کاوه دادگری -“کنگره ملی کرد” و تاکتیک ما

“کنگره ملی کرد” و تاکتیک ما
شناخت درست عرصه های مختلف مبارزه ی طبقاتی و نحوه عمل و شرکت در این عرصه ها،مبنای اتخاذ تاکتیک حزب سیاسی طبقه کارگر در جهان پرتلاطم سرمایه داری است.
کمونیست ها به عنوان بخش پیشرو و آگاه پرولتاریای متشکل در حزب سیاسی خود،همواره این عرصه ها را مورد توجه قرار داده و به تناسب نیرو،امکان،موقعیت و شرایط عینی حاکم بر این عرصه ها،می کوشند تاکتیکی اصولی،واقع بینانه و کارآ اتخاذ کرده و آن را مبنای پراتیک خود قرار دهند.
هر تاکتیکی که از سوی حزب سیاسی اتخاذ گردد در صورتیکه به توازن قوای طبقاتی جدید و بالاتری ارتقاء یابد و یا وضعیت و توازن قوای ناپایدار موجود را به نفع کارگران تثبیت و مستحکم نماید ،یک تاکتیک پیروزمند محسوب می گردد.
در حال حاضر،تبلیغ،ترویج ،آگاه گری و سازماندهی کارگران،مهم ترین نقش و وظیفه ای است که توسط پیشروان طبقه،کارگران آگاه و انقلابی و کمونیست ها در جهت تسهیل هر چه بیشتر مبارزه ی جاری علیه بورژوازی حاکم ،به کار گرفته می شود.این نیز روشن است که همه ی این نقش ها و وظایف در چاچوب و به هدف تشخیص و اتخاذ تاکتیک واقعا اصولی و پیش برنده ،درک می شود.یعنی رابطه ی دیالکتیکی معین و پویایی میان تئوری و پراتیک بایستی برقرار باشد و بر مبانی عینی مبارزه استوار گردد.خارج از این چارچوب،با انواع و اقسام روش ها و گرایش های ذهنی،آنارشیستی ،و بی ربط با مبارزه جاری طبقه مواجه می شویم که هیچ سودی برای پرولتاریا در بر ندارد و از حد یک اعلام موضع آتشین و بی پایه و مایه فراتر نمی رود.
“کنگره ملی کرد”یکی از عرصه های نسبتا بزرگ و نوینی است که هم اکنون در پیش رو داریم.ما بایستی بتوانیم به بهترین نحو و با تشخیص دقیق بازیگران این عرصه،شرایط حاکم بر منطقه و موقعیت رژیم های سیاسی چهارگانه و نیز نقش و برنامه منطقه ای امپریالیسم و کشورهای سرمایه داری حاضر در آن جا،فعالانه در آن شرکت کرده و در جهت هدف های متمایز و پیشرو پرولتاریای ایران و کشورهای مزبور،تلاش نماییم.
حضور یک نیروی کارگری و کمونیستی یعنی کومله،به خودی خود نشانگر یک پیروزی و حاصل پیش روی و نفوذ و اعتبار کمونیست ها و دستیابی ما به یک عرصه ی تازه و مهم مبارزه و نقل وانتقالات سیاسی در منطقه است.این یک وضعیت عینی است که با شرکت آگاهانه و فعال می تواند و باید به تثبیت و استحکام بیش از پیش نقش کمونیست ها در منطقه یاری رساند؛و بر تصمیم گیری ها و روندهای جاری و آتی تاثیر بگذارد.
چالش های پیش رو به قرار زیر است:
1 – هر چهار رژیم سیاسی حاکم بر کشورهای مزبور-ایران ،ترکیه،عراق و سوریه –با چالش ها و بحران های مختلف سیاسی و اقتصادی دست به گریبان هستند و به طور کلی دوران انحطاطی خود را طی می نمایند.برای مردم کردستان سوریه عملا یک خودمختاری دوفاکتو در متن جنبش عمومی و سرنگونی طلبانه مردم سوریه با بیش از 100 هزار قربانی و یک ملیون آواره،تا این لحظه به دست آمده است.برادر دوقلوی آن رژیم صدام سالهاست که از صحنه ی سیاسی حذف گردیده و حکومت اقلیم کردستان عراق و به همین اعتبار ناسیونالیسم و بورژوازی کرد به طور نسبی سهم خودرا از قدرت به دست آورده است.در ایران وضع به قراری است که شهرهای کردستان در حرکات و فعل و انفعالات جاری در کشور از موقعیت اعتراضی نسبتا بالایی برخوردار بوده و به طور متمایزی جریان کمونیستی و کارگری در آن بیش از هر نقطه دیگری از کشور ریشه دوانده است.در ترکیه در متن اعتراضات توده ای مردم علیه سیاست های لیبرال اسلامی رژیم ،بایستی هرچه زود تر تکلیف خودرا معین کند.
2 – جریانات و احزاب ناسیونالیستی ،قوم گرا و غیر کارگری موجود در عرصه کردستان در هر چهار کشور،با هر نقشه و برنامه ای که برای تنظیم و تدارک روندهای دلخواه آینده متصور باشند،با حضور کومله،خودرا در شرایط محدودتری خواهند یافت.حضور پرقدرت و نقشه مند و با برنامه ی کومله،و ارائه ی نظرات روشن و مستدل در خصوص حقوق تاریخی ملت های کرد و مناسبات نوین این ملت ها در متن مبارزه طبقاتی کارگران و زحمتکشان علیه طبقات استثمارگر و هم دست دولت های ارتجاعی پبشین و فعلی،و ارائه ی درک و دیدگاه و تاکتیک کمونیست هادر همه ی این موارد،می تواند به گشایش دریچه ها و روزنه های تازه در فعل و انفعالات سیاسی منطقه کردستان و از این طریق در هر چهار کشور منجر گردد.راه حل سوسیالیستی ،مهم ترین افق و چشم اندازی است که مطلوبیت آن بایستی برای شرکت کنندگان در کنگره و ناظران و مردم منطقه تشریح و تبلیغ گردد.
3 – دولت های ارتجاعی منطقه و در راس آن ها رژیم ضدانقلابی حاکم بر ایران،هیچ گونه نفعی از حضور یک جریان کمونیستی ،به ویژه آگر آن جریان در چارچوب جغرافیای سیاسی ایران تعریف شده و فعال باشد،ندارد و نمی خواهد سر به تن این تشکل باشد.؛چه رست به اینکه آن را در چارچوب یک “کنگره ملی”حی و حاضر ببیند.بنابراین دور نیست که برای ممانعت از این حضور ،متوسل به ابزارها و مانورهای آشکار و پنهان توسط هم دستان خود در درون همین “کنگره” گردد.
کومله با شرایط و نقطه نظرات خود که منعکس کننده منافع تاریخی زحمتکشان کرد است و آن را در اطلاعیه شماره یک کمیته مرکزی کومه له در رابطه با “کنگره ملی کرد” اعلان نموده است،در این کنگره شرکت می کند .طبعا نمایندگان دولت های منطقه بسیار مایلند که کومله و یا هر جریان کمونیستی و کارگری دیگر از عرصه ی مبارزه و حضور در میان توده ها حذف و ناپدید گردد تا آنان با همدستی احزاب و سازمان های متمایل و یا وابسته به خود،یکه تازانه به تفرقه،تفتین،تسلیم و سرکوب حقوق تاریخی و ملی مردم کرد،بپردازند.تلاش کومله بایستی در جهت خنثی کردن این توطئه ها و متقابلا فشار به سایر احزاب جهت حذف جمهوری اسلامی از چارچوب فعلی باشد و این را تا نقطه ای ادامه دهد که حتی الامکان به حضور ش در این کنگره خدشه وارد نیاورد.
4– اما همه ی این ملاحظات ،با لحاظ کردن زمینه های تاریخی ،اجتماعی و سیاسی ای که هم اکنون بر جغرافیای سیاسی مزبور غلبه دارد ،جنبه های دیپلماتیک و شکلی تاکتیک مارا می سازد.مهم ترین بخش کنگره کارها و هدفهایی است که علی الاصول و به طور اساسی مورد توجه تدارک کنندگان کنگره بوده است.قطعنامه ها،برنامه ها و مصوبات و به طور کلی آلترناتیو سیاسی و اجتماعی است که غرض از برگزاری کنگره هم قاعدتا همین ها بوده است.در همین جاست که نقش و کار اصلی و اساسی نمایندگی کومله در کنگره مزبور آغاز می گردد. در این عرصه بایستی هوشیارانه با برخورد رادیکال،آگاه گرانه و اصولی تا حد امکان بر این روند تاثیر گذارده شود و از شرایط متغیر حاکم بر کنگره ،صف آرایی ها و یارگیری های احتمالی در میان احزاب و سازمان های شرکت کننده،بهره برداری شود.
5– این کنگره شاید بتواند فشارهای معینی را بر دولت های منطقه وارد آورد و از شرایط انحطاطی حاکم بر هر چهار حکومت ارتجاعی ،به نحو مطلوب بهره برداری کرده و نتایج و دستاوردها و هدف گذاری های دموکراتیک و آزادی بخشی را برای مردم کرد و از این طریق و بنابراین برای کل توده های کشورهای مربوطه فراهم آورد.این نقطه نظرات و انتظارات در اطلاعیه مذکور در فوق آمده است و به طور کلی صحیح و واقعی است.در واقع همه چیز به فهم و شعور احزاب و سازمان های نامبرده و بهره برداری از شرایط عینی حاکم بر منطقه ارتباط دارد.نقش کومله در این عرصه اگر به درستی و روشن بینانه و منطقی و اصولی پی گرفته شود، می تواند اثرات معین و پایداری را درتناسب قوای ناپایدار فعلی میان بورژوازی و توده های زحمتکش کرد و همه ی مردم منطقه به بار آورد.
کاوه دادگری
06/08/2013