مصاحبه کمونیست هفتگی با فاتح شیخ”بد و بدتر”ی در کار نیست سران جمهوری اسلامی همه بدترند

“بد و بدتر”ی در کار نیست
سران جمهوری اسلامی همه بدترند
مصاحبه کمونیست هفتگی با فاتح شیخ
کمونیست هفتگی: چرا روحانی؟ چرا در این دوره؟ کدام مولفه ها در شکل گیری این شرایط دخیل بودند؟
فاتح شیخ: بحران مرکب و حادی که جمهوری اسلامی، با همه جناحهایش، در آن گرفتار است، مولفه اصلی شکل گیری شرایطی بود که پست رئیس جمهوری را نصیب روحانی کرد. نشستن روحانی بر آن پست حاصل انتخابات و نتیجه رای رای دهنده ها نبود. نه انتخاباتی در کار بود، نه آراء افراد تعیین کننده بودند. گزینه “بد و بدتر” را جلو رای دهنده گذاشتند که ابدا صدق نمیکرد. بد و بدتری در کار نیست. سران جمهوری اسلامی همه بدترند. صندوق و کشاندن شهروندان به پای آن، شمارش سهم هر یک از شش بدتر دستچین شده از آنچه در صندوق ریخته بودند و دست آخر اعلام “پیروزی” روحانی، صحنه آخر یک آکسیون شدیدا سازمانیافته، مهندسی شده و مدیریت شده بود که جز رژیم و مزدورانش کسی انتخابات به حسابش نمی آورد. تکرار تجربه تلخ “انتخابات”های رژیم در سراسر عمر جمهوری اسلامی بویژه ١٦ سال بعد از عروج خاتمی، این را برای اکثریت جامعه به درک و شعور عمومی، به افکار عمومی، بدل کرده است. دادن نام انتخابات به این صحنه سازی، توهین به شعور مردم و حق رای شهروندان آن جامعه است. اینکه ماشین دولتی سرکوب با دستگاههای اختناق و تحمیق خود موفق به کشاندن بخشی از رای دهنده ها به پای صندوق شد جزو مکانیسمهای مهندسی آن آکسیون بود، تعجبی ندارد و تا رژیم به زیر کشیده نشود و دستگاههای سرکوب و تحمیق دولتی در هم شکسته نشوند، قابل تکرار است.
بحران اقتصادی، سیاسی و فرهنگی، یک بحران فراگیر ویژه جمهوری اسلامی است که در سالهای اخیر از بحران اقتصاد جهانی تاثیر گرفته و از یک سال پیش با تشدید تحریمها شدیدتر شده است. روند پشت صحنه “انتخابات” اخیر چنین بود: دو جناح رژیم در این مقطع برای خروج از این بحران حاد، دو راه مختلف را در نظر دارند که بر روند مهندسی آکسیون”انتخابات” و بازی سران رژیم بر متن آن، تاثیر مستقیم داشت. برای جناحی که سازش با غرب در جدالهای جهانی و منطقه ای را راه خروج از بحران میداند، رفسنجانی “گزینه” مناسب و “ناجی” رژیم بود. جناح خامنه ای و سپاه کنار آمدن با غرب را نه نجات رژیم بلکه رفتن نظام سیاسی شان میبیند. (خامنه ای چهارشنبه پنج تیر گفت: “هدف آنها فشار و تهدید و خسته کردن ماست. هدف تغییر دادن نظام سیاسی است”). نتیجتا آنها به گزینه رفسنجانی تن ندادند. درعوض به خیال خود برای نشان دادن عزم مقاومت در برابر غرب، جلیلی را بالا کشیدند. در دور بعدی، رفسنجانی و خاتمی کاندید “اصلاحگرا” را ناچار کردند کنار برود و متحدانه و تمام قد پشت روحانی “تعدیلگرا” رفتند. روحانی در روزهای آخر، برای اطمینان خامنه ای در نامه ای به او اطاعت خود را مجددا به عرض رساند. حاصل همه آنچه پشت صحنه گذشت این شد که در نهایت مصاف روحانی در موقعیتی قرار گرفت که از میان شش برگزیده شورای نگهبان برگزیده شد. روحانی نه کپی رفسنجانی است و نه با خاتمی وجه مشترکی دارد، او در نقطه توافق اجباری خامنه ای و رفسنجانی به این منصب دست یافته است. روحانی مامور دو طرف در دوره بحران و برای “تعامل” با بحرانهای حاد جاری است. اما در شرایطی که هیچیک از دو جناح پاسخ راهگشایی برای بحرانهایشان ندارند، از روحانی، که یک بازویش را خامنه ای و سپاه در راس قدرت دولتی و بازوی دیگرش را رفسنجانی و گروهبندی اش در جناح دیگر بورژوازی حاکم میکشند، چه چیزی ساخته است؟
کمونیست هفتگی: تاثیرات “انتخاب” روحانی در تحولات سیاسی در سطح جامعه و کشمکشهای منطقه و جهان را چگونه می بینید؟
فاتح شیخ: اولین تاثیر این است که سران رژیم با سزارین موفق روحانی از صندوق، توانستند معرکه “انتخابات” را بی دردسر از سر بگذرانند. رفسنجانی که قبل از ماجرا از “انتخابات آزاد” دم میزد، به رغم رد تحقیرآمیزش توسط شورای نگهبان، این معرکه را “دمکراتیک ترین” انتخاباتهای دنیا لقب داد. پیداست که به روحانی چشم امید دوخته که خط او را پیش میبرد. خامنه ای و سپاه که آشکارا جلیلی را ترجیح میدادند، پس از “مهندسی انتخابات”، بلافاصله دست بکار شده اند که خود روحانی و پست جدیدش را مهندسی کنند و برایش در همه زمینه ها خط و نشان تعیین کنند. این معادله یعنی اینکه همه جناحها و خرده جناحها، از خامنه ای و سپاه تا رفسنجانی و کارگزارانش، تا خاتمی و جنبش اصلاحگرا، تا احمدی نژاد حاکم معزول در راس یک خرده جناح بی تاثیر، همه توافق داشتند که رژیمشان باید از معرکه “انتخابات” جان سالم بدر ببرد. تا اینجا را با هم آمده اند. اما با بحران مرکب و تناقضات اساسی جمهوری اسلامی با روندهای جامعه و نیازهای اکثریت عظیم مردم، ماه عسل حاصل از اینکه آکسیون “انتخابات” را با هم مهندسی کرده و از سر گذرانده اند، طول نخواهد کشید.
در کشمکشهای جاری منطقه و جهان، روحانی تاثیر چندانی نخواهد داشت. اولا کشمکش به بهانه هسته ای نه فقط جبهه اصلی کشمکشهای جاری نیست بلکه یکی از فرعی ترینهاست. امروز جدال جهانی و منطقه ای بر سر تقسیم مجدد مناطق و مراجع قدرت که اکنون در خاورمیانه و مشخصا در جنگ نیابتی و شدیدا ارتجاعی سوریه متمرکز شده و جمهوری اسلامی یک پای آن است، به مراتب جدی تر از کشمکش به بهانه هسته ای است، طوریکه اگر جمهوری اسلامی در مساله غنی سازی هم با دول غربی به سازش برسد، جدال اصلی سر جایش خواهد ماند. ثانیا غرب مدعی است که آمدن روحانی حاصل بن بست جناحی است که در برابر غرب ایستادگی کرده، بنابراین از آن بهره برداری میکند.با آمدن روحانی از سر سازش با جمهوری اسلامی در نمیآید، برعکس از آن برای گذاشتن فشار بیشتر بر جمهوری اسلامی استفاده خواهد کرد. خود روحانی که گویا قهرمان سازش با غرب در این جبهه است گفت اکنون شرایط با شانزده سال قبل متفاوت است. درنتیجه آمدن روحانی نوید قابل اتکایی برای پروغربیهای درون و بیرون رژیم نیست. اگر کفش و کلاه کرده اند، طبق معمول محاسبه شان غلط است.
شکاف بالای رژیم با آمدن روحانی کمتر و بیشتر نمیشود. ممکن است قدری پیچیده تر و غیرقابل کنترل تر شود اما برای جنبشها و نیروهای بورژوایی که چشم انتظار اتفاقی در نتیجه شکاف بالای رژیم هستند دریچه امیدی نخواهد شد. اینها هم طبق معمول دارند توجیه و دل خوش کنک برای استراتژی انتظارشان جستجو میکنند.
برای جنبش آزادیخواهی و برابری طلبی، برای جنبش کمونیستی طبقه کارگر که سرنگونی رژیم اسلامی را گام تعیین کننده هر گشایش سیاسی و اقتصادی و بهبود زندگی و تحقق انقلاب کارگری وبرقراری سوسیالیسم میداند، اتکاء به نیروی متحد و سازمانیافته خود و تلاش برای شکل دادن به آلترناتیو طبقاتی و اجتماعی در مسیر کسب قدرت، تنها راه پیشروی در این دوره است. آن فعالین کمونیست و رهبران کارگری و آن بخش وسیع کارگران و مردم که جسورانه در برابر مضحکه “انتخابات” رژیم ایستادند و در آن شرکت نکردند، با آمدن روحانی همان راه را ادامه میدهند و داری این بصیرت طبقاتی و سیاسی هستند که تناقضات جامعه سرمایه داری ایران زیر استبداد جمهوری اسلامی با آمدن روحانی هیچگونه تخفیفی نخواهد دید و با فرونشستن گردوخاک “انتخابات” شدیدتر از پیش گریبان رژیم و همه سران رژیم از خامنه ای و رفسنجانی تا دیگر مهره های جانی آن را خواهد گرفت.
کمونیست هفتگی: به نظر شما در این دوران حزب برای کدام مصافها باید آماده شود و به استقبال کدام مسائل برود؟
فاتح شیخ: حزب حکمتیست با سیاست اصولی و درست و دقیقی که فعالانه در قبال این معرکه گیری پیش برد و با آمدن روحانی هم در همان مسیر ادامه داده است، در موقعیت بسیار مناسبی قرار دارد که در مصافهایی که در بالا اشاره کردم فعالانه دخالت کند، آگاهگری و سازماندهی و رهبری کند. روزهای جنجال “انتخابات” رژیم به پایان رسیده اند و روزهای به صحنه آمدن نبردهای طبقاتی جدید نزدیک میشوند. با فقر و فلاکت و تورم و بیکاری وسیعی که نه فقط بر شرایط کار و معیشت طبقه کارگر سنگین تر از همیشه فشار آورده، بلکه حیات کل جامعه را زیر فشار بیسابقه گذاشته و به خطر انداخته، ایران در آستانه تحولات و مصافهای طبقاتی جدیتری قرار گرفته است. حزب حکمتیست باید بکوشد پروسه شکل گیری آلترناتیو پرولتری نیرومند در قبال این تحولات را تسریع کند. جامعه ایران امروز در دل این بحرانهای مرکب و بر متن تحولات جهانی و منطقه ای که تاثیرات مهمی بر حیات اقتصادی و سیاسی طبقه کارگر بجا میگذارد و بویژه بعد از معرکه “انتخابات”، وارد نبردها و جدالهای اساسی تری میشود که وجود یک آلترناتیو قوی پرولتری در آن، از نان شب واجبتر است تا طبقه کارگر بتواند مستقل از این جناح و آن جناح رژیم و بورژوازی، مهر خود را بر مسیر تحولات آتی بزند. این آلترناتیو پرولتری دو بخش بهم پیوسته دارد اول یک حزب نیرومند کمونیستی کارگری دخیل در تحولات و مبارزات طبقاتی و مدعی قدرت سیاسی و دوم تحرکات سازمانیافته و گسترده کارگری در عرصه های معیشتی مانند مقابله علیه بیکاری، تلاش برای افزایش دستمزدها و بالا بردن سطح معیشت پابه پای بالا رفتن تورم و گرانی و همچنین قرار گرفتن در راس اعتراضات اجتماعی در دفاع از برابری زن و مرد، دفاع از مبارزات جوانان برای تامین زندگی شاد و خلاق، در دفاع از آزادیهای سیاسی و مدنی گسترده و آزادی فوری همه زندانیان سیاسی و کارگران زندانی، در مبارزه جدی با مجازات اعدام و جلوگیر از ادامه اجرای این مجازات شنیع و ضد انسانی و …. حزب حکمتیست دارای این پتانسیل قوی هست که از پس این مصافها برآید و شایسته است که کمونیستها و رهبران و فعالین کارگری این حزب را هرچه بیشتر تقویت کنند.