بلشویکها به قدرت می رسند
انقلاب ١٩١٧ در پتروگراد (١٨)
آلکساندر رابینویچ
شورش ژوئیه در درجه اول و مهمتر از همه، اساسا یک طغیان در پادگان بود. در جلسه ٦ – ٧ ژوئیه، کابینه دستور داد که تمام واحدهای غیرنظامی که در شورش شرکت کرده اند خلع سلاح و منحل شده و افراد آن به صلاحدید وزرای جنگ و دریاداری به بخشهای دیگر منتقل شوند. برنامه تفصیلی ضمیمه این دستور حاوی دستنوشتهای از کرنسکی بدین مضمون بود: “موافق. اما دستور میدهم که با قاطعیت و بدون تخطی انجام شود.” در همین موقع کرنسکی اعلامیهای انتشار داد که در آن ملوانان کرنشتات بشدت محکوم شده و بطور ضمنی متهم شده بودند که زیر نفوذ “عوامل و جاسوسان آلمان” هستند. به تمام فرماندهان کشتیها دستور داده شد که تمام “افراد مشکوک که دیگران را دعوت به نافرمانی از دولت و علیه ارتش تحریک میکنند” به مقامات، جهت تحقیق تحویل داده شوند. در این زمان اقدامات در جلوگیری از فروپاشی ارتش در جبهه آغاز شد. به فرماندهان ارتش اختیار داده شد که به طرف سربازان فراری از جنگ شلیک کنند. پخش روزنامههای بلشویکی در تمام صحنههای عملیات جنگی ممنوع شد. تجمعات سیاسی سربازان اکیدا ممنوع شد. از همه مهمتر آنکه دولت دستور داد حکم اعدام در مورد جرائم، در منطقه جنگی دوباره برقرار شود و اجازه برپائی دادگاههای “نظامی انقلابی” و اجرای حکم اعدام داده شد. برای جلوگیری از فرار کارگران و ملوانان نافرمان دستگیر شده در بخشهای مرکزی شهر به محلات نسبتا امن کارگری سمت چپ رودخانه نوا، پلهای متحرک رودخانه بالا نگهداشته شدند. در عین حال برای جلوگیری از فرار “جاسوسان آلمان” به خارج تمامم مرزهای کشور بسته شد. تجمعات خیابانی ممنوع شد. به وزرای جنگ و کشور اختیار داده شد روزنامههائی را که تشویق به نافرمانی از مقامات نظامی کرده و دعوت به خشونت می کنند تعطیل کنند. طبق این فرمان روزنامههای بلشویکی پراودا، سولداتسکایا پراودا و کاپنیاپرودا و گولوس پراودی ممنوع شدند. در اقدامی که آشکارا هدفش خلع سلاح کارگران بود به همه غیرنظامیان پایتخت دستور داده شد که تمام اسلحه و وسائل نظامی را به دولت تحویل دهند. تخلف از این کار بمثابه دزدی اموال عمومی محسوب شده و افراد متخلف مورد تعقیب قانونی قرار میگرفتند.
در ٧ ژوئیه، دولت، کارینسکی را به سمت دادستان دادگاه استیناف پتروگراد برگزیده و او را مسئول تحقیق درباره تمام موارد مربوط به سازماندهی شورش اوائل ژوئیه کرد. با توجه به این رویداد، کمیته اجرائی سراسری موافقت کرد که برنامه تحقیق مستقل شورا درباره شورش، تماما رها شود. اما حتی قبل از آنکه اداره دادستانی بتواند تحقیقات خود را شروع کند، مقامات پتروگراد پیگرد و دستگیری سران بلشویک را شروع کرده بودند. کابینه دستور دستگیری و بازداشت لنین، زینوویف و کامنف را داده بود. همانطور که خواهیم دید لنین و زینوویف بلافاصله مخفی شدند (نوسکی و پودوسکی، از رهبران اصلی سازمان نظامی نیز مخفی شدند.) فقط کامنف مخفی نشد. او ٩ ژوئیه دستگیر و بزندان انداخته شد.
دو روز قبل از آن، دولت اعضاء دو گروه هیأت نمایندگی را که از طرف کمیته اجرائی چپگرای ناوگان بالتیک از هلسینکی به پتروگراد آمده بودند، دستگیر و بزندان انداخته بود. در میان دستگیر شدگان بلشویکهای با نفوذی چون پاول دیبنکو و نیکلای خوزین وجود داشتند. یک هفته بعد ولادیمیر انتونوف – اوسینکو دیگر رهبر بلشویک، در هلسینکی دستگیر و زندانی شد. یکی از چند فرد مشکوک که در این هنگام در یک ماشین پر از کارگر که توسط یک گشتی قزاق توقیف شد، باگداتیف بود، باگداتیف، ارمنی و یکبار کاندید عضویت در کمیته مرکزی حزب بلشویک بود. بعدازظهر ٤ ژوئیه گزارش شده بود که باگداتیف بالای زره پوش در حال گشت در شهر، تفنگ به دست، مردم حیرت زده را تحریک به “دستگیری وزرای کابینه” میکرده است. پس از دستگیری در بازجوئی به سادگی اقرار کرد که یکی از سازماندهندگان شورش بوده است. گزارشات روزنامهها از دستگیری او در مورد دو چیز به خوانندگان خود اطمینان میدادند: یکی اینکه باگداتیف جاسوس آلمانیهاست؛ دیگر اینکه او یهودی است. برای گزارش روزنامه مالیکایاگازتا که در صحنه دستگیری حضور داشته “شکل ظاهری، دماغ عقابی و ریش کوتاه سرخ رنگش” و این واقعیت که او به “لباس مبدل کارگران دمکراتیک” در آمده بود، نشانههای گناهکاریش بودند. گزارشگر چنین مینویسد: “باگداتیف روسی را خیلی خوب، و فقط با کمی لهجه یهودی صحبت میکند.”
فلاویان خاوستو سردبیر آکاپنیاپراودا بعد از فرار از “زندان صلیبها” روز (زندان قدیمی ناحیه وایبورگ که به شکل دو صلیب ساخته شده بود) در ١٨ ژوئن، مورد تعقیب شدید پلیس بود. او پس از لو رفتن در حالیکه از پارک تفریحی لوناپارک خارج میشد دوباره دستگیر شد.
برای دولت، دستگیری رهبران دست چپی ناوگان کرونشتات بینهایت مشکل تر بود. کمیته اجرائی شورای کرونشتات در جواب تلگراف کرنسکی که دستور دستگیری و تحویل فوری “محرکین ضدانقلاب” را می داد چنین پاسخ داد: “از آنجا که کسی از وجود هیچ “محرک ضدانقلاب” در کرونشتات اطلاع ندارد، دستگیری غیرممکن است.” شورای کرونشتات که بطور مشخص دستور دستگیری چند نفر از رهبران اصلی بلشویک (فدورراسکو لینکف، سیمون روشال، آفاناسی رمنف) را دریافت کرده بود، از همکاری با دولت و دستگیری آنان خودداری می کرد. فقط زمانی که این پایگاه دریائی تهدید به محاصره و بمباران شد، موافقت شد که تمام افراد فوق (بجز روشال که ناپدید شده بود) خود را تسلیم دولت کنند. روشال نیز متعاقبا خود را تسلیم کرد. او بعدا هنگام دیدن راسکولینکف در زندان صلیبها به او گفت: “بعد از دستگیری تو، مخفی شدن امکان پذیر نبود.”
آلکساندرا کولونتای بلشویک معروف بین المللی، هنگام وقایع اوائل ژوئیه در استکهلم بود. پس از آغاز واقعه تهمت جاسوسی، مطبوعات سوئد با القاء این فکر که او برای گرفتن پول بیشتر از آلمانیها در سوئد بسر میبرد، زندگی را بر او حرام کردند. در نتیجه با عجله به پتروگراد برگشت. او بعدا رفتار مأمورین را در مرز بین فنلاند و سوئد در ١٣ ژوئیه شرح داد. چند افسر روس در تورنئو وارد قطار شده و او را دستگیر کردند. خبر دستگیری او در تمام ایستگاه پیچید و جمعیتی روی سکوی ایستگاه جمع شده و فریاد میزند: “جاسوس آلمانی! خائن به روسیه” یکی از پیشخدمتهای رستوران قطار در حالیکه دستمال زیربغل داشت و فریاد میزد: “این کولونتای جاسوس است، مثل خائنین دیگر شایسته دار است.”، به تعقیب او پرداخت. پس از آنکه قطار، تورنئو را ترک گفت، کولونتای و مأمورین بازداشت او، به رستوران قطار وارد شدند، اما هنوز شخصیت انقلابی روسیه مشغول کار در رستوران بود. پیشخدمت مزبر راه را بر آنها بسته و با لحنی توهین آمیز فریاد زد: “کولونتای جاسوس … در رستوران من غذا نخواهد خورد!” و بعد افزود: “به خائنین فقط باید نان و آب داد” و بالاخره حتی از آوردن نان و آب هم خودداری کرد.
اوج گیری پیگرد و بازداشت چپها فقط موجب اعتراض معدودی غیربلشویک به دولت شد. از جمله آنهائی که اعتراض کردند، مارتف، تروتسکی و لوناچارسکی نمایشنامه نویس، فیلسوف مارکسیست و یکی از بلندگوهای قدرتمند انقلابی بود که یکی از اعضاء کمیته بین محلهای نیز بود. تروتسکی در جلسه ١٧ ژوئیه کمیته اجرائی از رفتار بلشویکها در سراسر روزهای ژوئیه دفاع کرده و نظریه جاسوس آلمان بودن لنین را به باد مسخره گرفت. تروتسکی در جلسه اظهار داشت “لنین ٣٠ سال است که در راه انقلاب مبارزه میکند. من ٢٠ سال علیه سرکوب تودههای مردم مبارزه کردهام. ما نمیتوانیم آکنده از نفرت نسبت به جنگ افروزی آلمانیها نباشیم. هر کس جز این می گوید معنی انقلاب را نمی فهمد.”
(ادامه دارد)