سیاوش دانشور-در باره اعتراضات امروز علیه گرانی و فقر

در باره اعتراضات امروز علیه گرانی و فقر

سیاوش دانشور

اعتراضات پراکنده علیه گرانی و بیکاری، مانند دیگر اعتراضات بخشهای مختلف طبقه کارگر، امروز خود را در مرحله جدید و کیفی تری بروز داد. همزمان در چند شهر ایران هزاران نفر علیه گرانی و حکومت فقر اعتراض کردند. امروز پنجشنبه هفتم دیماه، مردم زحمتکش در شهرهای مشهد، نیشابور، کاشمر، بیرجند و یزد در اعتراض به گرانی علیه حکومت اسلامی تظاهرات کردند. اخبار دیگری از اجتماعات مشابه مردم شاهرود در اعتراض به گرانی و بیکاری و اعتراض مالباختگان در تهران سخن می گوید. “نه به گرانی”، “مرگ بر روحانی”، “مرگ بر دیکتاتور”، “مرگ بر گرانی” “اسلام را پله کردند، مردم را ذلّه کردند” از جمله شعارهای مردم معترض در مشهد بود. این تظاهرات که مُرتبا بر ابعاد آن اضافه می گشت، با هجوم خشن نیروی انتظامی روبرو شد. نیروهای سرکوب با پرتاب گاز اشک آور، استفاده از ماشین آب پاش، باتون و شوکر و تعرض وحشیانه به مردم معترض، به سرکوب تظاهرات پرداختند. مردم زحمتکش و جوانان نیز با پرتاب سنگ به نیروهای ضد شورش به مقاومت و مقابله پرداختند.

گرانی و فقر صرفا دو کلمه نیستند، پشت این کلمات ساده و ظاهرا بی گناه و “جاافتاده” یک دنیا زجر و تحقیر و زور به بشریت تلنبار شده است. مُهمتر، بطور روزمره زندگی بیش از نود در صد جامعه مستقیما درگیر و تحت تاثیر قرار میدهد. لذا مسئله آنی و مشغله اساسی مردم زحمتکش است. برای این مردم، امروز و بلافصل، جنگ برسر نان است، برسر معیشت است، برسر سلامتی است، برسر آموزش و مسکن است. برای حکومتی ها و سرمایه داران مسئله برسر چلاندن بیشتر کارگران و تشدید استثمار، آزاد کردن قیمت ها، کاهش دستمزدها، گرانی و تحمیل فقر و فلاکت بیشتر به کارگران است. رسانه ها شاید با مهندسی افکار و خبرتراشی و اولویت سازی بتوانند موقتا واقعیات اجتماعی را انکار و یا کمرنگ کنند، اما آن واقعیت زشت بیرون من و شما وجود دارد، منطق و کارکرد خودش را دارد، آستانه تحمل و نقطه بحران و خطر و انفجار خودش را دارد. گرانی و فقر ساخته ذهنیات ما نیستند بلکه از محصولات اقتصادی و اجتماعی مناسبات مبتنی بر استثمار و بردگی ُمزدی هستند. و به همین اعتبار، قربانیان فقر علیه حکومتی هستند که بانی و مُسبب این اوضاع است. اعتراض خيابانى امروز زحمتکشان در مشهد و چند شهر دیگر را باید کنار اعتراض و اعتصاب بخشهای مختلف طبقه کارگر در مراکز کارگری و شهرها و مقابل نهادهای حکومتی گذاشت تا تصویر روشن تر شود.

اصلاح طلبان همیشه در رکاب حکومت اسلامی، که تعدادی شان اینروزها کمپین “من پشیمانم” راه انداخته بودند، ظاهرا دوباره پشیمان شدند و منطق توده ایستی شان حکم براین داده که این اعتراضات و بویژه شعار “مرگ بر روحانی” دسیسه جناح مقابل و امثال رئیسی است! اینها دارند همان حرفهای احمدی نژاد را تکرار می کنند که هر اعتراضی را دسیسه جناح مقابل میدانست. آنچه می بینیم تلاش بیهوده و ارتجاعی در دفاع از اساس حکومت و تقابل با اعتراض مردم علیه گرانی است که از روحانی تا خامنه ای مسئول مستقیم آن هستند. اصلاح طلبان، درست مانند خامنه ای ها، دچار کابوس پایان حکومت اسلامی شدند و بار دیگر شعارهای نخ نمای “مسالمت جوئی” و “دوری از خشونت” را علیه مردم  بدست گرفتند. کسانی که در مقابل پلیس و نیروی ضد شورش از “خشونت مردم” حرف میزنند، براستی وقیح اند.

وضعیت اینست: گرانى بيداد ميکند! قيمتها ديوانه وار بالا ميرود! در هيچ اقتصاد بحران زده که هنوز تعادلى دارد، اين افسار گسيختگى قيمتها به معنى اخص اقتصادى قابل توجيه نيست. مجلسيها دولت (کابینه) را و دولتيها ديگران را عامل اين اوضاع ميدانند. هر جناح و باند حکومت، دیگری را به دزدی و فساد متهم میکند. در مملکتى که حکومت آن حتى در خصوصى ترين زواياى زندگى مردم دخالت ميکند، و هر روز پرونده ای از فساد ریشه دارش علنی میشود، نميتواند خود را به نفهمى بزند و فرياد “آى دزد، آى دزد!” سر دهد! کارگران و مردم مسببين اين اوضاع را ميشناسند. مسئول اين اوضاع تماما حکومت اسلامى، حکومت فقر و فلاکت است. حکومتى که روى ثروت کل جامعه چنگ انداخته و در آن از مرغ تا پياز، از نان تا آرد و تخم مرغ و حتى سبزيجات برای زحمتکشان قابل خريد نيست، اما هزينه تسليحات و سرکوب و تحمیق مذهبی سر به فلک ميکشد، آگاهانه مردم را به فقر محکوم کرده است تا سرپا بماند. اين حکومتى است که آزادى و معيشت و سلامت و حرمت مردم را گرو گرفته است. اين حکومت فقر و فلاکت، حکومت اعدام و تحجر و ترور اسلامى است. کارگران حکومت فقر نميخواهند! حکومت بيکارى و گرانى و سرکوب نميخواهند! کارگران ميتوانند به بهترين شکل جامعه را عاری از فقر و اختناق اداره کنند!

اساسى ترين فاکتور وضعيت کنونى بحران همه جانبه جمهورى اسلامى سير رو به سقوط اقتصادى رژيم اسلامى است. اين بحران قديمى است و اساسا از تناقضات رژيم اسلامى بعنوان يک رژيم سرمايه دارى که ناتوان از بازسازى سرمايه دارى و بازتوليد اقتصادى است، رژيمى که از چهارچوب اقتصاد و کارکرد جهانى آن بيرون افتاده، و بويژه ريشه هاى سياسى بحران اقتصادى مانع هر نوع تحرک جدى اقتصادى است، نشأت ميگيرد. آنچه امروز شاهد آن هستيم، يعنى سر به شورش برداشتن مردم عليه فقر و گرانى و ناامنى اقتصادى، تنها يکى از نتايج تشديد بحران همه جانبه حکومتى است. بايد منتظر بود عواقب ويرانگر اين بحران در قلمرو جنگ درون حکومتى و تشديد شکافهاى درون حاکميت خود را بيشتر نشان دهد.

تصوير واقعى امروز حکومت اسلامى اينست: سنگ روى سنگ بند نيست و آتشفشان نفرت عمومى و بويژه توده هاى کارگر و مردم محروم در آستانه فوران است. توليد به گل نشسته است. بسيارى از صنايع ورشکسته و تعطيل شدند. صنايعى که يکى دو سال پيش با ظرفيت ۴٠ و ۵٠ درصد کار ميکردند امروز با ظرفيت زير ٣٠ درصد و بخشا پائين تر کار ميکنند. يک روند جديد تعطيلى کارخانجات و صنايعى است که قبلا سودآور بودند. نه فقط در دوره تحريم نفت و گاز و تحريمهاى بانکى، بلکه امروز که بخشی از این تحریمها برداشته شده است، اقتصاد قاچاق هنوز حرف اول را میزند. اين درهم ريختگى اقتصادى به سرمايه داران و دلالان و حکومتيها ميدان داده که خون مردم را در شيشه کنند، زندگى شان را گرو بگيرند، و چهار نعل براى پر کردن کيسه هايشان در کوتاه مدت تلاش کنند. نتايج اين وضعيت کاهش روز افزون سطح دستمزدها، کاهش روزافزون توان مردم در رفع مايحتاج پايه اى، گرانى لحظه اى و افزايش قيمتها، بالا رفتن نجومى تورم، احساس ناامنى وسيع اقتصادى و امروز را به فردا وصل کردن، ناتوانى مردم در برنامه ريزى کوتاه مدت اقتصادى، و افزايش وسيع ارتش بيکارى بوده است. رژيم اسلامى و متخصصين امنيتى آن قبل از شروع اعتراضات خيابانى بو کشيدند و راجع به شورش گرسنگان هشدار دادند. آنچه در ايران آغاز شده تنها مقدمه اى بر ورشکستگى هاى وسيع تر بانکى و سقوط هاى اقتصادى سهمگين است که رژيم اسلامى را در مقابل دو راهى هاى خرد کننده قرار ميدهد و رابطه مردم و حکومت را به فاز قهرآميز می برد.

ايران آبستن اعتراضات گسترده توده اى عليه حکومت اسلامى است. مبارزه عليه فقر و فلاکت اقتصادى يک جبهه کليدى نبرد طبقاتى در ايران است. اين مبارزه اى است که بسرعت چهارچوبهاى سياست در ايران را قالب ميزند و ملاکى براى صفبندی سياسى در جامعه ميشود. صف کارگر و کمونيسم در ايران در مقابل فقر و گرانى، در مقابل مانوّر و مانيپولاسيون حکومتي ها، بايد متحد شود و عليه نظام بانى گرانی و فقر و فلاکت بميدان بيايد. بالائى ها در “پارلمان” ويولون ميزنند، وقت رقص مردم در خيابانها فرا رسيده است. *

٢٨ دسامبر ٢٠١٧