فرشید شکری -علیه اخراج و بیکارسازی متحد شویم

علیه اخراج و بیکارسازی متحد شویم

فرشید شکری

بدواً و در آغاز گفتار حاضر، این پرسش مطرح میشود که، بیکارسازی چه نقشی روی ” وجه تولیدِ سرمایه داری ” میگذارد؟ پاسخ به این سئوال، از آن رو اهمیت دارد تا معلوم شود اخراج و بیکار کردن کارگران چه اندازه برای مناسبات و شیوه ی تولید سرمایه داری لازم و حیاتی است. اگر اخراج از طرفی بمثابه سلاحی کارآمد در دست سرمایه داران و دولت اشان علیه طبقه ی کارگر، و شیوه ای مؤثر جهت درهم شکستن مقاومت این طبقه است، از جانب دیگر اقدامی ضروری به منظور تأمین سود و انباشت هرچه بیشتر سرمایه میباشد. بعبارت بهتر، اخراج نه فقط به گسترانیدن فضای ترس در بین کارگرانِ معترض به پایمال شدن حقوق اشان منجر میگردد، بلکه بر شمار ارتش ذخیره ی کار میافزاید. ارتش بیکارانی که سرمایه برای ارزان نگاه داشتن نیروی کار شدیداً بدان نیازمند است. وجود این ارتش ذخیره ی کار، یعنی وجود میلیونها انسانی که تحت فشارهای مادی و معیشتی آمادگی پذیرش هر کاری آنهم با شرایط شاق و طاقت فرسا، و دستمزدهای پائین را دارند. خیل عظیم بیکاران به سرمایه داران و دولت هایشان امکان میدهند تا بدترین و غیرانسانی ترین شرایط استثمار را به کل طبقه ی کارگر تحمیل کنند. از اینرو تا وقتی وجه تولیدِ سرمایه داری به حیاتش ادامه دهد، اخراج و بیکار سازیها به قوت خود باقی خواهد ماند.
علی العموم سرمایه داران و دولت هایشان کارگران را به بهانه ها و مقاصد گوناگون اخراج میکنند. بطور مشخص این بهانه ها و اغراض مختلف عبارتند از: الف) بیکارسازی هایی که به علت عدم سود دهی و ورشکستگی یک واحد تولیدی یا خدماتی، انجام میشوند. ب) بیکارسازی و اخراج هایی که به بهانه ی فقدان مهارت کارگران اعمال میگردند. ج) اخراج هایی که به هدف سرکوب مستقیم کارگران معترض و نمایندگان آنها صورت میپذیرند.

علاوه بر این، در هنگامه ی بحران اقتصاد سرمایه داری که کاهش نرخ سود، و رکود در تولید از نشانه های بارز آن میباشند، اخراج و بیکار کردن کارگران بیش از هر زمان دیگری است. در تمامی جوامع بورژوایی توسعه یافته و پیرامونی، به محض روی دادن این آشفتگی، کارفرمایان و دولت هایشان بخشهایی از نیروی کار را به صف ارتش بیکاران پرتاپ میکنند. از زمان آغاز بحران سرمایه داری در سال 2008 میلادی بدین سو، سوای ممالک در حال توسعه یا پیرامونی، در پیشرفته ترین کشورهای سرمایه داری جهان نظیر ایالات متحده ی آمریکا، انگلستان، آلمان، فرانسه، ژاپن، ایتالیا، اسپانیا، و غیره، نرخ بیکاری سیر صعودی داشته است.

و اما در ایران، سرمایه داران و حکومت اسلامی اشان هر بار کارگران را به بهانه های مختلف اخراج و بیکار کرده اند. گرچه در هر دوره ای بنا به موقعیت سیاسی و اقتصادی مختص به آن دوره شاهد کاهش و یا افزایش اخراج و بیکارسازیها بوده ایم، معهذا این سیاست عمومی رژیم بورژوایی حاکم از زمان بقدرت رسیدنش تا به امروز بوده است. متأسفانه در یکی، دو سال اخیر بیکارسازیها ابعاد وحشتناک تری در این کشور بخود گرفته است. بر اساس اخبار روز شمار کارگری طی چند ماه اخیر، موج جدیدی از اخراج های دستجمعی و موردی کارگرانِ بنگاههای مختلف تولیدی و خدماتی، درهر دو بخش خصوصی و دولتی بشکل مستمر دیده شده اند.

برای مثال، پس از بیکار سازیهای وسیع کارگران در کارخانه‌های « گسترش مانا ساز»، « قطار شهری اهواز»، «کاشی گیلانا»، « ایران زاک »، « نورد و لوله ی صفا »، « شیشه ی آبگینه »، « آبفای آبادان »، « سیمان کارون » وغیره، شاهد اخراج های گسترده تری در« اداره ی حفاظت محیط زیست استان ایلام »، « کارخانه ی شیشه آبگینه ی قزوین »، « پتروشیمی ایلام »،« معدن زغال سنگ معدنجو» واقع در زرند کرمان، « شرکت پیمانکاری در پروژه ی پتروشیمی هگمتانه ی همدان »، « شرکت پیمانکاری ثمین صنعت فردان در پالایشگاه آبادان»، « شرکت پیمانکاری کیسون ، سازنده ی قطار شهری اهواز »، « شهرداری مریوان » «کشتارگاه نیمه صنعتی جلین » در استان گلستان، « معدن مس خاتون آباد » و دستگیری تعدادی از کارگرانِ معترضِ این معدن، وغیره بوده ایم. اینها بیان دارنده ی میزان نجدت و شدت اخراج ها و بیکار شدن های دوره ی اخیر میباشد.

همگان میدانند، هر گاه اخراج و بیکارسازی ای در یکی از مراکز تولیدی یا خدماتی روی میدهد، کارگران آن مرکز همراه با خانواده هایشان بدون هیچ تأمین اقتصادی و اجتماعی رها میشوند. در چنین مواردی ” وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی “، و یا سایر سازمانهای ذیربط ابداً به خواست بازگشت بکارِ کارگرانِ اخراجی، پاسخ نمیدهند. اگر هم اعتراض و مبارزه ای حول این موضوع شکل گیرد، رهبران عملی این مبارزات و کارگران معترض با دستگاه سرکوب دولتی مواجه میشوند.

باری، بیکاری میلیونی و اخراج های مداومِ کارگران در رشته های مختلف صنعتی و خدماتی، و مضاف بر این تورم و بالا رفتن هر روزه ی هزینه ی زندگی در ایران میلیون ها نفر کارگر و خانواده هایشان را زیر ضرب گرفته است. فقر و مسکنت تقریباً هشت برابرِ دهه ی هشتاد خورشیدی است. جدید‌ترین گزارش ” مرکز آمار ایران ” از نرخ بیکاری چهل و هشت درصدی جوانان کمتر از سی سال حکایت دارد. نرخ بیکاری در میان زنان بیش از هشتاد درصد است. بیکاری در کشور بدلیل بحران اقتصادی ( رکود- تورمی ) حدت یافته است. در این اوضاع، و با آغاز اجرایی شدن ” برجام “، دولت خواهد کوشید تا به هدف جلب سرمایه گذاری خارجی و تضمین سودآوری سرمایه ها، سیاست ریاضت کشی اقتصادی، و یورش به زندگی و معیشت کارگران و توده های محرومِ جامعه را تداوم بخشد.

با عطف توجه به نکات ذکر شده، و همچنین ادامه ی اخراج و بیکارسازیها راهی غیر از مبارزات متشکل و متحدانه ی کارگران و مزدبگیران علیه تعرض به سطح زندگی و معیشت اشان، و ضربات فزاینده ی بیکارسازیها، نمانده است. بیان این نکته هم ضروریست که، هرچند در اواخر سال 1393، و ماههای سپری شده ی امسال ( 1394 ) نظاره گر اعتصابات و برآمدهای کارگری زیادی در مراکز صنعتی و خدماتی، و نیز اعتراضات معلمان و پرستاران بوده ایم و این روند قطعاً در روزهای آتی به سبب بالا رفتن سطحِ توقعات کارگران و مردم ستمدیده که ناشی از رفع تحریم ها و عادی سازی مناسبات رژیمِ سرمایه داری جمهوری اسلامی با دول امپریالیستی غرب است، سرعت خواهد گرفت، با این تفاصیل کارگران و زحمتکشان جامعه برای موفقیت در مبارزه بر له اخراج و بیکارسازیها، و همچنین سیاست ریاضت اقتصادی، بایسته است تا پیکارهایشان را از کف کارگاهها، کارخانه ها، و مراکز خدماتی بیرون آورند و آن مبارزات را به خیابان ها بکشانند. از این طریق کارگران خواهند توانست از حمایت و همراهی خانواده ها اعم از خانواده های کارگران اخراجی و کارگران زندانی، و نیز سایر توده های کارگر و زحمتکش جامعه بهره مند شوند و پرقدرت تر ظاهر گردند. محققاً پیشروی مبارزه ی کارگران و همسنگ شدن قوا، چنین پشتیبانی ای را می طلبد. با سازماندهی این نوع مبارزه است که مقاومتی مؤثر در برابر اخراج ها و بیکار سازیها، و سایر سیاست های ضد کارگری رژیم بورژوا – اسلامی، شکل خواهد گرفت.

تحقق و مادیت یافتن یکچنین جدال و مقاومت گسترده ای، و در نتیجه تحمیل عقب نشینی به کارفرمایان و دولت اشان، و حتا از این مهمتر، تقویت مبارزه ی طبقاتی تا راه اندازی انقلاب کارگری، و ایجاد سوسیالیسم، به عهده ی پیشروان و فعالین سوسیالیست و رادیکالِ جنبشِ کارگری است.