سيف خدايارى-سياست سانسور و اختناق

سياست سانسور و اختناق

سيف خدايارى

سانسور و اختناق همزمان با آغاز سال نو به عنوان بخشى از رابطه جمهورى اسلامى با مردم بار ديگر تكرار شد. دادستان كل كشور در گزارشى كه بوى درماندگى و استيصال مى دهد، مى گويد كه بر اساس گزارش “كارگروه تعيين مصادق مجرمانه” هر هفته بين ١٦ تا ٢٠ هزار گروه تلگرامى را مى بندند و اين كافى نيست و بايد شبكه ملى بوجود آيد.

 

اگر اظهارات دادستان را كنار دستگيرى كاربران شبكه هاى اجتماعى، سانسور رسمى حكومتى در آموزش و پرورش، صدا و سيما، فرهنگ و ارشاد و ساير نهادهاى تحميق افكار عمومى بگذاريم، اين واقعيت بيشتر برجسته مى شود كه سانسور و اختناق بخش لاينفك دستگاه سركوب جمهورى اسلامى است و اعتراف مستأصلانه دادستان كشور نه صرفاً مهر تأييدى بر دستگاه عظيم سركوب، بلكه خيزى بلند در ادامه سانسور و پديده اى است كه سران سركوبگر رژيم از آن با افتخار به نام “جنگ نرم” پيش مى برند.

 

جامعه ايران اما عليرغم تمام اشكال سركوب و مهمتر از همه سركوب فرهنگى در چهل سال گذشته، جامعه اى مدرن و بالنده بوده است. انقلاب ٥٧ نه فقط برآيند تناقضات اجتماعى- اقتصادى جامعه در سالهاى منتهى به سال ٥٧، بلكه محصول رشد سياسى – فرهنگى آن بود. خيابانهاى مركزى تهران در مقطع انقلاب ٥٧ نه محل سنگربنديها و تانكها و نيروهاى نظامى، بلكه محل انتشار نشريات و جزوات و كتابهايى بود كه از يك سال قبل سد سانسور و اختناق آريامهرى را در هم شكسته و پيشقراول انقلاب شده بود. جدال ضد انقلاب اسلامى با انقلابيون ٥٧ نيز به بارزترين شكل آن خود را در جدالى سیاسی و فرهنگى نشان داد كه سركوب آن از هشتم اسفند پنجاه و هفت و فرمان حجاب تا بستن دانشگاهها (انقلاب فرهنگى) و سركوب گسترده تر در خرداد ٦٠ به خشن ترين شكل ممكن ادامه داشت. از آن دوران ببعد اين جدال همواره در حوزه هاى مختلف فرهنگ، تكنولوژى، سبك زندگى، طرز پوشش و … ادامه يافته است و در هر يك از عرصه هاى اين كشمكش مردم جمهورى اسلامى را عقب رانده اند: عقب نشينى جمهورى اسلامى در برابر تمايل عمومى جامعه ايران به استفاده از تكنولوژى ارتباطات را مى توان در كشمكش مردم و رژيم در استفاده از ويديو، ماهواره، اینترنت و شبكه هاى اجتماعى ردگيرى كرد.

 

مردم در اين عرصه ها عقب نشينى هاى عظيمى بر جمهورى اسلامى تحميل كرده اند و جامعه ايران از نظر استفاده از اینترنت، فيسبوك، تلگرام و … در صدر كشورهاى دنياست كه اين پديده بخشاً محصول سركوب اجتماعى گسترده اى است كه جواب نيازهاى اجتماعى خود را در “دنياى مجازى” مى يابد. آنچه سران جمهورى اسلامى از آن به عنوان “جنگ نرم” ياد مى كنند صرفاً يك جنگ تبليغى نيست كه توسط لشكرى از عوامل امنيتى و امكانات رسانه اى انجام مىشود، بلكه مانيتور كردن و كنترل شهروندان جامعه است. جدال مردم با رژيم به طور عمده  از جنگ و گريز خيابانى، درگيرى در محلات، رويارويى در دانشگاه و كارخانه خود را به فضاى سايبرى انتقال داده است. بدون تردید اینترنت و شبکه های اجتماعی تسهیلات زیادی برای اطلاع رسانی و بخشا بسیج و دور زدن سانسور حکومتی ایجاد کرده است اما اين جنگ ماداميكه به دنياى واقعى برنگردد، میتواند توسط رژيم کنترل و سرکوب شود. توهم نت (net delusion) پديده اى نسبتاً جهانى است كه در رابطه مردم با رژيم هاى مستبد و مختنق ويژگيهاى خود را دارد.

 

ما كمونيستها خواهان آزادى بى قيد و شرط شهروندان جامعه در تمام عرصه هاى اجتماعى و فرهنگى هستيم. دسترسى رايگان و آزاد به گردش اطلاعات و نيز حق ابراز وجود اجتماعى بخش لاينفك رهايى بشر از استبداد و اختناق است كه نمى توان دستيابى كامل به آن را در چارچوب نظم موجود متصور بود. در رژيم هاى مستبدى چون جمهورى اسلامى، حكومت بزرگترين مانع آزاديهاى اجتماعى و نيز گردش آزادانه اطلاعات است. در سايه چنين اختناقى، رشد جنبش هاى ارتجاعى و ضد فرهنگ پيشرفته بشرى نظير جنبش اسلامى، خرافه پرستى، ناسيوناليسم و زن ستيزى كه نهايتاً در خدمت مناسبات نابرابر و نظم موجود هستند، خود مانعى در برابر جنبش رهايى بشر و سوسياليسم هستند. در سرمايه داريهاى پيشرفته نيز به دليل اينكه رسانه هاى جمعى در كنترل و انحصار سرمايه دارى هستند، رسانه ها بيشترين نقش را در تخريب روح انتقادى و افق رهايى بخش بشر دارند. براى مقابله با اقيانوس متلاطم سانسور، اختناق، سركوب و وسايل تحميق افكار عمومى بايد نيروى مادى و آگاهى جمعى خود را سازمان دهيم. *