ريحانه را نبايد اعدام کنيد!
هنرمندان زيادي در اين مورد حرف ميزنند و عکس و سرگذشت ريحانه جهاني ميشود. بهمين دليل حکومت اسلامي ايران از امکانات و ظرفيت هايش استفاده ميکند که اين بحران را بخواباند، اين موج را از سر بگذراند و ظاهرا در اينجا قهرمان پوشالي ما نيز وارد ميشود تا در بارگاه بزرگانش نشان دهد که ايشان هم پهلوان پنبه اي است که ميتواند با کج کردن جهت مبارزات و با جا خالي دادن و در عين حال لجن پراکني بسوي فراخوان دهندگان کمپين نجات ريحانه ، خدمتي به بيت رهبري و ديگران بکند.
اين يک نبرد براي نجات يک زن جوان از اعدام است!
از زمان اعلام کمپين نجات ريحانه ، يعني اينکه ما وارد يک نبرد با دستگير کنندگان و شکنجه گران ريحانه شده ايم. اينجا ديگر بحث بر سر يک نبرد عليه اعدام است. و ماجرا با من بميري و تو بميري حل نميشود، اين تجربه ما در طول سي سال مبارزه با جمهوري نکبت اسلامي است!
اينجا بايد دنيا را خبر کرد، بايد به خيابان رفت و بايد دولتهاي اروپايي و کانادا و غيره را زير فشار گذاشت اعتراض کنند، و بايد کاري کرد محکوم به اعدام زير فشار اين اعتراضات از زير دست و پاي رژيم اسلامي بيرون کشيده شود.
يک نکته مهم است: در مورد محکومين به اعدام که پرونده سياسي دارند و در مورد ريحانه که پرونده اش بسيار حساس است، طبعا اين راه بسيار پر پيچ و خم است وبايد بيشتر از هميشه نيرو بسيج کرد و اعمال فشار کرد و کاري کرد که رژيم اسلامي عقب نشيني کند اين تنها راه نجات ريحانه است.
پرونده ريحانه اما حتي از برخي پرونده هاي سياسي ها نيز حساس تر است. در اينجا يک ماجرا بين کساني که با اقتصاد و خارج کشور و دور زدن تحريم ها و بچاپ و بچاپ سر و کار داشته اند، طرف هستيم.
جناب ميمندي نژاد هنرمند! رژيم اسلامي ميخواست راحت با اعدام ريحانه اين پرونده امنيتي – جنايي را مختومه اعلام کند. الان نميتواند نه به دليل اينکه شما دعا خوانديد و يا ” قهرمانانه” وارد ميدان شديد، نه بدليل اينکه مردم پايشان را لاي در گذاشتند!! ميدانم به اين جمله حساسيت داريد، و در نوشته اخيرتان بارها به اين جمله اشاره کرده ايد، ولي کنه ماجرا را بيان ميکند . شايد هم بهمين دليل حساس شده ايد.
دو سياست دو روش، راه نجات ريحانه کدام است؟
در يک نبرد براي لغو حکم اعدام ريحانه ، دو سياست در حال کشمکش هستند. سياستي که ميگويد آرام باشيد، در مورد پرونده حرف نزنيد، راه بررسي مجدد پرونده بسته شده است و تنها راه دعا کردن و التماس از خانواده مقتول است.
ما در روزهايي و لحظاتي هيچ نگفتيم تا حداقل خانواده ريحانه ببينند که اين راه که شما آنرا تبليغ ميکنيد به نفع پستوهاي وزارت اطلاعات و شکنجه گران و جلادان است.
سوال اينست چه کسي گفته که راه بررسي مجدد پرونده بسته شده است؟ همان دادگاه و تردست و همکاران و دوستان آنها که خودشان موضوع مورد مشاجره هستند؟
حکومت اسلامي و دست اندرکاران و سخنگوي قوه قضاييه و آملي لاريجاني ميگويند راه بررسي مجدد پرونده بسته شده است. در پرونده اي که افکار عمومي حساسيت دارد و هزار ابهام روي آن هست و دختري جوان را با قپاني کردن مجبور به اعتراف کرده اند، بايد اين به اصطلاح مسئولين قوه قضاييه در مقابل مردم بگويند که چرا کماکان از نتيجه اين دادگاه کذايي اشان دفاع ميکنند.
شما چکاره هستيد که اين وسط وارد شده و اعلام ميکنيد مقامات گفته اند که امکان بررسي پرونده نيست پس امکان نيست و بايد رفت دم در خانواده سربندي التماس کرد و به حرفها و وعده هاي دروغ و تو خالي شما اطمينان کرد.
ما ميگوييم همين مقامات بارها اگر فشار افکار عمومي بوده و اگر دنيا حرکت کرده و از يک فرد محکوم به اعدام و يا سنگسار در ايران دفاع کرده، حرفشان را عوض کرده و کار ديگري کرده اند. دادگاهي که هيچ چيز را بررسي نکرده و بر اساس منافع نظام و زن ستيزي يک پاسدار پير و کريه به اسم قاضي تردست حکم اعدام داده، بايد اين حکم را پس بگيرد. اينجا صحبت بر سر زندگي و مرگ يک جوان است.
سخني خطاب به مدافعين ريحانه!
ما عزم جزم کرده ايم ريحانه را نجات دهيم. تا همين جا اگر تعدادي خود را قاطي کرده و حتي تعدادي به دنبال شهرت و محبوبيت هستند، نشان دهنده موفقيت کمپين ما است. کمپيني انساني براي نجات جان محکومين به اعدام در ايران که با سمپاتي و حمايت ميليوني روبرو است. در اين کمپين ، جمهوري اسلامي ايران تقلا ميکند کمپين را به شکست بکشاند و از همه ظرفيت هاي اهريمني خود سود مي جويد . تنها قدرت ما در اتحاد و مبارزه متحدانه ما است. تنها راه نجات ريحانه گسترش دادن به اعتراضات است، ميمندي نژاد و ا نجمن اش به اندازه کافي آب بر آتش اعتراضات ريختند به اندازه کافي سعي کردند که وعده و وعيد اجرا نشدني بدهند. ا يک چيز مشخص شد اين انجمن و اين فرد بيش از آنکه به فکر مقابله با اعدام باشد، در جنبش عليه اعدام نقش خاکريزدفاع از حکومت اعدام را بازي ميکند. در مقابل سيل عظيمي به اسم جنبش عليه اعدام که ميرود پايه هاي رژيم اسلامي را به لرزه در آورد، مانع ايجاد ميکند و به نفع حکومت اعدام بازي ميکند.
او بسوي ما لجن پرتاب ميکند. ورود اين جناب به صف لجن پرتاب کنندگان را به ايشان تبريک ميگوييم و اعلام ميکنيم که داستان بر سر مبارزه عليه اعدام و عليه يک سيستم و حکومتي است که با طناب دار زنده است . لطفا کنار برويد که ما کارمان را بکنيم بين مردم و معترضين عليه اعدام و جنبش عليه اعدام با رژيم نکبت اسلامي حائل نشويد اين به نفع امروز و آخرتتان است!
مينا احدي – کمپين نجات ريحانه جباري
۲۷ ژوئيه ۲۰۱۴