شباهنگ راد – جنگِ بی پایانِ سرمایه

جنگِ بی پایانِ سرمایه

شباهنگ راد
پانزده سالِ ابتدائی قرن بیست و یک، آغاز تنش و آغاز راه اندازی جنگ های ارتجاعی گسترده، علیۀ بشریت و زیر ساخت های جوامع متفاوت از جانب سرمایه داران بین المللی بوده است. جنگ هایی که عواقب و ثمرۀ بس وخیمی را برای میلیون ها انسان دردمند ببار آورده است. محروم ترین و بی دفاع ترین اقشار جامعه را، به کام مرگ کشانده اندُ، میلیون ها کودک را آواره، و میلیون ها خانه را با خاک یکسان نموده اند تا مناسبات گندیدۀ حاکم بر جامعه پا بر بماند. به جرأت می توان گفت که اندر فوائد و مزایا این دست جنگ ها، برای سرمایه داران بین المللی، فراوان و چند گانه است. نمایش و تحمیل قدرت به رقبا، لگدمال نمودن پایه ای ترین نیازهای کارگران و زحمت کشان، غارت اموال عمومی، تخطئۀ جنبش های اعتراضی رادیکال، فروش تسلیحاتِ مدرن و … را می توان از مجموعه دلائلی بر شمرد، که این روزها، بر جهانِ تحت سیطرۀ سرمایه سایه انداخته است.
بر مبنای چنین منفعت و به تبع از آن و همچنین از ظواهر – و در حقیقت از باطن – امر پیداست که تصوری بر پایانی آن نیست. قدرت مداران بین المللی با خود عهد بسته اند که هیچگونه محدودیت جغرافیائی ای در شعله ور نمودن جنگ های مخرب و ویران کننده نخواهند داشت. در دُوران بحران و رکود اقتصادی، در دُوران ناتوانی تهیۀ مایحتاج اولیۀ زندگی از جانب محرومان و در دُوران خروج از بحران سرمایه، نیاز به چرخش و سودآوری بیشتر، نیاز به تولید فزونتر سلاح و همچنین نیاز به تولید و بازتولید دشمنان فرضی بمنظور پیشبُرد بهتر سیاست های امپریالیستی در سطح بین المللی ست.

گفته اند که “توافق” و “همکاری” با دولت های “هار و شرور”، بر دامنۀ تنش منطقه خواهد کاست و زمینه های “صلح و امنیت” انسانی را فراهم خواهد نمود؛ گفته اند که سیمای سیاسی در هم پاشیدۀ جهان و بویژه منطقۀ خاورمیانه تغییر و جامعه، به مسیر سازنده گی باز گردانده خواهد شد!! امّا و در عمل، توافقات امپریالیستیِ از نوع وین, پیام آور تعرض گسترده تر به مال کارگران و زحمت کشان، اموال عمومی جامعه و همچنین خرید فزونتر تسلیحات نظامی – و آنهم – بمنظور تشدید جنگُ، خون و خونریزی محرومان است. البته این دست وعده وعیدها، سیاست ها و عملکردها را می بایست به حساب دروغگوئی های سرمایه داران بین المللی و دست بوسان شان، و همچنین به رذالت دولتِ “تغییر” اوباما گذاشت؛ دولتی که بنای اش، بر فروش تسلیحات نظامی به کشورهای زیردست، پای ریخته شده استُ، دولتِ “تغییر”ی که، بنابه گزارشات منتشره، “طی 5 سالۀ اوّل زمامداری اش، با فروش 169 میلیارد دلار سلاح، یعنی 30 میلیارد دلار بیشتر، از کل دُوره جرج بوش، رکوردار میزان فروش سلاح توسط دولت، از پایان جنگ جهانی دوّم می باشد”.

دهه هاست که جنگ و مسابقۀ تسلیحاتی در منطقۀ خاورمیانه براه افتاده است و هر یک از دولت های بزرگ، در حال پیشی گرفتن از یکدیگرند که در این میان، امریکا با 31 درصد سهم و روسیه با 27 درصد، مقام اوّل و دوّم را از آن خود نموده اند. بزعم حاکمان، همۀ این داد و ستدهای نظامی، در خدمت به برقراری صلح و امنیت، و در خدمت به آسایش زندگی مردم است!! براستی که مرزی برای ریاکاری سرمایه داران وجود ندارد و زیاده خواهی ها و دروغگوئی های شان، قابل توضیح و اندازه گیری نیست. پُر واضح است که همۀ تلاش قدرت مداران بین المللی، رفع نگرانی های دولت های وابسته ای همچون عربستان، قطر، بحرین، امارت متحده عربی و غیره و به تبع آن، سرکوب گسترده تر اعتراضات مردمیِ بعد از “توافق وین” می باشد. بطور مثل و بعد از “توافق وین”، دولت امریکا 600 فروند موشک های رهگیر پاتریوت «پی ای سی – 3» به ارزش 5.4 میلیارد دلار به عربستان سعودی فروخته است و همچنین این کشور در صدد انعقاد قراردادِ 1 میلیارد و 900 میلیون دلاری برای خرید 10 واحد هلیکوپتر سیکورسکی، رادار و لوازم یدکی مربوط به آن و همچنین در قرارداد دیگری به مبلغ 1 میلیارد و 750 میلیون دلار برای خرید 202 موشک لاک هید و تجهیزات مربوط به آن می باشد. در ادامه و اخیراً، قطر هم در ازای 24 فروند جنگندۀ رافائل، قراردادی به ارزش 7 میلیارد دلار با فرانسه منقعد نموده است. قرار است این سلاح ها در مخالفت با یکه تازی های دولت های “شرور” و دیکتاتورها مورد استفاده قرار گیرد؛ قرار است در جهت امنیت بیشتر کودکان و آنهم بمنظور فراگیری علم و دانش بهتر باشد و بالاخره قرار است، دستان دراز فاسدان را کوتاه نماید!! امّا و در عوض این دست سلاح ها، هدفمندی و کارکردهای دیگری خواهند داشت و دارند به بهانۀ برکناری دولت های “خودسر” و دیکتاتورها، دولت ها و دیکتاتورهای دیگری را به جامعه و به مردم تحمیل می کنندُ، دارند مدارس و بیمارستان ها را بمباران و زنان را به بنده گی و اسارت هر چه بیشتر می کشانند. در حقیقتُ اینها گوشه هایی هر چند کوچک و جزئی، از سیمای سیاسی دنیایی ست که در مقابل آزادیخواهان و مدافعین میلیون ها کارگر و زحمتکش قرار گرفته است.

آری، قدرت مداران بین المللی، چهرۀ جهان را اینگونه ترسیم نموده اند و بر خلاف ادعاهای شان، هدف، ناامنی جوامع سرشار از منابع غنی ست؛ هدف، کوتاه کردن دستان جناح های رقیب از نعمات و امکانات جوامع زیردست است؛ هدف، پاسخگوئی به بحران دائم التزاید سرمایه است و هدف، رونق بخشیدن هر چه بیشتر کارخانجات نظامیِ سرمایه داران بزرگ است، و بیهوده نیست که شبکۀ خبری «بلومبرگ» در گزارش ششم اکتبر دارد بر “افزایش بی سابقه ارزش سهام لاکهید مارتین بزرگ ترین شرکت تولید سلاح ایالات متحده اشاره می کند و دلیل آنرا گسترش فزایندۀ درگیری ها در سراسر جهان” بر می شمارد.
حقیقتاً که چرخش بی وقفۀ کارخانجات تسلیحاتی امپریالیست ها، این روزها، به یکی از پُر درآمدترین و سودآورترین صنعت تبدیل گردیده است. فروش چند میلیارد دلاری سلاح به عربستان سعودی، قطر، عراق، لیبی، سوریه و غیره از جانب دولت مردان امریکا، انگلیس، فرانسه و تسلیح نیروها و دسته جات مسلح و ارتجاعی ای همچون الحوثی، داعش، القاعده، النصر، انصارالله و غیره، چیزی جز رونق بخشیدن به اقتصاد فرتوت امپریالیستی نیست. بر این اساس و در این دُوران، قدرت مداران بزرگ بین المللی و بویژه دولت مردان امریکا، فرضیه و سیاست را بر این پایه بنا نهاده اند، که جنگ بی پایان است و می بایست با تولید و باز تولید عناصر و نیروهای وابسته، دامنۀ جنگ ها را افزون و افزونتر نمود و سلاح های تازه را، به جان مردم بی دفاع انداخت. بدون کمترین شک و تردیدی، ردِ پای عملی چنین سیاستی را می توان، در اکثر گوشۀ جهان به عینه مشاهده نمود. هجوم و لشکرکشی به مناطق محروم و حمایت بیدریغ و تسلیح دسته جات ارتجاعی به سلاح های مدرن و آنهم بمنظور پیگیری سیاستِ بی پایان جنگ، چهرۀ دنیا را زیر و رو نموده است. به نام مبارزه با “تروریسم”، در پی حمله به محروم ترین اقشار جامعه اند؛ به نام دفاع از “آزادی و “دمکراسی”، در پی اسارت و بنده گی هر چه بیشتر جامعه، کارگران و زحمت کشان اند؛ به بهانۀ دفاع از زنان، دارند زنجیره های تحجر و بی حرمتی را سفت تر می کنندُ، دهه های زیادی ست که عملیات و کُشت و کُشتار ستم دیده گان، فرا منطقه ای شده است و ساختارهای سیاسی – حکومتی دنیا و بویژه منطقۀ خاورمیانه و افریقا هم، شکل و شمایل دیگری بخود گرفته است.
چنانچه روز و روزگاری، بحران سرمایه داری، منجر به جنگ های جهانی گردیده است، این روزها، پاسخگوئی و فرار از بحران کنونی، پرهیز از درگیری های مستقیم و رو در رو، و انتقال آن، به میادین و فضای جوامع وابسته و به جان هم انداختن مردم محروم منطقه و آنهم با مستمسک جنگ های قومی – مذهبی است. نیاز آنی قدرت مداران بین المللی، در آن است تا دامنۀ آشوب و بلبشو را گسترده تر نمایند و در آینده، شکل و شمایل کشورهایی همچون ترکیه، پاکستان، عربستان، ایران و …. را با شکل و شمایلِ، کشورهای عراق، افغانستان، لیبی، یمن، سوریه، و غیره منطبق سازند. در حقیقت منطقۀ خاورمیانه، چشم براه جنگی گسترده تر، طولانی تر و مخرب تر، از جانب قدرت مداران بین المللی ست و بر خلاف بعضاً نظرات ارائه شده، نه سیاست “هر که – هر که”، بر این جهان حاکم استُ، نه امپریالیست ها و بویژه امپریالیسم امریکا “ندانسته” و با “خام اندیشی”، به عراق و سوریه ورود نموده اند، و نه ثمرۀ جنگ های تاکنونی را، می توان به حساب “شکست” راه اندازان آن نوشت. چرا که انگیزه و اهدافِ، صحنه گردانان و بازیگران آن، من حیث المجموع بدرست چیده شده است و دارد مسیر سیاسی – اقتصادی سناریو نویسان آنرا پی می گیرد.

به آمار و ارقامِ ناقص، و دست دُم بُریدۀ بلندگوهای امپریالیستی، مبنی بر ازیاد سرمایۀ، سرمایه داران و همچنین به تباهی و به نداری افزونتر میلیون ها انسان محروم جهان، نگاهی بی اندازیم، تا بهتر به این موضوع پی ببریم که چگونه سیاست کنونی امپریالیست ها، یعنی راه اندازی آشوب و جنگ، به مدد آنان آمدُ، ثروتمندان، ثروثمندتر، و فقرا، فقیرتر شده اند. بنابه گزارشات منتشره “ارزش خالص ثروت 400 نفر از ثروتمندترین امریکایی ها در سال 2014 به 220 تربلیون دلار رسید، تقریباً 2 برابر آنچه در سال 2009 بود”، و همچنین و ” از سال 2010 متوسط درآمد خانوار در ایالات متحده 5 درصد کاهش یافته است”.
بر مبنای چنین حقایق روشن و آشکاری آیا می توان همچنان بر این ایده اصرار ورزید که جنگ های براه افتادۀ تاکنونی، در خلاف منفعت سرمایه داران بوده است و سرمایه داران، قادر به عبور از “باتلاق” و سیاست های انتخابی خود نمی باشند؟ افزایشِ ثروت و سودآوری غیر قابل تصور کارخانجات تسلیحاتی امپریالیست ها و آنهم در مدت زمان کوتاه، بسیار گویاتر از هر گونه اظهار نظری ست و همچنین کتمانی در این حقیقت نیست، که جیب ثروتمندان، پُرتر، و کیسۀ میلیون ها انسان محروم، خالی تر شده است.

فارغ از منفعت اقتصادی، راه اندازی جنگ های ارتجاعی در عرصۀ سیاسی هم برای دولت مردان بزرگ، سودهای چندگانه داشته است. تنگ تر نمودن فضای سیاسی جامعه و جایگزینی آن، به فضای جنگ های قومی – قبیله ای و فله ای، آواره گی میلیونی توده های محروم و تکه و پاره نمودن کشورها تحت عنوان “خاورمیانۀ بزرگ”، انحراف مسیر اصلی مبارزۀ توده ای و غیره را می توان از زمره ثمره های سیاسی ای دانست که این روزها تجلی آنرا داریم، در منطقۀ خاورمیانه به عینه مشاهده می کنیم. چنین سیاستی از یک سو در انطباق با منفعت اقتصادی امپریالیست هاست و از سوی دیگر، دارد از وقوع و بروز انقلابات حقیقی کارگران و زحمت کشان ممانعت بعمل می آورد. چرا که جانیان بشریت کاملاً بر این امر واقف اند، انقلاب، نیازمندِ حضور مردمی در جوامع خودی ست؛ می دانند که جامعۀ بدون حضور گستردۀ مردمی، جامعۀ غیر عادی ست و بی دلیل هم نیست، که دارند، با ایجاد رعب و وحشت و با کوچاندن مردم و تقسیم کشورها بر شعله های جنگ می افزایند.

بنابراین، جنگ آنان، دنباله گیری سیاست های امپریالیستی، یعنی طولانی تر نمودن جنگ های ارتجاعی در منطقه است؛ سیاستی که استراتژی نظامی امپریالیسم امریکا در منطقۀ خاورمیانه را تشکیل می دهد و بی دلیل هم – نبوده و – نیست که «مارتین دمپسی» رئیس کمیته مشترک نیروهای مسلح امریکا به پنتاگون دستور داده است که: “برای جنگ طولانی آماده شوید”. چرا که چنین جنگ هایی، تضمین کنندۀ منفعت درازمدت تر طبقۀ سرمایه داری و بویژه دولت امریکاستُ، تردیدی در آن نیست، که تنها راهِ در رو، و یا به بیانی روشن تر، تنها راه رهائی و ختم آن، بازی و حرکتِ با برنامه و سازمانیافتۀ کمونیستی، در میادین انتخابی بانیان و مدافعین جنگ های ارتجاعی ست. به تجربه دریافته شده است که جنگ ارتجاعی را تنها با جنگ انقلابی می توان از بین بُردُ، همچنین قواعد جنگ مردمی حکم می کند که تضمین و نابودی جنگ های ارتجاعی و امپریالیستی در گرو جنگ های انقلابی ست. متأسفانه و این روزها، جنبش های اعتراضی مردمی، در حسرت برخوردِ مقابله ای و اثرگذار مدافعین حقیقی خود و آنهم در برابر دولت ها و دسته جات مسلح وابسته به سرمایه های امپریالیستی ست و پُر واضح است، تا زمانی که جامعه و توده های محروم منطقه، فاقد سازمانِ رزمنده و کمونیستی می باشند، اوضاع منطقه و بویژه زندگی کارگران و زحمت کشان وخیم تر و بر میزان تخریبی، و همچنین بر کُشت و کُشتار و بی خانمانی ها افزوده تر خواهد گردید.

29 آگوست 2015
6 شهریور 1394