رژیم سالهاست از اینکه مضحکه انتخاباتش به ضد خودش تبدیل شده به وحشت افتاده!

ناصر بابامیری

بیم و هراس سران ریز و درشت رژیم ایران و بویژه جلادان بیت رهبری از رکود نمایش مضحکه دوازدهمین دور انتخابات مجلس شورای اسلامی که قرار است 11 اسفند امسال برگزار گردد، بحدی رسیده است که دیگر آن را نه تنها از مردم پنهان نمی کنند، بلکه دارند علنا و رسما جهت وادار کردن جامعه به مشارکت در این شوی انتخاباتی به تهدید متوسل میشوند.

وقتی سردسته جلادان خامنه ای در راس قوای سه گانه کشور طی هفته های گذشته بارها فتوا صادر کرده: « نگذارید، “خاطیان” اسلام را به خطر بیاندازند و هر کسی در برابر این فریضه “رای گیری و رای دادن به جمهوری اسلامی” قرار گیرد، معنایش دشمنی با نظام است.» و تصریح کرده سه قوه به این لحاظ جهت برخورد قاطع به “دشمن”( بخوانید معترضان به وضع موجود) که در کمین میباشند اختیار تام داشته و دارند»! میداند جامعه ظرفیتهای رویارویی در این چند ساله اخیر را بگونه ای در خود پرورانده که اینگونه از وحشت و هراس به تهدید روی آورده . خامنه ای میداند چنگ و دندان نشان دادن حین رجزخوانی در حالیست که اکثریت عظیم جامعه از این مناسبات سرمایه دارانه مشتی انگل آخوند، جز استثمار عریان و گرو گرفتن زندگیشان و شکنجه و اعدام و نسل کشی و در یک کلام به تباه کشاندن جامعه چیز دیگری تجربه نکرده است، و بعید نیست اینبار نمایش انتخاباتی به محملی برای انفجار اجتماعی دیگر منجر گردد. هراس و وحشت سران ریز و درشت رژیم از اینست، جامعه تنها به تحریم نمایش انتخابات رضایت ندهد، بلکه بشدت بیم آن دارند، بساطتشان را اینجا و آنجا بر سرشان خراب کنند و به آتش بکشند. خامنه ای پیام را بخوبی دریافته، جامعه دیگر سالهاست اینرمحله را پشت سر گذاشته که دیگر بتوان از طریق تطمیع کردن و عوامفریبی و وعده و وعیدهای پوچ چندین دهه پیش طیفی از اقشار میانی و پائینها را فریفت و پای صندوقهای رای کشاند.

سران انگل سرمایه داری ایران میدانند، بخش عظیمی از جامعه چهار دهه پیش نیز با این رژیم قرون وسطایی تماما بیگانه بوده اند. خصوصا مبارزات و اعتصابات مداوم یکدهه اخیر کارگران و توده های ستمدیده جامعه که بستر مبارزاتی را بیشتر و بیشتر شخم زد و طیف وسیع تازه نفس تر از زنان و مردان انقلابی را به صدر آورد، و در دی ماه 96 و آبانماه 98 و شهریور 1401 به نقطه انفجار اجتماعی رسید، و صدها هزار انسان تشنه رهایی از وضع موجود را به خیابانها سرازیر کرد، و ارکان رژیم سرمایه داری را به لرزه افکند، ناقوس پایان همه نمایشهای مضحک این چند دهه بود. وقتیکه در این جدال نابرابر با حافظان وضع موجود، جامعه خصوصا زنان و مردان کارگر، دانشجو و محصل… بعنوان لیدرهای اصلی این خیزشها ده ها جلوه با شکوه و مبتکرانه جهت جارو کردن بساط رژیم تا دندان مسلح را در کوچه و خیابان از خود نشان دادند. وقتیکه در کارخانه، کارگاهها، دانشگاها، مدرسه و کوچه و محلات برای تغییر شرایط فلاکتبار اقتصادی، استبداد سیاسی، مصائب اجتماعی و تحقق آمانهای والای انسانیشان با آهن و گلوله از سوی آتش به اختیاران اراذل و اوباش پاسخ گرفته اند. مگر میشود چنین آوردگاه نبرد و رویارویی را با تردستی نمایش مضحک انتخاباتی یا با چنگ و دندان نشان دادن از مخاطراتش خلاص شد!

روز 11 اسفند امسال می طلبد، رژیم در سراسر ایران یک تو دهنی چنان محکم از سوی صفوف متحد و یکپارچه مردم مبارز بخورد که زوال قطعیش را در این نمایش بنوعی تجربه کند. اما چنین چیزی روشن است اگر خودجوش هم شروع گردد، بسیارند لیدرهای جوان انقلابی که از خیزشهای پیشین درسها گرفته اند و میتوانند اینبار هم نقش پیشتازی در این راستا ایفاء کنند، اما اگر جنبش کمونیستی و کارگری پشقدم سازماندهی و متشکل کردن چنین امری باشد جهت تعرض، یقینا در مقیاس ده ها میلیونی می تواند ابراز وجود کند. جدا از محیط کار اکثر شهرهای ایران، مدرسه و دانشگاه …را نیز با خود همراه و هدایت نماید و اینبار خیابانها در شهرهای ایران را با نیروی چند ده میلیونی چنان تصاحب کنند که رژیم توان نمایش انتخاباتی از او سلب، و قشون کشی نظامی هم زورش نرسد و مسیر انقلاب که انتخاب جامعه میباشد را هموار سازد.

انتخاب ما انقلاب کارگری است

18.02.2024