سعید یگانه-کینه و خشم سرمایه داران حاکم علیه فعالین کارگری در رابطه با دستگیری محمود صالحی

کینه و خشم سرمایه داران حاکم علیه فعالین کارگری

در رابطه با دستگیری محمود صالحی

 

سعید یگانه

بیشتر از دو هفته است که  محمود صالحی از چهره های مبارز و فعالین سرشناس جنبش کارگری ایران برای چندمین بار توسط اداره اطلاعات شهر سقز بازداشت و زندانی شد. این فعال کارگری به دلبل وضعیت وخیم جسمی در زندان دچار سکته قلبی شد و با بستن غل و زنجیر به دست و پای او به بیمارستان انتقال داده شد. پخش عکس محمود صالحی با دست بند و پابند روی تخت بیمارستان در شبکه های اجتماعی به حق موجی از اعتراض و نفرت علیه رژیم سراپا وحشی و استثمارگر اسلامی  را دامن زد.

درخواست نجیبه صالح زاده همسر و همرزم محمود صالحی به دلیل مریضی شوهرش از اداره اطلاعات و مقامات قضایی زندان برای آزادی او با این جواب بیشرمانه که “بگذار بمیرد” عمق قساوت و وحشیگری دستگاههای رژیم اوباشان اسلامی را به نمایش گذاشت. درخواست پزشکان معالج برای ادامه معالجه محمود صالحی و انتقال او به شهر سنندج با مخالفت دستگاههای سرکوبگر روبرو می شود و محمود صالحی با تنی مریض و به زنجیر کشیده  دوباره به زندان انتقال داده می شود.

رفتار غیر انسانی و قرون وسطائی دستگاههای سرکوبگر رژیم با این فعال کارگری شرایط مرگ او را فراهم میکند و تردیدی نیست  که قصد نابودی فیزیکی او را در سر دارند. طی سه سال گذشته رژیم اوباشان اسلامی با همین روش غیر انسانی با آزار و شکنجه های جسمی و روحی شرایط مرگ سه نفر از فعالین کارگری کورش بخشنده، شاهرخ زمانی و محمد جراحی در داخل و بیرون زندان را فراهم کردند. جرم محمود صالحی همچون سایر فعالین کارگری در بند و جانباخته دفاع از حقوق کارگران و محرومان و تلاش برای ایجاد تشکلهای کارگری است و به همین دلیل مورد خشم و کینه سرمایه داران حاکم بر ایران قرار گرفته و بارها توسط بیدادگاههای رژیم اسلامی حکم بازداشت و زندان و سالها زندگی خود را در شکنجه گاههای رژیم گذرانده و بر اثر آزار جسمی و روحی دچار بیماری های مزمنی همچون کلیه و قلب شده است، اما او هیچوقت سکوت نکرد و تسلیم زور و ستم اوباشان اسلامی نشد و در دفاع از حقوق مسلم کارگران ایستادگی کرد.

در جمهوری اسلامی سرکوب و اختناق و زندان حرف اول را می زند. حق طلبی جرم است و مدافعین آن با دستگیری و زندان و شکنجه روبرو می شوند. رفتار اوباشان رژیم با محمود صالحی و بازداشت مجدد او، دستگیری فعالین کارگری و معلمان و حکمهای طولانی مدت و تعرض بی رحمانه به جسم و روان آنان، هدفی است که جمهوری اسلامی به قصد نابودی رهبران و فعالین جنبش کارگری و دیگر جنبشهای اجتماعی دنبال می کند. طی سالهای گذشته تعدادی از فعالین و رهبران جنبش کارگری در نتیجه همین سیاست سرکوبگرانه رژیم هار سرمایه در ایران و بر اثر حکمهای طولانی مدت و آزار و شکنجه روحی و جسمی در زندانهای رژیم، جان خود را از دست داده اند که آخرین مورد آن مرگ محمد جراحی بر اثر سرطان بود. دهها فعال  و رهبرکارگری و معلمی و فعالین سایر جنبشهای اجتماعی هم اکنون در زندان و یا تهدید به بازداشت مجدد به سر می برند. حکم وحشیانه زندان رضا شهابی، تهدید جعفر عظیم زاده، بازداشت مجدد اسماعیل عبدی و حکم طولانی مدت محمود بهشتی لنگرودی از فعالین جنبش معلمان، دستگیری مظفر صالح نیا و بازداشت فواد زندی از فعالین کارگری در شهر سنندج، حکم زندان اخیر محمود صالحی و به موازات آن سرکوب اعتراضات کارگری و سایر جنبشهای اجتماعی، تعرض وحشیانه و لجام گسیخته رژیم سرمایه داری اسلامی به رهبران و جنبشهای اجتماعی و معترض می باشد. به عبارت دیگر هراس جمهوری اسلامی از گسترش اعتراضات کارگری و جنبش علیه فقر و بیکاری، گمان می کند با به راه انداختن موجی از سرکوب و وحشیگری علیه جنبش کارگری و فعالین و رهبران این جنبش میتواند مانع گسترش و حاشیه ای کردن این مبارزات شود.

در کنار این تصویر بیکاری وسیع و تحمیل زندگی چند برابر زیر خط فقر به جامعه، فساد و دزدی سران ریز و درشت رژیم و هزینه کردن پولهای کلان برای تقویت جریانها و دولتهای ارتجاعی و مذهبی در منطقه از جیب مردم محروم، زندگی را برای اکثریت عظیمی از کارگران و مردم محروم غیر قابل تحمل کرده و علارغم سرکوبگری رژیم و گسترش اختناق سیاه بر جامعه، کارگر و معلم و پرستار و مردم محروم و رهبران و فعالین کارگری دمی از اعتراض به وضع موجود و پایان دادن به این شرایط باز نمی ایستند.

صدا و اعتراض محمود صالحی و سایر فعالین و رهبران جنبش کارگری، صدای اعتراض میلیونها کارگر و مردم محروم از اعماق جامعه به فقر و نداری و فساد و بی عدالتی است. محمود صالحی و سایر فعالین به جرم حق طلبی و دفاع از حقوق کارگران و محرومان زندان، شکنجه و مورد آزار و بی حرمتی قرار می گیرند. باید جلو این تعرض وحشیانه را گرفت. جواب سر راست و محکم به تعرض سرمایه داران و و حشیگری رژیم، گسترش اعتراض و مبارزه و تحکیم صفوف مبارزه کارگران و همه محرومان جامعه ایران است.

جنبش کارگری و رهبران آنان در یک تناسب قوای نابرابر در مقابل رژیم سرمایه داری  و سرکوبگر اسلامی قرار دارند. در این شرایط دست سرمایه داران و اوباشان حامی آنان به سفره خالی کارگران و تعرض به فعالین کارگری همچنان باز است. اعتراض و مبارزه تاکنونی طبقه کارگر و همه اقشار محروم جامعه علارغم وسعت آن، جواب ناکافی به تعرض وحشیانه رژیم و سرمایه داران است. دفاع از رهبران و فعالین کارگری وظیفه طبقه کارگر و سایر جنبش های آزادیخواه و برابری طلب است. رهبران و فعالین را نباید تنها و بیدفاع در مقابل تعرض اوباشان اسلامی قرار داد. وظیفه طبقه کارگر در همه رشته ها و مراکز کلیدی است که به دستگیری فعالین و رهبران کارگری اعتراض و خواهان آزادی همه انها و کلیه زندانیان سیاسی شوند.

در شرایطی که ابتدایی ترین حقوق صنفی کارگران نادیده گرفته میشود، ماهها حقوق معوقه کارگران پرداخت نمیشود و کارگر نیشکر هفت تپه به دلیل اخراج و استیصال هر دو کودک خود را جلو چشم کارگران و کارفرمای مفت خور تهدید به مرگ می کند، محدود ماندن مبارزه و اعتراض کارگری در این سطح کارساز و برندگی کافی در مقابل تعرض کارفرما و سرمایه داران را ندارد. طبقه کارگر در مبارزه پیش رو باید فقط به نیروی خود و همه محرومان اتکا کند. طبقه کارگر چاره ای جز اتحاد و همبستگی و فشرده کردن صفوف مبارزاتی و همگام کردن سایر اقشار محروم جامعه با خود برای پیروزی ندارد. طبقه کارگر برای زنده نگه داشتن حیات مبارزاتی خود باید از رهبران و فعالین صفوف خود حمایت و پشتیبانی کند و اجازه ندهد که جمهوری اسلامی با دستگیری و زندانی کردن این فعالین بنیه و توان مبارزاتی جبش کارگری را تضعیف کند.

١٤ نوامبر ٢٠١٧