دبیرخانه سازمان متبوع آقای ابراهیم علیزاده، به تاریخ ١٨ مرداد ١٤٠١ طی اطلاعیه ای تحت عنوان “اطلاعیه دبیرخانه کمیته مرکزی کومه له در مظلوم نمایی جریان انشعابی” مواردی را طرح کرده (قابل ملاحظه در پی نوشت) که از بسیاری جهات قابل مداقه و بحث و البته جای تاسف است. این اطلاعیه به وضوح نشان دهنده روندی است که عملا منجر به خلع سلاح کو مه له میشود اما تحت نام کو مه له. این اطلاعیه مضافا نشان دهنده این است که سازمان تحت رهبری آقای علیزاده در برخورد به قضیه انشعاب راهی را در پیش گرفته که هم ماهیت با راه و روش سرکوبگرترین انواع دولت های بورژوایی است.
قبل از تحلیل این اطلاعیه خاطرنشان میکنم که نمیتوان این جریان را یک انشعاب از کو مه له و حکا دانست زیرا سبک کاری که انتخاب کرده با تاریخ و پیشینه و راه تا کنونی کو مه له، و هیچ اصول سوسیالیستی و کمونیستی و حتی با اصول عمومی چپ و انسانی شباهتی ندارد. نتیجتا در این نوشته، سازمان آقای علیزاده را سازمانی در نظر میگیرم که تفاوت ماهوی با سازمان عبدالهه مهتدی یعنی سازمان زحمتکشان ندارد و نتیجتا آنرا بنا به قرارداد و در این نوشته سازمان زحمتکشان شاخه علیزاده یا به اختصار سازمان زحمتکشان علیزاده مینامم. در مقابل، جناح دیگر که تحت نمایندگی و رهبری رفقایی همچون صلاح مازوجی و دیگران است و کماکان به روش ها، مرام، باورها، اساس نامه و خطوط تا کنونی کو مه له و حکا پایبند است به همان نام های کو مه له و حکا می نامم. مخاطب این متن ممکن است نام گذاری های دیگری را بپسندد اما تاکید میکنم که نامگذاری ها تاثیری بر محتوای متن ندارد و در هر صورت تحلیلی که ارائه میشود فارغ از اینکه هر کدام از این دو سازمان را چه بنامیم صحت دارد. متن روی این تمرکز دارد که چه خطای بزرگی توسط سازمانی که تحت رهبری آقای علیزاده است در حال رخ دادن است. خطایی که سود مستقیمش به جیب رژیم سرمایه داری و جنایتکار جمهوری اسلامی میرود و دودش به چشم مبارزات مردم و زحمتکشان کردستان و ایران.
اما اطلاعیه مورد نظر چه نکات مهم و قابل تاسفی دارد و چرا عملا نشان از سیاستی دارد که منجر به خلع سلاح کو مه له و آنهم با استفاده از نام کو مه له میشود؟ در ادامه به این موضوع می پردازم.
اطلاعیه منتشره توسط سازمان آقای علیزاده، در نخستین سطر، یک دروغ را به مخاطب عرضه میکند و نام رفقای کو مه له و حکا را اولا جریان انشعابی مینامد و دوما آنها را “اقلیتی” از رفقای خود میخواند.
لازم به تصریح است که به باور نگارنده، اینکه هر دو طرف اصرار دارند که این طرف دیگر بوده که انشعاب کرده، راهی به جایی نمی برد زیرا واقعیت این است که هر دو گروه نهایتا و پس از مدت ها کشمکش، راهشان از هم جدا شده و اینکه کدام یک واقعا کو مه له و حکا است پیش از استناد به ادعای هر یک، باید به قضاوت کارگران و زحمتکشان کردستان و ایران گذاشته شود و نه مثلا به تعبیر و تفسیر و نامگذاری اشخاصی نظیر آقای حسن رحمان پناه که در برخورد با یک متن نقادانه، انواع فحش ها و تعابیر ضد انسانی را استفاده میکند.
اما دروغی که در سطر اول این اطلاعیه تعبیه شده است و توسط برخی از هواداران زحمتکشان-علیزاده هم تکرار میشود این ادعا است که طرف مقابل (شامل رفقایی چون صلاح مازوجی میشود) یک عده ی اقلیت هستند. دلیل این ادعا چیست؟ اینکه افرادی که در این چند روز اخراج و با برخوردی ضد انسانی مواجه شده اند فقط هفت نفرند. اما اطلاعیه مذکور عامدانه دست به این جعل تاریخی میزند و اشاره نمیکند که اگر هفت نفر در ورودی اردوگاه محصور و محبوس شده اند اما ده ها نفر دیگر به عنوان کمیته های مرکزی حکا و کو مه له و از هم سازمانی های این رفقا در اردوگاه حضور ندارند. مگر معیار سنجش تعداد اعضای حکا و کو مه له، تعداد افراد دم در محصور شده است؟ خیر. و مگر اصولا برای اثبات حقانیت یک روش مبارزاتی باید به تعداد افراد باورمند بدان روش استناد کرد؟ مهم این است که کدام گروه باورها و سنت و مرام کو مه له و حکا را بازتاب میدهند. اما این تمام ماجرا نیست بلکه از قضا اکثریت اعصا و هواداران تشکیلات کو مه له و حکا اتفاقا کماکان عضو و هوادار ان هستند و عده ای اقلیت با جریان آقای علیزاده همراه هستند و از این جهت است که استفاده نام اقلیت باید برای جریان آقای علیزاده باشد و نه برعکس.
در پاسخ به سفسطه ی پیش کشیدن عدد هفت یعنی تعداد نفراتی که در ورودی اردوگاه محصور شده اند و اینکه سعی میشود با این عدد هفت اینطور وانمود شود که گویا این رفقا همین تعداد هستند و لاجرم اقلیت هستند نکات مهم دیگری هم باید گفت. دست کم بین چهل تا پنجاه نفر فقط تعداد رفقای کمیته مرکزی همراه با این هفت نفر رفقا هستند. تعداد چند صد نفر که مستقیما در کنگره ها رای داده و این پنجاه نفر را انتخاب کرده اند و بنا بر درک ما از شرایط واقعی کردستان و نه تبلیغات جریان آقای علیزاده بالغ بر صدها و هزاران نفر در شهرهای مختلف همراه با جریان کو مه له و حکا هستند و نه همراه با جریان آقای علیزاده. پس نام بردن از دو تشکیلات مرتبط به این رفقا تحت عنوان جریان اقلیت، هم دروغی بزرگ است هم سفسطه ای شگفت آور.
جریان آقای علیزاده به خوبی میدانند که در شهرهای مختلف در اقلیت هستند. ما به آنها پیشنهادی میکنیم. اگر بنا به شرایط امنیتی امکان نظرسنجی بین اعضا و هوادران داخل شهرها وجود ندارد بیایند و در اردوگاهی که اکنون در تسخیر آنها قرار گرفته است اول نیم ساعت فرصت دهند که مثلا رفیق پرستار سخنرانی کند و بعد یک ساعت هم خودشان و سپس یک نظرسنجی انجام دهند. البته نظرسنجی مخفی و نه علنی که اگر پیشمرگه ای میخواست رای بدهد که با جریان آقای علیزاده هم رای نیست به سویش صندلی پرتاب نشود و یا توبیخ و محاکمه نشود و یا در دادگاه آقای بزرگپور و رحمان پناه مورد مواخذه و تهدید قرار نگیرد. خودشان میدانند که بسیاری از پیشمرگه ها هیچ همدلی با این جریان ندارند و طی ماه ها و چند سال گذشته تحت دادگاه تفتیش عقاید قرار گرفته اند که چرا مطالب رفقای جناح رادیکال را در صفحات مجازی دنبال یا پسند کرده اند. ناراحتی جریان آقای علیزاده و مثلا یاداشت عصبی و فحش نامه ی آقای رحمان پناه علیه نوشته رفیق منصوران به این علت بود که رفیق منصوران به پیشمرگه ها میگوید مثل همیشه به وجدان مبارزاتی خود مراجعه کنند و مانند همیشه ی ناریخ کو مه له تسلیم فرمان های سرکوبگرایانه فرماندهانی که رفقای خود را محصور و محدود و اخراج و خلع سلاح کرده اند نشوند. اگر اکثریت رفقای پیشمرگ با این نوشته رفیق منصوران همدلی نداشته باشند پس دیگر جای نگرانی و عصبانیت برای آقای رحمان پناه باقی نمی ماند و خیالش راحت می بود که این نوشته اثری در داخل اردوگاه نمیگذارد. اما چون میداند که اوامر ایشان مورد پسند رفقای آگاه پیشمرگه نیست از نوشته منصوران ناراحت میشود.
به هر حال، توضیح داده شد که نویسندگان اطلاعیه دبیرخانه سازمان زحمتکشان علیزاده میخواهد با تصویر سازی از عدد هفت به مخاطب اینطور تلقین کند که گویا رفقای کو مه له و حکا همین تعداد اندکند در حالی که بخش بزرگی از اعضا و هوادارن با این رفقا همراه و هم رای هستند و نه با جریان آقای علیزاده. آیا باید هزارن نفر عضو یا هوادار راسا و مستقیما کوله پشتی ببندند، خظر امنیتی به جان بخرند و راهی سلیمانیه شده و در مقابل اردوگاه صف بکشند که صرفا به آقای بزرگپور و آقای رحمان پناه و خانم سروه ناصری نشان بدهند اقلیت نیستند؟ اطلاق نام اقلیت به هفت رفیقی که نماینده چندین هزار عضو و هوادار کو مه له و حکا هستند، دروغی بزرگ است که عامدانه توسط اطلاعیه مذکور به خورد مخاطب داده میشود.
در اطلاعیه سازمان زحمتکشان علیزاده ادعا شده است که تلاش آنها طی هشت ماه گذشته این بوده است که “پروسه جدایی عادی، سالم و سیاسی باشد”. مشخص نیست چطور باید این ادعای به این بزرگی و سراسر خلاف واقعیت را باور کرد. آقایان رحمان پناه، الیاسی، بزرگپور و دیگر دوستانشان با کودتایی عجیب و به میدان فرستادن افرادی که اصولا خود را متعلق به تشکیلات نمیدانستند و حتی حق عضویت نداده بودند و به ناگهان به طور دسته جمعی برای رای گیری انتخاب شده بودند، کاری کرده بودند که انتخابات مد نظر شان را به طور کامل با مهندسی ناسالم و برای حذف غیرهمفکران خود به پیش ببرند. آنها تمام تلاش خود را کردند که افرادی به نمایندگی به کنگره ها بیایند که نتیجه دلبخواه همان شود که آنها میخواهند. سازمان آقای علیزاده با برگزاری کنگره هجده خود با ممنوع کردن شرکت بیش از نیمی از اعضای کومله و حکا از جمله اکثریت اعضای کمیته مرکزی حکا، عملا انشعاب خود از بخش دیگر تشکیلات را عملی و اعلام کردند. جالب اینجاست که ادعا میکنند که پروسه های طی شده عادی و سیاسی و سالم بوده است. در این ادعا، شباهتی زیاد به ادعای حکومت اقلیم کردستان هست که خود را نماینده مردم میداند و همان هایی که به پارلمان ها راه پیدا میکنند را نماینده واقعی توده های مردم میداند. در حالی که بر همگان آشکار است که در ساختار سیاسی اقلیم کردستان با مهندسی های سیاسی و اجتماعی و امنیتی تنها کسانی به این محافل قدرت راه پیدا میکنند که عمدتا طرفدار یکی از دو هسته اصلی قدرت در حکومت اقلیم باشند.
ادعای خلاف واقعیت مطرح شده در اطلاعیه، یعنی سالم بودن و عادی بودن پروسه جدایی برای کسی که به هیچ وجه در جریان ماه ها قبل نبوده باشد هم قابل راستی آزمایی است. وقتی سرشناس ترین رهبران کو مه له و حکا توسط آقای علیزاده و دوستانش از تنها اتاق های محقر و کوچک خود در اردوگاه به بیرون اخراج میشوند، جیره های غذایی آنها قطع میشود و به آنها فرمان داده میشود که هیچ گونه فعالیت سیاسی نکنند و مضافا به آنها پیشنهاد میشود به جایی بروند که در واقع در معرض خطر جانی قرار خواهند داشت، وقتی برای جان این رفقا اهمیتی قائل نیستند و برای کرامت انسانی همرزمان سابق خود هیچ ارزشی قائل نیستند چگونه باید باور کرد که طی ماه ها قبل با آنها طی یک پروسه سیاسی عادی و سالم برخورد شده است؟ ادعای اطلاعیه مذکور، ادعایی دروغین و برای پنهان کردن حقیقت است.
و اما در این اطلاعیه به موارد دیگری نیز اشاره شده است که مایه حیرت و تاسف است. دبیرخانه سازمان زحمتکشان آقای علیزاده درباره اعضای حکا و کو مه له که تا کنون در اردوگاه مقیم بوده اند مینویسد” در مدت هشت ماه گذشته تمامی نیازمندیهای زیستی، پزشکی و امنیتی” آنها بر عهده ی تشکیلات آقای علیزاده بوده است. یعنی میخواهند بگویند که به طور رایگان مایحتاج حداقلی آنها تامین میشده است. اما از چه منبع و منشایی؟ از جیب آقای رحمان پناه و بزرگپور و علیزاده؟ آیا از منابع مالی شخصی اینها، این موارد تامین میشده است؟ به اعضای حکا و کو مه له لطف اضافی و مرحمت و خیر شده است؟ یعنی ما با یک عده افراد “خیر” طرف هستیم؟ برای هر مخاطبی با شناخت حداقلی از پیشینه حکا و کو مه له این عبارت بندی اطلاعیه مایه تعجب و تاسف است. اگر این رفقا حتی صرفا افرادی گریخته از دست رژیم جمهوری اسلامی هم می بودند اطلاعیه نباید با این ادبیات خیریه ای و تحقیرآمیز این موارد را عنوان میکرد. حال آنکه اصولا بحث ما درباره مبارزانی است که خود تا به امروز کو مه له و حکا را ساخته اند. یعنی باید بر سر رئوف پرستار و صلاح مازوجی و حسن شمسی و محمد نبوی و خسرو بوکانی و یا افرادی نطیر آنها منت گذاشت که خوراک حداقلی برای آنها تهیه شده است؟ خوب اگر منتی هست باید بر سر آقای رحمان پناه و آقای علیزاده و خانم سروه ناصری هم گذاشته شود. حال اصولا در این موضوع منتی از سوی هیچ کدام بر دیگری نیست. تمام امکانات و دارایی ها و منابع لجستیکی و رزمی-نظامی و فنی و تمام املاک و متعلقاتی که تا قبل از انشعاب متعلق به هر دو جریان بوده است باید کماکان متعلق به هر دو جریان باشد و به شیوه ای دموکراتیک و با توافق و تفاهم بین دو طرف قسمت شود. چرا دبیرخانه سازمان زحمتکشان آقای علیزاده باید بابت هشت ماه جیره غذایی بر سر کسانی که خود در گردآوردن هرآنچه از اعتبار مادی و معنوی تحت نام کو مه له و حکا مستقیما نقش دست اول داشته اند منت بگذارد؟ این امکانات حتی صرفا متعلق به دو جریان موصوف نیست بلکه باید در خدمت مبارزه زحمتکشان کردستان و ایران قرار بگیرد. این امکانات حاصل زجر ها و رنج های مشترک هزاران انسان مبارز و خانواده های آنهاست که طی دهه ها هم اعتبار معنوی و هم امکانات مادی را تحت نام کو مه له و حکا گردآورده اند.
اگر شرایط سیاسی و امنیتی اجازه میداد باید بیش از همه از عموم مردم کرستان نظرسنجی میشد که به نظر شما کدام جریان محق به استفاده از نام کو مه له است و کدام جریان باید در اختیار دارنده ی امکانات مالی باشد. پاسخ نگارنده بر اساس شناختی که از کو مه له و تاریخچه اش و با توجه به شناختی که از بافت سیاسی کردستان دارد این است که اکثریت اعضا و هواداران و خانواده های جانباختگان قطعا به نفع جریان زحمتکشان آقای علیزاده و اهداف ضد کمونیستی آقای بزرگپور رای نخواهند داد. زیرا به اندازه ی کافی سازمان با نام و رویکرد و سیاست و هویت زحمتکشان وجود دارد و سومین آن نیاز نیست. اما تا اطلاع ثانوی و قبل از اینکه ما امکان این را داشته باشیم که در نتیجه یک نظرسنجی وسیع بدانیم نظر عموم مردم کردستان چیست، عجالتا تنها راهی که باقی می ماند این است که امکانات موجود به نحو و نسبتی که خودشان توافق میکنند بین هر دو جریان تقسیم شود و آقایان بزرگپور و رحمان پناه و علیزاده و خانم سروه ناصری حق ندارند برای سرنوشت این اموال و امکانات و به جای عموم مردم تصمیم بگیرند. در نتیجه ادبیات خیرمآبانه و منت گذارنده ای که در اطلاعیه استفاده شده واقعا خجالت آور، غیر انسانی، غیردموکراتیک، غیرمسئولانه، فرصت طلبانه، خودخواهانه و غیرقابل قبول است. دبیرخانه این سازمان شاید بهتر بود مستقیما اشاره میکرد که ادامه تخصیص آذوقه و سایر امکانات، مورد قبول خودشان نیست. این واقعیت را اگر بیان میکردند برای مخاطب قابل فهم تر بود و به حقیقت هم نزدیک تر است. حال آنکه پاسخ هر انسان مترقی و آزادیخواهی این است که هیچ مقام حکومتی و نیز دبیرخانه سازمان زحمتکشان شماره سه یعنی سازمان آقای علیزاده حق تصمیم گیری بر میراث معنوی کو مه له و امکانات مادی آنرا ندارند. درباره میراث معنوی به زودی و با ادامه فعالیت های هر دو طرف، مردم قضاوت خواهند کرد. چه اینکه همین حالا سازمان آقای علیزاده راه جدیدی که انتخاب کرده به وضوح نشان دهنده ی ماهیت غیرکمونیستی مورد علاقه ی آنهاست زیرا در اولین اقدام به سراغ جریان ناسیونالیستی “روت” رفتند. در اقدام بعدی با جریانات اسلامی همراهی و همدلی کردند و کم مانده است که در وسط اردوگاه زرگویز مسجدی بنا کنند و نماز جماعتی به امامت یکی از رهبران جریان زحمتکشان شماره سه برپا شود با این توجیه که برای بودن در درون جامعه باید با انواع جریان ها بود و حتی لازم است به رنگ آنها دربیاییم! درباره اینکه میراث معنوی و خط و راه کو مه له را کدام جریان نمایندگی خواهد کرد مرور زمان بهترین داور خواهد بود اما به هر حال درباره امکانات مالی و مادی تا کنونی، هیچ کدام از طرفین نمیتواند به طور یک جانبه ادعای تملک و تصاحب کند. این امکانات باید بین دو جریان تقسیم شود.
اطلاعیه مذکور در جایی اعلام میکند که آنها یعنی جریان آقای علیزاده “بگونه ای روشن و رفیقانه” از رفقای حکا و کو مه له خواسته اند که” اردوگاه کومه له را تخلیه نموده و امکان عادی سازی روابط و فعالیتهای مستقل” را برای دو طرف فراهم کنند. ما نمونه ای از برخورد روشن و رفیقانه را در روزهای اخیر مشاهده کرده ایم! دم در نگه داشتن رفقای قبلی خود و اخراج آنها و از مدت ها قبل قطع جیره های غذایی آنها. شیوه رفیقانه آنها همچنین عبارت است از اینکه حتی به برخی از این رفقا اجازه نداده اند که به اتاقک های خود رفته و وسایل شخصی خود را بردارند. ما به خوبی از برخورد رفیقانه ی ادعا شده در این اطلاعیه آگاهیم و نمونه اش را در نوشته ی آقای حسن رحمان پناه که یاداشتی سراسر فحاشی و هتاکی است مشاهده کرده ایم. بیایید تصور کنیم که مثلا فرمانده رئوف پرستار برخلاف دستورات صادر شده توسط شخصی مانند جمال بزرگپور یا سروه ناصری یا حسن رحمان پناه تصمیم میگیرد که از در ورودی قدم بردارد و به سمت محل اقامت خودش برود؛ یعنی به داخل اردوگاهی برود که خودش بیشتری سهم را در ساختن و مهیا کردن و کارا تر کردنش داشته است. چون پیشمرگه های نگهبان از خانم سروه ناصری یا جمال بزرگپور دستور نظامی دارند لابد به فرمانده رئوف هشدار ایست میدهند و بعد چه؟ اگر فرمانده رئوف بخواهد به اردوگاهی که خودش فرماندهی آنرا داشته است وارد شود و به هشدار ایست آن پیشمرگه که در توسط اعضای کمیته مرکزی سازمان آقای علیزاده در این موقعیت دشوار و غیر انسانی قرار داده شده توجهی نکند، لابد نخست شلیک هوایی خواهد شد و اگر باز هم فرمانده رئوف توجهی به اخطار نکرد… حتی ادامه ی این تصور و بیانش دردناک و سخت است! رفیق مبارز ما رئوف پرستار، این فرمانده ی خستگی ناپذیر کو مه له و این یادگار خالص و مفتخر از راه کاک فواد ها و کاک صدیق کمانگرها، دکتر جعفر شفیعی ها، رفیق غلام کشاورز، محمد حسین کریمی ها و این بازمانده از سلحشوری های گردان های شوان و کاوه و گردان ٢٢ارومیه، فرمانده ای که یادگار همان راه و مرام فرماندهان شهید و سرفراز کو مه له است، آیا اگر بخواهد به اردوگاهی قدم بگذارد که خودش فرماندهی آنرا داشته است باید به دستور سروه ناصری و بزرگپور و علیزاده و حسن رحمان پناه و اشخاصی دیگر نظیر ایشان، به او شلیک شود؟ این یک تصویر وحشتناک است اما دقیقا معنی و ماهیت اتفاق و وضعیتی است که سازمان آقای علیزاده طراحی کرده است. آنروی سکه ی بیرون کردن رفقای حکا و کو مه له یعنی افرادی همچون رفیق نشمیل سازیده، فواد امانی، مختار دهدار، رئوف پرستار، خسرو بوکانی، ئارام کاکه ره ش و اسماعیل کاکه ره ش و دستور دادن به این که حق ورود به اردوگاه را ندارند دقیق یعنی اینکه اگر این رفقا قدم از قدم بردارند شلیک کردن به آنها آزاد است! تنها مساله ای که تا کنون باعث عدم بروز این چنین صحنه ی فاجعه باری شده است درایت و صبوری و متانت و نجابت رفقایی مانند رئوف پرستار و سایر رفقای همراه ایشان بوده است! وقتی اطلاعیه دبیرخانه زحمتکشان سه (سازمان زحمتکشان آقای علیزاده) از برخورد رفیقانه و دوستانه صحبت میکند، به واقع نه خنده بلکه گریه ای تلخ به بلندا و عمق تاریخ کو مه له بر جسم و روح آدم مستولی میشود! کدام برخورد رفیقانه؟ شما فرماندهان و رهبران کو مه له و حکا را اخراج کرده، مورد توهین قرار داده، در ورودی اردوگاه محصور کرده و بی جا و مکان کرده اید! شرم هم یک احساس انقلابی است!
اطلاعیه مذکور همچنین میگوید که ما این برخوردها و اخراج ها و محصور کردن ها و قطع آذوقه ها و امثال آنرا انجام داده ایم، مبادا کسی بر ما خرده بگیرد زیرا ما قبلا به این افراد گفته ایم که اردوگاه را “تخلیه” کنند. تخلیه کنند؟ چه کسی باید اردوگاه را تخلیه کند؟ کسانی که به نمایندگی از هزاران عضو و هوادار کو مه له در اردوگاه حضور دارند باید اردوگاه را تخلیه کنند؟ چرا؟ اگر اینها اصولا و از قبل در این اردوگاه جایی نداشته اند پس چرا باید الان آنرا تخلیه کنند و چرا قبلا آنها را بیرون نکرده اید؟ پاسخ واضح است؛ زیرا که این رفقا قبلا مستاجر اردوگاه و یا بازدید کننده نبوده اند بلکه ساکنین اصلی بوده اند و اینکه اکنون شما دستور به تخلیه میدهید نشانه ی این است که شما شبیه همان کاری را میکنید که رژیم اسرائیل با فلسطینی ها و رژیم اسرائیل از مردمی که مالک واقعی سرزمین ها هستند میخواهد آنجا را تخلیه کنند؛ و اگر نکنند چه اتفاقی میافند؟ به ضرب گلوله ی سربازان اسرائیلی کشته میشوند! شما کاری کرده اید که پیشمرگه مفتخر و هشیار و دردکشیده ی کو مه له که جانش را برای مردم زحمتکش کف دستش گذاشته است در موقعیتی قرار بگیرد که برای دستور ضد انسانی شما دال بر “تخلیه” آنهم توسط کسانی که ساکنین اصلی اردوگاه هستند، این پیشمرگه باید در آماده باش باشد که که اگر افرادی اوامر شاهانه شما را نپذیرفتند به آنها شلیک کند؟! آیا درک میکنید که با جان و روان پیشمرگه ها و مردم کردستان چه میکنید و آیا دقیقا متوجه هستید که با این دستورتان برای تخلیه به چه طرف و یا طرف هایی خدمت میکنید؟ آیا متوجه هستید که چطور تلاش ها و اقدامات شما چیزی نیست جز چنگ کشیدن بر چهره ی معتبر کو مه له و دهن کجی به راه و مرام جانباختگان کو مه له؟
اطلاعیه دبیرخانه سازمان آقای علیزاده در توجیه برخورد ضد انسانی که با رفقای کو مه له و حکا کرده اند مینویسند که اینطورها هم نیست که قرار بوده باشد این رفقا کاملا بی جا شوند بلکه به آنها مکانی پیشنهاد داده ایم. اما چه مکانی؟ خودشان توضیح میدهند که در” خارج از اردوگاه مرکزی، در شهر سلیمانیه” و در یک ساختمان. ما فرض میکنیم که ساختمان مسکونی پیشنهاد شده واقعا در امنیت و مناسب برای فعالیت سیاسی چند نفر باشد و البته انهم فقط برای جند نفر معدود و نه اینکه به درد یک جریان سیاسی عمومی و توده ای بخورد. اما نویسندگان اطلاعیه آیا با شعور مخاطبان خود بازی میکنند؟ یعنی قرار است کو مه له که متشکل از نیروی مسلح پیشمرگه است را خلع سلاح کنند و به پیشمرگه ها بگویند به خانه های خود بازگردید و به رژیم تسلیم شوید یا در شهر سلیمانیه سرگردان شوید زیرا دیگر برای شما جایی در اردوگاه نیست و اصولا دیگر اردوگاهی در کار نیست و شما تنها راهی که دارید این است که فقط چند نفر محدود از شما به یک اتاقی در جایی در داخل شهر بروند؟ آیا قرار است رفقای کو مه له به اتاقکی مسکونی در شهر سلیمانیه رفته و مشغول صبح را تا شب گذراندن باشند؟ صبحت از نیروی پیشمرگه است؛ اگر قرار باشد تعدادی نیروی پیشمرگه تحت آموزش نظامی قرار بگیرند، بدون اردوگاه آیا قرار است که آنها را در خیابان های سلیمانی و با اسلحه های چوبی وادار به مشق نظامی کرد و موجبات تمسخر مردم را فراهم کرد؟ آیا سازمان آقای علیزاده متوجه نیست که با این پیشنهادشان در واقع دارند روند خلع سلاح فرماندهانی چون رئوف پرستار و نیروی پیشمرگه را اجرایی میکنند؟ چه کسی قرار است از این وضعیت بیشترین درجه خوشحالی را داشته باشد؟ آیا رژیم ضد انسانی و ضد کارگر جمهوری اسلامی موفق شده بود طی چند دهه نیروی پیشمرگه کو مه له را خلع سلاح کند؟ حتی با وجود تمام دخالت های سیاسی از طرف های مختلف، نیروی های مسلح کو مه له خلع سلاح نشده بودند اما قرار است بر اساس دستور و خواست جمال بزرگپور و حسن رحمان پناه و سروه ناصری و ابراهیم علیزاده بخشی از نیروهای کو مه له خلع سلاح شده و به خانه روان شوند و فرماندهان و رهبران آنها در کمیته مرکزی های حکا و کو مه له هم به اتاقکی مسکونی در شهر سلیمانیه منتقل شده و کلا خلع سلاح شده و تبدیل به تعدادی افراد نشسته در ساختمانی مسکونی شوند. عجیب است که سازمان آقای علیزاده میخواهد مردم کردستان و زحمتکشان و کارگران، قبول کنند که پیشنهاد یک اتاق و یا چند اتاق در داخل شهر سلیمانیه واقعا پیشنهادی سخاوتمندانه است و به درد فعالیت سیاسی و نظامی رفقای کو مه له و حکا هم میخورد!
مهم ترین بخش اطلاعیه جایی است که دبیرخانه آقای علیزاده با سکوت آنرا طرح میکند و بدون جواب از آن عبور میکند. در توضیح اینکه چرا باید رفقای کو مه له و حکا به جای ادامه حضور، اقامت و فعالیت در اردوگاه زرگویز به داخل شهر سلیمانیه و داخل یک اتاق بروند میگویند که به این رفقا محاصره و اخراج شده اعلام کرده اند که “به دلایلی که برای همه روشن است آنها نمی توانند در مکان فعلی خود باقی بمانند”. همین! توضیحی درکار نیست. این دلایل که برای همه روشن است چه دلایلی هستند؟ اتفاقا برهمگان روشن نیست؛ محبت کرده و شما که در پاسخ به یک متن انتقادی ده ها کامنت فحشانه در فضای مجازی میگذارید، یادداشت های هتاکانه منتشر میکنید، هزار آسمان و ریسمان می بافید، فقط و فقط در یک سطر و سر راست رو به مردم کردستان اعلام کنید به چه دلایلی این رفقا نمیتوانند در اردوگاه باقی بمانند. اتفاقا بر همه روشن است که هیچ دلیل منطقی، انسانی، مبارزاتی، سیاسی و کمونیستی برای این تبعید تحمیلی وجود ندارد. آقای بزرگپور و دوستانش در سطرهای دیگر آشکار میکنند که دلیلشان چیست و آن هم این است که حتی به یک نفر که گفته بودند میتواند در اردوگاه باشد تنها مشروط به این است که اتاق خود را “به مقر فعالیت حزبی تبدیل نکند”. این هم دلیل! زیرا این سازمان نمیخواهد که رفقای کمونیست در اردوگاه باشند و به نفع کارگران و زحمتکشان و با رویکرد و باورهای کو مه له و حکا و یعنی با مرام و روش و اخلاقیات کمونیستی فعالیت کنند. زیرا سازمان آقای علیزاده باوری به مبارزه کمونیستی و برقراری سوسیالیسم ندارد و از همین روست که بعد از انشعاب بلافاصله سراغ نیروهای ناسیونالیست و مذهبی و مرتجع رفته اند. دلیل دیگری که گویا قرار است بر همگان روشن باشد اما در اطلاعیه به آن اشاره نمیشود اما در سطرهای بعدی اطلاعیه خودش را نمایان میکند این است که ادامه حضور نیروی های کمونیست کو مه له و حکا باید مورد تایید و “کسب اجازه از حکومت اقلیم کردستان” باشد. چطور است که تا چند ماه قبل کمونیست ها میتوانستند در اردوگاه باشند و حکومت اقلیم اگر هم این را خوش نمیداشت اما عملا نمیتوانست مانع آن شود اما حالا ناگهان برای ادامه حضور این رفقا حکومت اقلیم باید مجددا صدور مجوز کند؟ آیا علت آن به جز این است که جریان آقای علیزاده دیگر مایل به حضور کمونیست ها در اردوگاه نیست و پیش کشیدن پای حکومت اقلیم چیزی جر یک بهانه نیست؟ بهانه ای که البته برای عموم مبارزان و افراد آشنا به منطقه و معادلات سیاسی آن کاملا واضح است. آیا افرادی از حکومت محلی بدون رفت و آمدها و تماس های جریان آقای علیزاده ممکن است ناگهان تغییر تصمیم داده باشند و به رفقای کو مه له و حکا بگویند از حالا به بعد برای ماندن در اردوگاه باید مجوزی جدید بگیرید!؟ و اصولا مجوزی جدید در کار نخواهد بود زیرا واضح است که نه جریان آقای علیزاده میخواهد و نه جمهوری اسلامی که بخش رادیکال و کمونیست حکا و کو مه له در منطقه حضور داشته باشد.
اطلاعیه نویسان در جایی دیگر دست خود را رو میکنند و میگویند برای ادامه فعالیت رفقا به عنوان یک “جریان سیاسی” نیاز به مجوز حکومت اقلیم است. تاکید من بر جریان سیاسی است. یعنی دبیرخانه سازمان آقای علیزاده عملنا اعتراف میکند که در مذاکراتی که با حکومت اقلیم داشته است بر فعالیت سیاسی صرف و آنهم در داخل شهر برای رفقای کو مه له نقشه کشیده اند. یعنی عدم مبارزه در راستای مسائل نظامی و یعنی همان خلع سلاح؛ خلع سلاح رفقایی چون رئوف پرستار و سایر رفقای کو مه له کمونیست و تعطیل کردن هرگونه آموزش نظامی. آیا خواست خلع سلاح کو مه له، از سوی حکومت اقلیم مطرح شده و سازمان آقای علیزاده هم پذیرفته و یا سازمان آقای علیزاده آنرا پیشنهاد داده است و حکومت اقلیم هم تایید کرده است؟ تا جایی که اطلاع داریم حکومت اقلیم قضیه را به تفاهم و توافق دو طرف منوط کرده است و به نظر میرسد این سازمان آقای علیزاده است که ماجرا را به حکومت اقلیم نسبت میدهد زیرا نمیخواهند مستقیم بگویند که مایل به حضور و فعالیت رفقای کمونیست نیستند. اطلاعیه نویسان در ادامه میگویند مجوز برای فعالیت سیاسی در حوزه اختیارات ایشان نیست و باید حکومت اقلیم آنرا صادر کند. پس چطور به رفقای کو مه له و حکا پیشنهاد فعالیت سیاسی در اتاق یا اتاق هایی در داخل شهر داده اید؟ یعنی هنوز حکومت اقلیم به شما نگفته است که این رفقا حق فعالیت دارند یا ندارند اما شما پیشاپیش به آنها پیشنهاد میدهید به شهر بروند و البته پیشنهاد شما یک پیشنهاد اجباری است زیرا قبل از آنکه آنها پیشنهاد شما را بپذیرند شما انها را از اردوگاه اخراج کرده و در معرض خطر حملات رژیم قرار میدهید!
اعضای دبیرخانه سازمان زحمتکشان شماره سه یعنی سازمان زحمتکشان علیزاده در انتهای اطلاعیه خود کلماتی را مینویسند که نشانه ای از عصبانیت آنها از اقدامات برحق رفقای کو مه له و حکاست و در واقع عصبانیت از محکوم شدن رفتار ضد انسانی شان با رفقای کو مه له و حکا. آنها رفتارها، فعالیت ها و دفاع این رفقا از حقوق بدیهی و سیاسی خودشان را رفتارهای “مظلوم نمایانه” خطاب کرده و میگویند این رفقا باید دست از “اقدامات کودکانه و غیر سیاسی بردارند و چون جریانی سیاسی مسئولیت کارهای خود را برعهده بگیرند”. ملاحظه میکنید؟ ما باید قبول کنیم که اعضای رهبری تشکیلات کو مه له و حکا یعنی رفقایی چون صلاح مازوجی، حسن شمسی، رئوف پرستار، محمد کمالی، بارزان حسن پور، حبیب سلطانی، عثمان رمضانی، مظفر پاک سرشت، رحیم عزیزپور، محمد نبوی، خسرو بوکانی و ده ها کادر با سابقه و استخوان خرد کرده که طی دهه ها تشکیلات کو مه له و حکا را رهبری کرده و از تند پیچ های سخت سیاسی عبور داده اند و در مقابل رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی مبارزه کرده اند، اکنون که میخواهند بر آرمان های کو مه له و حکا و راه جانباختگان بمانند و به تئوری های ضد کمونیستی آقای بزرگپور و به ادبیات سراسر هتاکی و فحاشی آقای رحمان پناه آلوده نشوند و کماکان با هشیاری و رزمندگی و با باور کمونیستی مبارزه کنند، همه اینها در تمام این سال ها افرادی بوده اند که رفتار غیر سیاسی و کودکانه داشته اند؟ طبق چه معیاری؟ طبق معیارهای آقای بزرگپور و خانم سروه ناصری و حسن رحمان پناه؟ آقای علیزاده که در تشکیلاتش در راس هرم فرماندهی و سیاست ورزی قرار دارد آیا اگر روزی تصادفا چشمش به رفقای سابق خودش بیفتد احساس خجالت به او دست نخواهد داد که به آنها برچسب رفتار غیرسیاسی و کودکانه زده است؟ ای کاش لفظ و تعبیر “کودکانه” و شان و حقوق کودکان نیز محترم شمرده میشد و رفتار کودکانه به جای رفتار اشتباه و نادرست مورد ادعا توسط دبیرخانه ی سازمانی که نام خودش را “کو مه له” میگذارد مورد استفاده قرار نمیگرفت. انتهای اطلاعیه سازمان آقای علیزاده و زدن برچسب رفتار غیرسیاسی و کودکانه به رفقای شهیر و محترمی چون رئوف پرستار و صلاح مازوجی و دیگر رفقای کو مه له و حکا، در واقع نشانه ای از سقوط اخلاقی نویسندگان اطلاعیه نیز هست. این سطور پایانی اطلاعیه شان در واقع اگر قرار بود صادقانه و از ته دل نوشته شود تبدیل میشد به متنی شبیه به همان فحش نامه ی آقای رحمان پناه که علیه یکی از اعضای کمیته مرکزی حکا با بدترین نوع کلمات و تعابیر که موجب شرم هر انسان منصفی است نگاشته شده است. یعنی اگر ملاحظات دیپلماتیک اجازه میداد، این اطلاعیه شان نیز شبیه به همان فحش نامه ی آقای رحمان پناه میشد.
نکته ی عجیب دیگر، اصرار نویسندگان اطلاعیه به خطاب کردن اعضای کمیته مرکزی حکا و کو مه له با عنوان “رفقا” است! این برخوردشان عمیقا ریاکارانه و ناصادقانه است. شما به همین افراد بدترین فحش ها را میدهید؛ میگویید رفتارشان غیر سیاسی و کودکانه است؛ آذوقه شان را قطع میکنید؛ به بیرون پرتابشان میکنید؛ خلع سلاحشان میکنید؛ با حکومت اقلیم علیهشان سیاست ورزی میکنید؛ در انواع صفحات مجازی بدترین فحاشی ها را علیهشان روا میدارید ولی در نهایت و با کمال ریاکاری آنها را رفقای خود خطاب میکنید؟ از این ریاکاری و نقاب بر چهره داشتن چه سود؟ این سیاست ورزی ها و ریاکاری ها برای عموم مردم کردستان و مبارزان در سایر نقاط ایران و برای هر کسی که حتی چند ماه در مسائل سیاسی مشق کرده باشد، کاملا واضح، شکست خورده و محکوم است.
نکته ی نهایی و قابل ذکر این است که اطلاعیه نویسان اشاره کرده اند که درز خبر محصور کردن رفقای کو مه له و حکا باعث تولید خوراک “برای سایتهای تبلیغاتی وزارت اطلاعات” شده است! منظورشان این است که اگر شما را سرکوب کردیم و از حقوق بدیهی محروم کردیم شما سکوت کنید مبادا خبرش به هزاران جا به داخل و خارج کشور برسد و نتیجتا و نهایتا سایت های وزارت اطلاعات هم از آن با خبر شود. معنی حرفشان این است که باید در مقابل هر اتفاق دردناک و ضد انسانی سکوت اختیار کرد و دم برنیاورد. معنی مستقیم و نه تلویحی حرفشان این است که مثلا اگر در جایی به کسی تجاوز میشود آن شخص نباید چیزی بگوید و باید سکوت اختیار کند مبادا که بالاخره بعد از هزار بار دست به دست شدن خبر، نهایتا این خبر به وزارت اطلاعات هم برسد! اگر کسی مورد خشونت جسمی و روحی قرار میگیرد باید سکوت کند، اگر علیه افراد هتاکی و سانسور و سرکوب اعمال میشود باید سکوت کنند، اگر کسی در دادگاه تفتیش عقاید برای لایک کردن یک مطلب فیسبوکی مورد مواخذه و بی حرمتی قرار میگیرد و از اردوگاه اخراج میشود و در شهر سرگردان شده و در معرض خطر به دام نیروهای رژیم افتادن قرار میگیرد باید سکوت کند. معنی حرف نویسندگان اطلاعیه این است که اگر آقای بزرگپور و یا رحمان پناه و علیزاده و یا خانم ناصری علیه حقوق انسانی و سیاسی هر شخص و گروهی دست به اقدامی ضد انسانی زدند طرف مقابل باید سکوت اختیار کند که مبادا هزاران عضو و هوادار در شهرها با خبر و نگران شوند و مبادا نهایتا وزارت اطلاعات هم مطلع شود. مخاطب منصف این اطلاعیه البته میگوید شما دست از این اقدامات غیرانسانی خود بردارید تا اصولا خبری از برخورد غیرانسانی منتشر نشود. شما که عمل اشتباه و غیرانسانی را مرتکب میشوید به سایت های وزارت اطلاعات خوراک میدهید نه کسانی که قربانی برخورد های غیرانسانی شما هستند. برخورد غیرانسانی نکنید تا نه به دست وزارت اطلاعات و نه اصولا به دست هیچ طرف دیگری هیچ خبری از این دست نرسد. این استدلال سخیف نویسندگان اطلاعیه، حقیقتا موجب تعجب و تاسف است.
نهایتا اینکه، نه تنها برخورد سازمان آقای علیزاده با رفقای کو مه له و حکا از جمله در اخراج کردن و قطع آذوفه و خلع سلاح آنها و حواله دادن به اتاقی در داخل شهر و بیرون کردن از اردوگاه و عدم اعلام سیاست مشخص برای تقسیم امکانات اردوگاه و حتی رد کردن این ضرورت، بلکه اطلاعیه های رهبری این سازمان و مشخصا آقایان علیزاده، بزرگپور، رحمان پناه و یا مثلا خانم سروه ناصری یا آقای الیاسی، هر روز بیشتر از دیروز نمایان میکند که این گروه نه تنها برای رفقای سابق خود حداقل حقوق انسانی قائل نیستند بلکه تمام تلاش خود و انواع نقشه ها را به کار می بندند که آنها- یعنی کو مه له- خلع سلاح و آواره شوند و در واقع نتیجه عملی سیاست شان این است که بخشی از نیروی های کمونیست و مبارز علیه رژیم جانی جمهوری اسلامی به هر درجه ی ممکن ضعیف تر شوند. مردم مبارز کردستان این موارد را با دقت مد نظر دارند و میدانند که وقتی جریان آقای علیزاده با یک گروه کمونیست و طرفدار مبارزات زحمتکشان و کارگران و دوستان دیروز خود این رفتار را میکنند فردا روز و در بزنگاه های سیاسی چه برخوردی با دیگران خواهند کرد. صحنه مبارزه سیاسی کردستان و مشخصا مبارزات زحمتکشان، نه تنها اعتباری به این نوع رفتارها و سیاست های غیر انسانی نخواهد داد بلکه آنرا نفی و طرد خواهد کرد. البته به باور من نباید تمام رفتار ضد انسانی سازمان آقای علیزاده را به پای همه ی اعضای آن نوشت؛ این رفتارها همانطور که همه میدانند در واقع نقشه و اقدام چند نفر معدود است. بحث بر سر تفاوت در دیدگاه سیاسی بین این دو گروه نیست بلکه بحث بر سر ضرورت به رعایت حداقل استاندارهای اخلاقی و مبارزاتی است. اینکه این دو جریان چقدر با هم اختلاف سیاسی دارند امری جداست اما اینکه جریان آقای علیزاده با رفقای حکا و کو مه له چه رفتاری میکنند بیشتر ناشی از طرح و نقشه چند نفر معین در درون این جریان است. امیدواریم سایر افرادی که در این سازمان حضور دارند تن به رفتارهای و سیاست های غلط و ضد انسانی چند تن معدود در سطح رهبری نداده و به طور مشخص با این رویه ی ضد انسانی مرزبندی کنند. امکانات مادی مشخصی که اکنون تحت تسلط جناح آقای علیزاده قرار دارد باید به نحوی منصفانه و به نسبتی که طرفین طی یک فرایند دموکراتیک و متمدنانه توافق میکنند، تقسیم شود. این وظیفه انسانی همه اعضای هر دو جریان است که در اجرا شدن این اصل انسانی و مبارزاتی تلاش و اصرار داشته باشند. بدون شک مردم مبارز و آگاه کردستان و سایر مبارزان در ایران و منطقه با دقت به این وقایع چشم دوخته و قضاوت دقیق و منصفانه ای خواهند داشت. همانطور که طی روزهای گذشته تعداد بسیاری از افراد در جاهای مختلف رفتار غیرانسانی سازمان آقای علیزاده در برخورد با رفقای کو مه له و حکا را محکوم کرده اند قطعا این روند ادامه خواهد داشت. شایسته است که ضمن قدردانی از رفقای کو مه له و حکا در برخورد صبورانه و متین با مساله تحمیل شده توسط سازمان آقای علیزاده، از سایر نیروهای مبارز نیز دعوت کرد که با تلاش برای حفظ آرامش، به حل مساله موجود کمک کنند زیرا سیاست اتخاذ شده توسط سازمان آقای علیزاده عملا منجر به خلع سلاح کو مه له و آنهم با استفاده از نام و اعتبار کو مه له خواهد شد. باید با هشیاری و مسئولیت پذیری انقلابی، این سیاست را نقد و طرد کرد.
برهان سنه – پنج شنبه، ۲۰ مرداد ۱۴۰۱- یازدهم آگوست 2022
پی نوشت: نسخه فارسی اطلاعیه مورد بحث که توسط سازمان آقای علیزاده نگاشته شده عینا و بدون هیچ گونه دخل و تصرف به شرح زیر است. قابل ذکر است که این اطلاعیه سازمان آقای علیزاده در وبسایتشان و به زبان کوردی تحت این عنوان منتشر شده است: ڕاگەیاندنی دەبیرخانەی کۆمیتەی ناوەندی کۆمەڵە سەبارەت بە مەزڵووم نمایی ڕەوتی جیابۆوە له كۆمهڵه و حیزبی كۆمونیستی ئێران.
اطلاعیه دبیرخانه کمیته مرکزی کومه له در مظلوم نمایی جریان انشعابی
هم چنانکه اطلاع دارید علیرغم خواست ما اقلیتی از رفقای جریان ما انشعابی ناخواسته، غیر سیاسی، غیر قابل درک را به کومه له و حزب کمونیست ایران تحمیل کردندومتاسفانه تلاشهای ما برای جلوگیری از وقوع آن به نتیجه نرسید. صف بندیهای ذهنی این رفقا که از ٦ سال پیش بر آن پافشاری می کردند، سرانجام کار خود را کرد و موقعیت نامطلوب کنونی را برای خود آنها بوجود آورد. این حرکت نامسئولانه در شرایطی انجام گرفت که تحولات شتابناک سیاسی در ایران و در سطح منطقه بیش از پیش، نه تفرقه ، بلکه اتحاد نیروهای چپ و همکاری و ائتلاف نیروهای رادیکال و پیشرو جامعه را می طلبید.
با همه اینها در طول هشت ماه گذشته ما به شهادت احزاب و شخصیت های سیاسی، تمامی تلاش ممکن را کردیم که پروسه جدایی عادی ، سالم و سیاسی باشد. اما متاسفانه از سوی رهبری جریان انشعابی که اکنون قاعدتآ باید شکست پروژه خود را درک کرده باشند، با کارشکنی ، عدم مسئولیت پذیری، غوغا سازی و تحریف واقعیات برای پرده پوشی این شکست روبرو هستیم. حضور هفت نفر از رفقای انشعابی در اردوگاه مرکزی کومه له با سوء استفاده از انعطاف و احساس مسئولیت ما بهانه ای شده است برای ایجاد فضای مسموم به منظور پرده پوشی شکست قابل پیش بینی پروژه ای که در دست داشتند.
در مدت هشت ماه گذشته تمامی نیازمندیهای زیستی ، پزشکی و امنیتی این هفت نفر برعهده تشکیلات کومه له بوده و ما بگونه ای روشن و رفیقانه از آنها خواسته ایم که اردوگاه کومه له را تخلیه نموده و امکان عادی سازی روابط و فعالیتهای مستقل را برای خود و ما فراهم نمایند .حدود یکماه و نیم پیش قرار مصوب کمیته رهبری کومه له را کتبآ در اختیار آنها گذشتیم. به موجب این قرار کومه له متعهد شده بود که در خارج از اردوگاه مرکزی ، در شهر سلیمانه آنها را تحت پوشش کامل تدارکاتی و امنیتی ،مطابق نورم جاری رفقای ما در سلیمانیه قرار دهد. برای این منظور ساختمان مناسب و جاداری را هم برای آنها در نظر گرفت. در عین حال به آنها یادآوری شده بود به دلایلی که برای همه روشن است آنها نمی توانند در مکان فعلی خود باقی بمانند. ضمنا برای نشان دادن حسن نیت بیشتر به یکی از آنها امکان داده شد که در مکان فعلی خود باقی بماند، مشروط بر اینکه آنرا به مقر فعالیت حزبی تبدیل نکند. در قرار کمیته رهبری کومەله همه جوانب سیاسی و انسانی مسئله مورد توجه قرار گرفته بود. واضح است که آنها برای ادامه کاری فعالیت خود به عنوان یک جریان سیاسی به کسب اجازه از حکومت اقلیم کردستان نیاز دارند که در حوزه اختیارات ما نیست.
رهبری جریان انشعابی که علاقه دارد پشت یک مشت کلی گویی تعداد اندک و انگشت شمار، خود را از چشم مخاطبین خود پنهان کند ، هشت ماه فرصت داشتند که این تعداد از اعضا خود را سازمان دهند.اما آنها نه تنها اقدامی در این زمینه به عمل نیاوردند، بلکه اکنون با مظلوم نمایی ناشیانە قصد دارند شکست و عدم مسئولیت پذیری خود را پردە پوشی کنند . آنان کە انشعاب را سازمان دادند ، نمیتوانند با چنین شگردهایی چون جنجال افرینی در فضای مجازی شانە از زیر بار مسئولیتی کە بر عهدە گرفتەاند خالی کنند.
این رفقا متاسفانه در پاسخ به خواسته ما برای ترک اردوگاه کومه له و مستقر شدن در مکانی که برای آنها در نظر گرفته شده بود، مجددا به تحریف واقعیات پناه بردند و با اعمال نامسئولانه خود برای سایتهای تبلیغاتی وزارت اطلاعات ماتریال تهیه کردند .
اگر آنها نخواستند در حزبی مشترک با ما فعالیت بکنند ، ما قطعا خواهان عادی سازی روابط با آنها هستیم به شرطی که دست از اقدامات کودکانه و غیر سیاسی بردارند و چون جریانی سیاسی مسئولیت کارهای خود را برعهده بگیرند .
دبیرخانه کمیته مرکزی کومه له
سازمان کردستان حزب کمونیست ایران
١٨ مرداد ١٤٠١