فرشید شکری
اول ماه مه، روز جهانی کارگر فرارسید. در این روز خجسته، کارگران “همهی کشورهای جهان” با برپایی مارش عظیم خود، همبستگی و اتحاد طبقاتیاشان را در مقابل سرمایهداران و دولتهای آنان به نمایش میگذارند.
روز جهانی کارگر که نمودی روشن از انترناسیونالیسم پرولتری است، روز اعتراض به بیحقوقیهای موجود، روز اعتراض به جنگ و کُشتار و آوارگی، ترور و ناامنی، راسیسم و نژادپرستی، و روز صدور کیفرخواست توده های تحتِ ستم و استثمار علیه بربریتِ نظام سرمایه داری است.
در اول مه، کارگرانِ نقاط مختلف جهان به صراحت اعلام میدارند: «ما برای دنیایی آزاد و برابر، دنیایی عاری از هر گونه ستم و استثمار، دنیایی بدونِ فقر و گرسنگی، و دنیایی مملو از رفاه و آسایش مبارزه میکنیم.»
شرکت وسیع زنان و مردان کارگر و مزدبگیر، فعالین رادیکال و ریشه بینِ جنبشهای کارگری، سازمانها و احزاب کمونیست، و سایر اکتیویستهای چپِ جنبشهای رادیکال اجتماعی در آکسیونها و راهپیماییهای روز کارگر، حاوی این پیغام برای سرمایه داران و دولتهایشان است که: «شما طبقات حاکم برای همیشه نخواهید توانست با اعمال زور و سرکوب، و با بهره گیری از امکانات گوناگون بر این دنیا تسلط داشته باشید، زیرا زمانی فراخواهد رسید که این دنیای وارونه و این جهان کهنه را با تکیه بر نیروی خود و نبردهای بی امان تغییر خواهیم داد.»
نگاهی اجمالی به تاریخ پیدایشِ روز جهانی کارگر
در چهارم ماه مه سال ۱۸۸۶ میلادی یعنی در چهارمین روز از اعتصاب و تجمعات اعتراضی کارگران آمریکایی و مهاجر در شهر شیکاگو که خواستار تعدیل و کاهش ساعات کار از ده ساعت به هشت ساعت شده بودند، پلیس سرکوبگر آمریکا به روی کارگران معترض آتش گشود. در این واقعهی ناگوار شماری جان خود را از دست داند و تعداد زیادی به شدت مجروح شدند. بر پایهی اسناد موجود، قانونگذاران ایالات متحدهی آمریکا قول داده بودند که در نخستین روز ماه مه ۱۸۸۶میلادی، ساعات کار در این کشور را به هشت ساعت در روز کاهش دهند، ولی چنین نکردند و در نتیجه کارگران در اعتراض به وعدههای عملی نشدهی نمایندگان بورژوازی، در سراسر آمریکا دست به اعتصاب زدند. آن اعتصاب عظیم و سراسری در یک هزار و دویست کارخانه و کارگاه براه افتاد و حدود نود هزار کارگر شیکاگویی در آن شرکت کردند.
گزارشات مربوط به آن رخداد می گویند: «وقتی کارگران شیکاگو و تودههای حمایت کننده از محل تجمع خود به سمت نقاط دیگر شهر راهی شدند، مأموران پلیس در مقابل ایشان ظاهر گردیدند. آنها از تجمع کنندگان خواستند که متفرق شوند و به خانههایشان برگردند که در این اثنا انفجاری صورت گرفت. آن انفجار به کشته شدن یک مأمور پلیس و زخمی شدن چند نفر انجامید. این انفجار باعث شد تا پلیس به سوی اعتصابیون و مردم عادی تیراندازی کند. آمار دقیق کشته شدگان اعلام نشده، ولی اسامی انبوه مجروحان را دریافت کرده ایم.»
در آن زمان پلیس با اعمال خشونت و وحشیگری جمعیت عظیم معترضین را پراکنده کردند. در رویداد چهارم مه ۱۸۸۶ میلادی هشت نفر به عنوان سازمان دهندگان اصلی اعتصاب و اعتراضات شیکاگو دستگیر شدند. پنج نفر از دستگیر شدگان کارگران مهاجر آلمانی تبار، و یکی هم آلمانی تبعهی آمریکا بود. هفت نفر از این مبارزان راه رهایی طبقهی کارگر به اتهام کمونیست بودن حکم اعدام گرفتند که چهار تن از آنان بدار آویخته شدند و یکی هم پیش از اجرای حکم خودکشی کرد.
فرماندار ایالت حکم دو نفر از محکومین به اعدام را به حبس ابد تخفیف داد، و نفر هشتم هم به پانزده سال حبس محکوم شد. با پخش خبر یورش سبعانهی پلیس شیکاگو به معترضین، و آنگاه خبر اعدام آن کارگران پیشرو، در اکثر کشورهای جهان مراسمهایی در گرامیداشت یاد جانباختگان این رخداد برگزار و مرتباً این مراسم ها تکرار گردیدند. از آن تاریخ به بعد تدریجاً روز اول ماه مه بعنوان روز جهانی کارگر شناخته شد.
روز جهانی کارگر در سال جاری
کارگران جهان در شرایطی به استقبال روز جهانی کارگر میروند که تبعات و آثار مخرب وحشیگری امپریالیسم غرب به رهبری آمریکا و رژیم نژادپرست اسراییل، و مضاف بر این، تداوم یورشهای بورژوازی در چهارگوشهی دنیا به جبههی کار و زحمت، زندگی و حیات تودههای کارگر و مزدبگیر در جوامع “پیشرفته و پیرامونیِ” سرمایهداری را با مشکلات و معضلات عدیدهای مواجه کردهاند. با این وصف طی این مدت، مبارزات کارگران در نقاط مختلف جهان علیه سیاستهای ضد کارگری و طرحهای کهنه و تازهی اقتصادی سرمایهداران و دولتهایشان، در جریان بودهاند.
امسال طبقهی کارگر ایران نیز در شرایطی به پیشواز این روز خواهد رفت که رژیم بورژوا-اسلامی همچنان با بحرانهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی لاینحلی دست به گریبان است. کشمکش پیدا و پنهان میانِ جناحهای مختلفِ حاکمیت که هر یک دارای استراتژیهای متفاوت جهت نجات وجه تولید سرمایهداری و حفظ و تحکیم پایههای نظام اقتصادی-سیاسی حاکم هستند، و همچنین درگیری این رژیم در حوزهی سیاست خارجی با ایالات متحده و اسراییل بر سر انرژی هستهای و نیروهای نیابتیاش از یک سو، و اروپا از سوی دیگر ادامه دارد.
طبقه ی کارگر ایران در این ایام به مانند سالهای قبل در وضعیت اقتصادی بسیار نامناسب و دردناکی به سر می برد. دستمزدهای بازهم چندین مرتبه زیر خط فقر، به تعویق انداختن همین دستمزدها در موارد متعدد، تعدیل نیرو و اخراجهای پی در پی به بهانههای گوناگون، تداوم فعالیت شرکتهای پیمانکاری، قراردادهای موقت و سفید امضاء، ادامهی کاهش تعهدات قانونی سازمان تأمین اجتماعی، کاهش خدمات و بیمههای اجتماعی، محرومیت بخشهای وسیعی از کارگران و تودههای فرودست از بهداشت و درمان، حوادث محل کار، سرکوب و بگیر و ببند کارگران معترض و فعالین و رهبران کارگری، و اعمال سایر بی حقوقیها، طبقهی کارگر ایران را کاملاً در تنگنا قرار داده اند.
با این وجود، در بطن چنین اوضاع و احوالی، کماکان شاهد گسترش و تعمیق اعتصابات و اعتراضات کارگران در مراکز تولیدی و خدماتی گوناگون در سالهای اخیر بودهایم. این اعتصابات و اعتراضات مستمر کارگری، و ایضاً تجمعات بازنشستگان، معلمین، پرستاران و غیره دال بر این واقعیت است که کارگران آگاه و پیشرو توانستهاند ارتباطهای معینی با یکدیگر برقرار سازند، و تشکلهایی نظیر کمیتههای اعتصاب را ایجاد کنند. در کنار این، نکتهی مهم دیگر در تبیین موقعیت مبارزات کارگری در این دوره، بالا رفتن روحیهی همگرایی، اتحاد و همکاری در میان فعالین و پیشروان کارگری و تشکلهای مستقل موجود است. بی تردید، استمرار مبارزات جاری، می تواند هرچه بیشتر زمینه و بستر اتحاد طبقاتی علیه جبههی سرمایه را فراهم آورد.
مراسمهای امسال و مطالبات کارگری
در روز جهانی کارگر، بایسته است تا کارگران کمونیست و پیشروان رادیکال جنبش کارگری ایران با توجه به نیرو و ظرفیت، و جایگاه و نقش خود، گردهماییها و تجمعات گستردهای را در اول ماه مه برپا دارند، و امسال هم اجازه ندهند نهادهای دستساز و ضد کارگری رژیم بورژوا-اسلامی (شوراهای اسلامی کار و خانهی کارگر) کارگران را به شرکت در مراسمهای دولتی ترغیب نمایند.
ضروری است کارگران کمونیست و فعالین ریشه بین جنبش کارگری در اول ماه مه، به سان سالهای گذشته، روی مطالباتی از قبیل افزایش دستمزدها متناسب با یک زندگی مرفه و درخور شأن انسان، حق ایجاد تشکل های مستقل و سراسری، توقف اخراج و بیکار سازیها، لغو قراردادهای موقت و سفید امضاء، پرداخت بی کم و کاست بیمههای اجتماعی، آموزش رایگان، ممنوعیت کار کودک، آزادی فوری و بی قید و شرط زندانیان سیاسی، و همچنین پشتیبانی از مبارزات توده های فرودست جامعه و خواستههای اقتصادی و سیاسی آنان، تأکید و اصرار کنند. اول ماه مه امسال با نظرداشت به اوضاع سیاسی و اقتصادی کنونی میتواند نقطهی عطف رو در رویی تمام عیار با نظام اقتصادی-سیاسی حاکم باشد.
نکته ای به مناسبت روز جهانی کارگر
از نظر مارکسیستها و کمونیستهای انقلابی، مبارزهی طبقاتی موتور حرکت تاریخ است، و رهایی طبقهی کارگر میباید به دست خود طبقه صورت بپذیرد. لیکن بدون تشکل سیاسی (حزب کمونیستی) مادیت یافتنِ چنین امری بسیار سخت است. لهذا، حزب کمونیست برای پرولتاریا به عنوان سوژهی تغییر دهنده و عاملِ گذار از سرمایهداری به سوی جامعهای بدون طبقه یا همان کمونیسم، ظرفی بسیار با اهمیت در مبارزهی طبقاتی است.
پرولتارها که تنها نیروی زیر و رو ساختن وضع مستقر میباشند، به تحزب کمونیستی نیازمند هستند زیرا آن حزب راهگشای اندیشهی پرولتری در راستای پراکسیس (عمل) است. پراتیک و عملی مبتنی بر تئوری انقلابی. آن حزب، مغز و هستهی آگاهی کمونیستی پرولتاریاست. حزب کمونیست، عقل و خرد پرولتاریا جهت غلبه بر دوگانگی و رهایی از وضعیت کنونیاش میباشد. به دیگر کلام، حزب کمونیست، نهاد و تشکیلات طبقهی کارگر و نقطهی اوج آگاهی طبقهی کارگری است که در آن سازمان مییابد. آن هنگام که سیاست رادیکال در میان تودههای کارگر غایب است، حضور یک حزبِ کمونیستی برای انقلاب وجوب و ضرورتی غیر قابل انکار دارد. تودهای شدنِ تفکرِ تحزب یابی کمونیستی در میان پرولتاریا در اصل نزدیک شدن به انقلاب، و یا خودِ انقلاب است. هر زمان تئوری رادیکال در میان کارگران تعمیق یابد و هر زمان حزب خودِ آن طبقهای میشود که بهسوی انقلاب می رود، در آن موقع به تعیین تکلیف نهایی با بورژوازی خواهد پرداخت. تحزبیابی کمونیستی به سان آگاهیای که در متن نبرد با سرمایهداران و کارفرمایان کسب می گردد، از نیازهای حیاتی مبارزهی طبقاتی است.
بلاشک، بدون حزب کمونیستِ کارگران، سیاست رهاییبخش اگر هم به پیش رود ولیکن به سرانجام نمیرسد. حزب کمونیستِ کارگران همچون سایر اشکال سازمانیابی روی واقعیتِ وجودی زندگی و پیکار طبقهی کارگر بنا می شود و اساساً در تقابل با احزاب راست و نیز احزابِ چپ بورژوایی و خرده بورژوایی قرار دارد. حزب کمونیستِ کارگران حزبی است که متحدیناش را در میان تشکلات و احزاب راستین کارگری جستجو می کند، و نه در بین دشمنان طبقاتی کارگران. چنین حزبی برمیانگیزاند، تهییج میکند، میشوراند، متحد میسازد، سازمان میدهد تا پیروزی نهائی در مبارزهی طبقاتی ممکن گردد.
و اما در انتها باید گفت، حزبی که خارج از محل کار و زیست کارگران ظهور یابد و یا از “بالای سر کارگران” تأسیس شود، به این علت که مستقیماً در میدان مبارزات هر روزه ی کارگران حضور مؤثری ندارد، سرنوشت قابل قبولی پیشارویش نخواهد بود. تجربه این واقعیت را نشان داده است. قطع به یقین، حرکت بدون توقف پرولتاریا به سمت تغییرات ریشهای و بنیادین به متشکل شدن توده های کارگر در حزب کمونیستی بستگی دارد که پیشتر سلولهای اولیهی موجودیت یافتن آن در محل «کار و زیستِ» کارگران پدید آمده باشند.
زنده باد روز جهانی کارگر
زنده باد کمونیسم
سی آوریل ۲۰۲۵