جنگ،‌ تجاوز، ویرانی/حکومت اسلامی

فروغ شعر، به درستی سرود:

«این انفجارهای پیاپی،

و ابرهای مسموم،

آیا طنین آیه‌های مقدس هستند»؟!

 جنگِ‌ واقعی در ایران جاری‌‌است،‌ جنگ حکومت‌های اسرائیل و ایران و نیابتی‌های حکومت اسلامی، پوشش جنگ داخلی‌است و می‌شود که سرانجامی تاریخی بیابد؛ جنگی که در یکسوی آن، حکومت اسلامی و مسلح به ویرانگرانه‌ترین سلاح‌های جنگی و کشتار جمعی و در سوی دیگرِ آن، مردمان کار و زحمت و برده‌گان‌ خلع سلاح شده‌ی سرمایه ‌و سیاست‌های آن، در گستره‌ی ایران، جبهه گرفته‌اند. جنگی که ادامه‌ی سیاست است؛ سیاستی برای حاکمیت مناسبات حاکم و ستمبار در برابر مقاومت برای خودرهایی. در یکسوی، هویت زدایی از انسان و در سوی دیگر مقاومت برای هویت یابی، رویاروی هم ایستاده‌اند. پیشاهنگ این ستیز تاریخی- طبقاتی، زنان‌اند، با خودآگاهی برآمده از هزاران سال نفی و انکار هویتِ‌  زنان. زنانی که در تاریخ بردگی و بردگی در تاریخی، از سوی مالکیت خصوصی و کالایی و ایدئولوژی‌‌های این مناسبات، به ویژه الهیات سیاسی، و به ویژه دین‌های ابراهیمی و ضدانسانی‌تر،‌ اسلام ناب، نفی و انکار شده، مورد تجاوز، تعرض، مالکیت و تصاحب قرار گرفته‌اند.

هزینه‌‌های کهکشانی این جنگ بردوش کارگران و زنان، و تمامی تولید‌گران مستقیم و غیرمستقیم دربند مناسبات سرمایه‌دار آوار شده و می‌شوند. نابودی زمین و اکوسیستم و زیست و بوم مشترک انسان و هر زیستمند زمین ‌و خاک ماه و مریخ  نیز، بخشی از هزینه‌های چنین تهاجم و جنگ افروزی مناسبات حاکم است.

برپایی حکومت اسلامی در سال ۱۳۵۷/۱۹۷۹ ضرورت چنین مناسباتی بود و ماندگاری آن نیز. جهان سرمایه،‌ در سالهای ۱۹۷۰ میلادی، با رویکرد نظم نوین جهانی، گلوبالیزاسیون، ‌نئولیبرالیسم،‌ سرمایه سوداگر،‌ اسپیکولاسیون،‌ انتقال چرخه‌ی ‌تولید به سوی تولید جنگ‌ابزارها و جنگ ستارگان، به حکومت اسلامی، طالبان و القاعده، داعش، حماس، حزب‌الله،‌ حوثی،‌ حشدالشعبی، و دیگر نیابتی‌های هم ریشه و هم ریش، به‌سان ابزار جنگی نیاز داشت.

چین و روسیه  پس از جنگ سرد، به رقبای بالفعل  درآمده بودند، نئوتزاریسم روسی با پرچم اروآسیای ایدئولوگ فاشیست آن، الکساندردوگین و امپراتوری چین، جهانگیر و جهانسوز می‌شدند. جغرافیای خاورمیانه، محور دگرگونی و جبهه‌ی جنگی بلوک‌ها شده بودند. ناتو، به‌سان یک پیمان نظامی امپریالیستی، باید به یک نیروی تهاجمی ساختار می‌یافت، و دهها کشور به ویژه اقمار روسیه را به خود می‌خواند تا جاییکه سوید بیش از صد سال اعلام بی‌طرفی در جنگ، و نیز فنلاند را متحد نظامی خویش بسازد.  

 فلسطین باید در اشغال می‌ماند،‌ همانگونه که کردستانِ پارچه پارچه شده،‌ ویران و خونین و سرکوب از پیمانِ‌ یک سده سال پیش لوزان تا کنون نیز.

تهاجمِ حماس به کیبوتس‌ها و ویرانی و ربایش و  کشتار و تجاوز به اسارت گرفتن کارگران مهاجر،‌ زنان و کودکان و نوجوانان و پیران، در ۷ اکتبر ۲۰۲۳، یک نسل کشی بود که به پشتوانه‌ی حکومت اسلامی ایران باید انجام می‌گرفت. این یک تهاجم نیابتی به دست کسانی بود که سلاح‌ها،‌ آموزش‌های تروریستی و کشتارگری و همه‌ی هزینه‌های آنرا، تمام و کمال از گلوی نیروهای کار و گرسنه‌گان در ایران ربوده و تامین می‌شدند. این تهاجم خیبرنشان و بنی قریظه‌ و نهاوند و جلولای اسلامی، برای حکومت نژاد پرست و اشغالگر و مذهبی و اولترا راست اسراییل، موهبتی آسمانی بود. ناتانیاهو، غرق در بحران‌های سیاسی و اجتماعی در چنبره‌ی خاخام‌های نژادپرست و آدمخوار،‌همانند آیت‌الله‌های حاکم در ایران، تهاجم حماس را پرچم ساخت تا در غزه و کرانه‌ی غربی فلسطین، جنایت بیافرینند.

حکومت‌ اسلامی ایران، به نیابت از حکومت‌‌های متجاوز روسیه و چین، پشتوانه لوژستیک نظامی، اقتصادی و مستشاری این تهاجم تروریستی بود. جنگ در اکراین باید به سایه می‌رفت تا روسیه، فرصت اشغالگری،‌ ویرانگری،‌ بازسازی نظامی و تنفس بیشتری بیابد، و الیگارش‌ حاکم در روسیه به رهبری پوتین، بر بحران‌های ‌سیاسی و نظامی  و اقتصادی داخلی چیره شود، و پوتین باردیگر به امپراتوری بنشیند، ‌رقبای داخلی را از میان بردارد و امپریالیسم چین، همچنان اژدهای آتشفشان، جهان را از کف دریاها تا دشت و کوه و خاک‌ها بروبد و ببلعد و زمین سوخته بیافریند.

در این میان حکومت اسلامی-تبه کارترکیه به رهبری اردوغان، با فراغ بال، روزانه با صدها تهاجم پهبادی و بمب‌افکن و بمباران‌ها‌ی زمینی، جغرافیای کوچکِ جهانی، اما درخشان و ستایش برانگیز خودگردان شمال شرق سوریه (روژآوا)‌ را ویران کند، و‌ به آتش و خاکستر بنشاند. فاشیست‌های حاکم بر ترکیه، بیش از ۷ ماه شبانه روز تا کنون،  تمامی مراکز و منابع  انرژی، آب، بیمارستان‌ها،‌ زیرساخت‌های زندگانی و سوخت و ساز مردم، از بهداشت و درمان و آموزشگاها‌ گرفته تا مهدکودک‌ها، مراکز تولیدی و کشت وکار و آکادمی‌های خودگردان زنان، جوانان، ووو را به  آتش و خون کشانیده‌اند و فاشیست‌ها، فدراسیون زخمی‌های جنگ ۱۲ ساله،‌ و فروغ‌هایی مانند فرمانده‌ی آزادسازی کوبانی،‌ زن انقلابی، سرخوین روژهلات از ماکو را با پهباد در مرکز فدراسیون زخمی‌ها در قامیشلو به قتل  رساندند، روژآو را به کمک چته‌های اسلامی داعشی خود، ویران کنند و بخون بکشانند،‌ و کو‌ه و پناه‌گاهای گریلاها،‌ را با بمب‌های شیمیایی  بمباران  کنند، مبادا که روژآوا، الگوی خاورمیانه‌ی خودگردان گردد؛‌ باید که جهان، ‌همچنان خاموش و چشم و گوش بسته به غزه نظاره گر و سرگرم باشد. این‌ها تنها گوشه‌‌هایی از چرایی تهاجم تروریستی حکومت اسلامی ایران و ترکیه و حماس و جهاد اسلامی و حزب الله به نیابت از ضرورت‌های یاد شده‌اند.

حکومت اسلامی ایران از همان آغاز در سال ۱۳۵۷،‌ مشروعیت ماندگاری و برپایی خود را با شعار نابودی اسراییل و نه  آزادی فلسطین و آوارگان، و دگرگونی در حاکمیت اسراییل و سیاست‌های این حاکمیت اعلام کرد. این یک سیاست دغلکارانه و تقیه‌ مباح اسلامی بود، زیرا که در جنگ علیه مردم عراق به هدف ماندگاری و تثبیت حاکمیت اسلامی، به پشتوانه‌ی نظامی و تامین سلاح‌های (به دلالی محسن رفیق دوست‌ها، ‌یاکوب نیمرودی، منوچهر قربانی‌فر، عدنان قاشخچی‌ها) مورد نیاز ماشین جنگ انحرافی ۸ ساله با عراق، از اسراییل انجام می‌گرفت. تریتا پارسی، در رده‌ی لابی‌های حکومت اسلامی در آمریکا، سرکرده‌ی وقت لابی نایاک، در کتاب «اتحاد خائنانه» در تأیید دیدار سران حکومت اسلامی با اسراییلی‌ها، ‌از جمله حسن روحانی (فریدون)،‌ رئیس جمهور پیشین، منوچهر قربانی‌فر (دلال اسلحه) چنین اعتراف می‌‌کند: «با میانجی‌گری اسرائیلی‌ها، ایرانی‌ها از آمریکایی‌ها، موشک ضدتانک تاو خریداری کردند.»

شرکت مستقیم ارتش اسراییل در حمله به  مراکزی در عراق، فروش  و بر آوردن نیازهای‌ِ گسترده‌ی سلاح‌های استراتژیک حکومت اسلامی ایران،‌ پشتیبانی‌های اطلاعاتی به سود حکومت اسلامی،‌ دلالی برای خرید جنگ‌ابزارهای آمریکایی، و شرکت و دلالی در فروش نفت ایران در بازارهای جهانی و پشتیبانی‌های جاسوسی و اطلاعاتی بوده‌‌اند. بمباران‌های موازی مراکز نظامی عراق همزمان از سوی اسراییل  تنها گوشه‌ای از این رابطه‌ی ضد مردمی بودند.

 تمامی این‌ها، تا کنون، همه‌گی به ضرورت ماندگاری مناسبات برده‌‌گی و تبه کارانه‌ی سرمایه‌داری و حکومت اسلامی و انواع و اقسام حکومت‌‌های شرق و غرب بوده‌اند. 

 سال ۱۴۰۱ خیزش مردمی به جنبشی بی‌سابقه و شکوهمند، فرارویید و دگرگون یافت که تا کنون، به شیوه‌ها و شکل‌های گوناگون، ‌جاری و ساری هستند. جنگ حکومت اسلامی علیه این جنبش، جنگی است که تهاجم حماس و موشک و پهبادباران‌ها در سراسر اسراییل و عملیات «توفان اقصی» به وسیله حماس، حزب‌الله، جهاد اسلامی در ۱۵ مهر ۱۴۰۲/ ۷ اکتبر و «وعد صادق» شنبه ۲۵ فروردین/۱۳ آوریل ۲۰۲۴،  پوشش آن بودند.

حمله‌ی اسراییل به ستاد جنگی حکومت اسلامی در دمشق، در پوشش کنسولگری که نه کنسولی در آن بود و نه مراجعه کننده‌‌ای در آن. ‌در چنین ستاد جنگی، سرداران رده‌ی اول سپاه قدس و هماهنگ کننده‌گان نیروهای حزب‌الله در لبنان، حماس و حوثی  و سوریه در دمشق، طرح‌ها و فرمان اجرایی جنگ ویرانگرانه‌‌ و کشتار جمعی را روی میز داشتند. با خاک یکسان کردن چنین ستاد جنگی و خنثی سازی برای حکومتی که هرلحظه نابودی تمامی سرزمین خود را هرآینه در برابر دارد و بیش از ۴۵ سال است از حکومت اسلامی و نیابتی‌هایش نابودی خویش را می‌شنود، نخستین گزینه‌ی پیشگیرانه است.

 در ژاژ خایی این سناریو،‌ برخی ازچپ‌های سنتی برونی و درونی،‌ به منبر مقاومت حکومت اسلامی رفتند و برخی نشستند و در عمل  با ناسیونالیسم ایرانی، حکومت مرکزی  و«محور مقاومت» حکومت اسلامی را آراستند. درست همانند سلطه طلبان واپس مانده‌ی سلطنتی و مجیزگویان درمانده، بر ‌دیوار ندبه پیشانی ساییده، ‌خواستار حمله‌ مانده‌ تا پس از ویرانی ایران، به جایگزینی فرود آیند.

«منبر مقاومتی‌»ها در جوار«محور مقاومتی»ها، چشم و گوش ذهن‌های کپک زده‌ی خود را بر طنین مرگ‌آوای آیات تروریسم «مقدس»‌ فرمان عملیات «نور» در روز شنبه ۲۵ فروردین برای تهاجم،‌ تعرض،  تجاوز و اسارت دختران و زنان به پاخاسته بستند. خامنه‌ای فتوای جنگ داخلی داده بود. سران حکومت اسلامی، در پوشش بمباران اسراییل، دستکم نیروهای پنچ‌ گانه‌ی لباس شخصی‌های آتش به اختیار،‌ یگان‌های ویژه، نیروی انتظامی، حجاب‌بان‌ها و ون‌های سفید و سیاه و حکومت نظامی برای اشغال خیابان‌ها، فرمان دادند.

 سید علی خامنه‌ای در ستاد جنگی سپاه و شرکای فاشیست خویش، همزمان با فرمان «وعد صادق» حمله سیصد واندی موشکی و پهبادی خود به سراسر اسراییل، که ریشخند جهانیان شد، نیروهای خود را به میدان فرستاد. این تهاجم،‌ همزمان، تهاجمی پیشگیرانه  در هراس از فوران خیزش و بازگشت و تسخیر خیابان‌ها به دست خیزشگران بود،‌هم تلاشی مذبوحانه‌ای برای بازپس‌گیری دستاوردهای جنبش انقلابی۱۴۰۱.

طرح «تنبیه» از سوی آیت‌الهی که دارایی او را  رویتر در سال ۱۳۹۲ «نزدیک به  ۹۵ میلیارد دلار برآورد کرده بود.» ‌و در سال ۲۰۱۹ به بیش از دویست میلیارد دلار برآورد شده بود، که مریدانش در رسایش سرودند:

رهبر:‌ ویلا ندارد… بیت دارد/خانه‌اش به جای فرش/ عرش دارد و گلیم و چند تکه آسمان/  همه چیز ساده است/  مثل خانه زهرا/ مثل خیمه حسین/ و حسینیه امام خمینی(ره) دارد/ و چفیه دارد/ و عصایی که چوبش از شجره طوباست/ و دست مجروحی که ریشه در “کف العباس” دارد!»

 و نگفتند که تمامی اوقاف و آستان قدس… هم دارد و شریک سرقت تمامی برادران سارق سپاهی در تالان ‌همه‌ی هستی مردم و دسترنج کارگران و سرمایه گذار برون مرزی وهم دریای نفت و گاز و طلا و … او که مغز «ناقص و علیلی» دارد و روانی پریش،‌ ‌بار دیگر سرکوب و  تجاوز و تعرض به زنان را فرمان ‌داد: “حجاب واجب شرعی است؛ چه قبول داشته باشید چه نه باید رعایت کنید.” این گستاخی زهرآگینِ موجودی خونخوار بود که مدعی شده بود: «من که کارشناس نیستم.»

اینک،‌ جنگ، اعتصاب‌های کارگری،‌ همایش‌‌های اعتراضی، ‌اعتراض‌های مردمی،‌ دادخواهی برای خیزش سرنگونی، مقاومت  سراسری با سازماندهای منطقه‌ای و کوچه به کوچه ادامه دارد. در ایران، آوارِ ویرانی و بی نانی و بحران و تورم و مرگ می‌بارد، سیستان و بلوچستان زیر آب رفته‌اند، کولبران خونین، برصخره‌ها و بنارهای کردستان درخون خویش می‌غلتند،‌ و سوختبران در شعله‌های سوخت می‌سوزند، و آسیب‌های جسمی و روانی تهاجم‌های سراسری شیمیایی به دختران، هنوز بهبود نیافته، زنان شجاع  و شورشی، با دستهای خالی،‌ در دفاع از شرافت  و کرامت انسانی با زامبی‌های حکومتی سینه سپر کرده، و سران سپاه و بیت خامنه‌ای در پناهگاه‌‌ها خزیده‌اند و فرمان مرگ می‌دهند.

همانگونه که شورای بازنشستگان ایران روز پنجشنبه ۳۰ فروردین در بیانیه‌ای اعلام کرد: «جنگ علیه زنان، اعلان جنگ علیه زندگی و آزادی است.» ‌جنبش انقلابی زن،‌ زندگی، ‌آزادی! جنبشی مهار ناشدنی است. جنگ حکومت اسلامی، علیه مردم ومقاومت درپناه جنگ پوششی با اسراییل،‌ روند سرنگونی را به گونه‌‌ای شتابنده در پیش روی دارد.

عباس منصوران۳۰ فروردین ۱۴۰۳/  ۱۸ آوریل ۲۰۲۴