سعید مدانلو -حکومت اسلامی ترکیه در موقعیت جدید!

سعید مدانلو                                     بیست و پنجم جولای ۲۰۱۶

حکومت اسلامی ترکیه در موقعیت جدید!

اولاً که دانلد ترامپ هرچند که دروغگو و شارلاتان شناخته شود در یک مورد حقیقت محض را از پرده بیرون می اندازد و آنهم کارکرد نداشتنِ اهرمهای قدرتمند تا کنونی سرمایه آمریکا است. ترامپ می گوید، اوضاع میلیتاریسم وشیوه گردش سرمایهٔ آمریکا و سرمایه بطور اعم در دنیا ناکارآمد و درحد فلجِ همه جانبه است و باید تغییر کند. در شرایط حاضر سرمایه آمریکا تنها زیان میدهد. البته سیاستی را که او برای این تغییر پیشنهاد میکند، نمیتواند همان شیوهٔ “با این بساز آنرا بزن” نباشد که فرقی با سیاست گذشتهٔ و ناکارآمد از آب در آمدهٔ انواع دیگر حاکمیتهای آمریکایی ندارد. و در عین حال از شکست یک کودتای نظامی در مقابل حکومت اسلامی سرمایه در تر کیه نیز بشدت اظهار رضایت میکند. برای او هم “اسلام سیاسی” مثل بقیه آنها یک ابزار مهم سیاسی است. کاربردش در شرایط سیاسی مختلف با یکدیگر متفاوتند. فرقی نمیکند کدام در ترکیه قدرت سیاسی را کسب میکند. مهم این است که کدام طرف برنده از آب در میاید و کدامیک سودمند تر و محتاج تر به آنهاست. جمهوری اسلامی هم علیرغم همه مشکلاتی که با ترکیه بر سر سیاست منطقه ای ترکیه با آن روبروست، از شکست کودتا بسیار مشعوف است. مهم نیست که آمریکا پشت کودتا بوده و یک کودتای آمریکایی در کشورمیلیتاریستی و مهم برای ناتو،  شکست خورده یا حتی  اردوغان و شرکاء خودشان بساط را راه انداخته باشند. مهم این است که تمدید و تشدید کشمکش داخل ارکان قدرت سیاسی آن مملکت کودتا را در آن به یک امر الزامی تبدیل کرده بود. و مهمتر اینکه در اوضاع جدید ترکیه، اسلام سیاسی در چگونه شرایط و موقعیتی قرار گرفته است. حکومت اسلامی ترکیه ظاهراً این نظِر بی بدیل منصورحکمت را نقض میکرد که اسلام سیاسی با قرار گرفتن در موقعیت قدرت سیاسی نمیتواند چیزی متفاوت با جمهوری اسلامی در ایران باشد. وضعیت جدید حکومت اسلامی در ترکیه مهر دیگری بر درستی نظر منصور حکمت است. بر اساس این نظر، حکومت اسلامی نمیتواند ارتش خاص خود را نداشته باشد. این نظر را میتوان به کلیه حکومتهای مذهبی در طول تاریخ بشر تعمیم داد. حکومت مذهبی اقتضائات و موازین خاص خودش را طلب میکند در غیر اینصورت قادر به ادامه حیاتش در یک پروسه طولانی نخواهد بود. حکومت اسلامی ترکیه به ناگزیر پا در راهی نهاده که جمهوری اسلامی آن راه را بیشتر از سی و شش سال است که پیموده و امروز کارش به فلاکت کشاندن جامعه و بن بست همه جانبه سیاسی و اقتصادی خود کشیده و بصورت نمونهٔ نوظهور تشکیلات عظیم سیاسی و اجتماعی یک مافیای شرقی عرض وجود کرده.

حکومت ترکیه بمثابه یک حکومت مذهبی معرفی و شناخته می شد که یک اقتصاد متعارف سرمایه داری حتی مدرن تر ازسایر حکومت های سرمایه داری معمول شرقی را هدایت میکند. نه تنها این، بلکه در صد سود آوری را افزایش داده و بمراتب به پیشرفت اقتصاد سرمایه در آن مملکت افزوده است. همه اینها در ظاهر امر ناقض بحثِ حضور اقتدار اسلام (مذهب ) در کلیهٔ اهرمهای ضروری ارکان اقتصادی، نظامی، اجتماعی ومدنی  و به عبارت ساده تر در قدرت سیاسی ِیک جامعه سرمایه داری محسوب می شد.

ارتشهای تا چندی پیش معمول و قبل از تشکیل جمهوری اسلامی در هرکجای دنیا بدون استثناء مشروعیتِ اتوریته و دیسیپلین نظامی اشان براساس “دفاع از مرزها و استقلال مملکت” تامین میشد. در کشورهای موسوم به جهان سوم، تحت همین عنوان “مشروعت” هرگونه سرکوب مخالفان سیاسی عمدتاً با اتهام “تجزیه طلب، نوکر اجنبی و مخل امنیت ملی” صورت می گرفت. “میهن پرستی و حفظ چارچوب مملکت” در واقعیت امر نماد ایدئولوژیک ارتش سرمایه داری است. منتها حکومت مذهبی و بطور اخص حکومت سرمایه اسلامی نمیتواند به چنین ارتشی و ایدئولوژی حاکم بر آن بسنده کند و حتی قادر نخواهد بود لحظه ای به آن اعتماد کند. بویژه در شرایط بحرانی و فعال مایشائی شدن هرچه بیشتر ارتش، درجه اعتماد به ارتش از جانب حاکمیت اسلامی بمراتب کاهش می یابد.

حاکمیت اسلامی در درجه نخست به ارتشی نیازمند است که ایدئولوژی ناظر بر اقتدار آن منبعث از “حفظ حاکمیت اسلامی” باشد. “حفظ مرزها، دشمن خارجی و امنیت ملی و بخصوص منافع ملی” و کلیه عناوین سیاسی و  نمادهای ایدئولوژیک ناسیونالیستی هرچند که برای جمهوری اسلامی و هرگونه حکومت اسلامی دیگر نیز اهمیت ویژه ای دارند منتها تا آنجایی که به رابطه حاکمیت اسلامی و ارتش مربوط میشود، نمادهای ناسیونالیستی تنها نقش یک ایدئولوژی جانبی و یدکی را در قبال نمادِ ایدئولوژیک “حفظ حاکمیت اسلامی” دارند.

جمهوری اسلامی از آنجایی که با سوار شدن برشانه های یک انقلاب عظیم اجتماعی قدرت سیاسی را در اختیار خود گرفت، با ملاحظهٔ برخورداریِ خود ازاقتدار بالای سیاسی، همان سال اول انقلاب، قوای نظامی ویژهٔ خود را بنیان گذاشت و ارتش سرمایه داری متعارف و جهان شمول سرمایه را در آن مملکت، بصورت یک ابزار یدکی در سایه سار سپاه پاسداران و اجزای آن قرار داد. منتها اردوغان و شرکای اسلامیش با رای بر سرِ کار آمدند. آنها از ابتدا با ارتش قدرتمند ترکیه که علیرغم سبعیت ویژه اش از هر نظر متعلق به یک سرمایه داری متعارف جهانشمول بود سرعناد و ناسازگاری داشتند. حکومت اسلامی در ترکیه نه تنها با ارتش بلکه با کلیه ملزومات، مقتضیات اجتماعی و موازین اقتصادی و سیاسیِ نظام سرمایه داری متعارف ناهمخوانی آشتی ناپذیرانه داشت. حکومت مذهبی و به طریق اولی اسلامی، نمیتواند به غیر از این باشد و دوام بیاورد.

با بالاگرفتن موضوع سرکوب مردم کردستان ترکیه و قرار گرفتن وظیفه سرکوب به عهده ارتش ترکیه برای “حفظ چارچوب مملکت” میزان مبرمیت و در نتیجه، مشروعیت و اعتبار سیاسی ارتش نیز در داخل مجموعه ارکان قدرت سیاسی ترکیه رو به افزایش گذاشت و کلاً صحنه سیاسی جامعه را به نفع ناسیونالیسم آتاتورکی بمراتب فراختر کرد. سرکوب مردم کردستان بوسیلهٔ ارتش ترکیه برای حکومت اسلامی اردوغان و شرکا بی خطر نبود. ارتش برای حکومت اسلامی ترکیه بمثابه تیغ دو لبه عمل میکرد.

منتها امروز با شکست کودتا، ناسیونالیستهای ترکیه شکست را پذیرفته و سراسیمه به خیابانها ریخته اند تا با محکوم نمودن کودتا و تأکید بر “دمکراسی” جلوی گسترش خسارات وارده و عواقب ناشی از آنرا حتی الامکان گرفته باشند.

حال آیا حاکمیت اسلامی ترکیه قادر خواهد شد گردش سرمایه در ترکیه را دچار یک اعوجاج کامل اسلامی کند، خود امر چندان ممکنی به نظر نمیرسد. آنها به یک سپاه پاسداران و قوای انتظامی و کلیه اجزای آن که در ایران موجود است نیاز مبرمی خواهند داشت و به پیاده کردن ِ بسیاری از برنامه هایی نظیر آنچه که جمهوری اسلامی ایران طی سالیان متمادی در سطح  دانشگاهها، مراکز اداری و موسسات تولیدی اِعمال کرد و حتی عوض کردن چهره معمول اجتماع، ناگزیر خواهند شد. حکومت ترکیه بلافاصله بعد از خوابیدن سر و صدای کودتا، بحران سیاسی حکومتش رو به اوج خواهد رفت. اسلامی کردن کاراکتر سرمایه در ترکیه امر غیر ممکنی بنظر میرسد منتها جامعه ترکیه صدمات مهلکی تحمل خواهد نمود. اردوغان و شرکا پا در راهی گذاشته اند که بازگشت و نقطه تعادلی برای حکومتشان فراهم نخواهد بود. به همین نسبت جامعه انسانی ترکیه هرگز زیر بار اقتضائات و مقررات سرمایه اسلامی نخواهد رفت.

طبقه کارگر ترکیه که پیِ هر دو حکومت نوع ناسیونالیسم آتاتورکی و حکومت اسلامی به تنش مالیده است، موقعیت و فرصت بمراتب بهتری در ازای شکست و عقب نشینی ناسیونالیسم آتاتورکی و تشدید بحران حکومت اسلامی ترکیه درانتظارش خواهد بود.