سوسیالیسم امروز – در استقبال از روز جهانی  زن گفتگو با ١٠ نفر از فعالین حزب سوسیالیست انقلابی و فعالین جنبش آزادی زن

در استقبال از روز جهانی  زن

گفتگو با ١٠ نفر از فعالین حزب سوسیالیست انقلابی و فعالین جنبش آزادی زن

سوسیالیسم امروز:

 با این مقدمه، سوال این است که شما اوضاع را چگونه می بینید؟ راه پایان دادن به ستم و نابرابری علیه زنان چیست؟ در این راستا نقش و وظیفه زن اعمال ستم و نابرابری بر زنان، وجود نابرابری بین زن و مرد در سطوح مختلف، همچنان چهره واقعی جهان امروز سرمایه داری است. در کشورهای که اسلام و مذهب، به عنوان یکی از ارگان ایدئولوژیکی جامعه سر مایه داری، در قدرت هستند، نه تنها نابرابری زن و مرد، که نفس حق شهروندی و برخورداری از حداقلهای زندگی در زمینهای اقتصادی، سیاسی، خانوادگی و غیره نیز  از نظر قانونی و هم بنا به عرف و فرهنگ عقب مانده مرد سالاری و دینی غالب همواره زیر سوال قرار میگیرد و به شدت حقوق اولیه زنان سرکوب و مورد تبعیض قرار میگیرند. بعضا گفته میشود اگر خود زنان در جوامع کنونی در قدرت دولتی قرار بگیرند مشکل زنان حل میگردد، اما از “معاون رئیس جمهوری ایران” تا راس حاکمیت در چند کشور “پیشرفته” غربی زن را در قدرت می بینیم اما سر سوزنی برابری و آزادی و برخورداری از حق برابری واقعی بین زن و مرد را شاهد نیستیم، چرا که خود این زنان نماینده طبقه ای هستند که یک رکن بقایشان دقیقا وجود بقایای همین تبعیضات و نابرابریها است.

با این مقدمه، سوال این است که شما اوضاع را چگونه می بینید؟ راه پایان دادن به ستم و نابرابری علیه زنان چیست؟ در این راستا نقش و وظیفه زنان، مشخصا جنبش آزادیخواهانه زنان مردان  کارگر، سکولار و سوسیالیست را برای خلاصی از این ستم و نابرابری شرم آور را چگونه توضیح می دهید؟  فراخوان شما  چیست؟

شیرین اعتماد: قبل از هر کلامی سخنم را اینگونه آغاز میکنم: زنان آزادیخواه و زحمتکش علیه ارتجاع وستم متحد شویم دوره کنونی دوره ای است که جنش آزادی زن میتواند آنرا به سوی یک دوره انقلابی و رهائی از یوغ ستم و جنایت حکومت اسلامی انقلابی سوق دهد. با شروع اعتراضات خیابانی علیه گرانی،فقروبیکاری مطالبات سیاسی واجتماعی جامعه نیز باجدیت وتوان تازه ای در کنار مطالبات معیشتی پیش کشیده شده اند. آزادی بیان وتشکیل وتجمع لغو حجاب اجباری وقوانین تبعیض آمیز علیه زنان،باسردادن شعار آزادی زندانی سیاسی توسط مردم معترض در خیابان وتبدیل کردن روسری حجاب اجباری  به پرچم اعتراض بوسیله دختران وزنان عاصی از تبعیض وپوشش اجباری امروزبه مطالبه ای سراسری تبدیل شده است که با مبارزات حول خواستهای معیشتی توده های محروم جامعه در هم تنیده وبه پیش برده میشود.

وجود ستم و نابراری برای زنان یک واقعیت انکار ناپذیر است در جهان امروز، به ویژه تحت حاکمیت رژیم ضد زن اسلامی در ایران، بنظر من تنها راه پایان دادن به این همه ستم و ظلم بر زنان سرنگونی حکومت ایران و برقراری نظام حکومتی است که  برابری انسانها و رفع تبعیض بر حسب جنسیت و غیره شرط اول قوانین و سیستمش باشد. بدون تحقق چنین آینده و آلترناتیویی شاید بعداز این رژیم ما بتوانیم  برای مدتی مقداری نفس آزادی را بکشیم، اما باز زنجیر بردگی بر گردن اكثریت زنان باقی خواهد ماند. آزادی زنان در گرو پایان دادن به قدرت دین، مرد سالاری، فرهنگ قرون وسطی و نظام سرمایه داری است که زن را به کالائی ارزانی تبدیل کرده است.

 امروز زنان آزادیخواه بطور گسترده همگام با دیگر بخشهای محروم جامعه برای رسیدن به حقوق پایمال شده خود طی ٤٠ سال اخیر به میدان آمده اند. بی گمان در صورت هدایت رادیکال و پیشبرد یک سیاست هماهنگ سوسیالیستی و آزادیخواهانه این موج سر باز ایستادن ندارد. همچنانکه زنان در چندین دهه گذشته ثابت کرده اند تهدید وشلاق وزندان قادر نبوده اراده جمعی زنان رابرای کسب حقوق انسانی وبرابر درهم بشکند، واین حقیقتی است که زنان ازابتدای تحمیل قوانین ضد زن تا به امروز برآن پای فشرده اند. امروز با عروج “دختران انقلاب” وبه اهتزاز در آوردن چوبه ی حجاب در باد ما تنها بخشی از خشم نصف جامعه از کوهی از جنایت و سرکوب علیه زنان می بینیم که باید آن ظرفیت بزرگ را به تحرک در آورد تا مبارزه واقعی ما راه خود را بهتر باز کند.

 ما زنان همه عمر خود را با تبعیض ونابرابری سپری کرده ایم، از هیچ نظری در این جامعه احساس آرامش و امنیت نمی کنیم، همواره مورد تحقیر وناسزا قرار گرفته ایم، واز هیچگونه حقی برخوردار نبوده وبا بیرحمانه ترین شیوه ، مورد ستم وفشارهای روحی روانی ومالی بوده ایم. تنها راه رسیدن به اهداف برحق جنبش آزادیخواهانه زنان همبستگی واتحاد صدای آزادیخوانه خودشان و بدست گرفتن سیاستهای انقلابی و سوسیالیستی و پیوستن به سوسیالیست انقلابی ایران است. آگاه سازی وروشنگری وظیفه تک تک رفقاست. هرچه کوشاتر باید باشیم برای ایجاد تحرک وهمبستگی انسانی و تقویت صف آزادیخواهانه خودمان تاهر چه زودتر به اهداف دیرین خودمان برسیم.

مازنان تغییر بنیادی میخواهیم! تغییر یعنی رفع تبعیض، یعنی کسب برابری، یعنی نفی سلطه  وسرکوب واستبداد، یعنی پایان داد به دخالت و حاکمیت مذهب بر زندگی ما، یعنی برخورداری از حق و حقوق فردی، یعنی آزادی کامل پوشش، یعنی نماندن نظام مرد سالاری. یعنی انسانهای مستقل از عقیده وملیت وجنسیت ومرام سیاسی  باید در همه شئونات برابرباشند وهیچکس و هیچ دولت و مرجعی حق  نفی، انکار و سرکوب  ما را نداشته باشد. باید مبارزه جدی برای به پیروزی رساندن سوسیالیسم جنبش طبقه کارگر در دستور کل جنبش آزادیخواهانه ما قرار بگیرد. چرا که بدون پیروزی سوسیالیسم و صف آزادیخواهان جنبش زنان نیز نمیتوانند به پیروزی برسد، همانطوری که با پیروزی جنبش آزادیخواهانه زنان نیز ما شاهد پیروزی سوسیالیسم و کل جامعه خواهیم بود. با امید پیروزی هر چه سریعتر.

آذر کیمیا: با فرا رسیدن سالروز مجدد روز جهانی زن،  با وجود این همه پیشرفت در جوامع سرمایه داری، از جمله در غرب،ما بیش از هر کسی به یاد دردها و مشقات و نابرابریهای بیشمار و گسترده علیه خود میشویم. متوجه میشویم که  نه فقط اسلام و مذهب دوران جاهلیت که سرمایه داری و دمکراسی “متمدن” پیشرفته سرمایه داری نیز به بقای ستم و نابرابری برای زنان نیاز مبرم دارد، و همواره بر بقای آن پای میفشارد. فرق زندگی ما زنان تحت حاکمیت مذهبیون نسبت با  زندگی ما زنان تحت حاکمیت سرمایه داری پارلمانی و دمکراسی بورژوازی شبیه  زندگی یک برده در دوران برده داری با زندگی یک کارگر مزدی در دوران سرمایه داری است. “آزادانه تر” نیرویش را میفروشد و برای سرکوبگر و ظالم کار و ثروت  تولید میکند و خدمات می دهد. از اینرو حرف آخر را اول بزنم که آزادی حقیقی زن مانند آزادی کارگر و بشریت تنها در گروه پایان دادن به نظام طبقاتی حاکم سرمایه داری است. بقیه تلاشها و مبارزات ما اگر چه ضروری است اما فقط تلاشی برای کاهش فشار و درد ستم و نابرابری ضد انسانی بر خود باید بدانیم نه کل مبارزه و راه نجات  نصف جمعیت این کره خاکی!

اما زندگی میلیونها زن در این دنیا از دوره ی قدرت گرفتن جنبش اسلامی و اسلام سیاسی با فجایعی عجین شد که دیگر آنرا نمی توان با کلمه خشونت توضیح داد. ایران مرکز این فجایع سازماندهی شده و قانونی علیه زنان است همین دولتهای غربی و مدرن سرمایه داری با استفاده از قرآن و اسلام  جنبش زنان را تا پستوی خانه ها به عقب رانده اند. قریب به چهار دهه است که مشتی ریش و پشم دار و معمم و مکلای اسلامی و جانی هر جا که دستشان برسد توهین می کنند و از رسانه های خود علیه زنان لجن پراکنی می کنند، قانون شریعت را به عنوان قانون اسلامی اعلام کرده و علیه زنان اعمال می کنند، سنگسار می کنند و اسید میپاشند و تجاوز رسمی و شرعی سازمان می دهند، فحشا و حرمسرای اسلامی به پا کرده اند. این تنها خشونت نیست بلکه تحقیر و توهین و خرد کردن شخصیت و کرامت زن و هیچ انگاشتن زن است که گویا زن نه انسان بلکه موجودی است که خدا آنها را فقط برای خدمت به مرد خلقش کرده است همین را با استفاده به قانون و شریعت و سنت پیغمبر و اسلام انجام میدهند و قانونی هم شده است و جهان هم بر این جنایات رسمی و قانونی چشم بسته است. این بر گشتن به دوران توحش بشر به عنوان اعتقادات مسلمانان ظاهرا باید مورد احترام هم باشد!

اگر کسی میخواهد موقعیت زن در اسلام را درک کند باید سری به ایران و مناطق تحت حاکمیت جنبش کثیف اسلامی بزند. اینها نگاهشان به زن همان عورت خطاب کردن و دیدن زن به عنوان یک وسیله تجاوز جنسی و سو استفاده مردان است زن نه یک انسان برابر با مرد ونه یک انسان با همه خصوصیات انسانی بلکه یک وسیله تملک و سو استفاده جنسی است که خدا او را برای لذت بردن مرد و آخوند خلق کرده است همه این تجاوز و بی حرمتی به زنان را کار ثواب قلمداد کرده و در آن دنیا نیز برای تجاوز به زنان اسم نویسی کرد. کمتر زنی پایش به داد گا ههای حکومتی در ایران رسیده بدون اینکه آخوند و اراذل و اوباش اسلامی به او نظر بد نداشته و یا در نهایت پشنهاد صیغه نداده باشد. حتی اگر امکانش فراهم شده تجاوز نکرده باشند در این سیستم زن منشاء فساد است و برای کنترل او باید قانون و پاسدار و خواهر زینب به خیابانها فرستاد و او را با مواد غذایی تشبیه کرد که اگر مواظبش نباشی فاسد می شود و همه این بی حرمتی ها را به اسم حکومت و قانون و اسلام و مذهب ووووو انجام داده و همچنان این وضع ادامه دارد.

 اما زنان در همه جا مبارزه می کنند مبارزه علیه خشونت خانوادگی مبارزه علیه تجاوز در خانه ها توسط همسران مبارزه علیه قوانین زن ستیز و مبارزه علیه دولتهایی که با جنایت علیه زنان زائیده شده اند. مبارزه ای جهانی در ابعادی گسترده از سوی زنان و مردان مخالف این سیستم و این فرهنگ مدام در جریان است روز جهانی زن در عین حال روزی است که می توان به این مبارزات نظر افکند و نقاط ضعف و قدرت آنرا دید هر جا که مذهب و اسلام و جنبش اسلامی پا بگذارد زنان همه حقوق انسانی خود را از دست میدهند، بنظر من علیرغم همه آن مبارزات پر افتخار جنبش آزادی و رهائی زن هنوز در شروع کار است از جمله در خاورمیانه و ایران. هنوز باید متحد شد، باید متوخه شد بخودی خود نمیتوان مبارزه را به سر آنجام رساند، حتی نمیتوان تصور کرد هر کسی زن است حتما برای آزادی زن مبارزه میکند، به هیچ وجه، مبارزه زنان اگر چه قائم بزات است اما امروز یک پدیده کاملا طبقاتی نیز هست. در نتیجه تنها با پرچم سوسیالیستی و متمدن رهائی زن  میتوان جنبش پیشروی برای پس زدن ارتجاع سازمان داد، امروز تنها به اعتراضات پراکنده و “هیواشکی” یا حتی بر داشتن چند لچک به تنهائی نمی توان حاکمیت ضد زن چون جمهوری اسلامی را به شکست کشاند، باید تمام قد و کاملا آزادیخواهانه و سرنگونی طلبانه زیر پرچم سوسیالیسم و همدوش با رادیکالترین و برابری ترین طبقه یعنی کارگران به میدان آمد و نظام ظالم اسلامی و طبقاتی را از سر راه برداشت، باید برایش هزینه کرد همانگونه که هر لحظه داریم هزینه میدهیم. در ایران بدون پیروز شدن کارگران و سوسیالیستها و برابری طلبان زن هر گز به پیروزی و پایان ستم بر خود نائل نمیگردد. نابود باد اسلام، نابود باد سرمایه داری، زنده باد آزادی زن، زنده باد سوسیالیسم!

 شراره تهرانی:  آزادی و برابری و مساوات با وجود امنيت و آرامش ممکن میشود. ريشه  تحقير و توهين و نابرابری در هرجای دنيا در نظام حکومتی است که در جامعه قانون گذاشته و حاکمیت می کند. متاسفانه نظامهای ستمگر کاری کرده اند که ما باید خودمان به تنهای از خودمان و حرمتمان دفاع کنیم و چنین بنظر میرسد که در مرحله اول مسائل ما زنان  به شخصيت خود زنان ارتباط دارد. جامعه کنونی به ویژه حاکمیتهای دینی کاری کرده اند که ارزش والای زن شکسته شود. جايگاه زن در خانواده و در جامعه كاملا آشكار است او در خانواده پدری يك دختر و يك خواهر و در خانواده خود يك همسر و يك مادر است كه هر كدام برای يك زن مشقات و صبوری خود را دارد.  وقتی قانون و فرهنگ و حاکمیت علیه ماست ناچاریم اين مشكلات را با جان و دل بپذيریم و در مقابل آنها مقاومت كنیم و با صبر و بردباری در پي حل اين مشكلات بر آیم. متاسفانه در كشور های جهان سوم آن طور كه شايسته است به زن ارزش و احترام قائل نيستند. با اينكه حتي مسوليت زن در جامعه در بسياری از موارد مهمتر و بيشتر است اما از حقوق مساوی با مردان برخوردار نيستند. برای رفع اين معضل اول بايد ذهنيت جامعه عوض شود و سپس سياست دولت و حكومت. بايد مردان به زنان احترام قائل شوند و هر آنچه برای خود حق و حقوق ميدانند براي زنان هم بدانند و بخواهند. اگر ذهنيت جامعه علی الخصوص مردان در اين زمينه عوض شد ميتوان به عوض شدن حكومت اميد داشت. تنها راه برابری زن و مرد اين است كه به خواسته های دو طرف به طور مساوی بها داده شود و هرانچه برای مردان جايز و رواست برای زنان هم همينطور باشد.

برای اينكه بتوانيم در جامعه برابری بين زن و مرد را در بين مردم رواج دهيم بايد در وحله اول دولت قانون بگذارد، قانون حمايت از زن ارزش نهادن به زن و به خانواده و جامعه. به جاي خرافه پرستی به جای اعتقادات كوركورانه مذهبی و تعصب های بي جای خانواده كه برای خودشان وضع كرده اند. كانون هاي جديدی برای مردم بگذارند تا مجبور به تابعيت از آن شوند. بايد ارگانی، سازمانی يا حزبی باشد كه از حقوق زن حمايت كند و بتواند عدالت و برابری حقوق زن و مرد را در جامعه رواج دهد. خلاصه عرض کنم تا جمهوری اسلامی هست ما زنان هرگز به آزادی و برابری واقعی خود نخواهیم رسید.

تینا خلیفه ای: در بحث نابرابریهای سياسی، اجتماعی و اقتصادی، پرداختن به مسئلهی جنسیت و  زنان، یکی از جدیترین بحثهاست. چون در طول تاریخ و همچنان امروز، مهمترین مصداق نابرابری بر مبنای جنسیت است.

زنان بدلیل جنسیت شان، از فرصتهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی محروم میشوند. رسیدن به برابری نسبی، مستلزم توجه ویژه به توانمندسازی زنان، به خصوص در عرصهی سياسي میباشد.

مسئله ی اصلی اين است كه هنوز (جدا از مباحث افراطی دين )درك كافی از ساختار دو جنس برای همديگر قابل درك نيست.هر چند در اروپا تا حدودي توانسته اند از نظر مشاركت هاي اجتماعي و تا حدودي سياسي زنان راپيشرو سازند ويا خود زنان سعي كرده اند نقش اصلي در پيشبرد و روند سياسي كشورشان داشته باشند اما باز هم تبعيض و عدم باور به زن در مباحث سياسي باعث شده پيشرفت چشمگيري در بعد زن به عمل نيايد.

جمهورياسلامي كه در سال ١٣٥٧با استراتژی كه روحاني برآورنده ی آن بود معضلي به نام حجاب را براي زنان روي كار آورد و هدف زنان جامعه را بر روي بچه داري خانه داري كنترل بر روي اعضاي بدن خود و حجاب متمركز كرد و بدین شیوه خللي براي پيشرفت زنان را ايجاد كرد و از طرفي جامعه را به سوي مرد سالاري و شيخ سالاري گرايش داد تا مشكل جامعه حجاب زنان، كار كردن آنها و حقوق برابر با مرد و مشاركت سياسي نباشد .كم كم زنان براي چيزي به نام آبروی خانوادگی و درست نكردن دردسر برای خود خود را قبولاند كه به خاطر آبروی پدر برادر شوهر پسر  و فاميل خود بايد بپذيرد كه تمام حوضه ی ميداني كار او در خانه است. به خود بقبولاند كه از مرد كمتر واعتراض به حقوق اوليه اش گناه است. بعد از آن دچار انكار هويت شدند. عدم پذيرش خود ناراضي بودن از خود واقعيت عادت داده شده  به اینکه گویا این هويت اصلي و ذات و منش و غريزه اي  است كه در  زن وجود داشته و دارد.

و وقتي كه زن هويت اصلی وواقعی خود را زير پا بگذارد ناخوداگاه به ديگران نيز اين اجازه را ميدهد.و دغدغه ي او با كمك جامعه و استاندارد هاي مردسالانه به چگونه ها راه پيدا ميكند. چگونه بپوشم چگونه آرايش كنم، چگونه فكر كنم چگونه حرف بزنم كه با برده اي كه خانواده جامعه و حكومت از من ميخواهد يكسان باشد. و البته روشن است که نظام طبقاتی و سیستم دینی حاکم است که چنین زمینهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی نامساعدی را برای زنان به وجود می آورد و در نهایت بخشی از زنان را نیز ظاهرا متقاعد میکند بله آنچه دولت و جامعه و خانواده می گوید این حق من است.

با اگاهي هاي رسانه ای و روشنفكراني كه در ايران وجود داشت كم كم زنان از حقوق خود آگاه شدند و بعد از كمي متقاعد شدند كه براي به دست آوردن آن بايد تلاش كنند در جنبش اوليه زنان در جنبش ها وجود داشتند و شانه به شانه مردان در جنبش ها و اپوزيسيون ها نقش پيدا كردند اما كافي نبود چون هنوز زنان در صفوف پسين جنبش ها بودند و گرداننده ي اصلي مردان بودند اينبار زنان خودشان زاينده ي جنبش بودند يعني يك جنبش زنانه بود. زنان در صفوف اول انقلاب ها بودند. زنان خود را از قيدو بند رها كردندو وارد سياست شدند.اما با زور ضرب و شتم خفقاني براي اعتراضات ساختند تا ديگر كسي از ترس جرأت اعتراض براي به دست آوردن حقوق اوليه ي انساني خود نداشته باشد.وقتي فهميد نميتواند صداي مردم را خفه كند تدوين جديدي براي آرام كردن جامعه ي زنان آماده كرد .نقش هایي از جمله وزرات بهداشت، معاونت رئيس جمهوري، شوراي شهر را به زنان واگذار كرد. اما زناني كه طابع و خادم اصل ولايت فقيه بودند و به قانون حجاب اجباري وانكارهويت زن و عدم رعايت حقوق شهروندي يك زن احترام ميگذاشتند و در واقع عروسك هاي خيمه شب بازي بودند كه گرداننده ي آنها مردها بوده و هست در جمله اي يعني اتحاد زنان مرتجع  عليه زنان آزادیخواه.

در واقع عدم خودآگاهي  بخشی  از زنان در مشاركت هاي سياسي و دنباله رو بودن  سیستم ضد زن ومردسالارانه باعث اين شد كه زنان در واقع براي اين وارد سياست شوند كه پا جاي پاي مردان بگذارند و هيچ ايده و عملي از خود براي عملكرد سياسي نداشته باشد. يكي ديگر از عاملها كم بودن نقش زن در اقتصاد و كار افريني و درآمد زايي است كه زنان در سكتور خصوصي و انكشاف نيروي كار نقش اساسي و مهمي را ميتوانند ايفا كنند.

توانمند سازی زنان به خصوص در عرصه فعالیتهای اقتصادی ازچند جهت دارای اهمیت میباشد: اول، نابرابری اقتصادی بین زنان و مردان، بسترساز نابرابریهای اجتماعی و سیاسی است. زنان معمولا به لحاظ اقتصادی در موقعیت فرودستتری قرار دارند و این مسئله باعث میشود که آنها به لحاظ موقعیت اجتماعی و میزان تأثیرگذاری سیاسی نظر به مردان در موقعیت پایینتری قرار بگیرند. به عبارت دیگر، میزان نقشآفرینی زنان و مشارکت آنان در فرآیندهای تصمیمگیری دردرون اجتماع، تا حد زیادی به میزان استقلالیت اقتصادی زنان وابسته است. هرگاه دسترسی زنان به فرصتهای اقتصادی افزایش یابد، آزادیهای زنان مانند حق کار کردن در بیرون، آزادی تحصیل و داشتن حق مالکیت افزایش مییابد که در نتیجه، قدرت زنان افزایش یافته و  آنها به میزان استقلالیت اقتصادی بیشتری دست مییابند. این مسئله، به صورت خودکار میزان تأثیرگذاری و نقشآفرینی زنان را در تصمیمگیریهای اجتماعی نیز افزایش میدهد.

سوم نابرابری اقتصادی و محرومیت زنان از فرصتهای اقتصادی، به صورت مجموعی روند توسعه را به کندی مواجه میسازد. محوریترین عنصر توسعه در یک کشور نیروی انسانی آن است. زنان به عنوان یک کتلهی بزرگ از نیروی انسانی یک کشور، وقتی از فرصتها و امکانات آموزشی و اقتصادی محروم میشوند به صورت خودکار روند توسعه را به مشکل مواجه میسازد. روند توسعه زمانی ممکن است که از توانایی تمامی نیروی انسانی یک کشور استفاده شود اما محرومیت زنان از فعالیتهای اقتصادی، روند توسعه را از توانایی، تخصص و انرژی آنان محروم میسازد.

میزان نقش آفرینی زنان در روند توسعه به شدت متأثر از آموزش زنان و آزادی آنان در فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی است. بنابراین به هر میزانی که مشارکت زنان در فعالیتهای اقتصادی افزایش یابد، زنان قدرتمندتر میشوند.  قدرتمندتر شدن زنان، بعلاوه افزایش سهم آنان در بهبود وضعیت کلی جامعه زمینه را برای خشونتورزی مردان بر علیه آنان به شدت محدود میسازد.

 اما باید تاکید کرد که زنان تا هنگامي كه زير سلطه ي افكار جنسيت ضدگي فاشيستيون افراطي ديني باشند نخواهند توانستد نقش اصلي خود را زير نگاه هاي خريدارانه كه حتي در كشورهاي غربي نيز ديده ميشود پيدا كنند و بتوانند هدف اصلي سياست و دولت مداري را دنبال كنند.  و راه كار اصلی برای پایان دادن به ستم و نابرابریهای موجود علیه زنان عمل انقلابي زنانه وسوسياليستي براي آزادي است، براي رهايي از نابرابري و قضاوت شدن به خاطر جنيست.  و به دور از هرگونه جنبشي كه زن را بازيچه اي براي پيشبرد قدرت خود ميداند.

صحرا صالحی :  در کشوری مانند ایران برای برابری و آزادی  زن و رسدیدن به حق برابری زن و مرد  دو راه وجود دارد که  اجرای هردو اکنون در ایران مشکل است مگر اینکه مبارزه و تحرک جدیتری به وجود آورده شود.

١-اگر قانونی بر این اساس،(اساس برابری زن و مرد) در کشور ایران  تصویب شود اول باید خود دولت و قانون گذاران کنونی را یکجا برکنار کرد. در ایران وضع چنین قانونی امکان ندارد چون دولت و قوان حاکم آن اسلامی و مذهبی است .

٢-وبرای اینکه بتوان جنبش نیرومندی برای مطالبه  عدالت و برابری در ایران بدوا باید خود زنان و خانوادهای آنها تغییر را از خودشان شروع کنند. سبک زندگی ،افکار غلط نسبت  به زنان را از ذهن خود بشویند و هر کدام از زنان و خواهران و مادران خود شروع کنند و به آنها این آزادی و بها را بدهند تا برای دیگران نیز الگو باشند.  همه باید این را در نظر بگیرند که زن کالا نیست، یک انسان کاملا برابر با مرد است و فراتر از آن  ارزش والای یک مادر را دارد وکسی که زاده ی خود او هست و لیاقت این عدالت را دارد .

۳-در اجرای این عدالت  ضروری است  عدالت خواهان همه باهم هماهنگ باشند و زیر آب همدیگر را نزنند، زیرا در ایران اکثرا ادعا میکنند که خواهان ازادی هستند.  این آزادی و برابری نیز فقط شامل حجاب  و پوشش نمی باشد  شامل همه شئونات زندگی، در قوانین، فرهنگ و اقتصاد و سیاست جامعه.  مثلا رسیدن ارث مانند پسران باشد نه نصف پسر … حق حضانت بچه خود را داشته باشد …برحسب علاقه و هر محیطی که باروحیه او سازگار است بتواند کار کند و او را ضعیفه تلقی نکنند، مانند مردان بتوانند شب بیرون از منزل باشند، بدون دلهره و استرس وغیره ….

٤-در اصل بنظر من رسیدن به هدف فوق نیز احتیاج به رهبری یک حزب سیاسی جدی طرفدار برابری زن و مرد دارد که چنین هدفی را در ایران به نتیجه برساند، امیدواریم حزب سوسیالیست انقلابی و نیروهای مانند آن بیش از پیش در این زمینه تلاش نمایند.

  پروین آزادی: در ایران زنان بطور سیستماتیک مورد ستم واقع میشوند و قانون ۱۵۰۰ سال پیش اسلام را در باره ی زن امروز ایرانی اعمال می دارد. در قانون مدنی و خانواده و جزایی و… زنان صراحتا مورد اجحاف قرار دارند برای مثال دیه ی زن نصف مرد است. شهادت زنان در برخی مورد مورد قبول نیست و برخی مورد نیز نصف شهادت مرد ارزش دارد ریاست خانواده در هر حال با مرد است، حق طلاق با مرد است، ارث زنان نصف مردان است، حق حضانت فرزند با پدر است، و اینها همه از جمله ستم هایی است که در حق زنان می شود. این شرایط را تنها با کنار زدن نظام طبقاتی و اسلامی حاکم میتوان عوض کرد.

باید بر این امر واقف بود که تنها  از مجرای سیاست سوسیالیستی و کمونیستی میتوان جوابگوی خواست انسانی نصف جمعیت مملکت یعنی زنان بود. تنها با میدان آمدن و دخالت خود آنها و توجه به این حقیقت که زن ضمن تحمل نابرابری به عنوان جنس زن، اکثریت زنان به دلیل تعلقش به طبقه کارگر و زحمتکش همواره مانند کارگر و زحمتکش نیز مورد سرکوب و ستم قرار دارد . اینرا در بازار کار و اداره جات و بیرون منزل به وضوح می بینیم. از این جهت مبارزه ما برای خلاصی از ستم در گرو به میدان آمدن جنبش آزادیخواهانه و متحد زنان و مردان و قبول این واقعیت که جنبش ما باید بیشتر رنگ طبقاتی و آگاهگرانه سوسیالیستی داشته باشد، قرار دارد.

نه فقط در کشور ایران و بقیه کشورهای اسلام زده تا زمانی که چنین حاکمیتهای حاکم اند زن آزاد نمی گردد، در هیچ جمهوری بورژوایی، حتی دموکراتیک ترین جمهوری ها و پارلمانتاریستهای پیشرفته کشورها، برابری زن و مرد حل نشده است و زن کاملا آزاد نیست و نمی شود. دلیل اصلی این است که هر جا سرمایه و سرمایه داری وجود دارد، در هرجا مالکیت خصوصی بر زمین و کارخانه ها وجود دارد، و درهر جایی که قدرت سرمایه حفظ شده است، طبقه حاکمه از زن به عنوان نیروی کار ارزان و در خدمت سرویس دهند به طبقه حاکمه که مرد سالاری یک رکن آن است سود میبرد و در نتیجه مردان در این نظامها، چه اسلامی، چه دمکراتیک، چه ملی و چه ناسیونالیستی به اندک تفاوتهای امتیازات خود را حفظ می کنند.

در نتیجه همانگونه که رهایی کارگران باید توسط خود کارگران عملی گردد، و به همان شیوه رهایی زنان نیز امریست که توسط مبارزه خود زنان مبارز و آگاه و به عنوان بخشی از مبارزه آزدیبخش کارگری و اجتماعی به نتیجه خواهد رسید.  ما زنان باید برای کوچکترین آزادیها از جمله آزادی پوشش باید هر روز مبارزه کنیم و باید این مبارزات را در پرتو یک مبارزه و افق بزرگتر که رهائی کامل زن و برابری و آگاهی طبقاتی زنان اساس مبارزه آنان را بر علیه نابرابری جنسی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و غیره تشکیل می دهد سازمان پیدا کند.

مساله بیکاری، نابرابری جنسی، عدم پرداخت دستمزد، مساله مالیات، خشونت جنسی، ازدواج اجباری، چند همسری ، قتل های ناموسی و بسیاری دیگر از این مسائل، را باید در دستور آگاه گری انقلابی خود قرار داد و زنان را دور یک صف و مبارزه انقلابی و سوسیالیستی سازماندهی کرد.

ماریا یوسفزی: در دنياي كنوني شرافت افراد به خلاقيت وانسانيت شان است نه به جنسيت شان. زن تفاوت بيلوژيكي با مرد دارد. زن ومرد از نگاه علمي تفاوت اش با كروموزوم شان است. از نظر حقوقي زن با مرد حقوق مساوي دارند تفاوتي ندارد صرف از نگاه جسم ظاهري متفاوت است .اما دركشور هاي سنتي ودر اديان برعكس ،زن نصف مرد است. كه متاسفانه در كشور ما افغانستان زن را جنس دوم بشمار ميبرند. يك مرد چهار دانه زن ميتواند بگيريد. اما بر عكس اگر شوهر يك زن فوت ميكند زن انتخاب گرفتن شوهر ديگر را ندارد بنام بيوه به مرد بزرگتر از خودش يا كه به خوردترين مرد ان خانه نكاح مي شود.

در كشور ما افغانستان خشونت عليه زن جزو كلتور وسنن ما شده و به حساب می آید. زن ودختر حق انتخاب همسر خود را ندارد ، زن خريد وفروش ميشود ، سن ازدواج تعين شده نيست.

در كشور هاي كه دين از دولت جدا نباشد نه زن به حقوق اولیه اش ميرسد ونه مرد . از اين لحاظ ما به يك جنبش انقلابي براي عدالت وبرابري نياز داريم همه زنان وكارگران آزاديخواه متحدانه باید همه با يك هدف آزادي و برابري ويك زندگي عاري از خشونت را بدست بياوريم که شایسته انسان آزاد باشد. ما میتوانیم همه و همه یکصدا برای بدست آوردن چنین دنیایی مبارزه کنیم تا بتوانیم به خواستهای خود برسیم . تصور کردن چنین دنیایی شاید مشکل نباشد اگر همه با هم باشیم و براس تلاش و مبارزه کنیم .

مینا ستوده: در گذشته روز بين المللي زنان كارگر ناميده مي شد. بزرگداشتي است كه هر ساله در روز  ٨مارس برگزار مي شود اين روز،روز بزرگ بر پايي جشن هايي براي زنان در سراسر جهان است بسته به مناطق مختلف، تمركز جشن بر بزرگداشت ودفاع از حقوق زنان،قدرداني،عشق به زن وبرگزاري جشني براي دستاودهاي اقتصادي،سياسي و اجتماعي زنان است.

حقوق زنان اصطلاحي است كه اشاره به آزادي و حقوق زنان در تمامي سنين دارد. ممكن است اين حقوق توسط قانون يا رسوم سنتي يا اخلاقي در يك جامعه به رسميت شناخته شوند يا نشوند. دليل گروه بندي خاص اين حقوق تحت عنوان زنان و جدا كردن آن از حقوق عام تري مثل حقوق بشر به رسميت شناخته ميشوند. اما مدافعان حقوق زنان نشان مي دهند كه به دلايل تاريخي و فرهنگي زنان و دختران بيشتر از مردان از مشمول اين حقوق خارج مي شوند. اگر زن از ايفاي نقش اجتماعي محروم شود از رشد اجتماعي او كاسته مي شود و جامعه اي كه زنان آن از رشد فكري و اجتماعي محروم باشند مسلما جامعه رشد يافته اي نخواهد بود. زيرا جامعه از احاد انسانهايي تشكيل ميشود كه با تربيت ها و فرهنگ هاي متفاوتي از خانواده ها شكل ميگرند و وارد جامعه مي گردند زنان رهبران اوليه هدايت فكري،اعتقادي وعاطفي جامعه هستند و وظيفه اصلي آنان فروزان ساختن مشعل پر مهر وصفا و صميميت خانواده و حفظ اساسي و بنيان اين كانون هدايت است.

مینا تهرانی: راه پایان دادن برستم زن وبویژه در ایران چیست؟ این سوال سالهاست که در تمام ابعاد سیاسی فرهنگی اجتماعی مذهبی (در کشورهای اسلامی که رد پای مذهب را در تمام شئونات زندگی میتوان دید)مطرح شده و راهکار های متفاوتی هم در این زمینه ارائه شده وتغییراتی هم انجام شده امااصلاکافی نیست. و به نظر من مهمترین مسئله در قانونمند بودن واجرایی بودن آن است. وهمچنین آگاهی و آموزش را از مهمترین رکن برای رفع ستم از زن میدانم که در بسیاری از مواردبه دلیل عدم آگاهی حقوق مادی ومعنوی او زیر پا گذاشته میشود. تا وقتی یک قانون مدون ومدرن ومطابق با استاندارهای روز دنیای مترقی وپیشرفته که با شئونات انسانی تصویب و حمایت صد در صدی هر نهاد قانونی که مجری آن است نرسد این امر مهم عملی نخواهد شد. مهمترین عاملی که موجب رفع ستم وبدست آوردن حقوق اجتمایی زنان میشود آگاهی و اعتماد به نفس وخودباوری در زنان و داشتن استقلال در تمام عرصه های اجتماعی است که هم چون مردان حق برابر در تمام عرصه داشته و پابپای مردان در پیشبرد وسازندگی جامعه شریک باشند و قتی زنان از حمایت همه جانبه دولتی وقانونی بهره مند باشند و رفاه و امنیت جامعه میتوان زنان قدرتمند بسازد و جامعه و دنیا را متحول کند ودرنهایتاین نکته مهم لازم به ذکر است که دست مذهب از هرنوع وشکلش باید از قانون جدا شود و به یک امر کاملا خصوصی برای افراد.

د. حقیقی : زنان ایران طی چهار دهه اخیر در کنار طبقه کارگر و توده های مردم بیشترین مشقت ها را از دست رژیم جمهوری اسلامی چشیده اند. تحقیر و بی حقوقی زنان در ایران تحت حاکمیت رژیم اسلامی حد و مرزی نمی شناسد. جمهوری اسلامی بسیار کوشید تا با اتکا به اعتقادات مذهبی، ستم بر زنان را درونی کند و آنان را متقاعد سازد که به موقعیت فرودست خود تمکین کنند، اما نه تنها در این کار توفیق نیافت، بلکه آتشفشان خشم و نفرت آنان را نیز برافروخت. اگر امروز هر جا حرکت و مبارزه ای هست، زنان را در صف مقدم آن مشاهده می کنیم که تنها بخش کوچکی از آن موج عظیم و خروشانی است که در راه می باشد. یک هوشیاری اجتماعی بالا، یک اعتماد به نفس قوی و یک سرسختی و قاطعیت کم نظیر در جنبش رهایی زنان در ایران در حال شکل گیری است. این جنبش در کنار جنبش کارگری از ستونهای اصلی انقلاب آتی در ایران خواهد بود. انقلابی که در هر گام پیشروی خود یکی از پایه های ستمکشی زنان را فرو خواهد ریخت…

آنچه که در این میان برای زنان مبارز ایران که آرزوی بر اندازی این حکومت را در سر می پرورانند و در همان حال نیز اهمیت حیاتی دارد، این است که جنبش  رهای بخش زنان برای دستیابی به جامعه مدرن و انقلابی و برابر ، باید از مبارزات چهار دهه گذشته خود و افت و خیزهایش درس بگیرد و در دام توهمات فریبکارانه، لیبرالی و ملی مذهبی و مجاهدینی و دیگر مهره های دست پرورده کاخ سفید که امروز در نقش خبرنگاری طبل نابودی جنبشهای انقلابی زنان را میکوبند و در تلاشند ماهیت انقلابی جنبشهای برابری طلبی را از بین ببرند و آنرا در چند تا حرکت کوچک خیابانی  یا آزادیهای یواشکی خلاصه کنند ، گرفتار نشوند. چنین جنبشهایی نمی تواند پیروزی خود را از مرتجعینی گدایی کند که اساس اعتقاداتشان بر پایه ستمکشی زن بنا شده است. خواست رهایی ما زنان از قید و بندهای مردسالاری و از اسارت قوانین مذهبی، از خواست طبقه کارگر برای رهایی از استثمار سرمایه داری جدا نیست. برای زنان و مردان کارگر، رهایی زنان از ستمکشی و بی حقوقی، شرط پیشروی آنها برای رهایی از استثمار سرمایه داری است.

امروز شرط پیشروی مبارزات زنان  در ایران و در تمام عرصه های مبارزه ، توده ای شدن و اجتماعی شدن جنبش زنان است. برای تبدیل شدن جنبش زنان به یک جنبش توده ای و اجتماعی باید توده زنان کارگر و زحمتکش را در ابعاد میلیونی به میدان مبارزه آورد. برای انجام این امر باید بر استقلال اقتصادی زنان و بر خواستها و نیازهای رفاهی زنان تأکید کرد و مسیر درست  تحقق این خواستها را نشان داد.

زنان در عین اینکه در محیط های کار و زندگی همراه با مردان در تشکلهای مختلف سیاسی و طبقاتی متشکل خواهند شد، لازم است به منظور هر چه تودهای تر شدن جنبش رهائی زن، در ابعاد وسیع تری تشکل های رادیکال و پیشرو زنان را ایجاد کنند. حزب ما، حزب سوسیالیست انقلابی به عنوان یک حزب جدی در راه برقراری برابری زنان و مردان در همه عرصه ها ،مشوق ایجاد چنین تشکلهائی بوده و از آنها پشتیبانی خواهد کرد.

ما در حزب سوسیالیست انقلابی میخواهیم یک قطب سیاسی چپ رادیکال و مارکسیستی نیرومند در میان جنبش زنان در ایران ، تشکیل دهیم و برای برقراری آن نیز تمام آزادیخواهان و زنان و دختران انقلابی را در سراسرایران فرا می خوانیم .

ما میخواهیم به عنوان یک رزمنده کمونیست و انقلابی برای این مهم مبارزه کنیم. لذا برای پیش بردن این امر مهم هر مبارز آزادیخواه و هر حق طلبی که پیگیرانه خواهان از میان برداشتن اشکال مختلف تبعیضات جنسی ، مذهبی ، سیاسی ، ملی ، اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی میباشد در جمع خود فرا می خوانیم  که در جمع انقلابی ما متشکل شود.

روز جهانی زن به همه زنان و آزادیخواهان مبارک باد!

منبع: شماره ٣٦ نشریه سوسیالیسم امروز

www.simroz.org

٢٨ بهمن ٩٦

١٧-٢-٢١٨