سوال از کاظم نیکخواه – شاخص تعیین دستمزد چیست؟

شاخص تعیین دستمزد چیست؟
سوال از کاظم نیکخواه

نسان نودینیان: بانک مرکزی نرخ تورم شهریور را ۱/۱5 درصد اعلام کرد. در دولتهای جمهوری اسلامی با نزدیک شدن به دوره تعیین نرخ دستمزدها در بهمن و اسفند ماه، بازی نهادهای دولتی با سطح واقعی نرخ تورم هم شروع میشود و ارقام پایینی را به عنوان تورم اعلام میکنند. زمزمه افزایش ده درصدی دستمزدها هم اکنون وجود دارد. بنظر شما شاخصهای تعیین دستمزدها در پایان سال ٩٤ کدامها هستند؟

کاظم نیکخواه:
در ایران تورم و دستمزد یکدیگر را کاملا گم کرده اند و رابطه ای ندارند. قیمتها دارند مدام بالا میروند و دستمزدها سالهاست که در حد بخور و نمیر هم باقی نمانده اند. به همین دلیل اولین و اساسی ترین سوال این نیست که آیا دستمزدها باید به نسبت تورم تغییر کنند یا نه. بلکه این است که حداقل دستمزد برای اینکه کفاف هزینه های واقعی زندگی کارگر و خانواده اش را با یک استاندارد نرمال بدهد چقدر باید باشد؟ ما الان شاهدیم که حداقل دستمزد ٧١٢ هزارتومان تعیین شده است. در عین حال مدتهاست که حکومت خودش اعلام کرده است که خط فقر از مرز ٣ میلیون تومان در ماه گذشته است. این یعنی اینکه دستمزد کارگر حدودا ٥ بار یعنی ٥٠٠ درصد پایین تر از خط فقر است. خب اگر این دستمزد را ده درصد و حتی ٢٠ درصد و حتی صد در صد هم افزایش دهند بازهم سفره کارگر خالی میماند. بازهم کارگران نمیتونند شکم خود و خانوده اشان را سیر کنند. الان کارگر و معلم و پرستاری که یک میلیون و دو میلیون تومان در ماه حقوق دارد بازهم ناچار است برای زنده ماندن دو شیفته و سه شیفته کار کند. در ایران اولین کاری که باید کرد اینست که به این بی منطقی و بردگی تمام عیار پایان داده شود و دستمزدها چندین برابر افزایش یابد. شرم آور است که بخش اعظم کارگران ناچارند چندین بار زیر خط فقر بسر ببرند. تازه خود حکومت میگوید ٩٣ درصد کارگران از قرار داد رسمی کار محرومند و موقت حساب میشوند. یعنی از هر ١۲ یا ١۳ کارگر یک نفر قرار داد کار دائم دارد و این قانون کار کذایی شامل حالش میشود. بقیه یعنی ٩٣ درصد همین هم شامل حالشان نمیشود. تازه در مورد میلیونها کارگر بیکار که همین دستمزد را هم نمیگیرند باید جداگانه بحث کرد. با توجه به اینها و با توجه به اینکه همانطور که شما میگویید نرخ تورم اعلام شده توسط دولت و بانک مرکزیش هیچ مبنای واقعی ندارد و هربار بسته به مصالح یک عدد متفاوتی را اعلام میکنند که با واقعیت ربطی ندارد، باید به مساله دستمزد فکر کرد. صورت مساله اینست که یک جدال و جنگ مداوم در جامعه میان کارگران و معلمان و پرستاران و همه حقوق بگیران از یک طرف و دولت و کافرمایان از طرف دیگر بر سر دسمزد جریان دارد. و میزان دستمزد را توازن قوا در این جدال تعیین میکند. هرچه اولی ها متحد تر و منسجم ترو روشن تر باشند، میتوانند کارفرمایان و حکومت را عقب برانند و دستمزد قابل تحمل تری را به آنها تحمیل کنند. بنظر من کارگران و حقوق بگیران باید بطور سراسری برای حداقل دستمزد رقم مشخص بدهند و برای آن مبارزه کنند. مثلا کارگران پتروشیمی دوسال پیش اعلام کردند که خواهان ٢ میلیون ٥٠٠ هزار تومان دستمزد هستند. معلمان همین امسال گفتند اگر خط فقط ٣ میلیون تومان است حداقل حقوق هم باید سه میلیون باشد. در برخی اعتراضات و اعتصابات دیگر هم کارگران و ملمان رقمی معادل سه میلیون تومان را طرح کرده اند. بنظرم این سکویی است که برای افزایش دستمزد باید روی آن ایستاد و همه کارگران و معلمان و پرستاران و حقوق بگیران را بر اساس یک میزان مشخص متحد کرد. یک نکته را هم باید اضافه کنم که در خیلی کشورها بخشی از دستمزد کارگر به صورت خدمات اجتماعی به کارگر داده میشود. در ایران این خدمات تقریبا معادل صفر است. یعنی وقتی کارگر بیکار میشود یا بیمار میشود یا از کار افتاده میشود، یا چیزی به او تعلق نمیگیرد و یا آنچنان ناچیز است که باید گرسنگی و محرومیت بکشد. در مبارزه بر سر دستمزدها و حقوقها این مهم است که این جنبه ها را هم مد نظر داشته باشیم . یعنی باید زندگی کارگر را در تمام ابعاد آن در نظر گرفت و برای بهبود کلیت آن در همه سطوح مبارزه کرد. ما مدام باید این را مد نظر داشته باشیم که ما کارگران به عنوان یک طبقه تولید کننده همه ثروتهای اجتماعی حق داریم از رفاه و زندگی انسانی برخوردار باشیم. در واقع همه مردم بدون استثنا باید بتوانند از رفاه و زندگی انسانی برخوردار شوند. این منطق وارونه و ضد انسانی سرمایه داری که کارگر را مدام بی اختیار و فرودست و در حاشیه خط فقر میخواهد، را باید به طور جدی به مصاف گرفت و دور انداخت.