عــــزیز آجیکند-مضحکه “رفراندوم” سران رژیم و “اپوزسیون” بورژوائی طرحی برای عبور از “خطر” سرنگونی انقلابی

مضحکه “رفراندوم” سران رژیم و “اپوزسیون” بورژوائی

طرحی برای عبور از “خطر” سرنگونی انقلابی

عــــزیز آجیکند

درسخنرانی روز ٢٢ بهمن ، سالگرد قیام مردم ایران علیه رژیم پهلوی ، روحانی جلاد، مرد هزارچهره نظام جمهوری اسلامی واز مصادره کننده گان قیام مردم ایران در چهلمین سالگرد انقلاب سال ٥٧، باردیگر به عنوان سخنران این روز به پشت تریبون پرازجنایت جمهوری اسلامی رفت و به ایرادی سخنانی عوامفریبانه ای مبنی به رجوع به رفراندوم در چهار چوب قانون اساسی” پرداخت.

سخنان روحانی اگرچه فریبکارانه و وقت خریدن برای عمرنظامش می باشد ،اما واکنشهای متفاوتی را نیز به دنبال داشت . اکثریت مقامات جمهوری اسلامی که در جبهه اصولگرایان متمرکزهستند گفته اند که روحانی بازی خطرناکی را با سرنوشت جمهوری اسلامی آغاز کرده است. این بحث اصلاح طلبان درون و بیرون از قدرت را نیز وادار به واکنش کرده است و عملا شکاف دیگری را نیز در بین آنان  رقم زده است. شکافی که عملا به یک انشعاب سیاسی در جبهه اصلاح طلبان حکومتی چه در داخل و چه درخارج و با پوشش سلطنتی و با پسوند و چهره های متفاوت که برای همگان شناخته شده اند ، ختم شده است. اصلاح طلبانی که شریک جرم و جنایت آین آقایون و آقازاده میباشند و در آنور آبها گهگاهی قلم فرسایی میکنند و مستقیم و غیر مستقیم قلب شان برای آینده نظامشان می تپد و برای درازای عمر نظام کثیفشان خط و نشان می کشند و از سازمان ملل متحد و هزاران انسان مجرمی که در جبهه “اصلاح کردن” این رژیم قرار دارند ، می خوانند تا از طرح پیشنهاد رفراندوم روحانی برای بقای نظام تنها یادگار امام محبوبشان دفاع و حمایت کنند.

 بحث رفراندوم درایران تازگی ندارد و برای خود تاریخی را از سرگذرانده است . روز پنجشنبه دوازدهم فروردین سال ١٣٥٨ اولین رفراندوم مضحک در تاریخ حکومت تازه به قدرت رسیده جمهوری اسلامی رقم میخورد . ١٢ فروردین ، روز تحمیل رژیمی به مردم ایران که”جمهوری اسلامی ایران” نام گرفت. ٤٠ سال پیش در در روز داوزدهم فروردین سرکوب کنندگان و  مصادره کنندگان انقلاب ٥٧ ایران به رهبری “خمینی”، طی نمایشی به نام: “همه پرسی از مردم ایران”  و تنها با یک سوال “جمهوری اسلامی آری یا نه” و در حالی که سرکوب و سرنیز و قدرت در دست خودشان بود،حاکمیت جهل و خرافه و سرکوب خود را بر نزخ رفراندوم به این کشور تحمیل نمودند. روز ۱۲ فروردین سال ۵۸، در حالیکه هنوز دو ماهی از پیروزی قیام مردم نگذشته بود و توده های مردم پی به ماهیت ارتجاعی و اهداف جنایتکارانه آنها نبرده بودند، دار و دسته خمینی با شعار ”جمهوری اسلامی نه یک کلمه بیشتر و نه یک کلمه کمتر” به میدان آمدند تا مردم را ملزم گردانند که از میان دو رأی ”آری و نه” یکی را انتخاب کنند و با شرکت در این باصطلاح ”همه پرسی”، به نظام جمهوری اسلامی آری یا نه بگویند. خمینی برای برگزاری این نمایش تعجیل بسیار داشت. زیرا می دانست اگر مردم فرصت بیابند با چشمان باز در مورد ماهیت حکومت اسلامی قضاوت کنند، نتایج رفراندوم آنگونه نمی بود که وی انتظار داشت و رقم خورد.

جمهوری اسلامی در یک سرازیری افتاده که در صورت تامین هژمونی رادیکال و انقلابی  انتهای آن به سرنگونی و به نفع جامعه میتواند ختم شود . بحرانهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی گریبانگیر رژیم عمیق تر شده اند و چشم اندازی برای بهبود ندارند . کارگران و زحمتکش و زنان و جوانان انقلابی، که شیشه عمر رژیم را در دست دارند، برای تامین یک زندگی شایسته انسان، برای دفاع از آزادی و کرامت انسانی خود راهی جز سرنگون کردن این رژیم ندارند .هر لحظه از طولانی شدن عمر این لانه فساد و استبداد  ،به معنای رنج و تباهی بیشتر انسانهاست.چیزی که امروز توده های زحمتکش در ایران آنرا با رگ و پوست لمس میکنند.

سیمای آینده جمهوری اسلامی ایران را امروز می توان در آئینه نگرانی های مشترک مقامات ریزو درشت داخل با انواع پسوند و غیر پسوند و اصلاحطلبان آنور آبهای اروپا نشینی چون ، محسن سازگارا، شیرین عبادی ، بنی صدرودهها مهره پرورده مکتب خمینی دید و به روشنی مشاهده کرد. چنانچه نیروهای انقلابی و سوسیالیست بهتر عمل نمایند و کارگران به میدان بیایند جمهوری اسلامی با همه موافقان هر دو طرف آبها ، در این عرصه ظرفیت هایش سوخته خوهد شد و کارت نجاتی چون طرح رفراندوم نیز نمی تواند معجزه آفرین برایش باشد. روحانی و دیگر جلادان رژیم میدانند مانوری ندارند و در موقعیتی هستند که نه راه پیش دارند و نه راه پس.

طرح رفراندم از سوی  ١٥ مهره، که بیشترشان بیرون رانده از “نظامشان” هستند، به مراتب مضحک تر از “رفراندوم” امثال خمینی و روحانی است. سازمان بی خاصیت ملل اینها هم در این باره کاری از دستش بر نمی آید و اقدامی به نفع آزادی و برابری نخواهد کرد چرا که خود نگهبان و سازنده  چنین دولتهای جنایتکار و جهان مملو از جنایت و جنگ و گرسنگی و آزادی کشیها است. درخواست رفراندم در ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی و زیر سایه سرنیزه  همین نظام و بدون وجود کوچکترین آزادیها برای نیروهای انقلابی و آزادیخواه  نه تنها مضحک که تلاشی در جهت تثبیت این نظام قاتل و تکرار سناریو شبیه امام خمینی شان است، در شکل دیگری. اقدامی است کاملا به هدف  کنار زدن روند سرنگونی انقلابی و رسیدن به آزادی و برابری در جامعه . جمهوری اسلامی را نه با “رفراندوم” بلکه با قهر انقلابی و انقلاب کارگری و آزادیخواهی باید در هم کوبید، این است راه حل واقعی ما، بگذار مرتجعین حاکم و اپوزسیون بی خاصیت ضد انقلابی بر خود بلرزند ما  کارگران و زنان و جوانان و آزادیخواهان جز سرنگونی و انقلاب و استقرار آزادی و برابری و سوسیالیسم به هیچ طرح مضحکی تن در نخواهیم داد!

امروز اکثریت قاطع مردم ایران و به ویژه کارگران و مردم زحمتکش خواهان سرنگونی این رژیم هستند. نه اصلاح و نه رفراندوم نمیتواند به کمک نظام جمهوری اسلامی بشتابد . در رویدادهای ٧دیماه امسال حکومت جمهوری اسلامی  یکبار دیگر مشروعیت خود را از” نه به جمهوری اسلامی ” در خیابان از زبان معترضان و مخالفان گرفت. پس نباید اجازه داد که جمهوری اسلامی با روشهای فریبکارانه و به تدریج این وضعیت آشفته و بحرانی را عبور دهد و وضعیت موجود و گرانی و بیکاری و هزاران مصائب اجتماعی ناشی از آن را از راه سر کار گذاشتن جامعه تحت عنوان” رفراندوم “ماست مالی کند. این سطح از فقر و محرومیت و سرکوب و به عدالتی دیگر برای کارگران و توده میلیونی مردم قابل تحمل نیست. کارگران و توده مردم محروم مطالبات خود را پیگیری خواهند کرد و رژیم جمهوری اسلامی با فریبکاری و بزک کردن چهره خود با رنگ و لعاب همه پرسی تقلبی و بی مایه نمی تواند از امروز به فردا برای بقای خود فرصت بخرند. کاسه صبر این مردم لبریز خواهد شد و برای نجات خود و فرزندانشان از فلاکت موجود، مبارزات خود را گسترش خواهند داد .

منبع: شماره ٣٦ نشریه سوسیالیسم امروز

www.simroz.org

٢٨ بهمن ٩٦

١٧-٢-٢١٨