هیمن خاکی – جایگاه شبکه های اجتماعی در مبارزه طبقاتی

جایگاه شبکه های اجتماعی در مبارزه طبقاتی

هیمن خاکی

با شروع دوران صنعتی و پدیدار شدن نظام سرمایه داری نیروهای مولده با قدرت شگرفی رو به رشد نهادند و این امر باعث به وجود آمدن عرصه های جدید و به قول متخصصان این بخش، دنیاهای جدیدی شد. انقلاب انفورماتیک و دنیای اینترنت که تبادل اطلاعات را با سرعتی خیره کننده مقدور کرده است، یکی از مهم ترین و متاخرترین این پیشرفت هاست. همچنان که همه اعضای فعال این عرصه واقفند شبکه اینترنت جایگاه مهمی را در زندگی ما بدست آورده است و هر روز نیز با به وجود آمدن ظرفیت های جدید جایگاهش را ارتقا میدهد. هر کس با این سوال روبرو می شود که این شبکه ها و این دنیای ویرچوال در کجای زندگی من قرار می گیرد؟ شاید بارها با خود کلنجار رفته باشیم که چه میزان از وقت خود را باید صرف فضای مجازی کنیم؟

من در این نوشته نه درصدد آن هستم که درس اخلاق بدهم و نه به دنبال آن هستم که خط کشی برای سنجش این مسئله برای تمام انسانها و تمامی عرصه ها ارائه دهم، بلکه به عنوان یک کمونیست برآنم که بتوانم جایگاه شبکه های اجتماعی را در مبارزه طبقاتی برای یک دوره و یک طبقه مشخص یعنی پرولتاریا نشان دهم. در ابتدا من اطلاعاتی را در مورد سود آوری این شبکه ها ارائه میدهم تا دوستان شیفته دنیای مجازی از جمله در حزب کمونیست کارگری ایران بدانند که این شبکه ها در جهت سود آوری سرمایه کار می کنند و هدف از ساخت این شبکه ها “شکستن سانسور دولتهای مستبد” مانند ایران نیست. البته این دوستان اگر کمی به خود زحمت بدهند میتوانند با فشردن چند دکمه کیبورد بر رویGoogle search به این اطلاعات دست یابند. من در اینجا اطلاعات سودآوری فیسبوک را به عنوان یکی از شبکه های اجتماعی بیان میکنم. فیسبوک در سال ۲۰۱۲ بالغ بر ۲ میلیارد دلار درآمد خالص کسب کرده است، منابع متعدد و متنوع از درج تبلیغات و دریافت پول به ازای هر کلیک هدفمند گرفته تا فروش اطلاعات محرمانه کاربران و فروش اپلیکیشین های مختلف، بازی های آنلاین، نماهای فیلم، محصولات تجاری و … همگی از منابع درآمد فیسبوک محسوب می شود. برای مثال اگر مک دونالد نیازمند باشد که بداند چه تعداد جوان بین ۱۵ الی ۲۵ سال در کدام شهر و کشور جهان همبرگر را به عنوان غذای سریع محبوب خود انتخاب کرده اند سریعا به فیسبوک مراجعه کرده و این اطلاعات را خریداری می کند. (خریدار این اطلاعات می تواند هر سازمان و یا هر ارگانی باشد). هدف از ارائه یک نمونه از سودهای نجومی شبکه های اجتماعی در اینجا این نیست که صرفا از منظر سودآوری به موضوع پرداخته باشم چون بسیار روشن و بدیهی است که همه چیز در این نظام اگر سودآور نباشد و یا بازاری نشده باشد، بورژوازی برای آن نیرو نمیگذارد و اساسا چرخ های نظام حاکم براین اساس میچرخد. هدف از این اشاره اینبود که تاکید مجددی باشد که این شبکه ها برای “شکستن فضای استبدادی” کشورهایی مانند ایران ساخته نشده اند. (برای آشنایی بیشتر با مواضع حزب کمونیست کارگری ایران در مورد شبکه های اجتماعی و نقش شان در انقلاب به مباحث این حزب در این رابطه مراجعه کنید).

مبارزه طبقاتی، دنیای واقعی و دنیای ویرچوال
حال به موضوع اصلی این نوشته یعنی جایگاه شبکه های اجتماعی در مبارزه طبقاتی بپردازیم. مبارزه طبقاتی خود حاصل تضاد منافع و نگرش اجتماعی طبقات اصلی و ریشه دار در اقتصاد سیاسی جامعه سرمایه داری یعنی پرولتاریا و بورژوازی است. کشمکش دائمی کارگر و سرمایه دار و تضاد کار و سرمایه خود را در اشکال متنوع و در قالب جنبش های سیاسی و اجتماعی و احزاب سیاسی بروز میدهد. یک قلمرو این کشمکش دائمی و بیوقفه میان کارگران و سرمایه داران در محیط کار تبلور پیدا میکند. آنجا که بورژوازی به اعتبار دولت و قدرت حاکمیت اش و قوانین و دادگاه ها و پلیس، با مالکیت بر ابزار تولید و سازمان دادن استثمار شدید توده های طبقه کارگر، بر قدرت اقتصادی اش و سلطه سرمایه می افزاید.

باید تاکید کرد که کمونیست ها تاریخا از تجدد و پیشرفت علم و تکنولوژی استقبال کردند و آنرا در تقابل با خرافات و سنن و مسیری که مبارزه اجتماعی و طبقاتی را هموار میکند سود جسته اند. اینجا بحث برسر جایگاه دنیای واقعی و دنیای ویرچوال یا مجازی است. در دنیای ویرچوال انسانها اتمیزه میشوند و این همواره یک هدف ایدئولوژی بورژوازی برای منکوب کردن انسانها در انزوای خویش بوده است. قدرت واقعی و در اینجا قدرت طبقه کارگر در تشکل و اتحاد او و مبارزه ای است که علیه بورژوازی پبش میبرد. اگر طبقه کارگر بر آن است که دیکتاتوری بورژوازی را نابود کند باید بر دنیای واقعی تکیه کند و مشخص تر در جامعه و محیط کار و زیست خود به مصاف بورژوازی برود. در واقع کارگر از سر جایگاهش در تولید به مصاف دشمن طبقاتی خویش میرود و نه بعنوان شهروند اتمیزه در دنیای ویرچوال. البته نباید به این روند به صورت خطی نگریست بلکه به شیوای کاملا دیالکتیکی مد نظر ماست. عوامل متعددی در سیر مبارزه طبقاتی و پیشرفت آن تاثیر دارند و یا برهم تاثیر میگذارند.

تا به شبکه های اجتماعی مربوط است، باید به این سوال پاسخ داد که آیا این شبکه ها می توانند خود را در رابطه کار و سرمایه بگنجانند و یا جایگزین مبارزه و کشمکش دائمی کار و سرمایه شوند؟ اگر میتوانند چه بخشی از این داده ها در این موقعیت قرار می گیرند؟ و چه پیش شرطی لازم است تا این داده ها در معادله کار و سرمایه عمل کنند؟ امروزه به دلیل وجود گوشیهای هوشمند، این شبکه ها به جیب و کیف های ما رخنه کرده اند. به همین دلیل پر واضح است که ماتریال لازم برای وجود آن در محیط زیست و کار و کلا در نبرد سیاسی و اجتماعی فراهم است. اما فقط حضور این شبکه در محیط زیست و کار هنوز هیچ چیزی را به ما نمی گوید چون رابطه بین تاثیر گذاری این شبکه ها در مبارزه طبقاتی توسط انسانی که در جامعه طبقاتی و نظام حاکم سرمایه رشد کرده است برقرار می شود. به همین دلیل بسیار مهم است که این انسان، در چه جایگاه طبقاتی حضور دارد و برای چه هدفی وارد این شبکه ها می شود و چه اطلاعاتی را مصرف می کند و همراه پراتیک روزانه آن را در محیط زیست و کار تولید و باز تولید می کند، هدف و وسیله کاملا به هم گره خورده اند (انتگره هستند) به همین دلیل باید در این جا به این موضوع بپردازیم که انسانهای جامعه با چه هدفی به این وسیله روی می آورند تا دریابیم که به چه شیوهائی این ابزارهای جدید میتوانند در خدمت مبارزه طبقاتی قرار گیرند.

با توجه به آنکه در ایران جمهوری اسلامی حاکم می باشد و بورژوازی ایران بر پایه نیروی کار ارزان دیکتاتوری خویش را سازمان داده است، این موضوع تاثیرات متفاوتی را بر طبقات متفاوت و لایه های متفاوت هر طبقه می گذارد. از اینرو زنان و جوانان به عنوان بخشی از جامعه به دلیل فرهنگ، سنن و قانون طبقه حاکمه در جامعه و مخصوصا خانوادهای کارگری به خاطر مشکلات اقتصادی برای پاسخگوئی به مسائلی که توان حل آنرا در واقعیت عینی زندگی ندارند به این شبکه ها روی می آورند. اما از سوی دیگر تعدادی از افراد با هدف مشخص مبارزاتی وارد این شبکه ها میشوند و سعی می کنند فضای موجود را به نفع خود اشباع کنند و این هم تمام طیف های چپ و راست را با تمام گرایشات موجود در بر میگیرد. این دو یعنی جریانات سیاسی و مردم در این فضا با هم ارتباط برقرار می کنند، ولی در این رابطه چون بستر لازم برای تولید و باز تولید بورژوازی به واسطه آنکه قدرت سیاسی را در اختیار دارد بسیار فراهم تر است، بدون شک جریانات بورژوائی برگ برنده را در دست دارند. از این روست که با این شبکه ها می توان مثلا برای خشک شدن آب زاینده رود و “توهین” به فلان قوم و … مردم را به خیابان کشید، میتوان خیزش انقلابی مردم در فلان کشور را با فشار خبرسازی و جعل رسانه ها به “شورش برای دمکراسی” تغییر داد، ولی نمیتوان طبقه کارگر را به مثابه یک طبقه برای نفی قدرت بورژوازی به میدان کشید.

سوالی که اینجا پیش می آید این است پس در شرایط کنونی ما کمونیست ها چگونه می توانیم از این شبکه ها برای پیشروی مبارزه طبقاتی استفاده کنیم؟ برای پاسخگوئی به این سوال باید حلقه ی دیگری را به این رابطه اضافه کنیم و آن هم سازماندهی در زمین نبرد واقعی و مشخصا در محیط کار و زیست است. ما اگر شبکه های کمونیستی را در محیط زیست و کار سازمان داده باشیم می توانیم به واسطه کارگران پیشرو و کمونیستهای آگاه، داده های ارسالی از طریق این شبکه ها را در محیط زیست و کار تولید و بازتولید کنیم و نقش به سزایی را ایفا کنیم. از این روست که پی می بریم این شبکه ها می توانند برای ما کمونیستها صرفا ابزاری برای انتقال داده، به دست مصرف کننده در محیط زیست و کار باشند و نمیتوان جای سازماندهی در محیط زیست و کار را با فعالیت در پشت مانیتور عوض کرد. در واقع پیش شرط تاثیر گذاری فضای مجازی بر مبارزه طبقاتی سازماندهی در محیط زیست و کار و در قلمروهای اجتماعی می باشد. اگر این اصل را در مبارزه طبقاتی پیش رو در معادلاتمان نگنجانیم به جای آنکه سعی کنیم هرچه بیشتر با طبقه کارگر، دانشجویان، جوانان، زنان در محیط زیست و کار چفت شویم، صفحات “انقلابی فیسبوکی” خلق می کنیم و کمپین های جمع آوری امضا را سازمان میدهیم که هیچگاه امضا کنندگان این کمپین ها از خود سوال نمی کنند که این کمپین به چه شیوه ای قرار است بر واقعیت عینی و قدرت واقعی تاثیر بگذارد؟ به وسیله سازمان حقوق بشر و احمد شهید و سازمانهای کذایی که برای لاپوشانی کردن کثافات بورژوازی درست شده اند؟

حضور ما به عنوان کسانی که خواهان گرفتن قدرت سیاسی هستیم در تمام این عرصه ها لازم است اما برای ما فیسبوک میدان مبارزه نیست بلکه یکی از ابزارهائی است برای تبادل اطلاعات و به سرانجام رسیدن یک مبارزه واقعی و متشکل در متن واقعیت عینی جامعه.*