کارگر کمونیست – کارگر کمونیست از مصطفی صابر میپرسد

کارگر کمونیست از مصطفی صابر میپرسد

در اطلاعیه حزب کمونیست کارگری ایران که بمناسبت آزادی جعفر عظیم زاده منتشر شده آمده است؛  «این اعتراض دستاوردهای مهمی برای کارگران و معلمان، زندانیان سیاسی و به این اعتبار همه مردم ایران در مبارزه علیه جمهوری اسلامی داشته است. بعد از این برای جمهوری اسلامی آسان نخواهد بود تا فعالین و رهبران کارگری و معلمی را با اتهام واهی “اقدام علیه امنیت ملی” و نظیر آن به حبس های طویل المدت محکوم کند»

به نظر شما راه حل عمیق شدن مبارزه و  خارج کردن «اقدام علیه امنیت ملی» با توجه به دستاوردی که اشاره شد، در گرو چیست؟

مصطفی صابر: حرکتی که با اعلام بیانیه مشترک عظیم زاده- عبدی آغاز شد، دستاوردهای متعددی دارد که به مهمترین آنها در اطلاعیه حزب اشاره شده است. یکی از آنها همین است که در سوال نقل کردید. ولی نکته اینجاست که  نمی توان این دستاورد مورد اشاره شما را مستقل از باقی جوانب و جدا از مجموعه عوامل متشکله این حرکت عظیم زاده – عبدی و تاثیرات آن، توضیح و مورد بررسی قرار داد. بعبارت دیگر میخواهم بگویم پاسخ سوال شما، یعنی اینکه چطور مبارزه علیه زدن انگ “اقدام علیه امنیت ملی” به فعالین و کلا خارج کردن حربه زندان از دست جمهوری اسلامی را گسترش دهیم، در گرو شناخت و همچنین تقویت و تعمیق همه جوانبی است که این حرکت عظیم زاده- عبدی را ساخت و به پیش راند. اجازه بدهید به برخی جوانب این حرکت اشاره کنم و بعد بکوشم  به سوال شما پاسخ بدهم.

اولین و شاید مهمترین نکته در حرکت مورد اشاره ما اتحاد کارگر و معلم است. برای اولین بار در دهه های اخیر صف کارگر و معلم، دستکم در سطح رهبران و بخشی از بدنه این دو بخش مهم طبقه کارگر، بروشنی کنار هم ایستادند. این یک تحول تاریخی بسیار مهم است که امیدوارم تقویت و تحکیم یابد. هر کار خوبی که بخواهیم در جامعه ایران انجام دهیم به این اتحاد طبقاتی بخش های مختلف طبقه کارگر احتیاج داریم. از جمله برای اینکه چماق “اقدام امنیتی” را از دست رژیم اسلامی درآوریم.

نکته دوم، که به نکته اول کاملا مربوط است، عروج اجتماعی و سیاسی طبقه کارگر و رهبران آن است. طبقه کارگر نمی تواند متحد شود مگر آنکه بعنوان یک نیروی سیاسی و طبقاتی ظاهر شود. این طبقه نمی تواند بعنوان یک نیروی سیاسی که کل جامعه آنرا ببیند  ظاهر شود، مگر آنکه در وحله اول رهبران آن در چنین قامتی ظاهر شوند. یک دستاورد مهم حرکت عظیم زاده- عبدی همین ظاهر شدن بعنوان یک نیروی سیاسی، بعنوان نماینده مطالبات کل جامعه بود. آنها در بیانیه اشان علیه وارد کردن اتهام امنیتی به فعالین صنفی اعلان جنگ دادند. این خواست کل جامعه بود. شکل معین و تخفیف یافته ای از شعار عمومی و رادیکال “زندانی سیاسی آزاد باید گردد” را طرح کردند. حسن این شعار این است که برد وسیع و اجتماعی دارد. خیلی ها میتوانند این شعار را مطرح کنند و برای آن مبارزه کنند. این شعار همچنین مشروعیت بسیار زیادی در سطح جهانی و افکار عمومی دارد و همه را پشت خود بسیج میکند. نباید به کارگری که برای دستمزدش مبارزه میکند انگ امنیتی بزنید. اینرا هرکسی قبول میکند و از آن دفاع میکند. تشخیص چنین شعارهایی و طرح آن در سطح جامعه یک نمونه خوب ظاهر شدن در قامت رهبر سیاسی جامعه است. این دستاوردی است که تا همینجا اقدام مشترک عبدی – عظیم زاده بدست آورده است. حالا باید هشیارانه بر این پیشروی استوار شد و قدم های بعد را در جهت تحقق این خواسته و نمونه های مشابه را تعریف کرد.

نکته سوم، همبستگی جهانی طبقه کارگر و اتحاد با مردم شریف و آزاده در سراسر جهان است. در طی حرکت عبدی عظیم زاده و بخصوص با ادامه اعتصاب غذای عظیم زاده ما شاهد همبستگی جهانی کارگران و همینطور شخصیت های سیاسی با مبارزه علیه سیاه چال های جمهوری اسلامی و مشخصا آزادی عظیم زاده و خواسته های بیانیه مشترک با عبدی بودیم. برای مقابله با انگ امنیتی زدن به فعالین کارگری، معلمان، پرستاران، دانشجویان و غیره ما به این همبستگی جهانی شدیدا نیاز داریم. حرکت اخیر و بخصوص دفاع جانانه تشکل های کارگری کشورهای مختلف از جعفر عظیم زاده، جان تازه ای به این همبستگی جهانی داد و  اینک باید آنرا بیش از پیش بسط دهیم و تحکیم بخشیم.

به این نکات البته هنوز میتوان اضافه کرد. مثلا نزدیکی بیشتر دو حوزه داخل و خارج جامعه ایران. ما نشانه هایی در جریان کمپین دفاع از جان عظیم زاده و خواسته های بیانیه مشترک با عبدی دیدیم که بار دیگر ثابت کرد که به حرکت درآمدن متحد حوزه ایرانیان خارج و داخل چطور میتواند بر همدیگر تاثیر بگذارد و همدیگر را قوی کند. بعلاوه بعد از این برای جمهوری اسلامی دشوارتر میشود که رابطه و تعامل بین فعالین داخل و خارج کشور را با انگ تماس با اپوزیسیون در خارج مورد حمله قرار دهد. این موضوعی است که البته باید مستقلا روی آن کار کرد. اما حرکت اخیر داخل و خارج را بهم نزدیکتر کرد.

نکته دیگر بالا رفتن وزن و اعتبار چپ و کارگر و رادیکالیسم در جامعه که بنوبه خود مساله بسیار مهمی است. در جریان اعتراض عظیم زاده – عبدی ما به روشنی دیدیم که چطور یک خط رادیکال و پاروزمین کارگری و سوسیالیستی توانست در سطح سیاست به معنای وسیع کلمه خود را نشان بدهد، و نه فقط کارگر و معلم را متحد به صحنه بیاورد بلکه  توجه بخش های وسیعی از جامعه را به خود جلب کند.

با توجه به نکات فوق اکنون به سوال مشخص شما برگردم. گرفتن حربه زدن انگ امنیتی به فعالین از دست جمهوری اسلامی، در گرو پیشروی در همه جهات فوق الذکر است. این کار رهبری و هشیاری و تشخیص بزنگاه را لازم دارد. بخصوص باید تشخیص داد که گام بعدی این مبارزه در سطح مشخص که قابلیت بسیج سیاسی و توده ای داشته باشد چیست. این موضوعی است که با اطلاع از همه جوانب مشخص اوضاع میتوان راجع به آن نظر داد. البته مبارزه آسانی نخواهد بود ولی اکنون دستاوردهای مهمی داریم که اشاره کردم و میتوانیم به آن اتکاء کنیم. بویژه برداشتن گامی مهم در جهت ایجاد اتحاد کارگر و معلم و به میدان آمدن صفی از رهبران کارگری و معلمان که به چهره های سیاسی و “ملی” جامعه تبدیل شده اند، نقاط اتکاء بسیار خوبی برای پیشروی بیشتر است. باید این نیرو و توان را در وهله اول در جهت دفاع جانانه از همه رهبران و فعالین کارگری و معلمی و همه فعالین سیاسی چه در زندان و چه در زیر تهدید زندان بکار گرفت.

٣ جولای ٢٠١٦