گفتگو – گفتگو با اعضا کارزار پشتیبانی از کارگران ایران پیرامون تشکل یابی‌ کارگران

گفتگو با اعضا کارزار پشتیبانی از کارگران ایران پیرامون تشکل یابی‌ کارگران
اخیرا مباحثی در رابطه با متشکل شدن طبقه کارگر از طرف تعدادی از فعالین کارگری مطرح شده است،آیت نیافر از اعضائ کمیته پیگیری با مکتوب کردن تجارب شخصی خود وروند شکل گیری کمیته پیگیری مطالبی را بیان نموده و بهنام ابراهیم زاده و شاهرخ زمانی‌ نیز با نوشتن نامه‌ای به کمیته پیگیری در ادامه همین بحث طرح ایجاد فدراسیون سراسری کارگران را نیاز امروز طبقه کارگر اعلام کرده اند . همچنین تعدادی از فعالین نیز موضوع ایجاد تشکل سراسری کارگران را مورد بحث قرار داده اند. به همین منظور کارزار پشتیبانی از کارگران ایران میزگردی را با رضا رشیدی، فرامرز قربانی ،مهران ایمن پورو مرتضی فاتح پیرامون متشکل شدن کارگران برگزار کرده است که مشروح آن را ملاحظه میفرمائید.
کارزار پشتیبانی از کارگران ایران
به عنوان اولین سوال، ویژگیهای اصلی طبقه کارگر ایران چیست؟
رضا رشیدی:جواب دادن به این سوال  مستلزم ارائه آمار و آرقامی است که حاصل یک مطالعه و بررسی‌ سیستماتیک در رابطه با تاریخ شکل گیری طبقه کارگر ایران  باشد.  اما آنچه که مهم است ویژگیهای  دوره حاضراست. من از دو ویژگی‌ نام می‌برم و سعی‌ می‌کنم  مختصراً آنها را توضیح دهم،اولین ویژگی‌ طبقه کارگر جوان بودن آن است،با توجه به میزان افزایش جمعیت در ایران این تناسب را می‌توان مشاهده کرد.اما ویژگی‌ دوم که به نظرم از اهمیت بیشتری برخوردار است و کمتر در تحلیل‌ها وجود دارد سیاسی بودن طبقه کارگر است،کارگر هم مانند هر انسان شریفی که در ایران زندگی‌ می‌کند برابری طلب است ،خواهان برابری تمامی‌ انسانها در تمامی‌ عرصه هایی است که جمهوری اسلامی  نابرابری را به آنها تحمیل کرده است  ،کارگر نقش مذهب و کارکرد مذهب در چند سالی‌ که جمهوری اسلام سر کار است را با پست و گوشت خودش لمس کرده ،برای تامین امرار معاش مجبور است کودکش را به بازار کار روانه کند ،اعتیاد کودکان  را می‌بیند،  چهره مغموم کودکانی که از بازی و شادی محروم شده اند آزارش میدهد ،در نتیجه خواهان لغو کار کودکان است ،زنان کارگر نیمی از نیروی کار در ایران هستند که تحت سیاست‌های ارتجاعی حکومت هیچ به حساب نمی‌‌آیند، موقعیت برابر با مردان را نه تنها ندارند بلکه تحت آزار جنسیتی‌ قوانین نیز قرار دارند ،در چنین جامعه‌ای کارگر هم خواهان خلاص شدن از تمامی‌ این فشار هاست،کارگر در چنین اوضاع سیاسی  زندگی‌ می‌کند، به تاریخ اعتراضات اجتماعی اگر نگاه کنیم مانند اعتراضات مردم در جاده ساوه در  دهه ۸۰ ،اعتراضات سال ۸۸،تجمع اخیر مردم در اصفهان و شهر‌های دیگردر  اعتراض به اسید پاشی،اعتراض به کشتار مردم کوبانی و غیره ،کارگران هم در چنین فضایی زندگی‌ میکنند  و فردی در این اعتراضات شرکت  میکنند ،نمی‌شود گفت  اینها به کارگر ربط ندارد.اتفاقاً با مراجعه به تجربه سالهای دهه ۶۰ که کارگران سرکوب شدند ،کّل جامعه خاموش بود ، با اوج گیری اعتراضات کارگری است که سایر جنبش‌های اجتماعی جرات ابراز وجود پیدا می‌کند ،تجربه شکل گیری تشکل‌های کارگری در سالهای ۸۳ و ۸۴ ،و وجود دهها اعتراض و اعتصاب از جمله اعتصاب کارگران شرکت واحد ،خون تازه‌ای در جامعه سرکوب شده تزریق کرد  و نشان داد که می‌‌شود در مقابل تهاجم جمهوری اسلامی ایستاد،این تصویری از جامعه ایران است که کارگران در آن زندگی‌ میکنند. کارگران می‌‌دانند که مبارزه اقتصادی در ابعاد متفاوت  و پیروزی در این مبارزات است که مسیر پیشروی و دخالت گری‌اش را در سایر عرصه‌ها به دنبال خواهد داشت ، با این تصویر کارگر صاحب جامعه است.
مرتضی فاتح:ویژگیهای عمومی طبقه کارگر در ایران مانند کارگران سایر کشورها است، یعنی درگیر با سرمایه داری  قرن بیست و یکم است. سطح پائین دستمزد ها، خصوصی سازی، بیکار سازی، و در یک کلام درگیر با سرمایه ای که در استثمار وکسب ارزش اضافه هیچ حد و مرزی نمیشناسد. اما در زمینه هائی هم ویژگی های تاریخی و اجتماعی خود را دارد. ویژگیهائی  که بعضن طبقه کارگر ایران را حتی از کشورهای همسایه و منطقه نیز کاملا متمایز میکند.
تا جائی که به ساختار طبقه مربوط میشود ،باید به متوسط سنی جوان، میزان بالای با سوادی،  نسبت بالای جمعیتی طبقه کارگر در مقایسه با سایر طبقات و موقعیت ویژه کارگران در ساختار اجتماعی و اقتصادی اشاره کرد.
در ارتباط با کنش و واکنش های طبقاتی در جامعه نیز، طبقه کارگر در ایران ویژگیهای خود را دارد. علیرغم همه مشکلات قانونی و حکومتی، کارگران و فعالان کارگری ، فعال ترین بخش اعتراضی در ایران هستندواعتراضات، اقدامات اجتماعی و گستره تاثیر گذاری این فعالیت ها اکثریت  جامعه را تحت تاثیر قرار میدهد.
اما به نظر من آنچه که امروز از ویژه گیهای منحصر به فرد طبقه کارگر در ایران محسوب میشود، حضور اجتماعی گسترده وافق حاکم بر جنبش کارگری است. علیرغم همه محدودیت ها و بگیر و ببندهای امنیتی و فشارهای اجتماعی، اقتصادی بر کارگران و فعالان کارگری، جنبش اعتراضی طبقه کارگر همچنان فعال ترین جنبش اجتماعی به شمار میرود. از سوی دیگر افق چپ و رادیکال حاکم بر این جنبش به نسبت  سایر جنبش های اجتماعی ، شرایطی را فراهم آورده است که اعتراضات اجتماعی کارگران، بی واسطه بر شرایط عمومی جامعه تاثیر گذار باشد.
با توجه به محدو دیت ها ئی که پیش از این به آن اشاره شد و درگیر بودن طبقه کارگر ایران با یکی از راست ترین اشکال سیاسی و اقتصادی، حاکمیت سرمایه در جهان، این خصوصیت طبقه کارگر، در منطقه منحصر به فرد است.
فرامرز قربانی:از نظر من طبقه کارگر ایران ویژگیهای خاص خود را دارد،  در خیلی از کشورهاکارگران آزادانه میتوانند تشکل خود را به وجود بیاورند و همچنین میتوانند در صورت متحقق نشدن خواستهایشان بدون هیچ ترسی دست به اعتصاب بزنند و در واقع در خیلی  از کشورهای دنیا  حق اعتصاب  برسمیت شناحته شده است و در زمان اعتصاب، کارگران روبرو نمیشوند با یگان ویژه،  نیروهای حراست، اطلاعات و … اما با وجود اینکه  کارگران در آن کشورها این نوع مشکلات را ندارند به لحاظ گستردگی اعتراضات  دهها قدم از کارگران ایران عقب هستند..
  در واقع  ویژگی اصلی که طبقه کارگر ایران  را  ازسایر کشورها متمایزمیکند  این است که فقط صنفی عمل نمیکند  بلکه ضمن اینکه خواهان خواسته های حقوقی  خودشان  در محل کار هستند  در سرنوشت آینده  جامعه هم  دخالتگری میکند واین خودش بار سیاسی دارد که ما به وضوح در قطع نامه های روز جهانی کارگر که در طی چند سال گذشته برگزار شد  میبینیم ، همچنین فراخوانهای فعالین و پیشروان کارگری چه درداخل زندان و چه در جامعه گویای این وضعیت میباشد .
همین  ویژگی خاص  است  که طبقه کارگر ایران  را از سایرکشورها که کارگران در آن کشورها از آزادیهای معمول جوامع صنعتی  برخوردار هستند تفکیک میکند و در واقع برتری افق طبقاتی را میرساند، که این  یکی ازمهمترین نقطه  قوت های طبقه کارگر ایران میباشد
 آیا تشکل کارگری الزاماً در محیط کارتشکیل میشودیا اشکال دیگری ازتشکل کارگری متصور هست که کارگران درسطح وسیعی عضو آن شوند؟
مرتضی فاتح: با توجه به تاریخ جنبش کارگری تشکلهای توده ای کارگران عموما در محل کار شکل کرفته است. اما شرایط متفاوت تاریخی اشکال متفاوتی از پروسه شکل گیری تشکلهای کارگری را شکل داده است. در مواردی هسته اولیه تشکلهای کارگری در محلات کارگری شکل گرفته است و نه الزاما در محل کار وتولید. برخی از اتحادیه های مهم کارگری در امریکا ابتدا توسط کارگران یک رشته مشخص که در مراکز متفاوت تولیدی شاغل بوده اند شکل گرفته و سپس با تلاش فعالان آن رشته اتحادیه فراگیر کارگران با شعبه های مختلف محلی به وجود آمده است. غرض از این یادآوری این ست که بگویم شکل گیری تشکلهای توده ای کارگران محصول روندهای عینی است که کارگران با آن درگیر هستند. اما اشکالی هم از تشکلهای فعالین کارگری وجود دارد که الزاما به رشته تولیدی خاصی و یا منطقه ای ویژه محدود نمیشود.به همین دلیل بایددر روند شکل گیری این دو نوع  از تشکل تفاوت قائل شد. تشکل توده ای عموما باید با شرایط کار و زیست توده کارگر ارتباط مستقیمی داشته باشد، بدون این ربط عینی به شرایط زندگی کارگران، تشکلهای توده ای پا نمیگیرد. از سوی دیگر تشکلهای فعالین کارگری علیرغم اهمیت و ضرورت وجودی شان برای طبقه کارگر در مجموع، به دلیل گستردگی برنامه وتوجه به اهداف  طبقه کارگر به طور عمومی، از پتانسیل بالائی برای توده ای شدن برخوردار نیستند. در تشکل فعالین کارگری مسائل مبرم ،عموما پیرامون مسائل طبقه کارگر به طور عام مطرح است و نه مسائل و معضلات روزانه بخش مشخصی از کارگران، به همین دلیل در این نوع از تشکل نیز فقط فعالین کارگری که چشم انداز گسترده تری دارند، گردهم می آیند.در تشکلهای توده ای کارگران اما به دلیل اینکه معضلات  بخش مشخصی از کارگران و یا منطقه ای خاص باید در دستور کار گردانندگان آن تشکل قرار داشته باشد، ارتباط نزدیک کارگران و تشکل مزبور امری اجتناب ناپذیر است. به همین دلیل تشکلهای توده ای کارگری به هر حال باید با کارگران منطقه یا رشته بخصوصی تداعی شود.
از اینجا میشود نتیجه گرفت که ایجاد تشکلی توده ای از کارگران که همه طبقه کارگر را در مقیاسی سراسری در خود جا دهد، چندان منطقی به نظر نمیرسد. از سوی دیگر ایجاد مجمع یا فدراسیون یا هر ظرف تشکیلاتی فراگیر دیگری ، ابتدا به ساکن و مقدم بر شکل گیری تشکلهای توده ای کارگران، چندان عملی و عینی نیست. اگر منظور هم نشینی فیزیکی تشکلهای موجود فعالین کارگری باشد، علیرغم مطلوبیت این اتفاق فرخنده، این نوع از تشکل هم شکلی از تشکل توده ای کارگری نیست.
در پاسخ به بخش دوم سوال شما باید بگویم، به نظرم فعالین کارگری یک منطقه یا یک رشته تولیدی، میتوانند نوعی از تشکل کارگری را در خارج از محل تولید، اما مبتنی بر نیازها و شرایط مشخص یک منطقه یا رشته تولیدی، پایه ریزی کنند و سپس در مقیاسی گسترده تر کارگران مربوطه را به عضویت این تشکل درآورند. این امر مستلزم این است که برای شکل دهی به یک تشکل توده ای شرایط معینی را در نظر داشته باشیم.
در مجموع فکر میکنم شرایط عمومی حاکم بر کارگران و بر جامعه علی العموم، زمینه های شکل گیری تشکلهای کارگری را فراهم آورده باشد.هم اکنون در زمینه های متفاوتی، فعالین جنبش های اجتماعی، ساختارهائی غیرمتمرکز اما با برنامه مشترک را ایجاد کرده اند. فعالین کارگری نیز با استفاده از این تجارب میتوانند در سطح سراسری به نوعی از این شبکه های حرفه ای یا منطقه ای متناسب با وضعیت امروز طبقه کارگر ایران، دست پیدا کنند.
فرامرز قربانی :در جواب سوال اول  اشاره ای به وضعیت طبقه کارگر در ایران که در چه موقعیتی است را داشتم و در واقعیت یکی از مهمترین  و اساسی ترین    مشکلاتی که  جلو پای طبقه کارگر در ایران  است وجود  سیستم دیکتاتوری حاکم بر ایران است وشرایطی را ایجاد کرده است که به راحتی نمیشود در محیطهای  کارگری  تشکل مستقل را ایجاد کرد ضمن اینکه الزاما تشکل کارگری در محیط کار تشکیل نمیشود هر چند مهم است و باید  از طرف پیشروان کارگری سعی بر آن شود  که در محیط  کارو در صورت امکان تشکل آن محل تشکیل شود ولی در صورتیکه امکان تشکیل تشکل کارگری در محیط کار سخت است و یا ممکن  نیست میشود در خارج از آن محیط کار تشکل کارگری راتشکیل داد و جلسات و مجامع عمومی خود را تشکیل دهند و تصمیمات لازم را اتخاذ کنند، که در حال حاظر ما این نوع تشکل ها را در ایران داریم که خوشبختانه دارند  پیش میروند.
اما از نظر من لازم بر این است که فعالین و پیشروان کارگری خارج از اینکه دارند همت میکنند و پیگیر تشکل های کارگری برای کارگران ایران هستند  اول از خود شروع کنند و تشکل کارگری که مورد نیاز خودشان است تشکیل دهند من فکر میکنم برای عملی کردن این کاراگر فعالین کارگری از خودشان شروع نکنند دیگران زیاد خط و تئوری آن فرد و یا آن جمع را جدی نمیگیرند.این بی توجهی کارگران به فعالین میتواند درپروسه پیشروی طبقه کارگر کندی به و جود اورد از سوی دیگرمیشود این تشکلها هم به صورت سراسری و هم به صورت محلی تشکیل شود مانند تشکل بیکاران، تشکل کارگران صنعت نفت وپتروشیمی……
شما چه نوع تشکلی را تشکل کارگری میدانید و شرایط وملزومات ایجاد چنین تشکلی چیست؟
رضا رشیدی :تعدادی از فعالین کارگری در باره چگونگی‌ متشکل شدن و تشکل یابی کارگران مطالبی را به رشته تحریر در آورده اند و چند مصاحبه صوتی و تصویری نیز از طرف فعالین کارگری انجام شده که همگی‌ متفق القول هستند که متشکل بودن و داشتن تشکل، کارگران را در موقعیتی قرار میدهد که گستره تعرض سرمایه به معاش  و زندگی‌ کارگران را محدودتر می‌کند.اما همانطور که از یاداشتها و مصاحبه‌ها می‌توان فهمید اختلاف بحث بر سر ملزومات و راه‌های دست یابی کارگران به تشکل کارگری است
از نظر من تشکل کارگری یعنی جمع شدن کارگران در سازمان یأ ارگانی‌ که توسط خودشان برای مطرح کردن مطالباتشان ایجاد میکنند ،با نظر مستقیم کارگران ترکیب و شکل سازمانیش تصویب میگردد ،با اراده و تصمیم خود کارگران شکل می‌گیرد و نیازبه مجوز از طرف هیچ فرد یأ ارگان دولتی ندارد .اعضائ تشکل کارگری کارگران هستندکه فقط به صرف کارگر بودن  میتوانند عضو آن شوند
اما چرا کارگران نیاز به  تشکل دارند ؟در نظام سرمایه داری کارگران در موقعیتی قرار دارند که جمعی‌ کار می‌‌کنند ،جمعی‌ تولید و محصول تولید شده حاصل تلاش و صرف نیروی جمعی‌ کارگران است،در نتیجه کالای تولید شده متعلق به تمامی‌ کارگرانی است که در مراحل مختلف تولید و توزیع و فروش آن نقش داشته اند ،اما در نظام سرمایه داری آن چیزی که به کارگر به عنوان مزد داده می‌‌شود به اندازه‌ای است که فقط میتواند خود را زنده نگاه دارد که روزی دیگر در محل کارش حاضر شود و باز تولید کالا و ارزش اضافی برای سرمایه داری کند.نفس کار و تولید جمعی‌ است که به کارگر این امکان را میدهد که هرزمان هم بنا به تشخیص خودشان  دست از کار بکشند و تولید را بخوابانند
از طرف دیگر سرمایه دارن هم برای مقابله با کارگران و تصاحب  کّل کار تولید شده و کسب سود بیشتر نیروی متشکلی را سازمان داده اند که به راحتی‌ حاصل کار کارگران را تصاحب نمایند  برای آن ارتش ،دادگاه ،زندان و مجموعه‌ای  از سازمان‌ها و اداره جات درست کرده‌اند  که وظیفه همه آنها کنترل کارگران و کّل جامعه برای باز تولید و انباشت سرمایه و کسب سود  برای نظام سرمایه داری است ،این کنترل و اداره جامعه هماهنگ و متشکل عمل می‌‌کند، در نتیجه کارگران هم برای مقابله با آن باید جمعی‌ و متشکل عمل کنندو برای عمل متشکل باید کارگران هم سازمانی داشته باشند که در آن متشکل شوند ،حرف بزنند ،برنامه ریزی کنند ،تصمیم بگیرند و در مقابل حریف خود یعنی سرمایه داری آنها نیز متشکل عمل کنند ،همچنین تشکل به کارگران امکانی را میدهد که همکاران خود را در کنارشان داشته باشند و اعتماد بنفس بیشتری پیدا کنند  تا در مقابله با سرمایه داری متشکل  و پر قدرت ظاهر شوند .ادامه بحث به اینجا می‌رسد که کارگران چگونه تشکل درست می‌‌کنند و متشکل میشوند ،زمان آن چه موقع است ،مسیر تشکل یابی از کجا شروع میشود،موضوع و دلیل آن چه گونه شکل می‌‌گیرد؟
در نظام سرمایه داری ،سرمایه دار همه امکانات و ثروت جامعه را تصاحب کرده که بتواند کسب سود کند و انگیزه سود بیشتر فشار بیشتری را به کارگران تحمیل می‌کند این فشار‌ها  در قالب دستمزد پایین و ناچیز و در ایران چهار برابر زیر خط فقر ،قرارداد‌های ناامن و موقت و قرار دادن کارگر در موقعیت بسیار شکننده و ناامن شغلی،ناامنی محل کار ،کم کردن امکانات آموزشی و بهداشتی و درمانی و دهها اشکال در تنگنا قرار دادن کارگران وجود دارد،کارگران هم برای مقابل با آنها و عقب راندن هجوم بیش از پیش سرمایه دارن دست به اعتراض میزنند ،اعتصاب به راه میاندازند و کار را متوقف میکنند ،بر بطن چنین موقعیتی کارگر نیاز به تصمیم جمعی‌ و همگرایی را احساس کرده و اقدام به ساختن تشکل می‌کند،هر گاه که جامعه آرام است  و کارگر در موقعیت مناسبی به لحاظ معیشتی قرار دارد این نیاز هم کمتر احساس میشود در نتیجه کارگر زمانی‌ به فکر تشکل می‌‌افتاد که برای مقابله با سرمایه داری به آن نیاز داشته باشد،و امروزه سرمایه داری کارگر را در آنچنان بی‌ حقوقی و سطح پایین دست مزد و معاش  نگه داشته که دستمزد کارگر کفاف ادامه زندگی‌ را نمیدهد،قرارداد‌هایش موقت ،تامین اجتماعی فراگیر ندارد،ایمنی و بهداشت محل کارش آنچنان غیر استاندارد است که سالیانه صدها کارگر جان خود را از دست میدهند.نیاز به متشکل شدن بر بستر چنین اوضاعی همیشه  وجود دارد
مرتضی فاتح :به نظرمن هر شکلی از سازمان اجتماعی که توده کارگران در آن عضویت دارند و آنان را در رسیدن به خواسته های اجتماعی اقتصادی و سیاسی  هدایت کند تشکل کارگری محسوب میشود. اما  نمیتوان با قطعیت یک و یاتعداد محدودی از تشکل را بر شمرد و آنها را کارگری نامید و لا غیر و یا حتی نمیشود همین امروز شکلی از تشکل را الگوی نهائی تشکل یابی کارگران قرار داد.
همه اشکال تاکنونی تشکلهای کارگری از قبیل اتحادیه، سندیکا، کمیته های کارخانه، کمیته های کارگری، شورا و …
محصول دوره های تاریخی مشخصی از نبرد اجتماعی کارگران با سرمایه بوده است. درهر دوره ای این اشکال با توجه به شرایط عینی وموقعیت تاریخی مشخصی توسط کارگران شکل گرفته و تبدیل به ظرف اجتماعی تشکل کارگران شده است. بنا براین هر نوعی از تشکل مهر شرایط شکل گیری و تحولات بعدی جنبش کارگری را بر خود دارد.
بنا براین وقتی از ملزومات ایجاد تشکلهای کارگری گفتگو میکنیم باید شرایط مشخصی را مد نظر داشته باشیم و نه الگوی ویژه ای . به همین دلیل گاه در شرایط عمومی یکسان دو بخش متفاوت طبقه از الگوهای تشکل یابی متفاوتی پیروی میکنند. اشکال شناخته شده تاکنونی تشکل یابی کارگران همواره تابعی بوده است از شرایط عمومی و توازن قوای اجتماعی و اقتصادی کارگران و همچنین افق و گرایش اجتماعی حاکم بر کل جنبش کارگری.
برای نمونه، در جریان جنگ اول جهانی، گرایش اصلی سیاسی و اجتماعی حاکم بر طبقه کارگر اروپا گرایش سوسیال دمکراسی بود که کارگران را در اتحادیه های صنفی متشکل کرده بود. این گرایش با توجه به افق اجتماعی و تعامل با سرمایه خودی به حمایت از جنگ کشیده شد،اما با دست بالا پیدا کردن بلشویک ها در روسیه و مخالفت با جنگ و تدارک انقلاب، شکل دیگری از تشکل کارگری ضروری شد که متناسب با این شرایط باشد،یعنی نوعی از تشکل که دسترسی سریع به توده کارگر برای اقدامات و تصمیم گیری های اجتماعی و سیاسی  را فراهم کند. این شکل فراگیر شوراهای کارگری بود. شکلی از تشکل یابی که از خصوصیات دوره های انقلابی به شمار میرود و در بسیاری از کشورها نیز تجربه شده است. اما این به این معنی نیست که امروز هم الزاما  اتحادیه و سندیکا و شورا همان کارکردهای گذشته را دارند.
 ملزومات تشکل یابی کارگران همانطور که قبلا گفتم باید از شرایط مشخص همان دوره استخراج شود.
امروز به نسبت 30 سال پیش تقریبا همه چیز تغییر کرده است. شرایط عمومی جهان اساسا متفاوت با گذشته است، توازن قوای جهانی  میان طبقه کارگر و سرمایه با دوره جنگ سرد قابل مقایسه نیست. بحران کنونی حاکم بر جهان از یک سو و موقعیت اقتصادی و سیاسی ناخوشایند طبقه کارگر جهانی از طرف دیگر شرایط نامطلوبی را برای بشریت شکل داده است. نسلی از همین طبقه کارگر اساسا با واژه هائی مانند جنگ سرد و بلوک شرق و دولت رفاه و …. بیگانه اند، چرا که پس از پایان آن دوره به جهان آمده اند. از سوی دیگر تغییرات تکنولوژیک و ارتباطات چهره تازه ای از هستی اجتماعی را برای بشریت به وجود آورده است . این تغییرات  اساسا بر اشکال مختلف روابط اجتماعی گروه های انسانی وبر اشکال مختلف ابراز وجود جمعی تاثیر تعیین کننده ای داشته است. در چنین شرایطی باید به شکل های متناسب با این دوره تشکل های کارگری اندیشید. استفاده از تکنولوژی روز در همان ظرف های قدیمی تغییری در ماهیت آن نوع از تشکل نمیدهد.
در مورد کارگران ایران باید محدودیت های استبدادی و افسارگسیختگی اقتصادی و سیاسی سرمایه  را هم به آن اضافه کرد. به همین دلیل فکر میکنم برای رسیدن به پاسخی موثر در جواب به این سوال ابتدا باید موقعیت و شرایط امروز طبقه کارگر را به دقت تجزیه و تحلیل کرد.
– با وجود صدها اعتصاب و اعتراض، کارگران هنوز از تشکل توده ای خود محروم هستند به نطر شما موانع تشکل یابی کارگران چیست؟
فرامرز قربانی:در  بالا  اشاره کردم که یکی  از مهمترین موانع  سیستم حاکم بر ایران است، که فعلا نه تنها طبقه کارگر  بلکه کل جامعه را تحت فشار گذاشته  است. همه شاهد هستندکه این حکومت چه جنایاتی را در طی این 35 سالی که از عمرش میگذرد مرتکب شده است .   متحجرترین احکامی که درطی این 35 سال بر علیه کارگران به کار برده را طی  یک ماه گذشته به وضوح میبینیم،  زمانی که برای نمایندگان  کارگران پتروشیمی رازی  حکم شلاق صادر میکند، نوعی ازمجازات که مربوط  به  قرون وسطاء میشود.
در واقع وجود دولت سرکوب گر و دیکتاتوری که  امنیت کارگران و مخصوصا پیشروان کارگری را همیشه  درمعرض تهدیدو سرکوب قرار میدهد را میتوان به عنوان مهمترین  مانع  تشکل یابی کارگران  نام برد، و این  واقعیتی است که به راحتی نمیشود  از کنارش گذشت.
اما موارد دیگری  که باعث جلو گیری و یا کندشدن پروسه متشکل شدن کارگران میشود ،نبود امنیت کاری و ترس کارگر از اخراج و اینکه بعد از اخراج چگونه با وجود میلیونها کارگر بیکار بتواند کار دیگری پیدا کند و از این بد تر و جود تورم افسار گسیخته و گرانی سرسام آوری است که زندگی طبقه کارگر را به شدت تحت تاثیر قرار داده است.
وجود قرار دادهای سفید امضاء و اینکه  کارفرما  در همه مواردی که مربوط به کارگر است چه در استخدام و چه در اخراج و همچنین  درچگونگی به کارگیری کارگر از روز مزدی گرفته  تاقراردادی و … خودش  تصمیم گیری کند، در واقع در خیلی ازمراکز کارگری همین قانون کار ضد کارگری خود جمهوری اسلامی اجرا نمیشود و در حال حاظر هم  که دارند دم این قانون را دوباره میچینند.
وجود پیمانکاری های  ریز و درشت  در مراکز کارگری، به طورمثال در یک پتروشیمی متوسط ،حداقل بالای 300 نفر همزمان کار میکنند ولی برای همین 300 نفر حداقل 5 پیمانکار وجوددارد که هر کدام  برای خود قانونی در محل کار تعریف کرده اند.مثلا یک پیمانکار دو ماه یک بار  حقوق میدهد، یک پیمانکاربیست پنجم هر ماه حقوق میدهد و پیمانکار دیگر دهم  هر ماه حقوق میدهد  و یا اینکه یک پیمان کار ساعت 5 عصر تعطیل میکند و یکی دیگر ساعت 6 عصر و در کنار اینها بومی بودن و غیر بومی بودن و دهها مورد دیگر که باعث به وجود آوردن چنددسته گی بین خود کارگران میشود .شرایطی که باعث میشود حتی  کارگران نتوانند برای حقوق های معوقه خودشان در یک مرکز کارگری مانند پتروشیمی اعتصاب هماهنگ  و یک دست داشته باشند، تاچه برسد به اینکه بشود در ان مرکز کارگری تشکل به وجود آورد  این درواقع یکی دیگر از آن معضلاتی است که کارگران دامن گیر شان شده و در واقع مانعی  است برای به وجود آوردن تشکل کارگری و  متشکل شدن کارگران .
ولی این شرایط باعث نمیشود که کارگران نتوانند در محل کارشان تشکل به و جود بیاورند هرچند جمهوری اسلامی به این راحتی اجازه نخواهد داد. در همین رابطه ما تجربه سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه  و همچنین سندیکای کارگران  اتوبوسرانی تهران و حومه را داریم  که چگونه وزارت اطلاعات باهمکاری وزارت کار و شوراهای اسلامی کار چه اعمال سخیفی در برابر این تشکلها و نمایندگان کارگران انجام دادند.  در حال حاظر فعالین و پیشروان این سندیکا ها در محل کارحضور ندارند و اخراج شدند و تعدادی از انها بر اثر فشارهای وزارت اطلاعات یا مجبور به ترک کشور شدند و یا اینکه در زندان هستند . ولی با این وجود  این پیشروان کارگری همچنان باادامه سیاست سازمان دادن کارگران آنجا به فعالیت پر شورخود ادامه میدهند و حتی این فعالین الان در خارج از محل های سابق کاری با مراکز دیگر کارگری و همچنین تشکلهای کارگری دیگر در سطح ایران ارتباط  دارند و تجربیات ارزنده خود را در اختیار کارگران دیگر در سراسر کشور قرار میدهند که این خود نشان از پویائی فعالین کارگری و پیشروی طبقه کارگر ایران میدهد که فقط دست روی کلاه خود نمیگذارند که مبادا باد ببردش بلکه خود رادرقبال جامعه مسئول  میدانند
رضا رشیدی:مهمتری پاسخ به این سوال وجود اختناق،سرکوب سیستماتیک ،شکنجه و اعدامها در ایران است،با این وجود موقعیت و وضعیت کارگر در ایران به جایی رسیده که با تمامی‌ این فشارها و تهدیدات نمی‌شود کارگر را ساکت و خاموش نگه داشت و از همین رو است که هر روزه شاهد دهها اعتراض و اعتصاب هستیم.
آنچه که تشکل کارگری بر بستر آن شکل می‌گیرد مبارزه جاری طبقه کارگر است که در ابعاد و اشکال متفاوتی در جامعه وجود دارد و در هر زمانی‌ و مکانی هم موضوع اعتراض کارگر متفاوت است ،یک روز برای بهبود ایمنی کار است و در جایی دیگر برای دستمزدهای پرداخت نشده و یأ سختی کار و غیره ،اما آنچه اعتراض کارگر را جهت و افق میدهد و آن را هدایت می‌کند وجود رهبران آگاه و جسور طبقه کارگر است ،کارگرانی که تجربه دارند و جسور هستند ،که من  از آنها با عنوان کارگر سوسیالیست نام می‌برم ،به شهادت تمامی‌ اعتراضات و اعتصابات کارگری که موفق شده اند کارفرمایان و دولت را مجبور به عقب نشینی کنند وجود رهبران کارگری بوده که در طول سالها با همکارانشان در محل کار و زیست آنها را به معتمد کارگران تبدیل کرده و حضور این کارگران آگاه که کارگران را جمع میکنند، به آنها آموزش میدهند  و تشکل کارگری سازمان میدهند  از عوامل شکل گیری تشکل کارگری است و موضوع دیگر گرایش سوسیالیستی درون طبقه کارگر است که به هر اندازه که این گرایش در بین کارگران از نفوذ بیشتری برخوردار باشد به همان اندازه شکل گیری تشکل کارگری هم از بخت و اقبال بیشتری برخوردار است. طبیعتاً تمامی‌ مبانی این بحث بر بستر شرایط اجتماعی است که طبقه کارگر ایران در آن قرار دارد . از جمله موانع عدم تشکل یابی کارگران جدا از مساله سرکوب ، وجود گرایشات رفرمیستی و راست و مماشات جویانه در درون جنبش کارگری است. به هر درجه که تعداد کارگران سوسیالیست و نفوذ  گرایش سوسیالیستی  در درون طبقه کارگر وجود داشته باشد به همان میزان هم دست اندازی گرایشات راست و رفرمیست هم از مبارزه طبقه کارگر کمتر و کوتاه میگردد
متاسفانه پس از به قدرت رسیدن جمهوری اسلامی ارتباط مستقیم نسلی رهبران پیشرو و سوسیالیست کارگری با نسل جدید طبقه کارگر قطع شد ،و اکثر این کارگران به دست عوامل حکومت کشته شدند ،تعداد زیادی  از آنان زندانی و آنانی‌ که جان سالم بدر برده بودند اجباراً به سایر کشورها مهاجرت کردند و کارگران جوان ایران نتوانستند از تجربه و آموزش‌های رهبران آن دوره‌ٔ بهره مند شوند،در کنار این عوامل پراکنده کردن کارگران،بیکار سازیها تحت عنوان خصوصی سازی و تغییر کار باری مراکز تولید ،جنگ ۸ ساله با عراق ،تغییر قانون کار،پایین نگه داشتن سطح دستمزد کارگران و وجود میلیونها کارگر بیکار از عوامل تاثیر گذر و باز دارنده در روند  تشکل یابی کارگران میباشند
مرتضی فاتح :در پاسخ به بخش اول باید بگویم، اعتصاب و اعتراضات کارگری اگر چه فی نفسه دارای شکلی از سازماندهی هستند، اما از آنجا که حول مسئله مشخص و محدودی شکل می گیرند، الزاما باعث شکل گیری تشکلهای پایاتر نمیشوند.
مسلما در شرایطی که فعالین کارگری با هدف مشخص و برنامه از پیشی در چنین اعتصابات و اعتراضاتی شرکت داشته و هدایتگر اعتراضات کارگری باشند، از فضای اعتراضی و همدلی کارگران در جریان یک اعتصاب میتوانند برای شکل دهی به یک تشکل پایا در همان محدوده استفاده کنند. از آنجا که در شرایط امروز اعتراضات کارگری در مقیاسی گسترده در جریان است و به دلایل عدیده این اعتراضات از دسترس فعالان سازمانده کارگری خارج است، اکثر این اعتراضات منحصر به موضوع اعتراض میشود. زمانی تشکلهای توده ای کارگران شکل می گیرد که شرایط اجتماعی به گونه ای باشد که فعالان کارگری بیشترین دسترسی را به توده کارگر داشته باشند. بنا براین تشکل توده ای کارگران مستقیما از اعتراضات کارگری نتیجه نمیشود، بلکه تابعی از وضعیت عمومی طبقه کارگر و شرایط اجتماعی است.
اما  موانع شکل گیری تشکل های توده ای کارگران را باید به دو دسته تقسیم کرد. دسته اول مجموعه دلایلی اجتماعی اقتصادی و سیاسی است که نظم سرمایه داری بر علیه طبقه کارگر تولید و بازتولید میکند. فشار اقتصادی و خطر بیکار شدن با وجود ارتش بیکاران به مقدار زیادی کارگر را منزوی میکندو از سوی دیگر دولت و سازمان اقتصادی سرمایه در ایران از دهه 60 به این سو با برنامه ریزی بلند مدت بر علیه کارگران، کارگران بخش های مختلف را با تغییر در شرایط استخدامی و خصوصی سازی ، از یکدیگر جدا میکنند. نمونه این وضعیت در صنایع نفت ، پتروشیمی ها، صنایع فولاد… به وضوح قابل مشاهده است. علاوه بر این با وجود قراردادهای متقاوت استخدامی و دستمزدها و عناوین شغلی متفاوت، کارگران یک رشته تولیدی مشخص را با مسائل ظاهرا متفاوت شغلی درگیر کرده اند.  عدم امنیت شغلی، دستمزدهای شرم آور، فشار طاقت فرسای شرایط  اقتصادی جامعه،…. شرایطی را فراهم آورده است تا کارگر به مبارزه ای تدافعی در مقابل سرمایه کشانده شود. علاوه بر اینها سرکوب و استبداد سیاسی و اجتماعی حاکم که اظهرو من الشمس است.
دسته دوم موانعی است که در درون طبقه کارگر وجود دارد. همانطور که قبلا گفته شد، بخش اصلی طبقه کارگر ایران  جوان است. هم اکنون بیش از 55درصد از نیروی کار زیر 40 سال سن دارند.عموم این کارگران پس از سرکوب های دهه 60 وارد بازار کار شده اند، به همین دلیل از تجربه اجتماعی طبقه کارگر ایران طی دوره زمانی بسیار مهم دهه های 30 تا 60 بی بهره هستند. از سوی دیگر پس از سرکوبهای دهه 60 و اخراج یا بازنشستگی اجباری بسیاری از کارگران با تجربه و سازمانده در اوایل دهه 70این گسست نسلی در میان طبقه کارگر دامنه وسیعی تری پیدا کرد.
علاوه بر اینها در میان فعالین کارگری هم تا مدتها در عرصه عملی ایجاد تشکلهای کارگری اتفاق نظری جدی موجود نبود. به همین دلیل اختلافات سیاسی این فعالین حتی در جزئی ترین سطوح عمل اجتماعی هم برای آنها محدود کننده بود.
به این فاکتورها باید وضعیت عمومی سیاسی، اجتماعی  طبقه کارگر جهان در مقابل بورژوازی را نیز اضافه کرد.
سرمایه داری طی دهه های گذشته تلاش کرده تا با ایجاد شرایط اجتماعی بی ثبات وتولید ایدئولوژی های رنگارنگ کارگران را هر چه بیشتر منزوی و غیر متشکل نگاه دارد، در ایران علاوه بر همه اینها، از دارودرفش هم به مقدار زیادی بهره برده است.
مهران ایمن پور:به باور من در پایه ای ترین سطح حکومت اسلامی را قدرتهای حاکم جهان سرمایه داری در وحشت از قدرت یابی طبقه کارگر وبرای منحرف وسرکوب کردن انقلابی که طبقه کارگر ستون فقرات آن بود٫سر کار آوردند.
آوردند تا شوراهای کارگری را سرکوب کنند٫آوردند که اعتصاب کارگر حرام اعلام شود ومرتکبین آن مستحق زندان وشکنجه واعدام.آوردند که احزاب چپ وآزادیخواه که خواهان ادامه انقلاب تا رهایی از شر بردگی مزدی بودند٫به خاک وخون کشیده شوند.
لذا جمهوری اسلامی بعد از تحکیم پایه های قدرت خود در دهه شصت وکشتار انقلابیون ٫رهبران کارگری ومخالفان، طبقه کارگر را از تشکلهای مستقل توده ای محروم کرد وبه جزخانه کارگرو شوراهای اسلامی فرمایشی(که بعضا آنها نیز تحمل  نشده واز سرکوب بی بهره نماندند)چیزی باقی نماند لذا عمده ترین دلیل اینکه طبقه کارگر موفق به ایجاد تشکلهای مستقل وسراسری خود نگردیده٫وجود  جمهوری اسلامی است.  از طرف دیگر فقر وفلاکت وترس از دست دادن کارو وجود  قراردادهای موقت…نیز باعث پراکندگی واتمیزه تر شدن کارگران میگردد.
با توجه به ویژگیهای  اقتصادی و سیاسی جامعه و خصوصا طبقه کارگر ایران چه شکلی‌ از تشکل برای کارگران را مفید میدانید؟
مرتضی فاتح : همانطور که قبلا گفتم به نظر میرسد که اصرار بر یک الگوی ثابت تشکیلاتی تاکنون موفق نبوده است. به نظرم کسانی که تنها یک شکل از تشکل را مطلوب ومفید میدانند، از مکانیسم های مبارزه کارگران در ایران  شناخت کافی ندارند.
امروز هر ظرفی از تشکل که بتواند کارگران را در رسیدن به اهداف طبقاتی شان یاری کند مفید خواهد بود. علیرغم هر نامی و یا شکلی ، به نظر من مهم این است که این تشکل میزانی از سازماندهی را دارا باشد. این امر تضمین کننده ادامه کاری و گسترش تشکلها است. با حضور توده کارگران در یک تشکل به میزان زیادی میتوان از شکل گیری یک رهبری بوروکراتیک در این تشکلها جلوگیری کرد.
با توجه به شرایط حاضر تاکید من نه بر وجه سراسری تشکل کارگری است و نه اشکال دیگری که پیش فرض شکل گیری آنها، نفس وجود چند تشکل محلی است. به نطرم هر شکلی از تشکل توده ای کارگران گامی در جهت تشکل یابی سراسری کارگران است. امروز با توجه به امکانات ارتباطی گسترده، شبکه های کارگری به سرعت میتواند تبدیل به ظرفی برای دخالتگری کارگران در حیات اجتماعی باشد. شبکه هائی که حتی میتواند بر اساس نیازهای محلی کارگران ایجاد شود.
با توجه به اینکه علیرغم تفاوت های شغلی و استخدامی، نیازهای عمومی کارگران بر دو موضوع، سطح دستمزدها و امنیت شغلی، متمرکز شده است، این مطالبات میتواند بستر شکل گیری شبکه گسترده کارگران و فعالین کارگری باشد.
با توجه به جایگاه مدیای اجتماعی واینترنت در دنیای امروز٫طبقه کارگر ایران چگونه میتواند ازاین ابزار در جهت ایجاد تشکلهای سراسری وقدرتمند ودستیابی به حقوق خود استفاده کند؟
مهران ایمن پور:به نظرم٫کارگران مبارز وآگاه ورهبران عملی طبقه کارگر وعلی الخصوص نسل جوان ومسلط به اینترنت٫بیش از اینها باید از این ابزار استفاده کند. تمام کارخانه های بزرگ وکوچک باید یک سایت فعال داشته باشند واز طریق آن بخشهای دیگرجامعه کارگری را در جریان مبارزات روزمره خود قرار داده وحمایت بخواهند.
مدیای اجتماعی میتواند به سراسری شدن مبارزات کارگران برای دستیابی به مطالبات مشترک از جمله تعیین حداقل دستمزد٫ مقابله با خصوصی سازیها واخراجها وتحمیل حق ایجاد تشکل مستقل کارگری به جمهوری اسلامی کمک نماید
طبقه کارگر با استفاده از اینترنت میتواندحمایت بین المللی کارگران در سراسر جهان را در جهت دستیابی به حقوق اولیه خودجلب نماید.
با توجه به اینکه جمهوری اسلامی بسیاری از مقاوله نامه های  کارگری بین المللی را امضاءنموده ودر عمل به هیچکدام از آنها پایبند نیست٫میتوان خواهان حمایت بین المللی مجامع کارگری جهت اجرای این مقاوله نامه ها شد . به جای مزدوران حکومت نماینده های واقعی کارگران باید در اجلاسهای جهانی کارگری شرکت کنند. اینترنت و مدیای اجتماعی ابزار بسیار مهم وموثری در این راستا است واین خلا با تلاش جدی کارگران جوان ومبارز در سراسر کشور باید هر چه زودتر برطرف گردد.