مصاحبه-مصاحبه اکتبر با ملکه عزتی در رابطه با ۸ مارس

مصاحبه اکتبر با ملکه عزتی در رابطه با ۸ مارس

به 8 مارس روز جهانی زن نزدیک میشویم  این روز برای شما چه معنایی دارد؟

8 مارس بعنوان یکی از نمادها و دستاوردهای  جهانی سوسیالیستی  و آزادیخواهی برای من بعنوان یک زن کمونیست اهمیت دارد. جنبه انترناسیونالیستی  این روز قابل توجه و مهم است. این روز متعلق به تمام زنان جهان است فارغ از تعلق زبانی، فرهنگی و ملیتی و جغرافیایی. برگزاری  و گرامیداشت این روز تاکیدی دوباره و چندین باره است بر وجود حقوق جهانشمول زنان و برخوداری از برابری کامل و بیقید و شرط و بی اما و اگر. برای من تاکید بر جهانی بودن حقوق زن و خواست  برابری کامل و بیقید و شرط بسیار حائز اهمیت است. با نگاهی گذرا به موقعیت فرودست زنان در بسیاری از کشورهای اسلام زده  و بیحقوقی میلیونها زن در سراسر جهان و تلاش طرفداران نسبیت فرهنگی برای جا انداختن این نظریه که مذهب و فرهنگ قومی باید در مسئله آزادی زن دخالت داده شود و حقوق زنان باید تابعی از  سنتها و فرهنگ دینی و مذهبی و گاها حتی قوانین قبیله ایی و عشیره ایی  آن جوامع باشد، پافشاری بر حقوق جهانشمول زن اهمیت ویژه ایی دارد. خصوصا برای من بعنوان زنی که هیچکدام از این قید و بندها و باورهای عقبمانده را برسمیت نمیشناسم و سالها در جبهه  آزادی و برابری بیقید و شرط زنان و مردان در همه عرصه ها تلاش کرده ام. فقط با نگاهی اجمالی به وضعیت زنان  در ایران، افغانستان، پاکستان و بیشتر کشورهای خاورمیانه  کافی است تا به اهمیت تلاش و پافشاری کمونیستها  بر حقوق  برابر و جهانشمول زنان خارج از هر تعلقی صحه گذاشت و برای دستیابی به این خواسته به مبارزه ایی روزانه و تلاشی همه جانبه  دست زد و فقط به روز جهانی زن در 8 مارس اکتفا نکرد. 8 مارس فقط یاداوری و تاکیدی مجدد بر تلاش زنان و مردانی است که صد و هشت سال پیش به نابرابری و بیحقوقی انسانها تن ندادند و خواهان در هم شکستن نظم و وضع موجود آنزمان بودند، وگرنه مبارزه علیه بیحوقی زن و استثمار مضاعف در همه ی روزهای سال در جریان است و تعطیل نمیشود.  به تلاش هرروزه زنان در ایران علیه حکومت ضد زن جمهوری اسلامی نگاه کنید تا متوجه شوید این تلاش فقط  مختص به روز 8 مارس نیست. برای زنان ایران سرپیچی از قوانین ضد زن در سایه جمهوری اسلامی و قوانین پوسیده مذهب بخشی جدایی ناپذیر از زندگی روزانه آنهاست چه در 8 مارس چه در بقیه ی ماهها و روزهای سال.

چرا جمهوری اسلامی از برگزاری 8 مارس میترسد و تجمعات 8 مارس را بنوعی خطری برای خود میداند؟

جمهوری اسلامی و سران رژیم اسلامی از هر تلاش و تحرکی که پایه های قدرت آنان را هدف قرار دهد وحشت دارند و میترسند.  بطور واقعی جمهوری اسلامی در ابتدای بقدرت رسیدن اولین سنگر مهم ثبیت پایه های قدرت و نحوه سرکوب خود را بسیار خوب تشخیص داد. وضعیت زنان در جامعه در خانواده و در ارکان دیگر زندگی آن نقطه عطفی بود تا جمهوری نوپای اسلامی بر روی سرکوب آن متمرکز شود و با خانه نشین کردن زنان جامعه مردسالار مورد نظرش را پایه ریزی کند و زن را بعنوان شهروند درجه دو به کنج خانه و اشپزخانه براند. حجاب و حجاب اسلامی  اولین سنگر جمهوری اسلامی برای فتح و پیروزی بود. روزی که تظاهرات زنان علیه حجاب و علیه گامهای اولیه در سرکوب زنان براه افتاد من نوجوانی بودم که بعدها قدم بقدم تاثیر این سیاست را در همه زوایای زندگی زنان بوضوح شاهد بودم چه آنزمان در ایران زندگی میکردم و چه زمانیکه از دور سیر رویدادها و تحولات در جامعه را تعقیب میکردم.

جمهوری اسلامی ضد زن میدانست با از میدان بدر کردن نیمی از جامعه سرکوب آن نیم دیگر آسانتر خواهد شد. تعرض به زنان، پایه های اولیه تعرض گسترده به کلیت جامعه بود. تعرض به آزادیخواهان، سرکوب چپ و نیروهای پیشرو در جامعه، قتل عام زندانیان سیاسی در قدمهای بعدی و سرکوب هر صدای آزادیخواهانه و اعتراضی همگی بر بستر سرکوب صدای آزادیخواهی و برابریخواهی  زنان شکل گرفت.  اما حساب و چرتکه سیاستمداران و چماقداران جمهوری اسلامی خیلی هم درست از آب درنیامد، نقشه ایی را که آنان طراحی کرده بودند چیزی شبیه وضعیت زنان در در قرون وسطی بود. این نقشه هرگز نتوانست آنگونه که طراحی شده بود اجرا شود. قدم بقدم زنان این طرحها را به چالش کشیدند. زنان با حضور پر رنگ خود و دخالت در عرصه های  گوناگون سیاسی، اقتصادی چه در زمینه تحصیلات و چه در اردوی کارو فعالیتهای اجتماعی رژیم و قوانینش را به عقب نشینی وا داشتند. حجابی که مد نظر سران سفیه جمهوری اسلامی و آخوندهای تازه بقدرت رسیده بود با چالش روبرو شد و این چالش و تلاش برای زندگی بهتر و برابر هنوز ادامه دارد. وقتی میگویم ج. ا موفق نشده شاهد این ادعا گشتهای خیابانی متعدد با نامهای متفاوت و قالبهای متفاوت عفاف، نهی از منکر وووو و تبلیغ حجاب  اسلامی در تریبونهای نماز جمعه، نطق ها و یاوه گوییهای رهبران ریز و درشت مذهبی  پس از 37 سال حاکمیت سیاه مذهبی است.  این تازه فقط گوشه ایی کوچک و محدود از جدال زنان و حاکمیت اسلامی است. نه اسید پاشی، نه میخ و تیز بر نه زندان و شلاق و سنگسار هیچکدام نتوانسته اراده زنان برای مقابله با قوانین زن ستیز را بشکند. جمهوری اسلامی امروز به آه و ناله کردن افتاده، گلایه میکنند که ازدواج سفید در مملکت امام زمان قابل قبول نیست. به نکوهش تعداد  کم فرزندان در خانواده، ازدواجهای در سنین بالا و سطح بالای تحصیلات زنان افتاده اند. میگویند نباید بنیان خانواده تضعیف شود، میگویند وظیفه همسرداری و مادری مهم است، میگویند کار تمام وقت برای زنان باعث بهم خوردن ارکان خانواده میشود و هر ترفندی که  به عقلشان رسیده انجام داده اند اما با صفی از زنان و مردانی روبرو هستند که عزمشان این است از پا نیفتند و تلاششان را ادامه دهند. برای همین است که جمهوری اسلامی از تلاش و تعرض مشخص در روزی که شعار اصلی آن جهانشمول بودن حقوق زن است واهمه دارد و هرساله هر تجمعی را که برای تثبیت این خواسته برگزار میشود  از سر ترس و وحشت مورد حمله قرار میدهد و برگزار کنندگان را بازداشت و زندانی میکند. این وحشت، وحشت بودن و نبودن است. از یکسو  تلاش برای بقای عمری ننگین  و ادامه سرکوب و انقیاد و از سوی دیگر تلاش برای یک  زندگی برابر و عاری از ستم و استثمار و بیحوقی.

 بعنوان کسی که شاهد  برگزاری  8 مارس در سالهای گذشته در تعدادی از شهرهای بزرگ و خصوصا شهرهای کردستان بوده اید ایا میشود  بجای تجمعات پراکنده خیابانی یا حضور در کوه و یا گلگشت های همبستگی در خارج از محل کار و زیست،  جمع شدن در محلات، شادی و پایکوبی و یا حتی بحث و بررسی وضعیت زنان در ج ا را بعنوان الترناتیو در نظر داشت؟

بگذارید کمی به عقب برگردیم و سیر تحولات را از بعد از به شکست کشاندن انقلاب 57 بررسی کنیم. تلاش برای سرکوب زنان در سطح سراسری بازتابی کاملا متفاوت در کردستان داشت. حضور نیروهای چپ و کمونیست در کردستان باعث شد مردم  سازمانیافته ومتحزب  باشند. زنان از نیروهای تعیین کننده در این سازمانیافتگی جامعه بودند. هر چند بخشا تفکرات سنتی بشکل  مانع و نیروی بازدارنده  برای این تحزب و سازمانیافتگی زنان عمل میکرد اما جو انقلابی و بشدت رادیکال در جامعه کردستان دست بالا را داشت و مانع میشد که زنان فقط  بعنوان نیروی ذخیره در تعرضات و مبارزات حضور داشته باشند. از شرکت مستقیم در شوراها و بنکه های مردمی در سطح شهر تا حضور و عضویت در احزاب و سازمانهای چپ نقش زنان قابل مشاهده و غیر قابل انکار بود. در این فضا و محیط انقلابی نسلی از زنان به میدان امدند که نمیشد آنان را حذف کرد، آنها حضور انقلابی خود و نقش خود را به جامعه بعنوان زن کمونیست و مبارز تحمیل و تثبیت کردند و اجازه ندادند با آنان و هم نسل هایشان برخورد نابرابر صورت بگیرد و حضور و موجودیتشان  نادیده گرفته شوند. این سنت و شیوه مبارزاتی جامعه را بطور عام و خانواده ها را بطورمشخص تحت تاثیر قرار داد. من زنانی را بیاد دارم که در سنین بالا و با وجود تمایلات و باورهای سنتی برگرفته از عرف و عادات و مذهب از حضور و موجودیت زنان در مبارزات ان دوره دفاع میکردند و با افتخار از نسل جوان زنان اسم میبردند و بعدها حضور مسلحانه زنان در مبارزه علیه جمهوری اسلامی فضا و باورهای سنتی را بطور ملموسی تحت تاثیر قرار داد. این واقعیت که بخش اعظمی از زنان در کردستان نه تنها تسلیم نشدند بلکه به مبارزه ایی متحزب و متشکل و سوسیالیستی و در بالاترین سطح مبارزه  مسلحانه روی اوردند بر باور های نسل بعد تاثیرات بسزایی داشت.  شکل و نوع مبارزات  آزادیخواهانه در سالهای بعد و شکل مبارزات سراسری زنان و اتحاد و همبستگی مبارزاتی خارج از تعلق جغرافیایی  در جدال دایمی گاها پنهان و گاها اشکار در مقابله با قوانین ضد زن در بالا بردن درک و اگاهی سوسیالیستی  و مبارزاتی زنان در کردستان تاثیرات بسزایی داشت. نسلی که 8 مارس های سنندج را سازمان داد، نسلی که نهراسید و از میدان بدر نرفت، نسلی که جنسیت را مبنای مبارزه و تلاش برای حق زن قرار نداد همراهان و همصدایان زنانی بودند که در خیابانهای تهران و بقیه شهرهای ایران علیه بیحقوقی و نابرابری فاحش در جامعه بمیدان امده بودند.. صف مبارزان اگاه و کمونیست که آزادی زن را مبنای آزادی جامعه میدانستند و به کمتر از آن قانع نبودند و نیستند از پرچمداران گرامیداشت 8 مارس بودند و نشان دادند که میشود با اراده متحد و همبستگی نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی را مضمحل کرد. قطعنامه های برگزاری 8 مارس های سالهای پیش در سنندج و تهران شاهد این ادعاست.

اما یک اصل را نباید از یاد برد ،نه در سالهای دورتر حاکمیت جمهوری اسلامی و دولتهای قبلی با هر اسم و رسمی ، نه در زمان سید اصلاحات خاتمی و نه در سایه کلید امید و اعتماد روحانی هیچ جناح ساختگی و واقعی در جمهوری اسلامی  هیچ ارمغانی جز سرکوب و اختناق و بیحقوقی برای زنان نداشته اند و نه حتی در طی این سالها دریچه ایی برای بهتر شدن وضع موجود باز شده است. همینجا هم اشاره ایی بکنم به تلاشهای ناسیونالیستی و بدور از واقعیت جریاناتی که تلاش میکنند با برافراشتن پرچم زن کرد، حقوق زنان کرد از این نمد کلاهی برای خود بسازند. به باور من  واژه و سوژه حقوق زن کرد هم برای اینها ابزاری برای کسب قدرت و به نان و نوا رسیدن است. برای اینها زن کرد همان کاربردی را دارد که زن مسلمان دارد. رعایت حجاب زن مسلمان و ارزشهای اخلاقی اسلامی با تبلیغ پوشیدن لباس کردی و پافشاری برهویت کردی زن کرد تفاوت ماهوی چندانی ندارد. آنجا که پای خواسته ها و مطالبات زنان بمیدان میاید جوابها میتواند مشابه باشد . کردستان عراق و وضعیت زنان در آن منطقه الگویی است که حکومت خودی و کردی در مورد حقوق زن از خود به نمایش گذاشته است.

 این عرصه، عرصه کار و تلاش و مبارزه زنان و مردان آزادیخواه و برابری طلب و سوسیالیستی  است که کلیت این نظم ضد زن را قبول ندارند و  هر نوع هویت تراشی غیر واقعی و کاذب تحت هر عنوان و  در هر شکل و شمایلی را برسمیت نمیشناسند .

و اما در جواب سوالتان ایا میشود شکل دیگری از تلاش برای گرامیداشت 8 مارس را سازمان داد؟ قطعا میشود، اما اجازه بدهید بگویم 8 مارس از نظر من یک مبارزه اجتماعی است برگزاری 8 مارس در کوه و بیرون از محیط اجتماعی کار و زندگی بنوعی در تضاد با هویت این روز که تلاشی جهانی و اجتماعی است قرار دارد. بیرون از محیطهای اجتماعی خاصیت 8 مارس از نظر من از بین میرود. 8 مارس روز عکس گرفتن با پرچم زنده باد 8 مارس روز جهانی زن نیست!8 مارس روزی است که زنان و مردان در کنار هم در یک محیط اجتماعی و حضور در یک مکان اجتماعی به نابرابری و بیحقوقی و فقر و بی خانمانی نه میگویند و خواهان زندگی بهتر، برابر و عاری از خشونت میشوند. راههای مبارزاتی و دستیابی به این حقوق را نشان میدهند و دست دو مبارز را در دست هم میگذارند و بنای اولیه مبارزه متحدانه و متشکل را پایه ریزی میکنند. چرایی و دلایل این نگاه و برخورد و سیاست  نابرابر را بررسی میکنند و نتیجه گیریشان را به برنامه عمل تبدیل میکنند. این مکان اجتماعی میتواند محل کار و کارگاه و یا محل زندگی و خانه های ما باشد و یا در صورت توازان قوا و امکانانات خیابان و بازار. این انتخاب را که کجا و در چه سطحی این گرامیداشت صورت بگیرد من تعیین نمیکنم، تعیین و تشخیص آن با فعالین و مبارزانی است که کوله باری از تجربه اینگونه تلاشها را در زندگی مبارزاتیشان در داخل ایران دارند. اما نباید اجازه دهیم  8 مارس به فراموشی سپرده شود و فضایی ایجاد شود که 8 مارس و مبارزات زنان  در بین دعواهای جناحی به نفع جناحی مصادره شود. 8 مارس روز همه زنان و مردان برابری طلب و آزادیخواه و سوسیالیستی است که  بیحقوقی زن را معیار بیحوقی جامعه میدانند.