مصاحبه ایسکرا با محمد آسنگران -ادامه این بازی کمونیسم کومه‌له را ذبح ناسیونالیستی میکند

ادامه این بازی کمونیسم کومه‌له را ذبح ناسیونالیستی میکند

ایسکرا: کومه له، سازمان کردستان حزب کمونیست ایران، در یکی دو ماه گذشته همکاریهای منسجم تری به نسبت گذشته با احزاب ناسیونالیست کردستان ایران (حزب دمکرات کردستان، کومەلە زحمتکشان کردستان، حزب کومەلە کردستان ایران، سازمان خبات کردستان ایران و حزب دمکرات کردستان ایران)، که کومه له آنها را “احزاب کردستانی”، میخواند داشته است؛ نظر شما در باره این نشست و برخاستها چیست؟

محمد آسنگران: این همکاری و همگرایی است. از نشست و برخاست فراتر است. هدف اولیه هم فراتر رفتن از همکاریهای سنتی تاکنونی تعریف شده است. دور اخیر همکاری این جریانات از فراخوان یک نهاد نزدیک به حزب بارزانی آغاز شد. آن نهاد سمیناری تشکیل داد و این احزاب را دعوت کرد که بتوانند موانع اتحاد و همکاریشان را بحث و بررسی کنند. سوال اصلی و محوری برگزار کننده این سمینار این بود: بعد از قدرتگیری ترامپ سیاست احزاب “شرق کردستان” که منظورشان کردستان ایران است چیست؟ آیا وقت آن نرسیده است که یک جبهه تشکیل بدهند و هماهنگ عمل کنند؟ این سوال با دو پاسخ کمی متفاوت مواجه شد. اما در عمل یک پاسخ واحد که همه شرکت کنندگان بر آن توافق داشتند عملی و پی گرفته شد. آنهم همکاری منسجم و هدفمند برای تشکیل یک جبهه واحد از “احزاب کردی” با همدیگر است.

پاسخ احزاب ناسیونالیست و اسلامی در این جلسه این بود که “بعد از قدرتگیری ترامپ تحولاتی در مناسبات دولتها و جریانات سیاسی منطقه روی خواهد داد و جمهوری اسلامی تحت فشار فزاینده ای قرار خوهد گرفت که به نفع است. با این تحولات امیدهایی تازه ای بوجود آمده است و فضای متفاوتی بوجود خواهد آمد که پاسخهای متفاوتی طلب میکند. باید برای استفاده از آن فضا آمادگی داشته باشند.” به شکل دوپهلو و غیر شفافی تاکید داشتند که باید قابلیت خود را برای تشکیل یک جبهه و متحد عمل کردن را به قدرتهای جهانی و منطقه ای نشان بدهند. هدف از این قابلیت هم قرار است به یک امر دیگری خدمت کند و آنهم این است که دولت آمریکا و متحدینش قانع بشوند که این احزاب را بعنوان یک جبهه واحد به بازی بگیرند. این هدفی است که قبلا با سر و صدای بیشتری رضا پهلوی و سازمان مجاهدین خلق حتی قبل از قدرتگیری ترامپ به استقبال آن رفته بودند.

البته تجربیات قدرتگیری احزاب ناسیونالیست کرد عراق در ادامه چنین سیاستی و بهره مند شدن حزب پ.ی.د. در کردستان سوریه از این “نعمت” آمریکا، مشوق عینی و قابل ارزیابی برای این جریانات بود. زیرا همه آنها میدانند و اذعان دارند که بدون کمک آمریکا نه بارزانی و طالبانی میتوانستند به این موقعیت پرت شوند و نه نیروهای مسلح کردستان سوریه امکان بازپس گیری کوبانی و دیگر مناطق تحت تسلط داعش را داشتند.

هر کدام از این جریانات با ادبیات خاص خودشان در این سمینار تاکید کردند لازم است هم بر شدت فعالیت خود علیه جمهوری اسلامی بیفزایند و هم ضرورت نیاز آنها برای قدرتگیری ایجاب میکند که با همدیگر جبهه ای تشکیل بدهند. پاسخ کمی متفاوت کومه‌له – سازمان کردستان حزب کمونیست ایران این بود که آنها موافق سیاستهای ترامپ نیستند اما برای متحد و هماهنگ عمل کردن با این جریانات آمادگی دارند. برای تشکیل جبهه احزاب کرد اعلام کردند ابتدا باید پیش زمینه های آن فراهم بشود و این کار از طریق همکاریهای سیاسی و مسائل و تحولات سیاسی باید آغاز بشود و از سیاست واحدی پیروی کنند.

بعد از این سمینار و پاسخهای هر کدام از آنها به سوال برگزار کننده که به ابتکار مشاوران بارزانی سازمان داده شده بود همکاری این جریانات وارد فاز جدیدی شد. بعد از هر توافق سیاسی و تاکتیکی مشترک آنها یکی از رهبران این احزاب نقش سخنگویی همه آنها را بعهده میگیرد و تا کنون دو مورد ابراهیم علیزاد سخنگوی همه جریانات مذکور را بعهده گرفته است. در فاصله کمتر از دو ماه هم دو بیانیه مشترک صادر کرده اند. این نوع همگرایی طی ۳۸ سال گذشته و در طول حیات سیاسی کومه‌له بی سابقه بوده است.

ایسکرا: به نظر شما این سیاست جدید و راستی است، یا تاکتیکی نادرست؟ مخاطرات آن برای کومه له و در یک بعد بزرگتری، برای چپ در کردستان چیست؟

محمد آسنگران: به نظر من با توجه به بستر اصلی که بالاتر آنرا توضیح دادم و کانتکست عینی ای که این همکاریها در متن آن شکل گرفته است، بدون اما و اگر باید همه متوجه این واقعیت باشند که این یک رویکرد جدید در کومه‌له است. کومه‌له همیشه نشست و برخاست با احزاب ناسیونالیست کرد داشته است و در مواردی هم توافقاتی شکل گرفته است. اما هیچ وقت نه سیاست مشترک و نه همکاری خاصی با سازمان اسلامی مثل خبات داشته است. همه آنها موردی و برای خنثی کردن سیاست راست خود این احزاب و علیه جمهوری اسلامی و دولتهای منطقه بوده است.

این بار برعکس سنت قدیمی و سیاست همیشگی کومه‌له هم بستر شکل گیری این همکاریها و هم اهدافی که احزاب حاکم کردستان عراق و قدرتهای منطقه ای و جهانی مشوق این نوع همکاری دنبال میکنند، همگی ارتجاعی و غیر قابل دفاع هستند. کومه‌له چیزی شبیه به این سیاست را یک دور دیگر در مورد کنگره ملی کرد امتحان کرد. اما آن تلاشها از جانب بارزانی و پ.ک.ک به بن بست رسید و کومه‌له هم نه تنها نتوانست کاری بکند، بلکه با سری افکنده به خانه برگشت.

رهبری کومه‌له در مقابل نقد ما به سیاست ناسیونالیستی تشکیل کنگره ملی کرد، به استدلالهای توجیه‌گرانه دست زد و با ادبیاتی شبیه ادبیات و فرهنگ حزب دمکرات به نقد ما برخورد کرد. اما همزمان که با ما و چپ با زبان و ادبیاتی زبر و زمخت برخورد کرد تلاش کرد با زبانی نرم صداقت و صمیمیت خودش را به ناسیونالیستها کرد گوشزد کند.

این بار اما خطر قربانی کردن کومه‌له بسیار بیشتر است. زیرا جریانات مشوق سیاست همکاری و نهایتا تشکیل جبهه واحد احزاب ناسیونالیست کردستان ایران اهدافی ارتجاعی و خطرناک دنبال میکنند. معمار منطقه ای این سیاست عربستان و کشورهای نزدیک به او هستند. این قطب در کردستان عراق اتوریته ای مانند بارزانی دارد که از امکانات مالی و تسلیحاتی و رسانه ایی تشویق کننده ای برخوردار است. تحولات منطقه و رقابت قدرتهای منطقه ای با جمهوری اسلامی و بکار گرفتن نیروهای قومی و مذهبی یک سیاست پایدار و طولانی مدت آنها خواهد بود. به همین دلیل اولین بار است که سازمان اسلامی خبات به جرگه این همکاریها وارد میشود. اما بارزانی زیاد نگران وارد شدن حزب آزادی کردستان به رهبری حسین یزدان پناه که به عنوان بخشی از حزب بارزانی در جنگ با داعش شرکت دارد نیست. زیرا برای او مهم این است در قدم اول این جبهه و اتحاد شکل بگیرد و کومه‌له – سازمان کردستان حزب کمونیست ایران را از سالن چپها به سالن ناسیونالیستها هدایت کنند. صفوف چپ کومه‌له برای دفاع از سازمانی چپ و آزادیخواه که تاریخی متفاوت دارد باید این خطر را متوجه بشود و اگر خلاف این سیاست فکر میکند باید اجازه چنین حرکتی را ندهد. ادامه این سیاست بردن کومه‌له به مسلخ گاه ناسیونالیستها است.

قبلا احزاب ناسیونالیست کرد در هر چهار بخش کردستان میخواستند با تشکیل کنگره ملی قدرتی و نیرویی باشند که وزن قابل توجهی در مقابل رقبای منطقه ای پیدا کنند. رقابت بارزانی و پ.ک.ک بر سر کسب رهبری آن کنگره باعث شد که آن تلاش شکست بخورد. زیرا بارزانی در جبهه آمریکا و عربستان بود و پ.ک.ک در جبهه جمهوری اسلامی و روسیه که هر کدام سیاست قطب متخاصمی را نمایندگی میکردند. اکنون بارزانی موقعیت برتری در کردستان عراق پیدا کرده است و میخواهد در بخشهای دیگر کردستان هم به این موقعیت نایل بیاید. به همین دلیل راسا خودش میخواهد مبتکر سیاستی باشد که جای خالی آن کنگره را برایش پر کند. تشویق احزاب ناسیونالیست کرد در کردستان ایران برای همکاری منسجم و نهایتا تشکیل جبهه واحد بوسیله بارزانی همان آشی است که قبلا میخواست با کنگره ملی کرد بپزد. کومه‌له به رهبری ابراهیم علیزاده هر چند با دودلی و از نظر خودش “دیپلماسی زیرکانه” به این رضایت داده است که بازیگر سیاستی باشد که افسار آن در کردستان در دست بارزانی و در سطح منطقه در دست عربستان و همه آنها تابع سیاست ترامپ هستند. بنابراین کومه‌له هر چقدر بگوید مخالف ترامپ است، عملا و بطور غیررسمی به یکی از بازیگران سیاسی در این قطب تبدیل شده است.

تشویق احزب دمکرات کردستان ایران بوسیله بارزانی که بخشی از نیروی مسلح خود را به قندیل ببرند و اخیرا سازمان زحمتکشان مهتدی هم در نوار مرزی به آنها پیوسته است، در همین راستا بود که قطب مذکور با نقش آفرینی بارزانی اکنون میخواهد جبهه متحد نیروهای کردستان ایران را هم تشکیل و پشتوانه آن سیاست منطقه ای بکنند. کومه‌له ممکن است توضیحش این باشد که همکاری برای تحریم انتخابات اقدام درستی بود و مقابله با سیاست جمهوری اسلامی در پارلمان عراق برای خلع سلاح احزاب مسلح ایرانی در کردستان عراق هم همینطور اما این فقط نمونه هایی است که بر بستری وسیع‌تر و همه گیرتری اتفاق افتاده است.

اتفاقا این سیاستها در چهارچوب همان رقابتهای منطقه ای قدرتهای محلی و منطقه ای می‌گنجند. زیرا کومه‌له نمیتواند امضای این جریانات را پای  بیانیه ای مشترک بگذارد که در فاع از آزادیهای بدون قید و شرط سیاسی و علیه اسلام سیاسی و علیه قوانین مذهبی و علیه حجاب و … باشد. چرا که هیچکدام از آنها چنین بیانیه ای را امضا نخواهند کرد. بنابراین کومه‌له و رهبری این سیاست ممکن است خودش را توجیه کند. اما نمیتواند حقیقت سیاسی قطب بندیهای منطقه و نقش این جریانات و قدرتهای منطقه ای پشت سر آنها را پنهان نگهدارد. طنز تلخ سیاسی این است که سال ۱۳۶۸ منصور حکمت گفت گرایش ناسیونالیستی درون رهبری کومه‌له “میخواهد کومه‌له را به سازمان خبات تبدیل کند”. رهبری کومه‌له آن زمان از این گفته بسیار آزرده خاطر گردید. اکنون با افتخار خودشان آنرا با عملشان ثابت کردند و در کنار خبات ایستاده‌اند و سخنگوی آن شده اند.

این رویکرد تازه کومه‌له ربطی به تاریخ چپ این سازمان ندارد و توقع ما از کمونیسم درون کومه‌له این است مانع ادامه این رویکرد تازه بشود. زیرا این اتفاقات در کومه‌له نمودهای رویکردی است که میخواهد بر اساس نیازهای جنبش ناسیونالیستی کرد کومه‌له را قدم به قدم ذبح ناسیونالیستی بکند.