نادر چگینی – نامه ای به پدر بهنام ابراهیم زاده

نامه ای به پدر بهنام ابراهیم زاده
نادر چگینی

آقای رحمان ابراهیم زاده، فرزند شما اسطوره بی بدیل جنبش کارگری ایران است
با نثار گرمترین سلامها و خالصانه ترین درودها خدمت آقای رحمان ابراهیم زاده
راستش وقتی نامه شما خطاب به مردم، کارگران و تشکل های کارگری ایران در خصوص فرزند دلاورتان بهنام را خواندم دلم به شدت گرفت و بغضی بی اختیار در گلویم شکست، از این همه رنج و مرارت و از این همه ظلم و اجحافی که در حق فرزند شریف و شجاع شما روا می دارند. آن هم در بهترین سالهای عمرش و در مبرمترین شرایطی که خانواده و به ویژه فرزند خردسالش نیمای عزیز و دوست داشتنی به وجودش نیاز دارد. به راستی انسان از هر دو سوی این مبارزه و نبرد نابرابر شگفت زده می شود؛ هم از درجه بغض و کینه و میزان شقاوت و بیرحمی دشمنان کارگران و حامیان سرمایه نسبت به بهنام، و هم از ایستادگی و استواری مثال زدنی و قابل ستایش این کارگر آزاده و مبارز در برابر ظلم و زور. حقیقتا چقدر یک کارگر باید به هم طبقه ای های خود پای بند و وفادار و عشق به کودکان در وجودش نهفته و نهادینه باشد، تا در خود این قدرت را بیابد که از دیدار فرزند بیمار مبتلا به سرطانش محروم شود، ولی از آرمان و عهد و پیمانی که با کارگران و کودکان بسته کوتاه نیاید. جنبش کارگری اگرچه بنا به ماهیت حق طلبانه و آزادیخواهانه ای که دارد، فراوان انسانها شجاع و از خود گذشته به جامعه تحویل داده است ولی در عین حال این هرگز مانع از این نخواهد شد به شما بگویم، آقای رحمان ابراهیم زاده درود به شما که یکی از شجاعترین و انساندوست ترین کارگران مبارز ایران را تقدیم جامعه کارگری نموده اید. شاید و نه شاید، اطمینان دارم فروتنی و بزرگواری که اساسا نه تنها در شما بلکه در هر خانواده کارگر زحمتکش و آزادیخواه وجود دارد، مانع از این گشته تا به روشنی جایگاه و قدر و منزلت فرزند خود را رو به مردم توصیف کنید و آنگاه از آنان طلب یاری و مدد نمایید. پس بگذارید من به جای شما اندکی از بزرگی این قهرمان جنبش کارگری ایران برای مردم و تشکل های کارگری سخن بگویم تا بدانند بهنام کیست و چگونه باید از آن تا پای جان مراقبت نمایند.
ارزش و اهمیت مبارزه بهنام ابراهیم زاده و امثال او را شاید زمانی بهتر دریابیم که بدانیم هم طبقه ای های بهنام در ممالک باصطلاح آزاد به صورت متشکل در اتحادیه و سندیکاها و در ابعاد چند هزار نفری برای احقاق حقوق خود به جنگ مدافعان سرمایه می روند. آن هم در فضایی که به هر حال کم و بیش اصول دمکراتیک در فضای این کشورها حاکم است. این در حالی است که بهنام عزیز من و شما در کشوری که شرایط و جو حاکم بر آن را خود شما بهتر از من واقفید، شرایطی که هیچ تشکل واقعا مستقل کارگری مجال نفس کشیدن و فعالیت مستمر و ادامه دار را ندارد.آری در چنین جوی، بهنام به مصاف کارفرماها و دستگاه دولتی عریض و طویل حامی آنها رفته است. عجب آنکه حکومتی که جهانی را به آشوب کشانده و روزی را در کارنامه اش ندارد که بدون اعدام سپری کرده باشد، در مصاف با بهنام درمانده و مستاصل شده و در موردش رسما یاوه سرایی و خزعبلات می گوید. نه می تواند او را وادار به تسلیم نماید و نه جرات دارد او را به حال خود رها کند. زیرا این بهنام است که آنها را آسوده نمی گذارد. یک کارگر، بدون حمایت از سوی تشکلهای گسترده توده ای، بدون حق اعتصاب و اعتراض و سازماندهی، در مقابل دولت و کارفرماها، و ایستادگی و تسلیم نشدن تحت چنان شرایط خانوادگی، آیا این واقعا یک حماسه نیست. داستان حماسی بهنام ابراهیم زاده افسانه ای نیست که برای پالایش و تزکیه نفس دوستدارن هنر و علاقه مندان افسانه های باستان سروده شده، بلکه روایتی واقعی و شورانگیز است برای به حرکت در آوردن و انگیزه بخشیدن به همه کارگران شریف و انسانهای آرمانخواهی که مبارزه برای احقاق حقوقشان را در شرایط موجود، سخت، دشوار و ناممکن می دانند. بهنام نه فقط برای کارگران ایران، بلکه برای همه هم طبقه ای هایش در سراسر جهان تجسم عینی و ملموس این حقیقت است که فلسفه وجودی انسان، عبارت است از مبارزه برای آزادی و زندگی بهتر و تسلیم نشدن به مفتخوران و قلدران مزدور سرمایه تحت هر شرایطی، حتی در بدترین و خفقان آمیز ترین اوضاع است. بدون بهنام دشوار بود این حقایق را توضیح دادن، فهماندن و خیلی سخت تر بود قبولاندنش به دیگران. بهنام ابراهیم زاده نامی است که دیگر برای همیشه در صفحات تاریخ مبارزه و جدالهای طبقاتی جنبش کارگری ایران ثبت و ضبط و جاودانه شد. از هم اکنون بسیاری از کارگران مبارز و آزادیخواه به پاس احترام و قدردانی از این قهرمان خستگی ناپذیر جنبش کارگری ایران، فرزندان تازه متولد شده خود را”بهنام” می نامند.
پدر رنجدیده ام؛ چنانکه می دانید بهنام به تنهایی یک تشکل است، به تنهایی هزار نفر است.دولت خیال می کند دارد با یک نفر می جنگد. اگر چنین است چرا حریفش نمی شود، چرا وامانده در کار این کارگر قهرمان. شما نیز به پشتوانه چنین فرزند رشید و شریفی با چنین پیشینه پرافتخاری قد برافراشته، سینه سپر کرده و با قدرت و صلابت خطاب به کارگران و تشکل های کارگری در خصوص فرزندتان سخن بگویید. توضیح اضافه ای لازم نیست. در مورد او چنانکه در مورد مفاخر جامعه و رهبران آزاده سخن می گویند، توضیح دهید. مطمئن باشید صرف نام بردن از او کافی است تا کارگران به احترامش کلاه از سر برداشته و به سخنان شما با دقت گوش دهند. درست به همان گونه که کارفرمایان و دولت حامی آنها نیز با شنیدن نامش دچار تب و لرز ناگهانی می شوند. بهنام به برکت فعالیت و حمایت گسترده مدافعان طبقه کارگر در خارج از کشور نیز، امروز نامی آشنا برای کارگران سراسر جهان است.
و ما تضمین می کنیم، جنبش کارگری ایران قهرمان پر افتخار خود را هرگز تنها نخواهد گذارد.این را خود شما به چشم دیده، با گوشت و پوست خود لمس کرده و در نامه اتان هم بدان اذعان نموده اید. روز جهانی کارگر، روز همبستگی همه کارگران در سراسر جهان نزدیک است.برخلاف بورژوازی طماع و حریص که اصل رقابت و حدف یکدیگر به هر قیمت اصل اول و آخر واقعیت وجودی اشان است؛ کارگران همه جا پشتیبان و یار و یاور همدیگرند و برای آزادی و رفاه و خوشبختی هم تلاش می کنند. جنبش کارگری ایران، اول ماه می، آزادی بی قید و شرط و فوری بهنام ابراهیم زاده، این قهرمان جنبش آزادیخواهی و برابری طلبی را در صدر شعارهای مطالباتی خود قرار خواهد داد. در این امر تردید نکنید. بهنام یک روز هم نباید در زندان باقی بماند. خود شما چه زیبا نوشته اید: “او نه دزدی کرده و نه جنایتی مرتکب شده که مستوجب مجازات باشد، بلکه به مثابه یک انسان آزاده از حقوق کارگران زحمتکش و کودکان بی پناه دفاع کرده است”.
چنین انسانی شایسته ستایش و تقدیر است و نه مجازات و زندان.
وعده ما: اول ماه می
شعار ما: آزادی بی قید و شرط بهنام ابراهیم زاده این قهرمان و اسطوره جنبش کارگری ایران