شعارهای نادرست در اعتراضات توده ای

شعارهای نادرست در اعتراضات توده ای

ناصر اصغری

زندگی در ایران تحت سلطه جمهوری اسلامی برای بخش وسیعی از مزدبگیران به یک عمل شاق تبدیل شده است. دستمزدها زیر خط فقر است و آنها را هم به موقع نمی پردازند. بسیاری، آنهائی که می توانند، چند شغل دارند تا بتوانند مخارج اولیه زندگی را تهیه کنند. واضح است که این وضعیت به اعتراضات توده‌ای دامن خواهد زد. بخش عمده شعارهای این اعتراضات انعکاس مطالبات توده معترض و کل جامعه خواهند بود. اما شاهد شعارهای دیگری هم خواهیم بود که هم تفرقه افکنانه خواهند بود و هم انعکاس درستی از مطالبات و خشم واقعی معترضین و جامعه به ستوه آمده نیستند.

به یک نمونه نگاه کنیم. در تظاهرات مهم اخیر بازنشستگان در اصفهان در میان دهها شعار مهم و اصلی تظاهرات کنندگان، دو شعار بسیار مخرب دیگر نیز شنیده شدند. تعدادی شعار “عربها را راه کن، فکری به حال ما کن” و “ما انقلاب کردیم، چه اشتباهی کردیم” را هم تکرار کردند. هر دوی این شعارها و شعارهای مشابه دیگری که اینجا و آنجا در اعتراضات کارگران و بازنشستگان شنیده می شود، در واقع خشم معترضین به وضعیتی که بر زندگی شان حاکم است و مشغله و سیاستهای حکومتیان چه است، را بیان می کند، اما وارونه!

در این یادداشت قصد ندارم که به تفصیل وارد چگونگی مضر بودن این تیپ شعارها بشوم. اما همین نکته را بگویم که کسانی که “عربها” را هدف گرفته اند، آنها را با جانیانی چون حزب الله و حماس و اسد و دیگر جانیان اینچنینی قاطی می کنند. و یا کسانی که از انقلاب ٥٧ اظهار پشیمانی می کنند، بعضا وضعیت رفاهی امروز خود را با سالهای قبل از انقلاب مقایسه می کنند*. اینها اما بحث دیگری می طلبد که باید جای دیگری سراغ آنها رفت.

در شروع اعتراضات

کارگران روزانه که به سر کار می روند در فکر تظاهرات کردن نیستند. سر کار می روند که لباسی تن کودکانشان بکنند، که کرایه خانه شان را بپردازند، که بتوانند لقمه نانی سر سفره خانواده بیاورند. شرایط عینی زندگی شان آنها را به اعتراض و بعضا تظاهرات خیابانی هم می‌کشاند. توده کارگر معترض علی العموم خشمش را با شعارها و رهبران دم دست بروز می‌دهد. این شعارها نتراشیده و نخراشیده اند. رهبران دم دست هم بعضا افرادی هستند که زیاد فرموله هم نیستند و همین شعارهای خام و بعضا انحرافی را، که از رسانه ها می شنوند، شعار اعتراضات می‌کنند. در شروع اعتراضات، چه اعتراضات کارگران و چه اعتراضات وسیعتر مثل مثلا اعتراضات توده ای به دنبال انتخابات سال ٨٨، این امکان وجود دارد که هرج و مرج هم حاکم باشد. امکان این هست که از سمبلها و ادبیات خود حکومت هم استفاده بشود. شعارهای داده می شود که مرزشان با حکومتیان و خانه کارگری ها گم است. اما بخاطر این احتمالات، یک فعال سوسیالیست کارگری نمی تواند از فراخوان و سازماندهی برای اعتراض و تظاهرات دست بکشد. ظاهرا کار او در آگاهگری است و این کار سخت به نظر می رسد. اما کار سخت تر به نظر من هنگام به راه افتادن اعتراضات است. او باید به فکر پیدا کردن رهبران صیقل یافته تر باشد. برای ادامه اعتراض فکری بکند. تشکیل مجمع عمومی را جا بیاندازد. شعارها باید در مجامع عمومی به بحث گذاشته شوند. شعارهایی که منعکس کننده مطالبات کارگران هستند توسط رهبران آگاه به منافع طبقاتی و احزاب سیاسی طبقه کارگر به میان کارگران برده می شوند. کسی که منتظر می ماند کارگران شسته رفته به میدان بیایند و شعار بی عیب و خطا بدهند، برای همیشه در سالن انتظار خواهد ماند.

جنبش‌ها و اعتراضات

هیچ گرایش و جنبش سیاسی‌ای، چه در جنبش کارگری و چه در دیگر جنبش‌ها، دست روی دست نمی‌گذارد که رقیب سیاسی‌اش کارش را بدون دردسر به پیش ببرد. دیفالت جنبش کارگری چپ و سوسیالیسم است. به همین خاطر هم هر وقت اعتراض در بین کارگران شروع می‌شود، پلیس دنبال کمونیستها می‌گردد. این هم در مورد ایران و هم در مورد آمریکا و هم در مورد همه جای دیگر دنیا صدق می‌کند. منتها این بدان معنا نیست که جنبشهای ارتجاعی مثل اسلامیون، لیبرال‌ها و ناسیونالیستها در میان کارگران، برای جلو بردن اهداف سیاسی خود دست روی دست می‌گذارند. همین است که شاه پرستان شعار “انقلاب کردیم، چه اشتباهی کردیم” را تو دهن تعدادی کارگر و بازنشسته معترض می‌گذارند. همین است که ناسیونالیست عظمت طلب ایرانی شعار ضدعرب را تو دهن چند کارگر بازنشسته دیگر می‌گذارد.

فعال سوسیالیست جنبش کارگری در یک چنین وضعیتی جلو می‌آید و شعارهای آلترناتیو را مطرح می‌کند. باید مقولات را سر جایشان گذاشت. به جای شعار ضدعرب، شعار ضد بشار اسد داد. شعار ضد حزب الله و ضد حماس و ضد حوثی داد. به جای شعار پشیمانی از انقلاب، شعار مطالبه انتظارات از انقلاب را داد. اگر چنین نشود، جنبش کارگری هم می تواند میدان دیگری برای تاخت و تاز ارتجاع بشود. هیچ چیزی از قبل تضمین نشده است! کافی است باندهای قوم پرست ترک و کرد و عرب و پان ایرانی جنگ و دعوایشان را به درون کارگران هم بکشند! اما اگر سوسیالیستهای جنبش کارگری دست بالا پیدا کنند، قدرت اعتراض کارگری طومار جمهوری اسلامی و دیگر مرتجعین را برای همیشه درهم خواهد پیچید.

ادامه اعتراضات

آنچه که ادامه اعتراضات را ممکن می کند، در میدان بودن فعالین سوسیالیستی است که اعتراضات را سمت و سو دهند و کمبودها و نارسائی‌ها را بررسی کرده باشند. اگر اعتصابات ادامه پیدا کنند، کارگران در میدان عمل متوجه می‌شوند که شعارهای تفرقه افکنانه کارشان را دشوارتر خواهد کرد. عملا شعارهای مثلا ضد این و آن به اصطلاح ملیت را کنار می‌گذارند. این خودبخود گرایش ناسیونالیست و قوم پرست را در میان کارگران تضعیف کرده و از میدان بدر خواهد کرد. توده معترض اگر عملا به این توجه کند که انقلاب نه برای اسلامیزه کردن کشور و “جنگ، جنگ، تا پیروزی” بلکه برای آب و برق رایگان، برای آزادیهای سیاسی و غیره بود، متوجه می‌شوند که باید اهداف انقلاب را پی بگیرند و دشمنان انقلاب را در هر لباسی که باشند و هر شعاری که امروز می دهند را بهتر خواهند شناخت. همه اینها تنها با کار فعالین سوسیالیست جنبش کارگری ممکن است. در خلاء اتفاق نمی‌افتند.

یک اعتراض مشخص بالاخره خاتمه می یابد. فعالین همه جنبشها، چه در کف کارخانه و چه از طریق رسانه هایشان نتایج این اعتراضات را سبک و سنگین خواهند کرد و برای نبردهای سنگین تر آینده آماده خواهند شد. (حتی اگر با یک قیام هم طرف باشیم و مثلا درباره خاتمه آن صحبت نمی‌کنیم، باز باید دائم در حال سبک و سنگین کردن تاکتیکهایمان باشیم.)

نهایتا باید گفت که شنیدن شعارهای نامطلوب و به ناحق و انحرافی در اعتراضات، مختص یک اعتراض مشخص، مثلا اعتراض کارگران بازنشسته اصفهان، نیستند. در همه اعتراضات و اعتصابات و قیامها شاهد سر بر آوردن چنین حرکات و سر دادن چنین شعارهایی بوده‌ایم. تنها راه عبور از آنها در دست گرفتن رهبری این اعتراضات از جانب گرایش سوسیالیستی است که انسانیت و رفاه مشغله اش است.

=====

توضیح:

* خواننده علاقمند را به نوشته: “کارگران حق داشتند رژیم پهلوی را سرنگون کنند! در حاشیه اظهارات مهرانگیز کار” رجوع می دهم.

٢٤ دسامبر ٢٠١٧