سخنرانی شهلا دانشفر – در مراسم گرامیداشت محمد جراحی از چهره های شاخص جنبش نوین کارگری

سخنرانی شهلا دانشفر در مراسم گرامیداشت محمد جراحی از چهره های شاخص جنبش نوین کارگری

خدمت همه شما سلام دارم. محمد چراحی در سیزدهم مهرماه جان باخت. جان باختن این عزیز را به خانواده و همه بستگانش، به شما که اینجا جمع شده اید تا یاد او را گرامی بدارید، به کارگران و به همگان تسلیت میگویم. یادش گرامی باد!

محمد جراحی یک چهره محبوب کارگری، یک کارگر کمونیست و رزمنده و کادر حزب کمونیست کارگری ایران بود.

از کودک کار تا فعال پرشور کمونیست

محمد جراحی وقتی از زندگیش سخن میگوید، و از اینکه فقط سه سال داشته کار کرده تا کمک خرج خانواده باشد، و کودک کار بوده، میگوید من در زندگی خودم فهمیدم، تبعیض یعنی چه، نابرابری یعنی چه و سرمایه چه بر سر جامعه می آورد. و این چنین بود که سوسیالیست شدم. او توضیح میدهد و میگوید وقتی با چپ آشنا شدم، با مارکسیست آشنا شدم، پاسخ روشن را گرفتم. فهمیدم که راه ما، رهایی از شر سرمایه داری است و راه ما، سوسیالیسم است. از همین مقطع است که از همان اوان جوانی به عنوان یک فعال کارگری کمونیست و چپ  شروع به فعالیت کرد. شروع به متحد کردن و سازمان دادن کارگران در محافل چپ کرد. و به قول خودش شروع به آگاهگری در میان کارگران و نشان دادن ریشه های فقر و فلاکت در جامعه کرد. محمد جراحی یک پارچه شور بود. تمام زندگی اش سراسر از مبارزه بود. او حتی در بیدادگاه جمهوری اسلامی در مقابل بازجوهای جنایتکار گفت؛ من از حق کارگر دفاع کردم، از حق انسانها دفاع کرده ام. از سوسیالیست دفاع کرده ام و مثل شما دزد و رانت خوار نبوده ام. او با این سخنان صحنه محاکمه اش را به صحنه محاکمه جمهوری اسلامی و رانت خوران و جنایتکارانش تبدیل کرد. این شخصیت محمد جراحی است.

وقتی به زندگی محمد جراحی نگاه میکنیم، بر این حقیقت تاکید دارد که چگونه سوسیالیسم یک گرایش زنده و فعال در درون جنبش اعتراضی کارگری است. محمد جراحی ها بسیارند. طیف کارگران سوسیالیست، رادیکال و چپ و معترض بسیارند. محمد جراحی در آخرین سخنانش پیامی به همین طیف دارد. او میگوید که راه رهایی سوسیالیسم حزب است و باید حزب داشت. و آنوقت حزبش را انتخاب میکند. این پیام محمد جراحی به کارگران، به جنبش کارگری و به فعالین کارگری چپ و کمونیست است. او میگوید بدون حزب سوسیالیسم پیروز نمیشود. این سخنان مهر این زمانه را دارد. به عبارت روشنتر محمد جراحی در شرایطی این سخنان را میگوید که جنبش کارگری در چنین نقطه عطفی قرار دارد. در شرایطی که جنبش کارگری پیشروی های مهمی کرده و اعتراضات کارگری چنین گسترده است. در شرایطی که شعارهای اعتراض رادیکال، چپ و انسانی هر روز جلوتر آمده و به بیان اعتراض جامعه تبدیل شده است. در شرایطی که مضمون واقعی جنبش کارگری به اعتراض علیه سرمایه داری و علیه نابرابری تبدیل شده و این را در شعارهای اعتراضی و مبارزاتی هر روزه کارگر، معلم، بازنشسته و در تمام جامعه می بینیم. از جمله شعارهای؛ چون سفره تو رنگینه، سفره ما فقیره، اگر ما اینجا نبودیم، تو اون بالا نبودی، ملک نجومی تو ما را بی مسکن کرده، ثروتهای نجومی، فلاکت عمومی، یعنی مرگ بر سرمایه داری، و مستقیما سرمایه داری حاکم را به چالش میکشد. در چنین موقعیتی جنبش کارگری به مرکز ثقل مبارزات سیاسی کل جامعه تبدیل شده و نقش بسیار مهمی در سیر تحولات سیاسی جامعه پیدا کرده است. در چنین موقعیتی گفتمان های چپ و کارگری اجتماعا جلو آمده و به زبان اعتراض کل جامعه تبدیل شده است. محمد جراحی ها چهره ها و شخصیت های این جنبش هستند. محمد جراحی همانطور که خودش هم میگوید، آدم تئوریکی نیست، ولی ولی ضرورت زمانه و امروز جامعه را خوب تشخیص داد. او درست در شرایطی که بحث بر سر آلترناتیو برای رهایی از جهنم سرمایه داری است، بحث بر سر انتخاب سیاستی روشن و داشتن افق  و چشم اندازی روشن هست. محمد جراحی گفت برای اینکه سوسیالیسم به پیروزی برسد، باید حزب داشت و حزب کمونیست کارگری ایران، حزب من است. و این حزب است که در مقابل جامعه راهکار دارد. و این یعنی چفت شدن محمد جراحی ها با این اوضاع سیاسی و مهم است و برای کل جامعه پیام دارد. به این اعتبار این موضوع یک اتفاق سیاسی مهم در اوضاع خطیر امروز است که دارد در مقابل جامعه راه نشان میدهد.

تابو شکنی

محمد جراحی در عین حال با این گفته ها تابو شکنی کرد و گفتمان حزبیت و ضرورت داشتن حزب را جلو آورد. و این جنبش ماست، جنبش کمونیسم کارگری است. جنبشی که همیشه تابو شکن بوده است. برای مثال ما از تعین یابی چپ و حضور علنی فعالین کارگری چپ و رادیکال  صحبت کردیم. عده ای به ما حمله کردند و گفتند امنیت اجازه نمیدهد و ممکن نیست. و می بینیم امروز چگونه صفی از رهبران رادیکال، چپ و کمونیست جلو آمده اند. رهبرانی که صرفا رهبران کارگری نیستند، بلکه رهبران سیاسی شناخته شده در سطح جامعه هستیم. ما در رابطه با کارگری که دستگیر شده بود، با اسم و رسم مشخص کارزار مبارزاتی  به راه انداختیم- کارزار دفاع از محمود صالحی- به ما حمله کردند و گفتند کارتان غیر مسئولانه است. او را به خطر انداخته اید. اما خوشبختانه امروز می بینیم در این عرصه ها چقدر جامعه به جلو آمده است. امروز می بینید که چهره های رادیکال، چپ و کمونیست کارگری یکی بعد از دیگری به جلوی صحنه می آیند و از جمله یکی از آنها محمد جراحی است. اینها همه تابو شکنی بوده است. حال در اعتراضات هر روزه کارگری می بینیم که کارگر می آید و از سوسیالیسم و تبعیض و نابرابری صحبت میکند، یا مثلا در مراسم گرامیداشت محمد جراحی در تبریز می بینیم که رهبران کارگری می آیند و این چنین جانانه از سوسیالیسم صحبت میکنند، علیه سرمایه داری حرف میزنند، سرود انترناسیونال میخوانند، و کارگران مشتهایشان را بلند میکنند و کیفرخواست خود را علیه سرمایه داری اعلام میکنند و …

جایگاه و اهمیت حزب و حزبیت

پیام واقعی محمد جراحی اینست که دیگر اینجا نباید متوقف شد. پیام او اینست که همانقدر که گفتمان علیه سرمایه داری و برای رسیدن به سوسیالیسم وجود دارد، باید گفتمان حزبیت نیز به راه افتد. به این معنا که حق ماست که حزب داشته باشیم. حق ماست که در حزب خود متشکل باشیم. به عبارت روشنتر آزادی بدون قید و شرط بیان و داشتن تشکل حق ماست. و همانطور که حق داشتن سندیکای و شورا و تشکلهای توده ای کارگری خود را داریم، باید حزب داشته باشیم. باید در برابر جبهه عظیم سرمایه داری، متحزب بود. این پیام محمد جراحی است و مهم است. جالب اینجاست که می بینیم که چگونه با کاری که محمد جراحی کرد، این گفتمان به راه افتاده است. بحث ها را حتما دنبال کرده اید. در میان فعالین کارگری بحث های داغی بر سر این موضوع به راه افتاده است. همان روزی که ما خبر ناگوار درگذشت محمد جراحی و کادر بودن او در حزب را اعلام کردیم، مثل خبر مهمی در محافل کارگری به خبر داغ تبدیل شد. این خواست خود محمد جراحی بود که عضویتش اعلام شود. در صحبتی که با خود او داشتم، او گفت که من نمیخواهم اگر اتفاقی افتاد، از من فقط بعنوان یک فعال کارگری صحبت شود، بلکه من یک کارگر کمونیست و عضو حزب کمونیست کارگری ایران هستم و میخواهم به عنوان عضو حزب کمونیست کارگری ایران از من اسم برده شود. من میخواهم پایم بر جای محکم استوار باشد و این به من امید میدهد. و وقتی به او گفتم تو عضو این حزب هستی. این حزب متعلق به شماها است. جای شما ها در این حزب است. گفتم اگر اعلام هم نمیکردی این سیاست ماست. سیاست عضویت ما همین است و از نظر ما همه کارگران کمونیست، همه کارگرانی که خود را سوسیالیست میدانند، اعضای بالقوه این حزب هستند. ممکن است هنوز تصمیم خود را نگرفته باشند، ولی اعضای این حزب و این جنبش هستند. بعدا وقتی گزارش عضویت محمد جراحی در جلسه هیات اجرایی حزب   داده شد، کادر بودن او به تصویب رسید. بدین ترتیب کادری او را به وی رسما اعلام کردم. نامه حمید تقوایی در مورد تبریک عضویت وی را برایش خواندم. جواب او این بود که شما به من انرژی دادید که بتوانم با این بیماری هایم بجنگم و به من امید دادید.

شور زندگی

محمد جراحی یک پارچه شور زندگی بود و گفت که با دکترم قرار دارم. امیدوارم حالم کمی بهتر شود تا سراغ دوستان قدیمی ام که بدلیل اینکه در زندان بودم و بیماری داشتم، مدتهاست به آنها سرنزده ام، بروم و دستشان را میگیرم و می آورم توی این حزب و میگویم کجا هستید؟ بیایید عضو این حزب شوید. او با چنین امیدی از این حزب و زندگی اش صحبت میکرد. محمد جراحی چنین شخصیتی بود. از همین روست که میگوم محمد جراحی ضرورت زمانه را فهمید. او انسان بزرگی بود و حرف زدن با این انسان بزرگ بسیار شورانگیز بود. او از لحظات زندگیش میگفت و از اینکه چگونه زندگی اش را به سختی سپری کرده است. همانطور که اشاره کردم، تمام زندگی او پر از مبارزه بود. در زندان و در بیرون از زندان. بیانیه های مختلفی که از زندان علیه اعدام، برای آزادی زندانیان سیاسی، در اعتراض به وضع اسفبار زندانیان ، در دفاع از حقوق کودک و به مناسبتهایی چون روز جهانی کارگر و روز جهانی زن در هر مورد دیگری که بیرون داده میشد، امضاء محمد جراحی را  نیز پایش می دیدید. و دیدید که در برابر بازجوهای زندان چگونه ایستاد و کل این سیستم را به محاکمه کشید. در عین حال محمد جراحی کاری کرد که حقارت محافل منفردی که به ظاهر از کارگر و سوسیالیسم دفاع میکنند، اما وقتی یک کارگر عضو حزب میشود، آنرا تقبیح میکنند، مقابل چشم همه گذاشته شود. پایان کار اینگونه محافل را نشان داد. به این معنا نیز تابو شکنی کرد و عقب ماندگی ها را نشان داد. محمد جراحی یکی از چهره های شاخص  جنبش نوین کارگری بود. چهره هایی که دارد نشان میدهد که امروز جنبش کارگری ایران کجا ایستاده است. زنده باد محمد جراحی!