مذاکره دولت ترکیه با عبدالله اوجلان / مصاحبه نشریه اکتبر با فاتح شیخ

مذاکره دولت ترکیه با عبدالله اوجلان / مصاحبه نشریه اکتبر با فاتح شیخ
نشریه اکتبر: دسامبر گذشته با دیدار مقام اطلاعاتی ترکیه هاکان فیدان و دو عضو حزب “صلح و دمکراسی” در پارلمان ترکیه از اوجلان در ایمرالی، پروسه مذاکره دولت ترکیه و اوجلان آغاز شد که این روزها پیشرفت تازه ای گرفته است. آیا سیاست دولت ترکیه در مورد مساله کرد تغییر کرده است؟
فاتح شیخ: خیلی روشن است که نه سیاست دولت ترکیه در مورد مساله کرد تغییر کرده و نه این مذاکره هم شروع تلاش برای حل مساله کرد است. اردوغان و حزبش با این اقدام، اهداف دیگری را تعقیب میکنند و برخورد کنونی آنها به “مساله کرد” جزئی از ملزومات تعقیب آن اهداف است. خود اینکه ترجیح داده اند از کانال اوجلان وارد “مذاکره” شوند سیگنال منفی آشکاری است که قصد حل مساله کرد در میان نیست، قصد دارند از جائی وارد شوند که با کمترین امتیاز، بیشترین همراهی اوجلان و پکک و کل ناسیونالیسم کرد با اهداف مشخص خود را تامین کنند.
اوجلان یک گروگان است. حتی یک زندانی سیاسی نیست. یک اسیر جنگی نیست. او نه در جنگ اسیر شده نه مثل هزاران زندانی سیاسی توسط میت دستگیر شده است. دولت ترکیه او را با کمک سیای آمریکا در یک آدمربائی آشکار در کشور دیگر قاره دیگری (کینیا در آفریقا) ربوده، ۱۴ سال در انفرادی نگه داشته، تا همین اواخر هجده ماه ممنوع الملاقات کرده حتی به وکیلش اجازه دیدار نداده بود. چه شده گروگان را به عنوان طرف “مذاکره” انتخاب کرده اند؟
اظهارات اردوغان در روز یکشنبه ٢۴ فوریه، یک روز پس از دیدار سه عضو حزب “صلح و دمکراسی” در پارلمان ترکیه با اوجلان، هدف از انتخاب اوجلان را روشن میکند. اردوغان در سخنرانی زنده تلویزیونی یکشنبه گفت: پکک اول سلاح را زمین بگذارد بعد وارد مذاکره شود! از دید اردوغان آنچه در دو دیدار با اوجلان گذشته هنوز مذاکره نیست، تلاش است برای وادار کردن او به امضای آنچه اردوغان دیکته میکند: اول خلع سلاح پکک، بعد مذاکره! قرار است اوجلان، گروگانی که از حقوق یک زندانی سیاسی هم محروم است و زیر فشارهایی است که دنیای بیرون زندان ایمرالی از آن خبر ندارد، فرمان اردوغان را امضا کند و برای پکک بفرستد.
بنا به روایت روزنامه الحیات لندن هیاتی که شنبه با اوجلان دیدار داشته، یک خودنویس و یک تسبیح برایش “هدیه” برده اند تا با خودنویس سه نامه بنویسد یکی به جناح مسلح پکک در قندیل که سلاح را زمین بگذارد، دیگری به جناح سیاسی پکک در اروپا و سومی برای “افکار عمومی” در ترکیه! این استبداد اردوغانی دقیقا از رفتار مستبدانه سلاطین عثمانی با زندانیان جزیره ایمرالی تقلید شده است. رسانه ها از قول هیاتی که با اوجلان دیدار کرده اند نوشته اند که او اقدام اردوغان را “گامی تاریخی” خوانده و از احزاب سیاسی کرد خواسته که در برخورد به آن دقت به خرج دهند، اما از پکک نخواسته که سلاح بر زمین بگذارد.
در یک کلام آنچه مد نظر اردوغان و دولت ترکیه است حل مساله کرد نیست، همراه کردن ناسیونالیسم کرد با اهدافی است که در این دوره در صفبندیهای درون بورژوازی ترکیه، در ارتباط با موقعیت جدید ترکیه در منطقه و جهان و در ارتباط با عضویت ترکیه در اتحادیه اروپا تعقیب میکنند. چارچوب اقداماتی که اردوغان و دولت ترکیه در این “مذاکره” در برابر خلع سلاح پکک و تبعید سران آن، در نظر دارند، دادن امتیازات معینی به احزاب بورژوا ناسیونالیست کرد در عرصه های اداره محلی مناطق کردنشین و فرهنگ و زبان، و بهبود شرایط زندان اوجلان به جای آزاد کردن او است.
واضح است که این “مذاکره” مثل هر مذاکره دیگری، ناگزیر دو طرف دارد، احزاب سیاسی ناسیونالیست کرد در ترکیه بخشی از بورژوازی ترکیه هستند و منافع و اهدافی که تعقیب میکنند در این مقطع با اهداف اردوغان و حزب او همخوان و همراستا هستند. جنبش ناسیونالیسم کرد در ترکیه احزاب سیاسی مختلف دارد. پکک که هم مسلح است و هم از نظر سیاسی بر اتمسفر عمومی ناسیونالیسم کرد در آن کشور هژمونی دارد، در اوائل دهه نود استراتژی و خط مشی راستروانه ای در پیش گرفت تا بتواند خود را با استراتژی منطقه ای آمریکا و با منافع بنیادی دولت ترکیه، متحد استراتژیک آمریکا، انطباق دهد. اوجالان در ۱۹۹۳ دو سال پس از جنگ اول آمریکا و متحدانش علیه عراق و برقراری منطقه پرواز ممنوع در کردستان عراق، به کلینتون پرزیدنت وقت آمریکا نامه نوشت و درخواست کرد که اجازه دهند او و حزبش هم سوار قطار “نظم نوین جهانی” امریکا شوند و در سایه سیاست آمریکا در منطقه، به نمایندگی بورژوازی کرد ترکیه در قدرت سهیم گردد. آن وقت آن درخواست رد شد و تا همین امروز هم آمریکا و اروپا به حمایت از دولت ترکیه پکک را در لیست جریانات تروریست جا داده اند.
اما ظرف بیست سال گذشته و بخصوص در تحولات دو سال اخیر شمال آفریقا و خاورمیانه، موقعیت ترکیه در منطقه در ابعاد اقتصادی و سیاسی پیشرفت چشمگیر داشته و نیرومندتر و مستقرتر گشته است. اردوغان و حزبش بر پایه سهمی که در دوازده سال اخیر در این پیشرفت داشته اند، اکنون مدعی تجدید تعریف مختصات سیاسی و ژئوپولیتیک ترکیه هم در داخل ترکیه و هم در معادلات منطقه ای و جهانی هستند. شعار کنگره چند ماه پیش این حزب، چنین بود: “به سوی ٢٠٢۳”. برای آشنایان به تاریخ ترکیه، این شعار یعنی برنامه این حزب این است که تا صدمین سالگرد جمهوری ترکیه و به قدرت رسیدن کمال آتاتورک، مهر مختصات سیاسی و ایدئولوژیک مورد نظر خود را بر نظام دولتی و بر جامعه ترکیه بزند و ورق را به زیان میراث سیاسی ایدئولوژیک کمالیسم برگرداندو این تجدید تعریف “ناسیونالیسم ترک” با رنگ اسلامی معینی در ترکیه است که اهداف جاه طلبانه و توسعه طلبانه اقتصادی و سیاسی اش را در خارج مرزهای کشوری در عمق شرقی تا قفقاز و آسیانه میانه، در عمق جنوبی تا خاورمیانه و شمال آفریقا و در غرب تا سطح عضو کامل الحقوق اتحادیه اروپا تعقیب میکند. این استراتژی یک جناح بورژوا-امپریالیست هیات حاکمه ترکیه است که در صدد است موقعیت خود را در رقابت با جناح بورژوا-امپریالیست کمالیستی در داخل ترکیه و در رقابت با دولتهای ایران و عربستان و مصر در خاورمیانه و شمال آفریقا مستحکم کند.
صورت مساله “مذاکره” جاری دولت ترکیه با اوجلان این است که برخورد امروز به مساله کرد از طرف اردوغان و حزب او که دولت ترکیه را در دست دارد و میخواهد تا سالها آن را در دست خود نگه دارد، جزء ناگزیر استراتژی و سیاست او در تعقیب اهداف ماکروتری است که در برنامه دارند. به این معنی سیاست دولت ترکیه در قبال مساله کرد تغییر نکرده، آنچه تغییر کرده، موقعیت ترکیه در چارچوب اوضاع و احوال تغییر یافته جهان و منطقه است که ایجاب میکند روش و برخورد دیگری به مساله کرد در ترکیه و کشورهای مجاور داشته باشند. از آن طرف هم موقعیت و منافع جنبش ناسیونالیسم کرد به عنوان یکی از جنبشهای بورژوازی ترکیه هم ایجاب میکند که دراین مقطع با اهداف اردوغان و حزبش همراهی کند و گامی در راه سهیم شدن در قدرت سیاسی و در ثروت انباشته از حاصل استثمار طبقه کارگر ترکیه بردارد، گامی که با توجه به کل تحولات منطقه و ارتباط ترکیه با آمریکا واروپا، امروز بر خلاف بیست سال پیش ممکن به نظر میرسد.
نشریه اکتبر: اهداف ماکروتری که اردوغان وحزب او با این اقدام تعقیب میکند چیست؟
فاتح شیخ: این اهداف ماکروتر به ترتیب اهمیت برای اردوغان اینها هستند:
۱- تصویب تغییرات قانون اساسی ترکیه در راستای تجدید تعریف مشخصات سیاسی نظام دولتی ترکیه در یک رفراندم ازجمله در مورد افزایش اختیارات رئیس جمهور. اردوغان قصد دارد خود را کاندید این پست کند بی آنکه از قدرت کنونی اش در راس دولت کم بشود. او میخواهد سلطه اش در راس دولت ترکیه را برای دوره طولانی دیگری ادامه دهد (دستکم تا مقطعی که در شعار کنگره حزبش تعیین شده بود: “به سوی ٢٠٢۳”). برای پاس کردن این تغییرات، او به سازش معینی با جنبش ناسیونالیسم کرد در ترکیه نیاز دارد.
٢- کسب عضویت در اتحادیه اروپا که مذاکره درباره آن پس از سالها توقف دارد مجددا باز میشود. در این مذاکرات که حتما هم طول خواهد کشید اتحادیه اروپا برای قبول عضویت ترکیه میکوشد شرایط خودش را به دولت ترکیه بقبولاند و طبق معمول موضوع رعایت “حقوق بشر” و آزادیهای مدنی را بدست میگیرد. در مورد مساله کرد، برای اتحادیه اروپا رعایت حقوق شهروندی و حقوق مدنی اهالی کردزبان یک ملاک و یک شرط قبول عضویت ترکیه است. اردوغان هم میکوشد در جهت پیشبرد شرایط خودش با اتحادیه اروپا چانه بزند و با اقدامات معینی در ارتباط با مساله کرد، میخواهد جنبش ناسیونالیسم کرد در ترکیه را در این عرصه، از موضع بهره برداری کننده از شکاف اتحادیه اروپا و ترکیه به موضع دنباله رو دولت ترکیه بیندازد. موضع دولت فرانسه که از زمان میتران تا سارکوزی با عضویت ترکیه مخالف بود اکنون عوض شده و فرانسوا اولاند با ازسرگیری مذاکره عضویت توافق کرده است. همچنین انگلا مرکل هفته گذشته پس از دیدار از ترکیه گفت هرچند هنوز نسبت به قبول عضویت ترکیه مردد است اما با تجدید مذاکره موافق است. از طرف دیگر اردوغان اخیرا هم تاکید کرده که: “ورود ترکیه به اتحادیه اروپا یک هدیه بر سینی طلا برای اروپا از نظر اقتصادی و سیاسی است. اگر اتحادیه اروپا عضویت ترکیه را رد کند خود را از یک منبع بزرگ اقتصادی محروم میکند”. منظور اردوغان نیروی کار طبقه کارگر ترکیه و امکانات سرمایه گذاری اروپا و استثمار دهها میلیون نیروی کار ارزان آن است. واضح است که بخشی از این نیروی کار ارزان (و بیکار) ساکن مناطق کردنشین است. جنبش ناسیونالیسم کرد بخشی از بورژوازی ترکیه است که مشتاقانه منتظر است ترکیه وارد اروپا شود و در اشتراک با سرمایه اروپا میلیونها نیروی کار ارزان مناطق کردنشین را استثمار کند. ناسیونالیسم کرد در ترکیه همیشه تلاش کرده کارگران مناطق کردنشین را از پیکره طبقه کارگر ترکیه جدا کند. این یک وجه مشترک اساسی بین حزب اردوغان و جنبش اسلامی ناسیونالیستی آن با احزاب بورژوایی ناسیونالسم کرد است. مساله آزادیهای مدنی و حقوق شهروندی اهالی کردزبان برای کشورهای اروپایی اهرم فشاری است در مذاکراتی که در آینده نزدیک با دولت ترکیه از سر خواهند گرفت.
۳- در تحولات دو سال گذشته شمال آفریقا و خاورمیانه، دولت ترکیه موقعیت منطقه ای نیرومندتری پیداکرده است و در قیاس و رقابت با دولتهای ایران و عربستان و مصر دست بالا پیدا کرده است. با حرکت از این موقعیت مساعد برای دولت ترکیه مطلوبیت دارد که با مساله کرد در کشور خود و کشورهای مجاور کنار بیاید تا با آن در بیفتد. موقعیت دولت ترکیه اکنون طوری است که به جای اینکه جمهوری اسلامی از مساله کرد به عنوان اهرم فشار علیه آن و موضوع معامله با آن استفاده کند (که در سالهای اخیر کرده است) ورق را در این مورد میتواند علیه جمهوری اسلامی برگرداند. منافع سرشار اقتصادی دولت و بورژوازی ترکیه (شامل بورژوازی مناطق کردنشین) در کردستان عراق و رقابت با جمهوری اسلامی در این منطقه آشکار است.
۴- و بالاخره در بعد طبقاتی، اردوغان و حزبش برای مقابله با تحرکات گسترده و فزاینده جنبش طبقه کارگر در ترکیه به جمع و جور کردن صفوف بورژوازی ترکیه زیر پرچم خود نیاز جدی و حیاتی دارند. ناسیونالیسم کرد در ترکیه ظرف ده بیست سال اخیر آشکارا در جناح راست بورژوازی ترکیه بوده است و همین موقعیت سیاسی تاکتیکی یکی از وجوه مشترک احزاب سیاسی این جنبش با حزب اردوغان است. حمله پلیس سیاسی دولت ترکیه به فعالین کارگری و دستگیری صدها تن از آنان درست در گرماگرم همین “مذاکره”، یادآور این واقعیت است که حزب اردوغان در عرصه مبارزه طبقاتی علیه کارگران به حمایت جناحهای دیگر بورژوازی ترکیه ازجمله جناح ناسیونالیسم کرد نیاز و اتکا دارد.
(ادامه دارد)

۲۵ فوریه ۲۰۱۳
مصاحبه کننده: اسماعیل ویسی