کارگر کمونیست میپرسد؟- مصاحبه با محمد رضا پویا

کارگر کمونیست میپرسد؟

محمد رضا پویا؛ سال ٩٥ برای کارگران سالی متفاوت شده! جنبش کارگری در دوره بعد از برجام بمیدان آمده و مطالابت خود را طلب میکند شرایط بعد از برجام چه تاثیری بر روی فضای اعتراضی جنبش کارگری گذاشته است! کدام مطالبات محوری و همه گیر خواهد بود.

محمد رضا پویا……………………..

در ابتدای برجام بنظر میرسید که حالتی از انتظار در جامعه بوجود آمده است. هر چند حاکم شدن  شرایط “انتظار” کمک چندانی به پیشبرد مبارزات جاری در جامعه نمیکرد، اما حتی همین هم بگونه ایی بر گرده رژیم اسلامی  سنگینی نمود که مجبور شد بلافاصله با جمع و تفریق اعداد، مبالغی را بعنوان در امدهای آتی خود اعلام نماید. هر ارگانی بنابر میزان اختلاس های “قابل پیش بینی” خود، مبلغی را بعنوان

اما این شرایط بسیار زودگذر و موقتی بود و بزودی همه چیز به روال عای بازگشت. مردم بر اساس تجربه خود دریافتند که ازاد شدن پولهای بلوک شده نانی به سفره انها اضافه نخواهد کرد. این مردم بزرگترین معجزه قرن را در دوره احمدی نزاد تجربه کردند: ورود ٩٠٠ میلیاردر دلار به کشور بجای رفاه، فقر و نیستی به ارمغان آورد. اما شرایط بعد از برجام دو فاکتور جدید را به اوضاع سیاسی اضافه نمود: اول اینکه رژیم اسلامی یکی از ابزارهای خود برای مقابله با جنبش مطالباتی مردم را از دست داد. مسله تحریم در یک دهه اخیر چماق سرکوبی بود که رژیم اسلامی برای عقب راندن خواسته های مردم دائما بر سر جامعه کوفته شد. این ابزار از دست رژیم گرفته شد. از جانب دیگر هر درجه نزدیکی رژیم اسلامی به دول غربی بلافاصله در داخل کشور به ایجاد شکافهای بزرگتر در درون جمهوری اسلامی ترجمه میشود. جنبشهای اعتراضی درون جامعه بخوبی شیوه استفاده از این وضعیت را میدانند، و در انتها اینکه مردم در “پناه” کل این شرایط  بارانی از خواسته های خود را روی میز کار جمهوری اسلامی گذاشته اند. همین آنچنان به سران رژیم فشار آورد که در چند نوبت رییس جمهورشان به همکارانش هشدار داد که زیاده روی نکنید تا همینجا هم توقعات مردم بالا رفته است.

پروسه عقب نشینی رژیم اسلامی در مسله هسته ای و نزدیکی آنها به دول غربی، سوالاتی کلیدی از جمله اینکه آیا جمهوری اسلامی استحاله میشود، را روبروی این رژیم قرار داده است. سوالاتی از این قبیل در ساختار جمهوری اسلامی زلزله ایجاد میکند اما خود بخود منجر به چیزی نخواهد شد. از همینجا بلافاصله میتوان این سوال را مطرح کرد که جنبشهای اعتراضی از جمله جنبش کارگری در چه وضعیتی بسر میبرند؟ ما بعنوان حزب چه کارهایی را باید انجام بدهیم، رابطه ما با کل این اوضاع چه شکل و شمایلی دارد؟

جنبش کارگری بویژه پس از سال ٨٨ در بدترین شرایط و در اوج سرکوبها دست به اعتصاب زده است. تعدادی از رهبران کارگری به زندان افتادند و یا مانند شاهرخ زمانی در زندان جان باختند. در جاهایی جنبش کارگری  توانسته خواستهای خود را بکرسی نشانده و در جاهایی هم سرکوب شده است. این مبارزه قطعا امسال هم ادامه پیدا خواهد کرد. همه سوال این است که چگونه میشود مثلا جنبش برای افزایش دستمزد را بجایی رساند؟

محوریترین مطالبه کنونی جنبش کارگری قطعا مسله افزایش دستمزدهاست. فقر شاید دیگر واژه مناسبی برای توضیح وضعیت کنونی کارگر در این مملکت نباشد. وقتی در مورد دستمزد چهار برابر زیر خط فقر کارگر حرف میزنیم، فراموش نکنیم که میلیونها کارگر  بیکارند و اصلا دستمزدی دریافت نمیکنند. تصویب ٨١٢ هزار تومان بعنوان حداقل دستمزد یعنی رسمی کردن فقر در کشور. تازه برای دریافت همین مقدار از دستمزد هم باید کارگر اعتصاب کند و دستگیری بدهد.

اعتصابات سراسری در شرایط کنونی میتواند جمهوری اسلامی را در زمینه تحمیل دستمزدهای زیر خط فقر بعقب نشینی وادارد. اما برپایی چنین اعتصابی به پیش زمینه ها، ماتریال و از همه مهمتر رهبران همدلی نیاز دارد که بتوانند سازماندهی یک مبارزه به این وسعت را به عهده بگیرند. در غیاب این، در سالهای اخیر اعتصابات سراسری رسته ایی از جمله اعتصابات موفق طبقه کارگر بوده که موفق شده با حداقل تلفات، مطالبات خود را بکرسی بنشاند، از جمله میتوان به اعتصاب موفق کارگران پتروشیمی اشاره کرد.