فاتح شیخ – مصاحبه ، در باره اعلام “فدرالیسم دمکراتیک” در شمال سوریه

 

کمونیست هفتگی   می پرسد:

در باره اعلام “فدرالیسم دمکراتیک” در شمال سوریه

کمونیست هفتگی : اخیرا طی نشست دو روزه ای در شهر “رمیلان” از کانتون جزیره در سوریه و صدور بیانیه ای با اعلام “فدرالیسم دمکراتیک”، تصمیم این اجلاس را برای تعیین تکلیف سیاسی شمال سوریه اعلام کرده اند. حزب حکمتیست این واقعه را از نظر سیاسی چگونه توضیح میدهد؟

فاتح شیخ: مضمون کنفرانس رمیلان در واقعیت سیاسی و عملی آن واکنشی است به ممانعت از شرکت پ ی د در نشست جاری ژنو و فشاری است برای پذیرفتن آن در پروسه ترسیم آینده سیاسی سوریه. پ ی د نیرویی است که علاوه بر سازماندهی خودمدیریتی در جزیره و کوبانی و عفرین، یک جنبش مقاومت مسلحانه توده ای قاطع و موثر را علیه توحش اسلامی داعش در کوبانی و مناطق مجاور با شرکت گسترده زنان و مردان به پیش برده و نیروهای دیگری در آن مناطق را هم دستکم در عرصه مقاومت علیه داعش، با خود متحد کرده است. ضرورت شرکت این نیرو در ترتیبات مربوط به آینده سیاسی سوریه واضحتر از آن است که نیاز به توضیح بیشتر داشته باشد. صورت مسئله کنفرانس رمیلان و بیانیه آن گوشه ای از کشمکش چندجانبه و پیچیده بر سر ترسیم آینده سیاسی سوریه و و نقش و جایگاه نیروهای درگیر در بحران و جنگ جاری سوریه است.

اعلام سیستم “فدرالیسم دمکراتیک” در بیانیه آن کنفرانس حاصل سازش نیروهای منطقه ای و عقبگردی سیاسی از تجارب تاکنونی کانتونهای همان منطقه است. چنان سیستمی به عنوان “راه حل برونرفت از بحران سوریه و نظام سیاسی برای آینده جامعه و برای مدیریت سه کانتون و مناطق مجاور شمال سوریه”، نه تنها آلترناتیوی رو به پیش و راهگشای معضلات جامعه جنگزده و ویران شده سوریه نیست، بلکه آشکارا از تجربه خودمدیرتی کانتونهای کردستان سوریه عقب است و چنانچه قابل تحقق هم باشد، بسیار مشکل آفرین خواهد بود. پیچیدن فدرالیسم در زرورق “دمکراتیک” هم کمکی به پوشاندن سیم خاردار تفرقه افکنی قومی مذهبی آن نمیکند. سازماندهنگان کنفرانس رمیلان به جای اعلام سیستم فدرالیسم میتوانستند بر ادامه و گسترش تجربه سه کانتون و سیستم شورائی تکیه کنند. برخلاف نسخه مهر باطل خورده فدرالیسم که خصلت ارتجاعی و مشکل آفرین آن ازجمله در تجربه سیزده سال گذشته کردستان عراق آشکار شده، میتوانستند نظام خودمدیریتی جزیره و کوبانی و عفرین را به عنوان آلترناتیوی قابل اتکاء و تعمیم پذیر برای آینده سیاسی جامعه پیشنهاد کنند. گسترش این خودمدیریتی در سطح سراسری سوریه در یک نظام سکولار غیرقومی و غیرمذهبی مبتنی بر برابری حقوق همه شهروندان جامعه صرفنظر از انتساب به زبانها و مذاهب و اقوام متفاوت، هم امکانپذیر و هم وسیعا سمپاتی آفرین است. البته در شرایط کنونی این ترم “فدرالیسم دمکراتیک” بیشتر از آنکه پلاتفرمی برای تحقق عملی باشد، همچون ابزار فشار یا سیگنالی برای پذیرفته شدن در دور آتی مذاکرات ژنو مد نظر تهیه کنندگان بیانیه است. در هر صورت حزب حکمتیست آگاهگری و نقد و رد دیدگاه و سیاست فدرالیستی را وظیفه خود و هر نیروی کمونیست و آزادیخواه روشن بینی میداند. بویژه آنکه فدرالیسم شکست خورده نظام سیاسی حاکم بر عراق، همچون تجربه ای نزدیک و حاشاناپذیر و منبع روشنی برای درس گرفتن، در دسترس توده های ستمدیده سوریه و افکار عمومی مردم منطقه و جهان است.

کمونیست هفتگی : آیا این واقعه بلافصل به کانونی شدن مسئله کرد در منطقه و مشخصا در سوریه مربوط است و یا محصول توافقات در سطح منطقه میان دولتها و جریانات سیاسی و گوشه ای از ترسیم آینده سوریه است؟

فاتح شیخ: با توجه به زمان تشکیل آن کنفرانس و اوضاع سیاسی مشخص کنونی در ارتباط با جنگ و متارکه و طنابکشی دیپلماتیک بر سر سهمگیری از قدرت حاکمه آتی سوریه، همچنین با توجه به مضمون بندهای بیانیه میتوان گفت کنفرانس رمیلان ارتباط بلافصل و مستقیمی با مساله کرد در سوریه و منطقه ندارد، طوریکه در هیچیک از ده بند بیانیه حتی نامی از آن برده نشده است. بالاتر اشاره کردم که فلسفه وجودی کنفرانس تمایل پ ی د به شرکت در پروسه تعیین چارچوب سیاسی آینده سوریه است. اینکه در دیدگاه فکری و سیاسی پ ی د به عنوان شعبه ای از جنبش ملی کرد، راههای بینابینی خودمختاری و فدرالیسم در برخورد به مساله کرد مطلوبیت و ارجحیت دارد واقعی است، اما با وجود این تعلق جنبشی و طبقاتی، فاکتور موقعیت سیاسی تاکتیکی پ ی د در دل دوره بحران و جنگ سوریه، تاکنون چنین ایجاب کرده که از تکیه انحصاری به مساله کرد به عنوان کانال سهمگیری خود از قدرت سیاسی اجتناب کند. توجه کنید در نام آن حزب هم (“حزب اتحاد دمکراتیک” – “پارتی یه کیه تی دیموکراتیک”) از کلمات کرد یا کردستان فاکتور گرفته شده است. این برخورد حاصل موقعیت تاکتیکی سیاسی آن حزب در سوریه است. تاکید بند آخر بیانیه بر تضمین “تمامیت ارضی سوریه” هم به خاطر همان فاکتور مربوط به موقعیت است.

کمونیست هفتگی : فدرالیسم چه بعنوان مضمون و چه بعنوان محتوای تجربی و عملی بدنام و از کارنامه سیاهی برخوردار است. حتی با تجربه تاکنونی کانتون های مناطق کردنشین در تناقض است. با اینحال برکشیدن این عنوان بعنوان قالب و فرم نظام سیاسی و اداری در این منطقه چه مضراتی دارد، در آینده چه مخاطراتی میتواند در بر داشته باشد و نقد سیاسی حزب حکمتیست در این زمینه چیست؟

فاتح شیخ: قبل از هر چیز فدرالیسم به جدا کردن شهروندان جامعه در درون کشور با دستاویز تفاوت دین و مذهب و زبان و قومیت وفرهنگ و غیره میانجامد. در جوامع جهان امروز، جمعیت یکدست شهروندان از نظر زبان و دین و مذهب در یک کشور و حتی یک شهر بسیار کمیاب است. میتوان گفت نایاب است. در هر شهر بالای صدهزار، عادی است که ترکیب متنوعی از اهالی با زبانها و مذاهب متفاوت در کنار هم زندگی کنند. سیستم فدرالی با جدائیها و مرزکشیهای تصنعی همزیستی اهالی را بهم میزند. برای همزیستی در جوامع متنوع نیاز به فدرالیسم نیست. نمونه ها در دنیا فراوان است. فدرالیسم تفاوت و تنوع را به هویتهای متنازع تثبیت شده بدل میکند. با ابدی کردن شکاف میانشان عملا محیط و فضای قانونی زندگی شهروندان را چندپاره میکند. در فدرالیسم اصل “یک کشور یک قانون” که از ارکان برابری حقوقی شهروندان است از بین میرود. جنگ و جدال محله به محله راه میافتد. شهروندان جامعه به جای متساوی الحقوق بودن به تبعه درجه یک و دو تقسیم میشوند. شکافها و دسته بندیهای دست ساز اتنیکی و مذهبی نهادینه و ماندگار میگردند. فضای جنگ و کشمکش قومی مذهبی ایجاد و تشدید میشود. در این مورد مشخص طرح فدرالیسم برای آینده سوریه، حاکمیت قومی مذهبی مشابه جهنم حاکم بر عراق و افغانستان را وعده میدهد. این دورنمای تاریک با تجربه تاکنونی و قابل حمایت خود مدیریتی چهارساله سه کانتون زیر رهبری خود پ.ی.د در کردستان سوریه در تضاد آشکار است. فدرالیسم با دخالت مستقیم و متساوی الحقوق شهروندان جامعه در بدست گرفتن سرنوشت سیاسی خود هم تضاد دارد و راه پرمخاطره ای پیش پای اداره جامعه میگذارد. هر نیروی پیشرو و آزادیخواه باید بی هیچ مصلحت گرایی تاکتیکی به طور قطع آن را رد کند. اینها شمه ای از مضرات طرح فدرالیسم است ولو آنکه ادویه هر پیشوند و پسوند دلبخواهی مانند “دمکراتیک” و غیره به آن اضافه شده باشد. کارکرد سیاسی این عبارت تلاش برای تحمیل عقبگرد سیاسی است. این کنفرانس با برافراشتن پرچم فدرالیسم، نه فقط علیه تجارب پیشرو و دستاوردهای تاکنونی مردم همان مناطق عمل میکند بلکه به یک نسخه آبروباخته و شکست خورده جانی تازه میدهد. محصول جانبی سازش و موقعیت عملی پ ی د هرچه بوده و آنها هر درک تلطیف شده ای از فدرالیسم بدست دهند، حتی ناخواسته، به تجربه و کارنامه عینی و خونبار فدرالیسم نیرو میدهند. حزب حکمتیست از پرچمداران ثابت قدم نقد پروژه سیاسی ارتجاعی فدرالیسم است و به هر تحرکی که علیه مبارزه آزادیخواهانه کارگران و مردم زخمتکش منطقه باشد با حساسیت و مسئولانه برخورد میکند. نقد سیاسی حزب حکمتیست به فدرالیسم بیش از این تفصیل برمیدارد که مجال جداگانه میطلبد.

کمونیست هفتگی : ناسیونالیسم کرد در منطقه جشن پیروزی راه انداخته است. جنبش ناسیونالیسم کرد چه اهدافی را دنبال میکند و وظایف کمونیستها در قبال این تبلیغات چیست؟

 

فاتح شیخ: در این گونه مقاطع اولین برخورد جریانات ناسیونالیست کرد، با توهم و مبالغه و هیجان خارج از تناسب همراه است. اکثرا اما چندان طول نمیکشد. زایل میشود. در این مورد هم به همین شکل است. تحرک ناسیونالیسم کرد در منطقه یک تحرک سیاسی است. آنها و بسیاری دیگر این موضوع را از سر مسئله کرد گرفته اند یا بنفعشان است اینطور ببینند. فکر میکنند نفس اعلام فدرالیسم مرهمی به زخم شکست پروژه سیاسی شان میزند. این واقعه را فرصتی برای جذب نیرو میدانند. جنجال اخیر احزاب ناسیونالیست کرد بر میگردد به این تفکر وهم آلود که شاید سحر کلمه فدرالیسم، مانند دم مسیحا پیکر بیجان فدرالیسمی را زنده کند که در کردستان عراق تماما از رمق افتاده است. امیدوارم خواننده هشیار این فاکت تاریخی را از یاد نبرده باشد که: با سقوط رژیم صدام رهبری دو حزب حاکم کردستان عراق (که از ۱۹۹۱ دوفاکتو مستقل بود) به بغداد رفتند و در “توافق” با پل برمر حاکم آمریکایی وقت عراق، کردستان دوفاکتو مستقل را زیر لوای “فدرالیسم” مجددا به عراق الحاق کردند. احزاب ناسیونالیست کردستان ایران آن روز هم برای “فدرالیسم” از آسمان افتاده جشن پیروزی گرفتند. حزب دمکرات کردستان ایران در شعار “استراتژیک” خود، دمکراسی برای ایران- خودمختاری برای کردستان، فدرالیسم را جای خودمختاری دیرین نشاند. تجربه سیزده سال گذشته به اضافه اذعان رهبری احزاب حاکم اقلیم کردستان به “فاشل” بودن فدرالیسم عراق، باعث شده که امروز دیگر برای ناسیونالیسم کرد، از راست آن تا چپ آن، تنها یک اسکلت خشک و مزاحم از افسانه فدرالیسم بجا مانده است. امروز دیگر نه فدرالیسم دمکراتیک کنفرانس رمیلان نه هیچ دم مسیحایی از نوع آمریکایی جو بایدن یا نوع روسی پوتین / لاورف قادر به زنده کردن و به حرکت در آوردن اسکلت بیجان فدرالیسم در عراق و سوریه و به طریق اولی در آینده ایران نیست. ما کمونیستها هم بیست سال افشاگری و آگاهگری کمونیستی علیه شعار ارتجاعی فدرالیسم را این بار با دست پری از تجارب زنده ادامه میدهیم.

واقعیات سرسخت سیاسی در خلال بیست و پنج سال گذشته، بویژه در دوره اخیر مبارزات وسیع مردم کردستان عراق در اعتراض به دو دهه و نیم حکومت افشا شده احزاب حاکم، باعث گشته که برخوردهای توهم آلود، در خود صفوف جنبش ملی هم سال به سال بیشتر محدود و مشروط شده است. شکافهای متعدد میان شعبات و احزاب جنبش ناسیونالیسم کرد در هر بخش، در کل پیکره این جنبش آنقدر آشکار است که اسطوره “وحدت ملی” و “کنگره ملی کرد” عمدتا بر باد رفته و آنچه مانده است را هم به راحتی نمیتوانند سر پا نگاه دارند. شعبات و احزاب ناسیونالیست کرد در جدال و رقابت با همدیگر به پیروی از رقابت و صفبندی قدرتهای جهانی و منطقه ای به این سو و آن سوی صفبندی دولتها گره خورده اند. کمونیستها باید بکوشند صف کارگران و توده های اعماق جامعه را بیشتر و بیشتر از زیر تاثیر و نفوذ سیاسی و فکری این احزاب خارج کنند. استقلال طبقاتی صفوف خود را در همه عرصه های فکری و سیاسی و سازمانی محکمتر سازند. در مقایسه با دوره های پیشین بیست و پنج سال حاکمیت احزاب ناسیونالیست کرد، امروز ماتریال بیشتری برای آگاهگری کمونیستی و رهبری و سازماندهی صفوف طبقه کارگر و محرومان جامعه در دسترس کمونیستهاست. در هر لحظه، با باز شدن هر دریچه و امکانی، باید برای گسترش دخالتگری کمونیستی در تحولات سیاسی جامعه و منطقه تلاش کرد.

کمونیست هفتگی: و بالاخره مردم شمال سوریه حق دارند سرنوشت خود را با تصمیم آگاهانه و بمیدان آوردن اراده خود تعیین کنند. حل مسئله کرد و رفع تبعیض میان مردم و ساکنین این مناطق از چه طریقی ممکن و عملی و مطلوب است؟

فاتح شیخ: مساله اصلی، تعیین آینده سیاسی جامعه سوریه در راستای آزادی و رهایی سوسیالیستی است که گام اول آن پایان دادن به جنگ کنونی، برچیدن رژیم بشار اسد و توحش اسلامی داعش و جریانات سناریو سیاهی قومی و مذهبی و  استقرار نظام سیاسی سکولار و آزاد در جامعه است. مردم مناطق کردنشین سوریه و احزاب سیاسی دخیل و صاحب نفوذ در آن مناطق در حال حاضر بر رفع تبعیض و ستم ملی در چارچوب آینده سیاسی سوریه تاکید میگذارند. در میان مردم سه کانتون کردنشین شمال سوریه شاهد گرایش به جدائی و تشکیل دولت مستقل نیستیم. همزیستی در سوریه ای عبور کرده از رژیم بشار اسد و جریانات سناریو سیاهی و برخوردار از یک نظام سیاسی غیرقومی غیرمذهبی و مبتنی بر برابری حقوق شهروندان، هم ممکن و هم در شرایط حاضر دارای مطلوبیت و ارجحیت است. از نظر کمونیستها و از زاویه منافع و مصالح کارگران و توده وسیع مردم، جدائی انتخاب اول نیست و تنها زمانی مطرح میشود که همزیستی در چارچوب کشور موجود کلا غیرممکن و شدیدا مشقتبار شده باشد. در حال حاضر در سوریه چنین چشم اندازی مشاهده نمیشود. کیس دفاع از استقلال کردستان عراق کاملا متفاوت است. بنابراین دفاع از جدائی مناطق کردنشین شمال سوریه در شرایط کنونی جایی ندارد. کمونیستها و کارگران و مردم آزادیخواه خواهان آن نیستند و دفاع از آن سیاست درستی نیست. سیستم فدرالی هم برای همزیستی شهروندان جامعه نه تنها یاری دهنده نیست بلکه مشکل ساز است. میماند آنکه مردم آزادیخواه، میلیتانت و تشنه آزادی در آن مناطق همچنانکه با اراده انقلابی خود توانستند بر تعرض و توحش داعش غلبه کنند، میتوانند دوش به دوش آزادیخواهان سراسر سوریه برای برچیدن هرچه سریعتر نظام جنایتکار حاکم و استقرار نظام سیاسی آزاد و سکولار تلاش کنند، رفع کامل تبعیض و ستم ملی و حل کارساز و عادلانه مساله کرد در سوریه را از کانال تامین برابری کامل حقوق شهروندی برای همه اهالی کشور و تثبیت آن در قانون اساسی آتی سوریه دنبال کنند. از دیدگاه منافع و اهداف ماکسیمال کارگران و کمونیستها، بریدن این مسیر، گام بزرگی به سوی رهایی قطعی جامعه از نکبت نظام سرمایه داری و برقراری سوسیالیسم خواهد بود.

***

۲۴ مارس ۲۰۱۶