عليرضا شافعى-روز جهانى مبارزه با خشونت عليه زنان

روز جهانى مبارزه با خشونت عليه زنان

 

عليرضا شافعى

امروزه در اكثر كشورهاى جهان، ۲۵ نوامبر به عنوان روز جهانى مبارزه با خشونت عليه زنان تعیين شده است. از سال ۱۹۸۱ به بعد،  اين روز براى ياد آورى عزم همگانى براى مبارزه با خشونت عليه زنان انتخاب شد. شوراى عمومى سازمان ملل متحد در ۱۷ اكتبر ۱۹۹۹ نامگذارى اين روز را به عنوان روزى جهانى تصويب كرد. اين تاريخ به خاطر قتل وحشيانه سه خواهر “ميرابال”، فعالان سياسى اهل جمهورى دومينيكن انتخاب شده است.

حقيقت اين است كه خشونت عليه زنان يكى از پايه هاى بنيادين حاكميت سرمايه دارى است و وجود روز جهانى مبارزه با “خشونت عليه زنان” نشاندهنده وجود اين حقيقت تلخ و جهانى بودنِ چنين معضلى است . اين كه جامعه نابرابر خود عامل اصلى خشونت عليه زنان است امروزه يك واقعيت پذيرفته شده نيست، بلكه به لطف برخی بررسی های آكادميك و روانشناسانه تلاش میشود تا خشونت را صرفا به فرد و عوامل درونى او نسبت داد و سازماندهان اصلى خشونت را تبرئه نمود. نظام سرمايه دارى و صاحبان قدرت سعى بر اين دارند كه فقر را بيش از پيش به مردم و طبقه كارگر تحميل كنند و حقوق اجتماعى مردم را بيش از پيش محدود كنند. در اين اوضاع نابسامان که بر نابرابری و تبعیض متکی است، مرد سالارى در جامعه رواج پيدا مى كند و خشونت به زنان به امرى طبيعى در جامعه بدل مىشود و اين باعث ميشود كه زنان و كودكان قربانى اصلى اين سيستم كثيف باشند. نبود حقوق برابر و پائين بودن جايگاه زن در جامعه باعث ميشود زمينه براى خشونت عليه يك زن فراهم شود و دست فردِ خشونت گر بازتر. چرا كه در مقابله با اين خشونت ها، تجاوز و سركوب ها، هيچگونه قانون و مجازاتى در نظر گرفته نشده است. امروزه بيش از ۶۰۰ ميليون نفر از زنان دنيا در كشورهايى زندگى مى كنند كه در آن، خشونت عليه زنان جرم نيست و جزايى در قانون اين كشورها براى آن در نظر گرفته نشده است!

نمونه اين ستمكشى و خشونت عليه زن را كه امروزه شكل هولناكى به خود گرفته است مى توان به وضوح در حكومتهاى اسلامى و جريانات ارتجاعى چون طالبان، داعش، القاعده، جمهورى اسلامى، بوكو حرام و … ديد كه اكثراً در خاورميانه و شمال آفريقا متمركز شده اند. اگر نگاهى ساده به آمارهاى قتل و سنگسار و كشته شدن زنها در حكومت جمهورى اسلامى بيندازيم، میبينيم كه افراد قاتل از بستگان درجه يك مقتول بوده و كسانى بودند كه زمانى آنها را دوست داشتند، امّا در حقيقت قاتلين اصلى زنان و دختران، پدران و همسران آنها نيستند، بلكه نظام سرمايه دارى است كه ناموس پرستى، مرد سالارى و قانون اسلامى ستمکشی بر زنان را در جامعه ترويج ميكند و به اجرا در مى آورد و انسانها را به زن و مرد، به نژاد و مذهب تقسيم مى كند.

جمهورى اسلامى ايران نمونه ى بارز حکومتهائی است كه نظام سرمايه دارى و آپارتايد جنسى و قوانين اسلامى زا درهم تنیده است. در اين نظام خشونت عليه زن جزئى جدايى ناپذير از قوانين تنظيم شده است و دستگاه قضائى و پليس ابزار اجرايى آن هستند. متأسفانه خشونت عليه يك زن در ايران همه ابعاد و جوانب زندگى او را در تمامىِ طول عمرش در برمىگيرد. در رژيم اسلامى يك دختر بچه نهُ ساله به “سن تكليف” رسيده و مجبور به داشتن حجاب مى شود، سپس در چهارچوب صيغه و ازدواج اسلامى او را به عقد كسى در مى آورند كه سالها از او بزرگتر است و بعضاً او را در قبال چيزى از والدينش خريده است .در ايران يك زن حتى اختيار انتخاب نوع يا رنگ لباسش را ندارد و هر روزه و بارها در خيابانها توسط گشت ارشاد مورد آزار و اذيت قرار مى گيرد و يا دستگير و زندانى مى شود و در زندانها به آنها توسط مأموران دولتى بی احترامی و تجاوز میشود. در قانون جمهورى اسلامى به راحتى ميتوان يك زن را فقط به خاطر طرح لباسش يا حتى نحوه آرايشش مجرم شناخت و دستگير و زندانى كرد. در جمهورى اسلامى زن بعد از ازدواج جزئى از اموال مرد بوده و مهريه يك زن، ارزش او را تعين میكند. يك مرد مى تواند همزمان چهار زن داشته باشد اما يك زن از ابتدايى ترين حقوق اجتماعى يعنى حق طلاق و حق نگهدارى فرزند محروم مى باشد.

زنانی كه در جمهورى اسلامى شاغل هستند، در بازار كار مورد تبعیض و استثمار بیشتر قرار میگیرد و فرهنگ فاسد و منحط اسلامی و بازاری هر روز توقعات ناموجه در مقابل آنها میگذارد. مواردى كه عنوان شد تنها گوشه كوچكى از مشكلات و ابعاد خشونت عليه زنان در ایران تحن حكومت جمهورى اسلامى است. اما با نگاه كردن به همين چند مورد به وضوح درك مى كنيم كه نفس وجود كثيف جمهورى اسلامى يعنى خشونت و بىحقوقى، يعنى تلاش براى سركوب زنان و پايين آوردن جايگاه آنها.

نكته ى مهم اين است كه تا لحظه اى كه جمهورى اسلامى قدرت را در دست دارد نمى توان ذره اى از خشونت عليه زنان در ايران را كم كرد و تنها راه نجات و بهبود وضعيت زنان در ايران، نابود كردن جمهورى اسلامى و از سر كار برداشتن اين رژيم ضد زن و خونخوار است .

روز ۲۵ نوامبر كه روز مبارزه با خشونت عليه زنان است، فرصتى مناسب براى سازماندهىِ اعتراضى گسترده عليه جمهورى اسلامى براى طرح كيفرخواست همه زنان و مردان آزادیخواه عليه همه جناياتى است كه جمهورى اسلامى در طول اين سى و هفت سال مرتكب شده است. در این مناسبت باید به طرق مختلف علیه خشونت علیه زنان و خشونت نظم موجود سخن گفت و علیه بانیان خشونت اعتراض کرد. *