محمد آسنگران-ترامپ حاصل بی افقی و گندیدگی سیستم سرمایه داری است

ترامپ حاصل بی افقی و گندیدگی سیستم سرمایه داری است


عروج ترامپ در آمریکا، جایی که هنوز بزرگترین قدرت نظامی و اقتصادی دنیا است خطر بزرگی برای بشر امروز در کره زمین است. او حاصل بی افقی و گندیدگی نظام سرمایه داری دوره ما است. ظاهر امر این است که ترامپ برای نجات روند رو به افول آمریکا به میدان رانده شده است. قبلا اوباما با رویکرد دیگر قرار بود این نقش را اجرا کند. نتوانست و با پرونده ای شکست خورده قدرت را به ترامپ سپرد. اما ترامپ نه راه حل بحران سرمایه داری و روند رو به افول آمریکا، بلکه فیگوری عصبانی و ناراضی از این بحران و روند روبه افول اولین قدرت جهان است. قدرتی که نمیتواند در مقابل رقبای خود همانند گذشته نقش هژمونیک داشته باشد.
دوره هایی از تاریخ بشر قبلا تجربه شده است که بسیار شبیه به شرایط امروز آمریکا و محصول آن ترامپ است. آلمان هیتلری قبل از نازیها سالها با بحران زندگی کرد و با وجود قدرت اقتصادی و نظامی قابل توجه، احساس سرخوردگی شدیدی داشت. ناسیونالیسم آلمانی سهمی از ثروت و قدرت جهان را برای خود تصور میکرد که حصول آن با مانع رقبای دیگر مواجه بود. این احساس و سرخوردگی و ادعا و سهم خواهی بود که در دل بحران آن دوره باعث شد کسی همانند هیتلر به جلو سوق داده شود. قرار بود هیتلر با همان دیوانگی و اعتماد بنفس راهی پیدا کند که آلمان را به قدرت اول جهان رهنمون شود. سرنوشت او و روند قدرتگیری او هر تفاوتی با شرایط امروز آمریکا و ترامپ داشته باشد یک وجه مشترک مهم ایدئولوژیک دارند که ناشی از سرخوردگی هر دو ناسیون و “اعتماد بنفس” پرچمداران نژادی آنها است.
اینکه آیا ترامپ میتواند همانند هیتلر اما با خصوصیات و امکانات و محدودیتهای قرن بیست و یکم دست به تخریب بزند یا نه و اینکه این موجود عصبانی و سیاستهای مورد نظر اوچه سرنوشتی پیدا خواهد کرد هنوز روشن نیست. اما چیزی که روشن است اگر بشر در اواسط قرن بیست با یک پدیده مخرب به نام نازیسم آلمان و هیتلر مواجه بود، امروز کره خاکی ما با جمعیتی بیش از هفت میلیارد با دو پدیده به همان اندازه مخرب و خطر ناک مواجه است. راسیسم نژادپرستانه که ترامپ فیگور اصلی آن است و اسلامیسم خونریز و بیرحم و جنبش اسلام سیاسی که جمهوری اسلامی در راس آن قرار دارد.
بسیاری از تحلیلگران هنگامیکه در مورد ترامپ و راسیسم نژادپرستانه حرف میزنند آگاهانه یا غیر عمد وجه دوم راسیسم دوره ما را مسکوت میگذارند. این خطایی بس بزرگ و محدودنگری فاحشی است. کسانی هم هستند که ترامپ را دشمن اسلامیسم میدانند و فقط وجه تروریسم اسلامی را برجسته میکنند این یکی تکرار همان خطا و یا بهتر است بگویم روی دیگر همان سکه ای است که فقط ترامپ را به ما نشان میدهد.
متاسفانه بشر هنوز از وجود این نوع ویروسهای خطرناک راست ملیگرایانه و راست مذهب گرایانه به اندازه کافی یا مطلع نیست و یا پراگماتیستی در کنار یکی میخواهد دومی را از میدان بدر کند. محدودنگریهای تحلیلگران و رسانه ها تا کنون باعث شده ااست بشریت متمدن از وجود این ویروسها ضربات زیادی بخورد و امروز فراتر از ضربه باید بگوییم در خطر هست و نیست قرار گرفته است.
اگر راسیسم مذهبی در هیبت جنبش اسلام سیاسی از دهه هشتاد میلادی تا کنون باعث رشد جریانات مختلف اسلامی و رقابت آنها با هم و گسترش تروریسم اسلامی در دنیا شده است و خاورمیانه و بخشی از شمال آفریقا را به خاک و خون کشیده است، ترامپ باعث عروج و قدرتگیری نژادپرستی در جهان میشود و قدرت تخریب این جنبش به دلیل امکانات اقتصادی و نظامی قابل دسترس میتواند جامعه بشری را با خطر جدی مواجه کند.
کسانیکه فکر میکنند سیستم حاکم در آمریکا اجازه یکه تازی به ترامپ نمیدهد و امید خود را مستقیم و غیر مستقیم به مصلحت حاکمان آمریکا گره میزنند متوجه این حقیقت نیستند که هیتلر و خمینی هم سالها با همین تصور مخالفین خود سر کردند و جامعه را با کشتارهای بیرحمانه به جایی بردند که مایه ننگ بشر مدرن و متمدن شد. مهم نیست ترامپ میتواند مثل هیتلر و خمینی دنیا را از این هم بدتر کند یا نه. مهم این است که بشریت متمدن و آزادیخواه این خطر را جدی بگیرد و برای مقابله با این خطر به میدان بیاید.
تظاهراتهای اخیر علیه ترامپ امید تازه ای در دنیا زنده کرده است اما توهم به جبهه اسلامیسم و یا کم اهمیت دادن به آن و سکوت در قبال آن به همان اندازه خطر ناک است که در دوره قبل و در تاریخ معاصر ما شاهد آن بودیم که مثل قارچ جریانات اسلامی رشد کردند و زندگی بشر امروز را تحت تاثیر مخرب خود قرار دادند. ترامپ اگر حاصل سیستم گندیده سرمایه داری و بازار آزاد است در عین حال حاصل سرخوردگی و شکست و عصبانیت ناسیونالیسم عظمت طلب آمریکایی ناشی از پیامدهای اشغال عراق و شکل دادن به خاور میانه بزرگ است که در مقابل جریانات اسلامی ناچار به عقب نشینی شد. اسلام سیاسی و جریانات منبعث از این جنبش فی الحال بخش بزرگی از جهان امروز را دچار نا امنی و تخریب کرده است.
ترامپ حاصل رویای شکست خورده بورژوازی راست آمریکا است. زیرا بعد از شکست بلوک شرق آمریکا با اتکا به قدرت نظامی تلاش کرد نظم نوین جهانی را شکل بدهد و قدر قدرت جهان باشد. جنگ خلیج و سرنگونی صدام حسین هدفش این بود که آمریکا را از رهبری و راس بلوک غرب به ژاندارم جهان تبدیل کند چون قطب شرقی نبود که مانع او باشد. بورژوازی آمریکا در این استراتژی شکست خورد.
اوباما قرار بود با رویکردی آشتی جویانه با متحدین و مخالفین خود این چهره شکست خورده و رو به افول آمریکا را ترمیم کند. او و ترامپ هر دو متوجه این حقیقت نشدند و نیستند که آمریکا اگر دوره ای بعد از جنگ جهانی دوم به ابرقدرت جهان تبدیل شد،* با شکست بلوک شرق آن دوره پایان یافت. بنابر این آغاز دوره افول آمریکا مدتها است که شروع شده است. ترامپ دو راه بیشتر جلو روی خود ندارد یا باید سرنوشت هیتلر را برای خود رقم بزند و یا همانند اوباما کنار برود و بورژوازی آمریکا واقعیات سرسخت دنیان امروز را بپذیرد.
اما بشریت متمدن و آزادیخواه جهان طبقه کارگر و کمونیستها مجبور نیستند و نباید منتظر نتایج سیاستهای راسیستی ترامپ باشند. باید کل این نظام که با منافع بشر امروز همخوانی ندارد را کنار بزنند. فقط کافی است که آمار هر چند ناقص آکسفام را نگاه کنیم تا متوجه عمق فاجعه جهان امروز و کره خاکی خود بشویم که چه بلایی بر سرش آورده اند و سرمایه داری حاکم به کجا میرود. طبق آمار موسسه آکسفام هشت نفر از سرمایه داران جهان به اندازه نیمی از جمعیت کره زمین ثروت در اختیار دارند. اگر قبلا گفته میشد 99 درصدیها و 1 درصدیها امروز حتی این آمار هم واقعی نیست. باید از اعداد اعشار استفاده کنیم تا این فاجعه فعلی را توضیح بدهیم.
———————————————————————–
*چامسکی : آمریکا در سال ۱۹۴۵ ابرقدرت شد. در آن زمان آمریکا شاید ۵۰ درصد از ثروت کل جهان را داشت. سایر کشورهای صنعتی منهدم شده یا به شدت آسیب دیده بودند. صنعت آمریکا که در زمان جنگ کم‌تر آسیب دیده بود از جنگ نصیب زیادی برد و این کشور را در جایگاه اول دنیا قرار داد. اما این وضعیت نتوانست دوام بیاورد.