سعید مدانلو -“منافع ملی و خاک میهن” ابزار سیاسی انکار منافع طبقاتی

سعید مدانلو                                           آگست ۲۰۱۷

“منافع ملی و خاک میهن” ابزار سیاسی انکار منافع طبقاتی

تعریف نظری و مفهوم سیاسی “منافع ملی” عبارت است از مجموعه منابع و امکانات مادی موجود بعلاوه منافع و امکانات مادی اکتسابی یک حکومت در طول یک پریود زمانی معین. به عبارت ساده تر هرگونه ثروت و امکانات مادی که یک حکومت در اختیار دارد و هر آنچه از ثروت مادی که در مدت زمانِ بفرض یکساله به آن افزوده میشود را میتوان “منافع ملی” یک مملکت محسوب داشت. تعریف “منافع ملی” عیناً و عملاً فراتر از این نمیرود و هیچگونه عرصه سیاسی و اقتصادی دیگری از یک مملکت و مردمش را شامل نمیشود. البته یک ملی گرا هیچ مشکلی ندارد تا مدام تأکید کند که “منافع ملی” بدون هیچ کم و کاستی متعلق به همه مردم است و هر یک از “آحاد ملت” در “منافع ملی” سهمی دارند. درست مثل سهم داشتن سهامداران در یکی از موسسات سرمایه گذاری معظم وال استریت. مدیریت موسسه تنها نگران سود است نه نگران سهم هر یک از سهامدارن. سهم سهامداران براساس تعداد سهامی که هریک در مالکیت خود دارند از ابتدا مفروض است. نگرانی ای از این بابت وجود ندارد.

تا آنجایی که به “منافع ملی” و مفهموم سیاسی آن مربوط می شود اینکه هرکس در حکومت یک مملکت بمثابه یک موسسه معظم سودآوری چند واحد سهم دارد به “منافع ملی” و مدافعان آن نامربوط است. در اینجا سود آوری هدف است نه چگونگی تقسیم سود. “منافع ملی” قرار نیست پایش را از آن محدوده سیاسی که برایش مفروض است فراتر بگذارد. اگر یک مدافعِ “منافع ملی” به عادلانه نبودن سهم مردم در برخورداری از آن اعتراض کند از چهارچوب تعریف “منافع ملی” پایش را فراتر گذاشته است. به عبارت دیگر، او از خط قرمزهای “منافع ملی” عبور کرده است. نقطه عزیمت مدافعِ “منافع ملی” از آغاز بیانگر محدودیت سیاسی اوست. طبق تعریف، “منافع ملی” هیچگونه اصولی در مورد چگونه تقسیم شدن خود در جامعه را در بر نمی گیرد. در حقیقت، تعریف “منافع ملی” با برابری سهم انسانها در برخورداری از مواهب مادی جامعه هیچگونه قرابت و رابطه ای ندارد. اصرار بر القای “منافع ملی” به عنوان منافع احاد مردمِ جامعه، منظوری بجز پنهان داشتن و انکار منافع طبقاتیشان را دنبال نمیکند.

هرنوع حکومتی در نظام سرمایه داری گویی حکومت ابلیس هم که باشد، بدون “منافع ملی” نیست و امورش بدون آن، هرگزنخواهد گذشت. بنا به اقاریر خود صاحبمنصان دایرهٔ قدرت سیاسی حاکمیت اسلامی، دولت احمدی نژاد هفتصد میلیارد دلار بلکه بسی بیشتر از آن در آمد ارزی (بخوان: منافع ملی)  داشت. اینکه دولت احمدی نژاد با اینهمه “منافع ملی” چه کار کرد، پاسخی نیست که باید از یک مدافع “منافع ملی” انتظار داشت. او بمثابه مدافع “منافع ملی” هیچگونه مسئولیتی برای پاسخ دادن به آن سوال را در خود احساس نمیکند. دفاع ِ مدافعِ “منافعِ ملی” از سهم عادلانه مردم از آن، زمانی اتفاق میافتد که مطالبات جامعه هر روز به نحو ملموس تری سمت و سوی طبقاتی بخودش می گیرد. تحرکات و مطالبات طبقاتی جامعه هر روز بیشتر از روز پیش رنگ و بویش را به همه چیز میزند و “منافع ملی” چیها را نیز از جایگاه راحتشان خارج میکند. آنها تنها برای عقب نماندن از قافلهٔ مطالبات طبقاتی جنبش مردم است که تن به قائل شدن سهمی برای مردم از سفرهٔ “منافع ملی” می دهند.  آنها تا زمانی که در جایگاه راحت “منافع ملی” خود مستقر هستند تا میتوانند آنرا بزرگ و آذین بندی میکنند، صرفاً به این خاطر تا منافع طبقاتی و دعوایی که هر روز بر سرِ سهم مردم از کل محتوای مخزن “منافع ملی” داغتر و افروخته تر میشود را انکار کرده باشند.

“منافع ملی” در مطالبات سیاسی و اجتماعی مردم زحمتکش و طبقه کارگر، حرفی پوچ  و بی اساس بیش نیست که ملی گراهای آن مملکت به اتفاق برخی صاحبمنصبان جمهوری اسلامی بی وقفه برای خودشان دم گرفته اند. هدف بلافصل تحرکات طبقه کارگر و مردم زحمتکش آن مملکت، ارتقاء سطح دستمزد تا سطوح بالای خط فقر مطابق اصول و قواعد تعریف شده، پذیرفته شده و جهانشمول هرجامعه ای است که امروزه با نظام سرمایه داری اداره میشود. کارگری که در آن مملکت بتواند با تداوم و گسترش مبارزه اش دستمزد خود را در حد بالای خط فقر تثبیت کند، کارگری است که خود را از موقعیت بردگی اسلامی رهانده است. او دیگر آن کارگری نخواهد بود که بتوانند همانجا متوقفش کنند. کمونیستها در ازای دست یابی طبقه کارگر ایران به دستمزد بالای سطح فقر، به  افق بسیار روشنتر و عینیت یافته تری نظر دارند. “منافع ملی” در هرمملکتی، هر نوع حکومت سرمایه داری که در آن مستقر باشد، همیشه وجود دارد . از نقطه نظر کمونیستها، مهم سهم مردم از مجموعه ثروتها و امکانات مادی موجود جامعه و هرآنچه به آن افزوده میشود است. ریشه همه دعواهای مردم هر مملکتی با حکومت بالای سرشان، همین است و بس.  از دیگر ابزارهای اغواگر و دستمایه سیاسی حکومتهای سرمایه داری از هر قماس سیاسی که باشند و مجموعه  اپوزیسیون راست حکومتهای سرمایه داری، تقدس “خاک میهن” است و اینکه مباد آنروز که گوشه ای از آن مورد “طمع بیگانگان” قرار بگیرد.

فرض کنید، اگر سفارتخانه یک کشور اروپایی در تهران اعلام کند که به تعداد معینی از مردم ایران ویزای کار و اقامت خواهد داد. تصور اینکه چه جمعیت عظیمی از مردم عطای “خاک میهن” را به لقایش ترجیع داده و به امید یک زندگی حتی یک اپزیلون بهتر، پشت در سفارت کشور مفروض بصف خواهند ایستاد، چندان دشوار نیست. مردمی که کوچکترین سهمی از فواید آن خاک و عواید “منافع ملی” آن ندارند، هیچ دلیلی برای جانفشانی بمنظور حفظ آن برای صاحبان حال و آیندهٔ آن نمی بینند.

اتحاد سراسری کارگران در رأس جنبش آزادی خواهانه و برابری طلبانه مردم در ایران بهترین اتفاقی است که میتواند در سراسر تاریخ صد ساله گذشته خاورمیانه تا کنون رنگ واقعیت بخود بگیرد. منتها “منافع ملی” و “تقدس خاک میهن” نه تنها دخلی به اهداف این جنبش ندارد بلکه توهم فریبنده و ناسیونالیستی است که از دوجانب، چه حاکمیت اسلامی سرمایه اسلامی در آن مملکت و چه نحله های سیاسی راست و ناسیونالیستی در اپوزیسیون آن بطور مستمر مشغول اشاعه آن در میان جنبش مردم هستند. ریشه اصلی دعوای مردم با حکومت، برسرِهمان به اصطلاح “منافع ملی و خاک میهن” است که تماماً در اختیار جمهوری اسلامی قرار دارند و هرکدام دسته ای که تیغش بیشتر ببٌرد، بخش بزرگتری از آن را اختلاس میکند.

برای یک مبارزه هدفمند و موثر علیه حاکمیت برده دارانه  جمهوری اسلامی که رهبر کارگری را جلوی چشم همه بشریت در طلوع قرن بیست و یکم به شلاق میکشد، به برنامه یک دنیای بهتر و حزب کمونیست کارگری ایران بپیوندیم.

                                  آگست ۲۰۱۷

“منافع ملی و خاک میهن” ابزار سیاسی انکار منافع طبقاتی

تعریف نظری و مفهوم سیاسی “منافع ملی” عبارت است از مجموعه منابع و امکانات مادی موجود بعلاوه منافع و امکانات مادی اکتسابی یک حکومت در طول یک پریود زمانی معین. به عبارت ساده تر هرگونه ثروت و امکانات مادی که یک حکومت در اختیار دارد و هر آنچه از ثروت مادی که در مدت زمانِ بفرض یکساله به آن افزوده میشود را میتوان “منافع ملی” یک مملکت محسوب داشت. تعریف “منافع ملی” عیناً و عملاً فراتر از این نمیرود و هیچگونه عرصه سیاسی و اقتصادی دیگری از یک مملکت و مردمش را شامل نمیشود. البته یک ملی گرا هیچ مشکلی ندارد تا مدام تأکید کند که “منافع ملی” بدون هیچ کم و کاستی متعلق به همه مردم است و هر یک از “آحاد ملت” در “منافع ملی” سهمی دارند. درست مثل سهم داشتن سهامداران در یکی از موسسات سرمایه گذاری معظم وال استریت. مدیریت موسسه تنها نگران سود است نه نگران سهم هر یک از سهامدارن. سهم سهامداران براساس تعداد سهامی که هریک در مالکیت خود دارند از ابتدا مفروض است. نگرانی ای از این بابت وجود ندارد.

تا آنجایی که به “منافع ملی” و مفهموم سیاسی آن مربوط می شود اینکه هرکس در حکومت یک مملکت بمثابه یک موسسه معظم سودآوری چند واحد سهم دارد به “منافع ملی” و مدافعان آن نامربوط است. در اینجا سود آوری هدف است نه چگونگی تقسیم سود. “منافع ملی” قرار نیست پایش را از آن محدوده سیاسی که برایش مفروض است فراتر بگذارد. اگر یک مدافعِ “منافع ملی” به عادلانه نبودن سهم مردم در برخورداری از آن اعتراض کند از چهارچوب تعریف “منافع ملی” پایش را فراتر گذاشته است. به عبارت دیگر، او از خط قرمزهای “منافع ملی” عبور کرده است. نقطه عزیمت مدافعِ “منافع ملی” از آغاز بیانگر محدودیت سیاسی اوست. طبق تعریف، “منافع ملی” هیچگونه اصولی در مورد چگونه تقسیم شدن خود در جامعه را در بر نمی گیرد. در حقیقت، تعریف “منافع ملی” با برابری سهم انسانها در برخورداری از مواهب مادی جامعه هیچگونه قرابت و رابطه ای ندارد. اصرار بر القای “منافع ملی” به عنوان منافع احاد مردمِ جامعه، منظوری بجز پنهان داشتن و انکار منافع طبقاتیشان را دنبال نمیکند.

هرنوع حکومتی در نظام سرمایه داری گویی حکومت ابلیس هم که باشد، بدون “منافع ملی” نیست و امورش بدون آن، هرگزنخواهد گذشت. بنا به اقاریر خود صاحبمنصان دایرهٔ قدرت سیاسی حاکمیت اسلامی، دولت احمدی نژاد هفتصد میلیارد دلار بلکه بسی بیشتر از آن در آمد ارزی (بخوان: منافع ملی)  داشت. اینکه دولت احمدی نژاد با اینهمه “منافع ملی” چه کار کرد، پاسخی نیست که باید از یک مدافع “منافع ملی” انتظار داشت. او بمثابه مدافع “منافع ملی” هیچگونه مسئولیتی برای پاسخ دادن به آن سوال را در خود احساس نمیکند. دفاع ِ مدافعِ “منافعِ ملی” از سهم عادلانه مردم از آن، زمانی اتفاق میافتد که مطالبات جامعه هر روز به نحو ملموس تری سمت و سوی طبقاتی بخودش می گیرد. تحرکات و مطالبات طبقاتی جامعه هر روز بیشتر از روز پیش رنگ و بویش را به همه چیز میزند و “منافع ملی” چیها را نیز از جایگاه راحتشان خارج میکند. آنها تنها برای عقب نماندن از قافلهٔ مطالبات طبقاتی جنبش مردم است که تن به قائل شدن سهمی برای مردم از سفرهٔ “منافع ملی” می دهند.  آنها تا زمانی که در جایگاه راحت “منافع ملی” خود مستقر هستند تا میتوانند آنرا بزرگ و آذین بندی میکنند، صرفاً به این خاطر تا منافع طبقاتی و دعوایی که هر روز بر سرِ سهم مردم از کل محتوای مخزن “منافع ملی” داغتر و افروخته تر میشود را انکار کرده باشند.

“منافع ملی” در مطالبات سیاسی و اجتماعی مردم زحمتکش و طبقه کارگر، حرفی پوچ  و بی اساس بیش نیست که ملی گراهای آن مملکت به اتفاق برخی صاحبمنصبان جمهوری اسلامی بی وقفه برای خودشان دم گرفته اند. هدف بلافصل تحرکات طبقه کارگر و مردم زحمتکش آن مملکت، ارتقاء سطح دستمزد تا سطوح بالای خط فقر مطابق اصول و قواعد تعریف شده، پذیرفته شده و جهانشمول هرجامعه ای است که امروزه با نظام سرمایه داری اداره میشود. کارگری که در آن مملکت بتواند با تداوم و گسترش مبارزه اش دستمزد خود را در حد بالای خط فقر تثبیت کند، کارگری است که خود را از موقعیت بردگی اسلامی رهانده است. او دیگر آن کارگری نخواهد بود که بتوانند همانجا متوقفش کنند. کمونیستها در ازای دست یابی طبقه کارگر ایران به دستمزد بالای سطح فقر، به  افق بسیار روشنتر و عینیت یافته تری نظر دارند. “منافع ملی” در هرمملکتی، هر نوع حکومت سرمایه داری که در آن مستقر باشد، همیشه وجود دارد . از نقطه نظر کمونیستها، مهم سهم مردم از مجموعه ثروتها و امکانات مادی موجود جامعه و هرآنچه به آن افزوده میشود است. ریشه همه دعواهای مردم هر مملکتی با حکومت بالای سرشان، همین است و بس.  از دیگر ابزارهای اغواگر و دستمایه سیاسی حکومتهای سرمایه داری از هر قماس سیاسی که باشند و مجموعه  اپوزیسیون راست حکومتهای سرمایه داری، تقدس “خاک میهن” است و اینکه مباد آنروز که گوشه ای از آن مورد “طمع بیگانگان” قرار بگیرد.

فرض کنید، اگر سفارتخانه یک کشور اروپایی در تهران اعلام کند که به تعداد معینی از مردم ایران ویزای کار و اقامت خواهد داد. تصور اینکه چه جمعیت عظیمی از مردم عطای “خاک میهن” را به لقایش ترجیع داده و به امید یک زندگی حتی یک اپزیلون بهتر، پشت در سفارت کشور مفروض بصف خواهند ایستاد، چندان دشوار نیست. مردمی که کوچکترین سهمی از فواید آن خاک و عواید “منافع ملی” آن ندارند، هیچ دلیلی برای جانفشانی بمنظور حفظ آن برای صاحبان حال و آیندهٔ آن نمی بینند.

اتحاد سراسری کارگران در رأس جنبش آزادی خواهانه و برابری طلبانه مردم در ایران بهترین اتفاقی است که میتواند در سراسر تاریخ صد ساله گذشته خاورمیانه تا کنون رنگ واقعیت بخود بگیرد. منتها “منافع ملی” و “تقدس خاک میهن” نه تنها دخلی به اهداف این جنبش ندارد بلکه توهم فریبنده و ناسیونالیستی است که از دوجانب، چه حاکمیت اسلامی سرمایه اسلامی در آن مملکت و چه نحله های سیاسی راست و ناسیونالیستی در اپوزیسیون آن بطور مستمر مشغول اشاعه آن در میان جنبش مردم هستند. ریشه اصلی دعوای مردم با حکومت، برسرِهمان به اصطلاح “منافع ملی و خاک میهن” است که تماماً در اختیار جمهوری اسلامی قرار دارند و هرکدام دسته ای که تیغش بیشتر ببٌرد، بخش بزرگتری از آن را اختلاس میکند.

برای یک مبارزه هدفمند و موثر علیه حاکمیت برده دارانه  جمهوری اسلامی که رهبر کارگری را جلوی چشم همه بشریت در طلوع قرن بیست و یکم به شلاق میکشد، به برنامه یک دنیای بهتر و حزب کمونیست کارگری ایران بپیوندیم.